سلام آقای آرسینوس جیگر با گاف مکسور.

بنده همبرای حمایت از شما از هیچ عملی فروگذار نخواهم کرد با تشکر

لادیسلاو پاتریشوا خانزفا کاردلکیپ جورامونت پتیران عاصدیغ زاموژسلی

با سلام بر تمام ملت دنیای جادوگری.

در این پست میخوام تعدادی از برنامه های دولت آینده رو برای شما شرح دهم.


1. فعال کردن سازمان های تحت نظر وزارت و سوژه سازی به وسیله ی اشخاصی که صلاحیت، وقت و تجربه ی لازم را دارا میباشند.
همه ی ما شاهد بوده ایم که تاپیک ها و موضوعات غیر فعال و خالی چقدر میتوان عذاب آور و آزار دهنده باشند. این معضل ممکن است بدلیل سوژه های نامناسب، پست های نامناسب و یا انتخاب تاپیک نامناسب اتفاق بیفتد. هدف وزارت در این مورد به کار گیری افراد مجرب با توانایی ایده پردازی و مهارت نویسندگی بالا برای کمک در فعال سازی تاپیک ها و سوژه های بی استفاده ی نامبرده شده ( در صورت نیاز) است.

2. فعال سازی تاپیک معجون راستی بطور منظم.
این تاپیک با روی کار آمدن دولت یازدهم، همانند قبل به کار خود ادامه خواهد داد و این بار با برنامه های خاصی به کار آن نظم می بخشیم و به صورت کاملا برنامه ریزی شده از آن استفاده میکنیم.

3. برگزاری مصاحبه با خبرگذاری ها و مصاحبه در زمان های منظم با وزیر و بقیه ی کابینه دولتی.
این طرح جهت در جریان قرار گرفتن مردم از برنامه ها و آرمان های وزارت انجام میگیرد. در این طرح که به حفظ آرامش نیز کمک میکند اعضای وزارتخانه هر از چند گاهی مردم را در جریان پیشرفت برنامه های خود قرار می دهند و پذیرای نظرات و پیشنهادات اعضا هستند.

نکته:شرایط انتخاب مسوولین بخش ها به داشتن وقت کافی و توانایی فعالیت و سوژه سازی آنان بستگی دارد.

نکته 2: وزیر و اعضای کابینه وزارت صرفا بعنوان ناظر نخواهند بود بلکه در ماموریت های سازمان ها نیز شرکت خواهند کرد.


خب... این ها فقط تعدادی از برنامه ها بود... ادامه ی برنامه ها در بیانیه های بعدی اعلام خواهند شد. هرگونه انتقاد و پیشنهاد رو هم میتونید در همین تاپیک اعلام کنید.

با تشکر.



ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرلین


نظر لطفته البته... ولی اینکه کاندیدا شدم دلیل نمیشه که فعالیتم کم بشه!


وینکی

بسیار بسیار متشکرم بابت گزارشت... خیلی خیلی عالی بود.

تو ستاد آرسنیوس غوغایی به پا بود که نگو... یه عده جلوی تلویزیون بزرگ مرکزی ستاد نشسته بودن و داشتن ماه عسل می دیدن. یه عده هم رفته بودن پیش مرلین نشسته بودن و از برکات این ماه مبارک چه سودها که نمیکردن! یه عده هم مشغول پهن کردن سفره وسط ستاد بودن و داشتن بساط شام-افطاری رو می چیدن. عده ی باقیمونده که به نظر خیلی آدمای پرکار و با کار و عاری بودن، داشتن هی شعار میساختن و روی پلاکارد هایی می نوشتنشون.

این طرف تر، آرسنیوس که میخواست کلی مردم داری و مردم مداری ـشو به رخ سایر رقبا بکشه، داشت بین ملت می گشت و مواظب بود که کسی حقوقش پایمال نشه. پس وقتی وینکی رو دید که داشت به طرز وسواس باری همه جا رو جارو میکرد و همزمان چندتا سینی چلو تسترال با سس اضافه و ترخون رو اینور و اونور میبرد، یه کم مکث کرد و گفت:
-اِمـ... وینکی آروم باش. به عنوان بزرگترین حامی اجنه میخوام که اونا در آسایش باشن.
-وینکی در آسایش بود. وینکی کار کرد. وینکی باید جیگر رو وزیر کرد!
-خب پس کمتر کار کن. کف اینجا به قدری تمیزه که هر لحظه احساس میکنم دارم توش غرق میشم!

وینکی یه کم به فکر فرو رفت. سرانجام وقتی اتصال های مغزیش به کار افتاد و تازه فهمید چی شده و اینجا کجاست و وزیر چیه اصن، جاروشو انداخت و مثل جن آدم رفت و فقط سینی های غذا رو بین ملت پخش کرد. بعد هم یه جا نشست و داد زد:
-ملت غذا پخش کن دانست پشت درِ اتاق بیست و سوم یه عالمه غذا وجود داشت. به همراه پنجاه و سه لیتر نوشیدنی ژاپنی!

آرسنیوس آه کشید و گفت:
-وینکی ما اصلا در بیست و سومی نداریم. بیست تا در داریم که تو نوزده تاش به اندازه ی غذای پنجاه تا ناوگان دریایی غذا هست. این چیزا رو به مردم میگی خب ناامید میشن. فک میکنن قحطی اومده.
-وینکی تا ده بیشتر بلد نبود شمرد.

-------------------------------------

+: این پست صرفا جهت داغ کردن بازار غذا خورون ملت بود و هیچ ارزش دیگری نداشت!

ای آرسینوس، ای جیگر، ای کاندیدای اصلاح، ای که عالمی در جلوی درب ستادت حیران و سرگردان و عاشق و دیوانه!

من آمده ام فقط یک چیز رو به ملت همیشه در صحنه جادوگر و ساحره اعلام کنم و برم! ای مردم، ای مسئولین، حشرات، حوریان، ارباب، مرگخواران و محفلی ها، طفیلی ها، غفیلی ها و سایر آحاد جامعه؛ آیا کاندیدایی که در این بحبوحه انتخابات و سم پاشی های حریفان و هوچی گری هایشان مبنی بر دزدین و بردن و ...، سرش به کار خودش است و حتی رول نیز می نویسد تا این امر مهم را از یاد نبرد، برای وزارت ما اصلح نیست؟!




لینک اندازه اصلی

گیبن عزیز

بابت گزارشی که از ستاد تهیه کردی بسیار بسیار ممنونم. کارت خیلی عالی بود.


سیریوس عزیز

اول اینکه به سناد حقیرانه ی بنده خوش آمدی.

شلوغی ستاد والا دست من نیست... دوستان لطف دارن به من.

شمارو بردن بیرون؟! جدا؟! من حتما برخورد میکنم.

نقل قول:

خیلی خیلی متشکرم سیریوس جان. لطف داری به بنده.

نقل قول:

واقعا ممنون بابت حمایتت سیریوس جان.

آرسینوس!

ماشالا چه ستاد پر رفت و آمدی داری! اومدم ازت حمایت کنم، تعریف کنم، ولی دیدم نه! نیازی به تعریف نداری. شلوغی ستادت گویای همه چیز هست. جای نشستن هم نبود مارو فرستادن بیرون ستاد!

خیلی خوشحالم که مورد تایید عده بسیاری از اعضا هستی.

منم همون قدری که هری رو قبول دارم و تایید و حمایت می کنم. تورو هم تایید و حمایت می کنم.

جادوگری کم حاشیه. کوشا، و همچنین همکار سابق ما در وزارتخانه. زندان بان محبوب ما!

بر همه گریفندوری ها و مرگخواران واجب است از تو حمایت کنن! چه کسی اصلح تر از تو در بین مرگخواران، و چه کسی اصلح تر از هری پاتر در بین محفلیان!


آرزوی موفقیت دارم برات

از امروز تا 16 هر شب یک شعار رو تمرین میکنیم .
بعضی شعارا سیاسیه برای تخریب دشمن بعضی هاش طنزه .به هر حال هر شب ساعت 10 بعد از شام وسط ستاد واستید تا من بیام با هم تمرین کنیم .
در پایان تمام تصاویر ستاد و حامیان عزیز مخصوص هر شب گذاشته خواهد شد.

شروع میکنیم :

این شعار برای وقتیه که نامزد محبوب دل ها و جیگر ها به وزارت انتخاب شد

میگه که :


نگرانی بی وزن و دره پیت بودن شعار ها نباشید به مرور درست خواهد شد.


تصاویر امشب :

ارباب

خب آخه سرورم... قربون شکلتون... چرا همچین میکنید؟ میزنید میکشیدم به انتخابات هم نمیکشم ها!

ولی حالا جدا از شوخی... اولش وحشت کردم... رسید به آخرش خیالم کمی راحت شد!


بانو روونا

خب... شکتون کاملا عادیه... بالاخره آینده ی یک سال سایت رو وزیر قراره درست کنه.

در حال حاضر من یک سری از برنامه های کوچکم رو در اینجا نوشتم که میتونید مطالعه کنید. البته باز هم در نظر بگیرید که اینها تنها چند برنامه ی بسیار کوچک بودند... ادامه ی برنامه ها رو هم در اطلاعیه های آینده خواهم نوشت و شرح خواهم داد.

حالا اینکه میگید چرا من... بنده تجربه ی بیشتری دارم، سوابق نظارتی دارم و البته فعالیت بالایی دارم و مهم تر از همه من برنامه هام رو به طور کاملا جدی دنبال خواهم کرد و به هیچ وجه انگیزه و روحیم رو از دست نمیدم.

باز هم ممنون که وارد ستاد محقرانه ی بنده شدید.

آرسی! با توجه به یه سری از حرفای این طرف و اون طرفت کمی بین تو و هاگرید به شک افتادم.. توضیح بده.. چرا تو؟!

-بکشین کنار ما اومدیم!

-صفه آقا...برو ته صف.

لرد سیاه ناباورانه به جادوگر خیره شد و به برخوردی که با او شده بود فکر کرد! چنین گستاخی بزرگی قابل قبول نبود. جادوگر باید کشته می شد. درست در لحظه انفجار خشمش آرسینوس را دید که از دور دوان دوان به سمتش می آید. با خود فکر کرد:
-خوبه...آرسینوس خودشو رسوند که حق این بی تربیت رو کف دستش بذاره و ما رو ببره اول صف. دست ما بی خودی به خون این گستاخ آلوده نشه.

آرسینوس نفس نفس زنان به صحنه جرم رسید و رو به جادوگر توهین کننده کرد.
-آروم باش گیبن...من ترجیح می دم در ستادم برخورد بهتری با همدیگه داشته باشین. شما باید از این آقا خواهش کنی که برن توی صف و من مطمئنم ایشون قبول می کنن.

لرد سیاه فریاد کشید:
-چی داری می گی جیگر؟ کی گفته ما قبول می کنیم؟ ما آقا نیستیم...البته هستیم...ولی "این آقا" نیستیم! ما اربابیم! ما صف مف سرمون نمی شه همینطور سرمونو می ندازیم پایین و جلو می ریم.

آرسینوس لبخندی زد.
-البته که شما جادوگر بزرگی هستین. دقیقا به همین دلیل باید حقوق دیگران رو بیشتر رعایت کنین. چون اونا قدرت مخالفت با شما رو ندارن. الان اگه بدون توجه به این افراد برین سر صف نمی تونن چیزی بگن...ولی غرورشون می شکنه. غمگین می شن.

لرد سیاه ساکت شد. نمی فهمید چه بلایی سر آرسینوس آمده...غرور و غم دیگران برای او هیچ اهمیتی نداشت. ولی ظاهرا برای آرسینوس داشت.
آرسینوس همیشه جادوگری منصف و با وجدان بود. لرد سیاه این را به خوبی می دانست.
غرورش هنوز هم اجازه ایستادن در صف را نمی داد. از ستاد دور شد در حالی که نا خودآگاه شجاعت و صداقت آرسینوس را تحسین می کرد.

_______________

کاری نداشتیم آرسینوس...دیدیم اینجا سهمیه نداره. اومدیم ابراز وجود کنیم. ...شما به کارت برس. غذا پخش کن!