اگر یک روز بهترین دوستت رو بلاک کنن چیکار میکنی ؟

گریفندور : میرم مثل شیر در مقابل مدیرا قد علم میکنم تا یا برش گردونن یا منم بلاک کنن !

اسلایترین : به لرد میگم از پشت صحنه با مدیرا هماهنگ کنه برگرده !

راونکلاو : کلی فکر میکنم و با جمله ها و نوشتاری تحریک آمیز مدیرا رو وادار به باز کردن شناسه اش میکنم !

هافلپاف : منم درخواست میدم شناسه ام رو ببندن ! رفیق مهمه نه شناسه !


یاد اسپی گرامی

سی ثانیه قبل از امتحان تاریخ جادوگری متوجه می شوید که در واقع امتحان مشنگ شناسی دارید . هیچ چیز نخوانده اید و سر کلاس یا چرت می زدید یا به تبادل نامه با دوستان می پرداخته اید . مطمئنید اگر نمره زیر A بگیرید مادرتان در جا سرتان را از بدن و بدنتان را از سر جدا می کند . چه راه حلی به ذهنتان می رسد؟

اسلایترینی : تقلب !

گریفیندوری بچه مثبت: هر چی می دونم می نویسم .
گریفیندوری شیطون: با اسلایترینی بالا به تبادل افکار و تضارب آرا می پردازیم و هر چی می دونیم مشترکا روی برگه میاریم . بعد امتحان هم یه جوری از خجالت هم در میایم دیگه!

ریونکلایی : بالاخره ضمیر ناخود آگاه یه چیزایی رو جذب می کنه و از اونجا که سلول های خاکستری مغز اطلاعات را دور نمی ریزند می توان با استفاده از افسون یاد آوری و استخراج اطلاعات مفید از آنها امتحان را پاس کرد . تازه انسان در خواب بهتر از زمان بیداری چیز می آموزد و بعدش هم ف از خاطرات بچه ها و همگروهی های مشنگ زاده و استفاده از دانسته های قبلی یه کاریش می کنیم.

هافلپافی: توی همون سی ثانیه با رفیقم درسا رو دوره می کنم و سعی می کنم هر چی یادمه روی کاغذ بنویسم . تهش هم اضافه می کنم که از امتحان خبر نداشتم و تاریخ جادو رو خوندم .

اگر به شما بگویند شما یک جادو می توانید بکنید شما کدام جادو را انتخاب می کردید ؟

گریفندور : سپر مدافع
اسلایترین : شکنجه
رایونکلا : تغییر شکل
هافلپاف : فرمان

اگر بهتون بگن از بین مرگ یا کشتن کدوم را انتخاب میکنید،چه می کنید؟
گریف:با افتخار مرگ رو انتخاب می کنم!
اسلی:کشتن!
ریون:دنبال راه دیگری می گردم.[مثلا بیهوش کردن]
هافل:...؟نمیدونم!هر دوش باهم!

اگه برای یه قرار ملاقات با رولینگ دعوت می شدین چیکار میکردین؟

گریف : ازش به خاطر کتاب ارزشمندش تشکر میکردم

اسلی: با تهدید به آواداکداورا مجبورش میکردم جای هری و دراکو رو عوض کنه و همه خون لجنی ها رو آخر داستان بکشه

ریون:بهش یکی دوتا ایده میدادم برای کتاب های بعدیش

هافل: رولینگ کیه؟؟؟؟

اگر در راه هاگزمید به هاگوارتز به یک راه زن بر خورد کنید:

گریفندور:می جنگم ولی نمی کشمش

اسلیترین:می گشمش(که واقعا کار درستی می کنند)

ریونکلاو:از هوشم استفاده می کنم(به هوششان می نازند)

هافلپاف:فرار می کنم

1-در یکی از راهروهای طولانی هاگوارتز در حال دویدن هستید و سعی دارید به موقع خود را به امتحان معجون سازی برسید . ناگهان یک نفر با سر و وضع ژولیده جلوی شما را می گیرد و می گوید که شما پدر او را کشته اید و اصرار دارد که با شما دوئل کند . چه می کنید؟
گریفیندوری:باهاش دوئل می کنم و خلع سلاحش می کنم . بعد خودم رو به کلاس می رسونم .
اسلایترینی1:زنگ می زنم مرگخوار مافوقم به این مساله رسیدگی کنه .
اسلایترینی2: کی جرات داره به پیرو راه سالازار بزرگ پیشنهاد دوئل بده؟
هافلپافی : دعوتش می کنم بعد امتحان یه نوشیدنی کره ای با هم بخوریم و با گفت گو مساله رو حلش کنیم .
ریونکلایی : میسپرمش به اولین آدم دم دستم تا به وضعش رسیدگی کنه .

.آلبوس دامبلدور. قتل رو این جوری نوشته غتل

اگر موجب غتل یک نفر شوید چه می کنید؟
ریونکلاو:همون جا می مونم تا کسی بیاید.
هافل:فرار می کنم!
اسلیترین:می خندم!
گریفیندور:با کله می رم تو وزارتخونه!

شما به جرم عملی که انجام ندادید دستگیر و به زودی در دادگاه ِ وزارتخونه محاکمه خواهید شد. چه واکنشی به این مساله نشون میدید؟

گریفیندور: بدون ترس در دادگاه شرکت و از خودم دفاع می کنم. جلوی همه می ایستم و برای اثبات بی گناهیم می جنگم.
ریونکلاو: برای تبرئه کردن خودم ساعت ها فکر و راه حل پیدا می کنم. از چند تا وکیل مدافع خوب هم استفاده می کنم.
هافلپاف: من کاری نکردم که بخوام بترسم. مطمئنم در دادگاه بی گناهیم ثابت میشه و آزادیم رو به دست میارم.
اسلیترین: وزیر و قاضی و دیوان عالی جادوگری و ... رو با پول میخرم. کسی جرئت نداره یک اصیل زاده رو محکوم کنه.

به یاد اسپی!