هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۳:۳۲ چهارشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۴
#48

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
اندرو لیست جدید رو روی در نصب می کنه:

محصولات جدید

با ابتکار و بادوام


دستمال خفه کن. در رنگها و طرح های مختلف 750گالیون

کافیه این دستمل رو بمالین روی زبان کسی که زیاد حرف می زنه اون وقت اون تا هر وقت که شما بخواین ساکت می شه و صدایی ازش نمیاد بیرون.

گوشواره های محبت هر یک جفت 1780 گالیون

اگه می خواین با کسی عروسی کنین و می خواین جلوی اون راحت در موردش بد بگین و.....از این ها بخرین چرا که اون فکر می کنه شما دارین از اون تعریف می کنین.

پشتی خشن 1355گالیون

اگه صبح ها دیر از خواب بیدار می شین و هیچ کس نمی تونه شما رو از خواب بیدار کنه این پشتی براتون مفیده.این پشتی سر ساعت معینی از زیر سر شما کنار می ره سپس با بعضی رفتارها که این جا جایش نیست شما را بیدار خواهد کرد

کلاه فکر خوان 2000گالیون

این یکی از اسمش پیداست دیگه!!رنگ و مدلش هم می تونه به 5 مدل مختلف در بیاد.

لیوان های دروغ گو 1800گالیون

اگه می خواین با کسی ازدواج کنین یا رابطه داشته باشین یا دوست باشین به خاطر پولش توی این لیوان یه کم اب یا هر نوشیدنی دیگه بریزید و به اون شخص بدید این لیوان مثل معجون عشق عمل می کنه و.....

کلاه گیس های مکار 2000گالیون

اگه موهاتون ریخته و با هیچ معجونی در نمیاد بهتره از این مورد مشنگی استفاده کنید که جادوهای جالبی درش به کار رفته این کلاه گیس بسیار طبیعی است و با پوست سر شما پیوند می خورد و اگر کسی خواست مویی از شما را بکشد اون در نمی اید و درد مو کشیدن را به شما انتقال می کند.

گردنبند کنترل 2500گالیون

با بستن این گردنبند اگر شما از کسی ناراحت باشید کافی است اب دهانتان را قورت دهید و بعد هر کاری که شما بگویید و یا هر کاری که شما بکنید را بی اختیار انجام می دهند و شما به مدت 1 ساعت ونیم می توانید اختیار اجزای بدن او را داشته باشید.

و حالا بهترین وسیله : دستگاه شبیه کن ویا سازی 75000گالیون
اگر امروز نمی خواهید به سر کار بروید ولی اگر نروید اخراج می شوید و یا اگر می خواهید یک روز جای رئیستان باشید و...از این دستگاه استفاده کنید.توضیحات بیشتر را از فروشنده جویا شوید.

----------------------------------------------------------------
فعلا همین ها رو داشته باشید تا بعد.


" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ چهارشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۴
#47

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
اندرو:
ایوانا : چته؟؟
اندرو : من؟چیز نیست.یه ذره معدم حساسه!!
زاخی ک شنیدم محصول جدید اوردین؟؟
اندرو : نخیر!هنوز نیمده.
زاخی : خب.چرا این جوری می کی؟؟
اندرو : هیچی از دست یکی دیگه عصبانی بودم سر تو خالی کردم.ببخشید.
زاخی : طوری نیست.خب نمی خواین محصول جدید بیارین؟؟
ایوانا : چرا.اندرو کی اونا رو میاری؟؟
اندرو : هان؟؟هان.صبر کن .فهمیدم.زاخی تو 7 ساعت دیگه سر کوچه ی دیاگون باش.باشه؟؟
زاخی : باشه.ولی برای چی؟؟
اندرو : مگه تو مسئول حمل و نقل نیستی؟؟
زاخی : هان باشه.
اندرو : پس من رفتم.1 ساعت زودتر لیست رو برای تو میارم ایوانا.
ایوانا : باشه.


" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۲:۲۹ چهارشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۴
#46

ایواناold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۰ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۴ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
از تالار خصوصی گریفیندور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 246
آفلاین
اندرو:مهم نیست بابا! اصلا بذار فکر تو رو بخونه تا زاخی...

ایوانا:بسه! به قول زاخ...به قول خودم تو محیط کار که آدم نباید...

در همون لحظه در مغازه باز شد و مادام رزمرتا وارد شد:

ایوی:رزمرتا مگه نرفتی جشن؟!

رزی:چرا رفتم ولی دوباره برگشتم!

اندرو:هنرمند!خودم میدونم برگشتی!

ایوی:خب چرا برگشتی؟!

رزی:آخه سر راهم خونی رو دیدم...ببین ایوی این کلاهو درست کار میکنه؟!

ایوی:آره چطور مگه؟

رزی:هیچی... خب دیگه من باید برم...این کلاهو بگیر و تولید انبوهش کن که خیلی به درد میخوره!

و با گونه های گل انداخته رفت بیرون!

اندرو:این چش بود؟!

ایوی:آخیییییییییی! عاشق شده طفلکی!! :bigkiss:

اندرو:از کجا میدونی؟!

ایوی: تجربه دارم بچه جان ، تجربه! خب حالا اونجا واینسا درو نگاه کن بیا یکم اینجا رو تمیز کنیم!

اندرو:هان...؟! آهان! باشه...

و دستمالی را از ایوی گرفت و مشغول شد!

در فروشگاه باز شد و زاخی وارد شد!

ایوی : دستمالی که دستش بود رو انداخت زمین....


!!Let's rock 'n' ROLE



Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۵:۱۷ سه شنبه ۱ شهریور ۱۳۸۴
#45

مادام رزمرتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۴ جمعه ۲۴ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۱۹ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 127
آفلاین
رزي وارد مغازه ايوانا شد

_:سلام ايوانا جون
_:سلام چه خبر؟؟؟؟
_:هيچي اندرو اون چيه تو دستت؟؟؟؟
اندرو:اين 1 كلاه جديد
_:كاراييش چيه؟؟
اندرو كارايشو و وردش رو واسه رزي توضيح داد
رزي:فكر خوبيه يكي مي برم قيمتش چندش؟؟؟
اندرو:15 گاليون

رزي كلاه رو خريد و از مغازه بيرون رفت

ايوانا:مي شد اينو جلوي اون نياري؟؟؟؟
اندرو:حالا مگه چي مي شه؟
ايوانا:معلوم نيست تو كلاس چه بلايي به سرمون مياره .....................


[b][size=medium][color=66CCFF]دامبلدور عزيز بدان هر جا كه باشي تا پاي جان ازت حمايت مي كنيم و به تو وفادار خواهيم ماند !!!


Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۳:۰۴ سه شنبه ۱ شهریور ۱۳۸۴
#44

ایواناold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۰ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۴ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
از تالار خصوصی گریفیندور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 246
آفلاین
بعد از اینکه جرج رفت ایوانا به اندرو گفت:

ـــ خب این آقای تیراس راس....

اندو:بیستاراس!

ایوانا:همون...! این...خب تو بهش اطمینان داری؟!

اندرو:وا معلومه!اون دوست منه!

ایوانا:باشه...خب پس میشه یکی از محصولاتشو نشون من بدی؟!

اندرو:باشه...وایسا!

و بعد یه ربع اومد تو:

توی دست اندرو یه کلاه از جنس پوست خز بود...!

ایوانا:این چیه!

اندرو:یکی از وسایل اختراعیش!

ایوانا:خب چه جوری کار میکنه؟!

اندرو کلاهو رو سرش گذاشت:

ـــ ببین ، وقتی یه نفر این کلاهو سرش میکنه ، میتونه ذهن کسی رو که باهاش حرف میزنه رو بخونه! یعنی...

ایوانا:وایسا ببینم!تو الان میدونی من....

اندرو:به چی فکر میکنی؟!آره، تو الان تو فکر زاخی هستی و منتظری که...

ایوانا:کافیه! خیلی خب!اونو بده من!

اندرو:بفرما...راستی شکلش هم عوض میشه مثلا وقتی میری مهمونی کافیه چوبدستیتو بزنی بهش تبدیل به....

اندرو چوبدستیشو زد به اون کلاه و گفت:اندروناروس! و کلاه تبدیل به کلاه قشنگ و صورتی شد...!

ایوانا:وای چه جالب!!!!!!!راستی چرا وردش اندروناروسه؟!

اندرو که سرخ شده بود گفت:بیستاراس اسم منو گداشته رو ورد...!


!!Let's rock 'n' ROLE



Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۲:۴۷ سه شنبه ۱ شهریور ۱۳۸۴
#43

هکتورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۱ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۸ دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۹
از تالار راونکلا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 255
آفلاین
جرج:سلام ایوانا یک چادر میخوام.
ایوانا:چه جور چادوری.
جرج:یک چادور عالی سنا هم داشته باشه.
ایوانا:یک چادر دو اتاقه دارم با هر اتاق یک سنا حالو... عالی به درد تو میخوره .
جرج:چنده
ایوانا:70 کالیون
جرج:ارزون حساب کن مشتری شیم.
ایوانا:برای تو 65 گالیون خوبه.
جرج:بد نیست با شه.
ایوانا:مبارک باشه.



Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۲:۰۳ سه شنبه ۱ شهریور ۱۳۸۴
#42

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
در شترق باز می شه :
اندرو : ایوانا!ایوانا!!
ایوانا: بله؟مغازه رو گذاشتی روی سرت!!
اندرو : فردا خوبه؟؟خوبه یا نه؟؟
ایوانا : برای چی؟؟
اندرو : مگه نگفتم بهت؟؟هان نگفتم دیگه!!
ایوانا : بگو دیگه.
اندرو : من یه قرار داد بزرگ بستم.
ایوانا : با کی؟؟چرا؟؟
اندرو : با یه مخترع بزرگ!!بیستاراس!!می شناسیش؟؟
ایوانا : اصلا نمی تونم اسمشو بگم.حالا کی هست؟
اندرو : یه مخترع بزرگ.تمام وسایل رو که بخواهیم برامون اختراع می کنه و خودش با یه افسون تکثیر کننده ی قوی اون ها رو به مثلا100 تا می رسونه.
ایوانا :
اندرو :
ایوانا : چقدر پول می گیره؟؟
اندرو : پول؟؟اون دوست صمیمی منه!!البته گفت ممکنه بخواد ماهی یه 50 یا 100 گالیون بخواد اونم برای تهیه ی مواد.
ایوانا :
اندرو :
ایوانا : حالا کی محصولات رو میاری؟؟؟
اندرو : فعلا یه چند تا به اون لیست قبلیه اضافه می کنم هر وقت خواستی بگو تا به زاخی بگم بره بیاره.
ایوانا : وای مرسی.
اندرو : از بقیه چه خبر؟؟این جا خیلی خلوته ها!!
ایوانا : می دونم ولی امیدوارم مامور تبلیغات کارشو درست انجام بده.
اندرو:


" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۱:۳۳ سه شنبه ۱ شهریور ۱۳۸۴
#41

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
زاخی:مرسی ایوانا
ایوانا:خواهش میکنم.مگه چی کار کردم؟؟
زاخی:سریع رفتی گفتی مارو اخراج میکنی؟؟؟به کارمند دیگه احتیاج داری اگر مارو اخراج بکنی؟؟
ایوانا:خب برای اینکه شماها رو به کار بکشم و اینکه کارمند ذخیره داشته باشم اونو گذاشتم.
زاخی:کارمند ذخیره؟؟؟من یکی که همیشه بودم و هستم و خواهم بود.
ایوانا:منظورم شما نبودی.منظورم بقیه بود.میدونم تو همیشه هستی.
زاخی:آره من همیشه هستم.مخصوصا پیش تو.
ایوانا:بسته بسته.تویه محیط کار که آدم نباید احساساتی بشه.بلند شو برو به این نورممد بگو بیاد کارش دارم.
زاخی:به خودم بگو.کاری داری انجام میدم.
ایوانا:مطمئنی انجام میدی؟؟
زاخی:تو هر کاری بگی من انجام میدم.
ایوانا:بیا پس این سطل آب و این دستمالو بگیر همه جا رو برق بنداز.
زاخی:ببخشید غلط کردم
ایوانا:پس تا عصبانی نشدم برو به نورممد بگو بیاد تا نزدم دهنتو پر خون نکردم.
زاخی:اوه.چقدر خشن خشانت داره از سر و روت میباره.
ایوانا:لوس بازی در نیار.برو من کار دارم
زاخی:باشه.من رفتم به نورممد میگم بیاد.
ایوانا:برو به سلامت.



Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۱:۳۱ سه شنبه ۱ شهریور ۱۳۸۴
#40

مادام رزمرتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۴ جمعه ۲۴ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۱۹ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 127
آفلاین
رزي وارد مغازه مي شه:
_:سلام ايوي جون
_:سلام رزي جون
_:ببينم تو نمي خواي تو كلاساي من ثبت نام كني
_:نميدونم.............شرايطش چيه؟؟؟؟؟؟
_:دم در مغازه نوشته
_:باشه....ميام مي بينم
_:راستي.................من به 4 نفر همكار و چندتا تبليغ كننده و اسپانسر نياز دارم اگه كسي تو دوست و اشنا نياز به كار داشت خبرم كن.
_:باشه حقوقش چقدره؟؟؟؟
_:ماهي 150 گاليون
_:
_:خب جشن امشب يادت نره به هركي مي خواي بگو **ورود براي عموم ازاد**
_:اوكي
_:من رفتم باي
_:باي


[b][size=medium][color=66CCFF]دامبلدور عزيز بدان هر جا كه باشي تا پاي جان ازت حمايت مي كنيم و به تو وفادار خواهيم ماند !!!


Re: فروشگاه لوازم جادویی و سفری ایوانا
پیام زده شده در: ۱۱:۲۵ سه شنبه ۱ شهریور ۱۳۸۴
#39

دبی هملاک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۶ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۳۸ سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 19
آفلاین
دراین وقت دبی میاد تو:سلام

همه:سلام

دبی:ببخشید من زیاد به اینجا سر نمی زنم اخه این چند روزه خیلی کار داشتم ممکنه تا یه چند روز به موقع نیام ایوانا عیبی که نداره؟

ایوانا:باشه عیبی نداره فقط تا چند روز

دبی:ممنون

ادامه دارد


دنیا دبی هملاک!
با وارد شدن به تاپیک رقص جادوگران از لحظات خود لذت ببرید







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.