ایوانا:خب بگو....در ضمن اگه قالیچه پرنده میخوای باید بری مغازه ی استیو....
شازده:خیلی خب!
و از مغازه میره بیرون....
ایوانا:خب زاخی به رومیلدا گفتم یه سری جنس جدید بیاره....
تق تق تق
ایوانا:فکر کنم خودش باشه....برو کمکش!
زاخی:خیلی خب!ولی اینهمه جنس جدید میاریم خفه میشیما!
ایوانا:مشکلی نیست....
رومیلدا خسته و کوفته میاد تو:
ــ زاخی برو اونارو بیار....
ایوانا:پس اندرو کو؟!
رومیلدا:تو اون شرکته مونده....
ایوانا:خیلی خب...بشین اینجا تا یه نوشیدنی برات بیارم!
رومیلدا:وای دستت درد نکنه!
یهویی در باز شد....