هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ستاد مركزي حمايت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۲۲:۲۳ یکشنبه ۶ آبان ۱۳۸۶
#5

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
آجاس وارد عمل ميشود..يوهاهاهاها(كپي رايت باي سرژ)!!

بارتي همچنان پيش ميرفت و آهنگ جديدي رو زير لب تكرار ميكرد و كلي عشق و حال ميكرد براي خودش..بدبخت بيچاره!

-ببين من..من عليلم و زن ذليلم و مرد همينمو ورپرديم و بدبخترينمو و قبلا شبيه منو بگو كجا ديده كسي؟..ميشه بگي؟
-بله ميتونم بگم!خودم بودم ولي الان نيستم!هه هه!

صدا براش آشنا بود..با احتياط صورتش رو برگدوند و يه سري آدم رو ديد كه روبه روش وايستاده بودن و به صورت بهش خيره شده بودن.آفتاب از لابه لاي دستان اون افراد نفوذ ميداد و تو چشمان بارتي ميزد..بارتي هم كه با اين اتفاقات هيچ جا رو نميديد فقط با ترس و لرز به اونها خيره شده بود.اون بايد هر چه زودتر قورباغه ميخريد و براي گابريل ميبرد!زمان ميگذشت و شكستگي قلب گابريل همچون سوزن داغي قلبش رو ميسوزاند.هنوز اون افراد حرفي نزده بودن تا بالاخره... !!

خونه بارتي و گابريل!

فلور و گابريل دو خواهر مهربون و خوش قلب مثل دو گلي كه كنار هم روييده بودن نشسته بودن و فلور درد و دل ميكرد و گابريل هر از گاهي با سر اشاره اي ميكرد تا فلور مطمئن بشه در حال شنيدن حرفاش هست.گابريل كه طرح خوبي براي فلور ريخته بود و آش بسيار داغي براي راجر پخته بود كم كم صورتش به تغيير پيدا كرد و اين مايه تعجب فلور بود.

-ببينم گابريل..تو نقشه اي داري؟فهميدي چجوري ميتونم راجر رو درست بكنم؟
-آري اي خواهر..تو فقط بشين و به حرفهاي من درست گوش كن و تك به تك همشو اجرا بكن!

كافي شاپ ماگلي دم خونه بارتي اينا!

-ببين بارتي خيلي كار خوبي ميكني كه به حرف زنت گوش ميكني ولي اينجوري نميشه..ببين مرد بايد در بعضي كار ها دستور زن رو اجرا بكنه ولي نه اينجوري..ببين تو جادوگري و بايد بشيني و استراحت كني و زنت برات كار بكنه!ببين تو ميري و پول در مياري بعدشم مياي كار خونه ميكني خب..مرد فقط وظيفه ش پول در آوردنه..ملتفت شدي؟
- ..آخه راجر..من تحمل ندارم زنم ناراحت باشه.دوست ندارم دلشو بشكونم!
-خب پس دل شير ميخواي..ببين اون دوستاي منو ديدي؟اونا همشون اول مثل تو بودن ولي بعد از يه هفته كه با من كار كردن الان زنشون تو خونه مطيع مطيعه!فهميدي؟

و اينجا بود كه همه چيز در هم گره خورد..بارتي و راجر كلاس مبارزه با زز و گابريل و فلور كلاس تشكيل زن سالاري در خانه!كدام گروه موفق ميشوند!؟


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: ستاد مركزي حمايت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۲۰:۰۷ شنبه ۵ آبان ۱۳۸۶
#4

محفل ققنوس

تد ریموس لوپین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۰ سه شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۵۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۶
از دور شبیه مهتابی‌ام.
گروه:
محفل ققنوس
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1495
آفلاین
بارتی که از این قضیه سخت در فکر فرو رفته روی مبل ولو میشه و توی رویاهای دور و درازش غرق میشه:
(رویای بارتی)
بارتی توی رویاهاش گابریل رو توی لباس مخصوص پیشخدمت ها میبینه که با یه دست داره فنجون قهموه جلوش میذاره و با دست دیگه زمین رو جارو می کنه و اونم پاشو انداخته روی پاش و سیگار دود می کنه و روزنامه میخونه. چهره گابریل رنگ پریده و مطیع و بارتی مثل رئیسهاست و اخموئه. یهو توی رویاش جاروی گابریل میخوره توی سرش و این اتفاق چند دفه تکرار میشه.
(پایان رویای بارتی)
- اوخ اوخ! نزن...آی!
گابریل در حالی که جارو رو محکم به کله بارتی میکوبه میگه:
- تو چه فکری بودی؟ هان؟ من ترو میشناسم. دوست داشتی جای راجر بودی و منو به حال این فلور بدبخت مینداختی.
- اوهو اوهو! آره من واقعاً بدبختم!
بارتی بلند میشه و جارو رو به هر زحمتی هست از دست گابریل میگیره و به ملایمت و مهربونی میگه:
- عزیزم من همیشه به اقتدار تو در خونه افتخار می کردم و می کنم.
- واقعاً؟
- بله مگه شک داشتی؟ من خیلی خوشحالم میشه کاری واست انجام بدم.
- پس بدو برو شکلات قورباغه ای واسم بخر.
- چشم بانوی من!
همین که بارتی میره بیرون گابریل دست فلور رو میگیره و میگه:
- بسه دیگه آبغوره نگیر. تو امشب پیش ما باش و من بهت رمز موفقیتم رو یاد میدم.
- نه من فقط طلاق میخوام!
- طلاق چرا؟ آخه بیچاره شوهر دیگه توی این دوره زمونه پیدا نمیشه. مهم اینه که بلد باشی چطور شوهرتو تربیت کنی. فکر میکنی بارتی هم از اول اینطوری بود؟
- نبود؟
- نه که نبود! معلمش خوب بود.
گابریل چوبش رو یه دور چرخوند و دو کتاب ظاهر شدند. یکی جلدش آبی بود و ضخامت کمی داشت. دیگری قرمز رنگ بود و حسابی قطور.
- این کتاب آبی رو میبینی؟ تجربه سالها شوهرداریه ساحره های موفق توش اومده!
- فقط همین؟
- آره بابا زیادم هست.خیلیاشم تکراریه. مردا راحت تر از اینا خر میشن!
- اون چیه؟
- آهان! این تجربه سالها همسرداریه جادوگراس که باید بگم هیچ کدوم تکراری نیست، هیچ کدوم عملی نیست و هیچ کدوم موفق نبوده!
- به چه دردی میخوره؟
- مگه نمی دونی؟ دفاع خوب بهترین حمله است. حالا برو فعلاً کتاب اولیه رو بخون تا در موردش بحث کنیم. این یکی رو هم نخوندی، نخوندی!

فلور با ذوق و شوق کتاب آبی رو بر میداره و یه گوشه مشغول خوندن میشه و گابریل هم با لبخندی رضایت بخش اونو تماشا میکنه.


تصویر کوچک شده


Re: ستاد مركزي حمايت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۸:۱۲ شنبه ۵ آبان ۱۳۸۶
#3

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
ادامه پست گابريل



بارتي فلور را به داخل خانه راهنمايي كرد و فلور هم در تمام طولراه گريه مي كرد و از طلاق حرف مي زد .
گابريل هم كه از هيچ چيز خبر نداشت تا در خانه باز شد سرش را برگرداند تا با بارتي شكلات غورباقه اي بدست مواجه شود كه با صورت گريان فلور روبرو شد و به سمت او رفت .
فلور داخل شد و بارتي هم به دنبالش مي آمد كه ناگهان گابريل گفت :

- بارتي ! شكلات غورباقه اي چي شد ؟
بارتي : تصویر کوچک شده چي ؟ آها ... من داشتم مي رفتم بگيرم كه فلور رو ديدم و گفتم كه ...
- تو نمي خواد چيزي بگي . واقعا كه تصویر کوچک شده
- نه ! ببين من الان مي رم مي گيرم .
- من ديگه نمي خوام . دلمو شكوندي تصویر کوچک شده خيلي بدي !

بارتي به سمت گابريل رفت و جلوي او زانو زد و شروع كرد به حرف زدن ...

- نه گابريل ... نه راحت نشو . همين الان مي رم برات مي گيرم ! خواهش مي كنم ناراحت نباش ! تصویر کوچک شده
گابريل : باشه حالا چون تويي . ولي دفعه آخرت باشه ها .
بارتي : باشه ... باشه ! حتما !
ملت : تصویر کوچک شده
آن دو كه فلور را از ياد برده بودند ناگهان به يادش افتادند و به سمت او رفتند تا ماجرا را از دهن او بشنود .
فلور شروع كرد به تعريف كردن اين ماجرا و ديگر قضايا و گابريل هم هي مي گفت :

- بارتي من اينجوريه ! بارتي من اونجوريه و ...

كلا با شووور زز اش خيلي حال مي كرد و خيلي بهش مي نازيد و پز مي داد .
فلور هم كه خيلي ناراحت تمام ماجرا رو از سير تا پياز براش گفت و در آخر اضافه كرد :

- من حتما بايد طلاقمو از اون راجر بي همه چيز بگيرم . مدرك بوقي نمي دونه با زنش چجوري رفتار كنه . انگار كه من گاواشم .
بارتي : مگه راجر گاو داره ؟ تصویر کوچک شده تصویر کوچک شده
فلور : آره !
بارتي : تصویر کوچک شده تصویر کوچک شده من هميشه فكر مي كردم كه راجر يه كاره اي هست نگو گاو داره !
گابريل : تصویر کوچک شده بارتيييييييي !
بارتي : ببخشيد تصویر کوچک شده خب به بحثتون ادامه بدين !

فلور خانه را از نظر گذراند و متوجه شد كه در عين مرتبي و تميزي خيلي هم چيدمان و ديزاين جالبي داره و با تعجب پرسيد :

- ببينم گابريل تو خودت همه اين خونه رو , رو به راه مي كني ؟
- چي ؟ من ؟ مگه بارتي مي ذاره من دست به سياه و سفيد بزنم ؟ نه بابا ... اينا همش كار بارتيه .

به ناگاه فلور زد زير گريه و گابريل با حالت عجيبي به او نگاه مي كرد كه پرسيد :

- چت شد يه دفعه ؟ چي شد يه دفعه ؟
- آخه راجر دست به سياه و سفيد نمي زنه و من همه كارا رو مث يه كلفت مي كنم تصویر کوچک شده



Re: ستاد مركزي حمايت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۲۱:۳۴ جمعه ۴ آبان ۱۳۸۶
#2

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
شلق ! شولوق ! بومب و گومب !

- پس چی شد این چایی ؟

فلور در حالی که فاصله ی حال تا آشپزخونه رو با سرعت نور طی میکرد ، بدون اینکه به چیزی برخورد کند ، به سوی ِ راجر می دوید . راجر با حالت روی مبل راحتی خودش روبروی تلویزیون ِ جادویی ! نشسته بود . چوبدستی در دستانش بود و به دقت به پیام امروز نگاه میکرد . فلور سینی چایی رو روی میز جلوی پای راجر گذاشت و گفت :

- بفرما ! اینم چایی ات ! دیگه چی ؟ تصویر کوچک شده

راجر : چرا اینقد کم رنگه ؟ مگه تو ماگلی ؟ خب با جادو درسش کن !

فلور : صد دفه گفتم من افسونای خانه داری بلد نیستم ، میخوای بخوا ، نمیخوای بازم باید بخوای !

و در همین لحظه ، کاسه بشقابی بود که در این خانه میشکست و صدای جیغ و دادهایی شنیده میشد که به دنبالش ، صدای گریه شنیده میشد .


چند مایل اون طرف تر... .


گابریل با آرامش تمام مشغول تماشای اوپرا (!) بود بدون اینکه از وضعیت فلور خبری داشته باشد . بارتی نیز مدام دور او میگشت و بهش میرسید .

- نون خامه ای میخوای ؟ با طعم ِ توت فرنگی هم دارم !

گابریل : وای .. ! بارتی ، هوس ِ قورباغه ی شکلاتی کردم !

بارتی که تحمل نداره زنش از دستش عصبانی بشه و دلش خدایی نکرده بشکنه میره به دنبال ِ قورباغه ی شکلاتی ولی چون چنین چیزی در خانه نمی یابه و عند ِ ززه ای ! هم بوده ، از خونه میره بیرون تا شاید فرجی بشه و بتونه پیدا بکنه ! همین که قدم میذاره درون خیابون ، ساحره ی خوشگلی در ابعاد ِ فلور (!) جلوش ظاهر میشه .

بارتی که خیلی شوکه شده دست روی شونه ی فلور میذاره تا جویای حالش بشه ، ولی فلور میزنه زیر گریه .

فلور : من وکیل میخوام ! من طلاق میخوام ! مهرم ازاد جونم حلال .. چیز ! یعنی مهرم .. همون دیگه ! تصویر کوچک شده

بارتی متوجه ِ غمگینی لحن ِ فلور میشه و تا آخر ِ ماجرا رو میگیره . با لبخندی ، اونو به داخل دعوت میکنه . بارتی داره به روش های ممکن برای منصرف کردن ِ فلور فکر میکنه !


[b]دیگه ب


سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ جمعه ۴ آبان ۱۳۸۶
#1

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
سلام


مركز اصلي حمايت از ساحره ها

اين تاپيك مركز اصلي حمايت از ساحره هاست البته اين تاپيك با تاپيك آداس همكاري مي كند و كلا با هم ديگه خيلي جورن !
حمايت از ساحره ها اصلي ترين و تنها هدف ما در اينجاست , البته اهدافي چون تقويت رول نويسي و خوش گذراني هم هستند كه در رده هاي خيلي پايين تر قرار مي گيرند .


من ( بارتي كراوچ ) ( البته من خودم به شخصه ساحره مي باشم ) و گابريل دلاكور وزراي حمايت از ساحره ها هستيم و سعي داريم كه به هدف والاي خود يعني حمايت از ساحره ها دستيابيم و آن را نيمه كار نگذاريم !




قوانين اين تاپيك :

1- در اينجا ما از ساحره ها حمايت مي كنيم و حمايت از هرگونه مردي غير مجاز و باعث بلاكي مي شود ... ( زورمون زياده هر كار مي خوايم مي كنيم )

2- اهداف اين تاپيك همچون اهداف آداس هست و با هم در تداخلند .

3- بيناموسي نويسي در چهارچوب سايت مجاز مي باشد ولي بكار بري زياد آن نيز خطرات بلاكي و منوي مديريت را نيز در بر دارد !

4- داستانها به صورت ادامه دار هستند و عزيزان لطفا سعي كنيد حدالامكان بيشترين هماهنگي را با پستاي قبلي داشه باشيد .
براي راحتي كار پس از زدن چند پست كه داستاني طولاني را در بر دارد خلاصه اي از آن را قرار مي دهيم كه خسته نشويد .

5- هميشه ما دو نفر ( بارتي و گابريل ) پست اول را نمي زنيم و سوژه را ما خلق نمي كنيم , پس از پايان يك سوژه افراد ديگر مي توانند سوژه هاي جديد داده و رول ابتدا را بزنند .

6- سعي كنيد كه اگر سوژه مي دهيد با سوژه ها قبلي رابطه داشته باشند , ولي نه اينكه خود آنها باشند . مثلا اگر در يك داستان شما از شووورتان طلاق گرفتيد در داستان بعدي هم سعي كنيد طلاق گرفته باشيد .
البته با اينكه سوژه ها به هم مرتبطند ولي سوژه ي اثلي هر داستان بايد با ديگري فرق كند .

7- همه ي افراد سايت حق پست زدن دارند و مانع يا صافي اي براي آنها وجود ندارد .
يعني جادوگران هم مي توانند در كنار ساحره ها در اين تاپيك پست بزنند .

8 - و ...




نكاتي درباره رول نويسي :

1- در رولها و داستانهاي خود از شكلك استفاده بكنيد ولي سعي كنيد كه پست را مملو از شكلك نكنيد .

2- از بكار بردن بيش از حد ديالوگ بپرهيزيد زيرا كه از زيبايي آن مي كاهد و فضا سازي نياز است .
پستهاي طنز هم كه خيلي ها فكر مي كنند بايد مملو از ديالوگ باشد اينگونه نيست و فضا سازي مي تواند به پست طنز جلوه ي خاصي دهد كه ديالوگ نمي دهد .

3- سعي كنيد نه داستانتان آنقدر كوتاه باشد كه خواننده از آن چيزي نفهمد و نه آنقدر بلند باشد كه خواننده از خواندن آن خسته شود .

4- و ...


" قوانين را در آينده كامل تر و جامع تر خواهيم كرد "


با احترام
بارتيموس كراوچ
وزير حمايت از ساحره ها


ویرایش شده توسط آلبوس سوروس پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۹ ۱۷:۲۶:۰۱
ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۷ ۲۱:۵۵:۴۰
ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۷ ۲۲:۳۱:۴۶







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.