پاسخ نامه ی تغییر شکل

1- تغییر شکل را به طور کلی تعریف کنید ! (3 امتیاز)(جلسه اول)

پاسخ :تغییرشکل به طور کلی یعنی شیوه هایی برای تبدیل کردن صورت ظاهری جادوگران یا اشیاء به شکل دلخواه ! این کار میتونه توسط چوب جادو ، معجون ، انرژی و حتی به صورت پیشرفته و فقط با تمرکز انجام بگیره !

2- آیا می شود ورد های تغییر شکل را بدون چوبدستی انجام داد ؟ (1امتیاز)(جلسه سوم)

پاسخ :این روش گرچه تغییر شکل با چوبدستی نامیده میشه اما جادوگران ماهر می تونن این ورد ها رو بدون چوبدستی هم انجام بدن !

3- «فورنوکولوس» ورد چیست ؟ (2 امتیاز)(جلسه سوم)

پاسخ : بزرگ شدن بینی افراد

4- اولین روشی که جادوگران برای تغییر شکل ابداع کردند چه بود ؟ (1 امتیاز)(جلسه چهارم)

پاسخ :اولین روشی که بوجود اومد تغییر شکل با معجون بود !

5- تغییر شکل با معجون را تعریف کنید ! (3 امتیاز)(جلسه چهارم)

پاسخ :روش هایی برای تغییر صورت ظاهری افراد و اشیاء با استفاده از معجون !

6- معجون غلیظ سری لانکا در کجا ساخته میشه و چطور عمل میکنه ؟ (2 امتیاز)(جلسه چهارم)

پاسخ : این معجون در سری لانکا ساخته شد و خاصیتش اینه که باعث رشد موهای زیادی در بدن میشه !

7- معجون سه گانه جنگل از چند چیز ساخته میشه ؟ نام ببرید ! (3 امتیاز)(جلسه چهارم)

پاسخ :از سه چیز ! شیر مرغ تا جون آدمیزاد

8- قدرتمند ترین روش تغییر شکل چیست ؟ (1 امتیاز)(جلسه پنجم)

پاسخ : تغییر شکل با انرژی

9- چرا جادو های سنتی همیشه قوی تر از جادو های مدرن عمل میکنه ؟ (2 امتیاز)(جلسه پنجم)

پاسخ : چون قدرت و میزان انرژی های جادویی در اونها بیشتره !

10- معجون جانورنما چگونه عمل میکند ؟(2 امیتاز)(جلسه ششم)

پاسخ :با استفاده از این معجون می تونیم به شکل موجودی که با شخصیتمون بیشتر مطابقت داره دربیایم و برای همه عمر به شکل اون باشیم!

11- متامورف ماگوس ها چگونه بوجود می آیند ؟ (4 امتیاز)(جلسه ششم)

پاسخ : اولین گرگینه با گاز گرفتن یک انسان ژن های تغییر شکل به گرگ رو به خون اون فرد منتقل کرد ! همچنین خون آشام ها و دراکولا ها هم به همین شکل ! گاهی ژن هایی به خاطر فزونی نیرو های جادویی خود به خود دچار یک جهش شد و کلیه این اتفاقات نوعی از موجودات را به وجود آورد که میتونستند به طور مادر زادی تغییر شکل بدن و برای اینکار نیازی به چوبدستی ، معجون یا انرژی نداشتند ! متامورف ماگوس ها یا همون ماگوس های چند چهره !

12- متامورف ماگوس رو تعریف کنید ! (3 امتیاز)(جلسه ششم)

پاسخ : متامورف ماگوس به طور کلی جادوگرانی هستند که به طور مادر زادی بتونن بدون هیچ سلاحی تغییر شکل بدن !

13- برای تبدیل شدن به انیماگوس باید چه کرد ؟ ( 3 امتیاز)(جلسه ششم)

پاسخ : برای تبدیل شدن به انیماگوس کافیه معجون رو بخورین ! سپس شما با درد وحشتناکی به حیوانی که با شخصیتتون مطابقه تبدیل میشین ! دفعات بعدی دیگه تغییر شکلتون دردی نداره ! برای تغییر کافیه روی شکل جانورنماتون تمرکز کنید تا اون شکلی بشین !

1- تغییر شکل را به طور کلی تعریف کنید !
يعني يه قسمتي از بدنت يا کلش رو به يه چيز ديگه مثل يه شيء، حيوون يا کلا يه آدم ديگه تغيير بدی .

2- آیا می شود ورد های تغییر شکل را بدون چوبدستی انجام داد ؟
بله . مثلا یکی مثل تدی همینطوری هم با ژنش میتونه اینکار رو بکنه . گرگینه ها و اینا . یا مثلا به کمک معجون .


3- «فورنوکولوس» ورد چیست ؟
ورد تغییر شکل بینی و بزرگ کردنش

4- اولین روشی که جادوگران برای تغییر شکل ابداع کردند چه بود ؟
تغییر شکل با معجون . و البته یهوییش رو ان موقع ثبت نکرده بودن .

5- تغییر شکل با معجون را تعریف کنید !
معجون پر از چیزهایی میشه که به آن نیازمنده و البته یه تیکه از بدن ان شخص یا چیز تا به همون شکل در بیاد بعد که ان معجون رو میخوره روی تک تک عضلاتش تاثیر میزاره و تغییر میکنه .
در خاطرات تدی دیده شده خیلیم درد داره

6- معجون غلیظ سری لانکا در کجا ساخته میشه و چطور عمل میکنه ؟
معجون که برای رشد موهای زیاده در سری لانکا شاخته میشه .

7- معجون سه گانه جنگل از چند چیز ساخته میشه ؟ نام ببرید !
شیر مرغ تا جون آدمیزاد که سه تا میشه ، شیر و مرغ و جونش

8- قدرتمند ترین روش تغییر شکل چیست ؟
تغییر شکل با انرژی

9- چرا جادو های سنتی همیشه قوی تر از جادو های مدرن عمل میکنه ؟
چون در قدیم جدوهای سنتی با ابورهای بیشتری همراه بودن و همین اعتقاد و باور باعث میشد که بهتر عمل کنن . اما الان این باور از بین رفته .

10- معجون جانورنما چگونه عمل میکند ؟
با درد شدیدی همراه است و بعد از خودن آن احساسات مختلفی مخصوصا احساس چیی که داریم بهش تبدیل میشیم بهمون دست میده

11- متامورف ماگوس ها چگونه بوجود می آیند ؟
اولین نفری که مبتلا شد توسط یه گرگینه بود که ژنش به خونش فرستاده شد . و همینطور توسط خون آشامها و دراکولاها که یکیشم گابریل دراکولا خوشگله خودمونه بعدها کم کم به خاطر ازدیاد نیروها وژنهای جادویی تغییر شکل خود به خودی هم صورت گرفت و میتونستن به طور مادر زادی تغییر شکل بدن مثل تدی بوقی که بهشون میگن متامورف چند گانه .


12- متامورف ماگوس رو تعریف کنید !
جادوگرانی که تغییر شکل مادرزادی بدون هیچ چیی داشته باشن . بدون معجون و چوب دستی و .... مثالهم تدی اهم

13- برای تبدیل شدن به انیماگوس باید چه کرد ؟
برای دفعات اول میبایتس معجون رو خورد چند بار . یا مثلا در کودکی به طرف داد ( مثل اصلیت هری پاتری ) بعد از چند بار دیگه لازم نیست و خود به خود به آن صورت در میان با تمرکز .

1.تغییر شکل به طور کلی یعنی تغییر پیدا کردن کل یا قسمتی از بدن به یه شیء، حیوان یا انسان دیگه.

2. بله...با خوردن معجون، یا در مورد متامورف ماگوسها به طور مادرزادی، هم میشه تغییر شکل داد

3. ورد بزرگ کردن بینی

4. روش های ابتدایی تغییر شکل اول کمی تکامل پیدا کردن...اما اولین روشی که برای تغییر شکل ابداع شد، تغییر شکل با معجون بود.

5. یعنی اینکه کسی که می خواد تغییرشکل بده یه معجونی رو میخوره، و خاصیت اون معجون باعث میشه برای مدتی به چیزی که مد نظر بوده تغییر شکل بده...مثلا یه بار خوردن معجون جانورنما، باعث میشه که فرد انیماگوس بشه و بتونه در وقت هایی به یه حیوون تغییر شکل بده...

6. ادر سری لانکا - باعث میشه موهای زیادی در بدن رشد کنن

7. سه چیز - شیر مرغ، تا ، جون آدمیزاد

8. فکر کنم متامورف ماگوس ها...چون اونا بدون نیاز به سلاح میتونن تغییر شکل بدن....و جانورنماها یا انیماگوس ها

9. چون جادوهای قدیمی قوی تره، قبل ها خیلی بیشتر از حالا از جادو استفاده میشد و توان های جادویی خیلی زیاد تر بود چون خیلی از کارا با جادو انجام می شد و بسیاری از وردها-طلسمها-معجونها-... در همین دوران ها اختراع شد. اما رفته رفته استفاده از جادو یه کم کمتر شد و نیروهای جادویی ضعیف شدن، از اون گذشته بعضی جادوگرا به تکنولوژی ماگل ها علاقمند شدن و این باعث شد بیشتر به تکنولوژی علاقه پیدا کنن تا جادو- واسه همین کمتر از جادو استفاده کردن...و از چیزی که کم استفاده بشه ضعیف تر میشه...پس جادوها ضعیف تر از دوران گذشته شدن...

10. خب معجون رو می خورن...بعد درد وحشتناکی متحمل میشن تا اینکه به حیوونی که به شخصیتشون می خوره تبدیل میشن...مثلا سیریوس بلک وفادار بود و به سگ تبدیل شد.... بعد از اوون، معجون جانورنما کارشو انجام داده و نیروی لازم برای تغییر شکل رو به فرد مورد نظر داده...

11.اولین گرگینه، اولین خون آشام، اولین دراکولا...همگی با گاز گرفتن یه انسان باعث شدن ژن تغییر شکلشون به اونا منتقل بشه...اما گاهی هم بعضی ژن ها به خاطر زیاد شدن نیروهای جادویی یهویی دچار جهش می شدن و این باعث میشد نوعی جادوگرا به وجود بیان که به طور مادرزادی می تونستن تغیییر شکل بدن و نیازی به چیز خاصی نداشتن...به اینا می گفتن متامورف ماگوس یا ماگوس های چند چهره!

12. متامورف ماگوس به طور کلی جادوگرانی هستند که به طور مادر زادی بتونن بدون هیچ سلاحی تغییر شکل بدن !

13. برای تبدیل شدن به انیماگوس کافیه معجون رو بخورین ! سپس شما با درد وحشتناکی به حیوانی که با شخصیتتون مطابقه تبدیل میشین ! دفعات بعدی دیگه تغییر شکلتون دردی نداره ! برای تغییر کافیه روی شکل جانورنماتون تمرکز کنید تا اون شکلی بشین !

1- تغییرشکل به طور کلی یعنی تغییر حالت ظاهری یک جسم یا فرد به ظاهر جسم یا فرد دیگه ای .

2- بله ، جادوگران قدرتمند می تونن این کا رو انجام بدن

3. ورد بزرگ کردن بینی

4. اول روش های ابتدایی تغییر شکل کمی تکامل پیدا کرد، اما اولین چیزی که ابداع شد، تغییر شکل با معجون بود.

5- تغییر شکلی که با استفاده از معجون باشد یعنی پس از ساخت معجون ، معجون نقشی در تغییر شکل جسم یا فر داشته باشد مثلا با برخورد آن به جسم یا فرد یا نوشیدن آن ؛ تغییر شکب با معجون گوییند

6. این معجون در سری لانکا ساخته شد و خاصیتش اینه که باعث رشد موهای زیادی در بدن میشه !

7. سه چیز - شیر مرغ، تا ، جون آدمیزاد


8- قدرتمند ترین روش تغییر شکل ، تغییر شکل با انرژی هست .

9- چون که با دقت عمل بیشتری باید ان ها را اجرا کرد .

10- معجون جانورنما بر روی دی ان آ ها و کروموزوم های بدن تاثیر گذاشت و یادی و اطلاعاتی از شکل جدید روی ان ها به جا می گذارد .شما با درد وحشتناکی به حیوانی که با شخصیتتون مطابقه تبدیل میشین ! دفعات بعدی دیگه تغییر شکلتون دردی نداره ! برای تغییر کافیه روی شکل جانورنماتون تمرکز کنید تا اون شکلی بشین !


11. اولین گرگینه با گاز گرفتن یک انسان ژن های تغییر شکل به گرگ رو به خون اون فرد منتقل کرد ! همچنین خون آشام ها و دراکولا ها هم به همین شکل ! گاهی ژن هایی به خاطر فزونی نیرو های جادویی خود به خود دچار یک جهش شد و کلیه این اتفاقات نوعی از موجودات را به وجود آورد که میتونستند به طور مادر زادی تغییر شکل بدن و برای اینکار نیازی به چوبدستی ، معجون یا انرژی نداشتند ! متامورف ماگوس ها یا همون ماگوس های چند چهره !

12. متامورف ماگوس به طور کلی جادوگرانی هستند که به طور مادر زادی بتونن بدون هیچ سلاحی تغییر شکل بدن ! مثل دورا تانکس

13. برای تبدیل شدن به انیماگوس کافیه معجون رو بخورین !

1- تغییر شکل را به طور کلی تعریف کنید !

تغییر شکل در واقع عملی است ، برای تغییر دادن شکل ظاهری اجسام و انسان ها برای استفاده های مختلف .

2- آیا می شود ورد های تغییر شکل را بدون چوبدستی انجام داد ؟

بله ، البته در قدیم و لازمه ی قدرت جادویی باستانی و بسیار است.

3- «فورنوکولوس» ورد چیست ؟

ورد بزرگ کردن بینی

4- اولین روشی که جادوگران برای تغییر شکل ابداع کردند چه بود ؟

اول روش های ابتدایی تغییر شکل یه کم تکامل پیدا کرد، اما اولین چیزی که ابداع شد، تغییر شکل با معجون بود.


5- تغییر شکل با معجون را تعریف کنید !

معجون هایی به نام مثلا ، ( معجون مرکب پیچیده ) وجود دارند ، که برای تغییر شکل هستند و به شکل فرد دیگری در می آورند. ساختن این معجون های خیلی دشوار هست.

6- معجون غلیظ سری لانکا در کجا ساخته میشه و چطور عمل میکنه ؟

این معجون در سری لانکا ساخته شد و خاصیتش اینه که باعث رشد موهای زیادی در بدن میشه !

7- معجون سه گانه جنگل از چند چیز ساخته میشه ؟ نام ببرید !

سه چیز - شیر مرغ، تا ، جون آدمیزاد

8- قدرتمند ترین روش تغییر شکل چیست ؟

تغییر شکل با معجون از همه ی روش ها قوی تر است و بیشتر جا افتاده .

9- چرا جادو های سنتی همیشه قوی تر از جادو های مدرن عمل میکنه ؟

چون اشخاص اون موقع قوی تر بوده اند.
10- معجون جانورنما چگونه عمل میکند ؟

بعد از مدت طولانی ، عمل خواهد کرد و انسان به جانور تغییر پیدا میکرد.

11- متامورف ماگوس ها چگونه بوجود می آیند ؟

اولین گرگینه با گاز گرفتن یک انسان ژن های تغییر شکل به گرگ رو به خون اون فرد منتقل کرد ! همچنین خون آشام ها و دراکولا ها هم به همین شکل ! گاهی ژن هایی به خاطر فزونی نیرو های جادویی خود به خود دچار یک جهش شد و کلیه این اتفاقات نوعی از موجودات را به وجود آورد که میتونستند به طور مادر زادی تغییر شکل بدن و برای اینکار نیازی به چوبدستی ، معجون یا انرژی نداشتند ! متامورف ماگوس ها یا همون ماگوس های چند چهره !

12- متامورف ماگوس رو تعریف کنید !

متامورف ماگوس به طور کلی جادوگرانی هستند که به طور مادر زادی بتونن بدون هیچ سلاحی تغییر شکل بدن !


13- برای تبدیل شدن به انیماگوس باید چه کرد ؟

برای تبدیل شدن به انیماگوس کافیه معجون رو بخورین ! سپس شما با درد وحشتناکی به حیوانی که با شخصیتتون مطابقه تبدیل میشین ! دفعات بعدی دیگه تغییر شکلتون دردی نداره ! برای تغییر کافیه روی شکل جانورنماتون تمرکز کنید تا اون شکلی بشین !

1- تغییر شکل را به طور کلی تعریف کنید !

2- آیا می شود ورد های تغییر شکل را بدون چوبدستی انجام داد ؟

3- «فورنوکولوس» ورد چیست ؟

4- اولین روشی که جادوگران برای تغییر شکل ابداع کردند چه بود ؟

5- تغییر شکل با معجون را تعریف کنید !

6- معجون غلیظ سری لانکا در کجا ساخته میشه و چطور عمل میکنه ؟

7- معجون سه گانه جنگل از چند چیز ساخته میشه ؟ نام ببرید !

8- قدرتمند ترین روش تغییر شکل چیست ؟

9- چرا جادو های سنتی همیشه قوی تر از جادو های مدرن عمل میکنه ؟

10- معجون جانورنما چگونه عمل میکند ؟

11- متامورف ماگوس ها چگونه بوجود می آیند ؟

12- متامورف ماگوس رو تعریف کنید !

13- برای تبدیل شدن به انیماگوس باید چه کرد ؟

اصلیت هری پاتری (3) : هری پاتر و زندانی جسم

راوی : همان طور که می‌دانیم رولینگ نویسنده‌ی توانایی نیست حتی بسیاری از منتقدین او نیز اذعان دارند که داستانهای او آنچنان پیچیده است که گویی از واقعیت گرفته شده است . واقعیتی که خیلی دقیق بیان شده است . اکثر طرفداران او ادعا می‌کنند که رولینگ ذهن توانایی دارد ، ذهنی که ریزترین وقایع را در نظر می‌گیرد و آنها را به هم ربط می‌دهد . ذهنی بر گرفته از خود شخصیت داستان هری پاتر ...
آنچه می‌خوانید حقیقت ماجراست ....


تکلیف اول :

هوا بسیار عالی بود . نمونه کامل صبح یک روز تابستانی که در آن امواج دریا برای رسیدن به ساحل نیلگون از یکدیگر پیشی میگرفتند . ساحلی که بر طبق روال روزهای گذشته پذیرای زوجی جوان بود . زوجی که بر روی شنهای ساحل در کنار یکدیگر می‌نشستند و با مرور خاطرات خویش روز تابستانی و گرم خویش را سپری می‌کردند .

"جوان" (رولینگ) در حالی که بر روی زمین دراز کشیده بود سرش را بر روی پای همسرش - استرجس پادمور – گذاشته و در چشمهای او خیره مانده بود . چشمانی که از روز اول همچنان پاک و دست نخورده باقی مانده بود و شاید اصلی ترین دلیلی که باعث شده بود او هم اکنون روزها را در آغوش او و شبها را در کنارش سپری کند نیز همین بود . چشمانی که در اولین نگاه او را اسیر خود کرده بود هم اکنون منتظر پاسخ سوال خود بود ، سوالی که هر چند جوابی آسان داشت اما تمام زندگی او را در بر می‌گرفت .

استرجس : نگفتی ! تو چطور تونستی داستان هری رو دقیقاً همون طور که اتفاق افتاده بنویسی ؟
جوان : خب میدونی من هر لحظه کنارش بودم ، حداقل تا آخرین دقایق !
استرجس : یعنی تو ...
جوان : آره من نزدیکترین کسی بودم که توی زندگیش داشت ... من ...

فلش بک

خانه‌‌ای در شهر لندن

- من نمیزارم اینکار رو بکنی "فرانس" ! جوان هنوز یک سالش هم نشده .
- چیزی نمیشه . باید به من اعتماد کنی "الیزا" . کسی که این معجون رو بهم داد گفت فقط کافیه یه تیکه از حیوونی رو که میخوام به آن تغییر شکل بده بندازیم توش و بدیم تا بخوره . بعد ...
الیزا : بعد به آن حیوون تبدیل میشه ؟ تو فکر میکنی به همین راحتیه ؟ ما اصلاً نمیدونیم جوان یه جادوگره یا مثل ما یه فشفشه است . این براش خطرناکه ... نه ... نه ، من نمیزارم .
فرانس : این تصمیم ما بود الیزا ... از وقتی که پدرت تو رو از زندگی و ارث محروم کرد ، قرار شد به یک شیوه ای به میون جادوگرا برگردیم و چیزی رو که حقمونه رو بگیریم . یعنی میگی از حقمون بگذریم ؟
الیزا : ولی ... ولی این درست نیست که برای گرفتن حقمون ، بچه مون رو تبدیل به یک حیوون بکنیم ... این درست نیست ...
فرانس : درست نیست ... اما برای نزدیک شدن به خانوادت این تنها راهه ... بزار وقتی بزرگ شد دختر خوشبختی بشه ... شاید خوشبخت ترین زن انگلیس !

فرانس و الیزا بالای سرکودک یک ساله خود ایستاده بودند ، اینکه فرانس می‌خواست برای نزدیک شدن به جادوگران و دنیای آنها تنها کودک خود را فدا کند از نظر همسرش الیزا کار چندان درستی نبود . اما خود او نیز می‌دانست که این تنها راه رسیدن به چیزی است که پدر او سالها پیش او را از رسیدن به آن محروم کرده است .

از زمانی که پدرش به دلیل آنکه یک فشفشه بود او را از زندگی درمیان جادوگران منع کرد ، این تصمیم را گرفته بود و وقتی که به کمک فرانس توانسته بود از آن دخمه ای که پدرش او را زندانی کرده بود بگریزد با هم پیمان بسته بودند که روزی برای گرفتن حق خود به میان آنها برگردند . پیمانی که از نظر فرانس اکنون زمانی آغاز آن بود .

دختری یک ساله که اکنون در گهواره‌ی خود پیش روی آنها قرار داشت مهره‌ای برای شروع این پیمان بود . فرانس می‌دانست که اگر او نیز مانند پدر و مادرش فشفشه باشد سرنوشتی مرگبار در انتظار او خواهد بود اما اکنون زمان آن رسیده بود که این موضوع را بررسی کند . آن هم با معجونی که هم اکنون بر لبهای کودکش قرار داده بود .

معجونی که از ساحره‌ای پیر با قیمتی گزاف خریده بود تا به گفته‌ی آن پیرزن با خوردن چند قطره از این معجون به دفعات پیاپی ، دخترش را تبدیل به جانور نمایی کند که می‌توانست به سادگی در میان جادوگران تردد کند و هر آنچه را که آنها می‌خواستند را عملی سازد . اما این نقشه نیز نیازمند صبر بسیار بود ، حتی اگر اتفاق خاصی رخ نمی‌داد باید تا بزرگ شدن جوان صبر می‌کردند . انتظاری که برای هر پدر و مادری بسیار شیرین بود ، برای آنها سخت و طاقت فرسا بنظر می‌رسید .

اما فرانس تصمیم خود را گرفته بود ، در چشمان الیزا نگاه کرد و زمانی که چشمهای او را بی‌حرکت دید فنجان را بر لبهای کودک دلبندش سرازیر ساخت ...

پایان فلش بک

استرجس : اما تو ... تو چکار میتونستی برای خانوادت بکنی ؟
جوان : خیلی از وسایل خونه بود که قیمتی بود و من به راحتی آنها رو برای پدرم می‌دزدیدم ... وسایلی که از نظر اونا هیچ بود زندگی ما رو می‌گذروند ...
استرجس : یعنی پدرت تو رو تغییر داد که دزد بشی ؟ اونم با خوردن معجونی که با نوشیدنش باید درد زیادی رو متحمل می‌شدی ؟
جوان : درد زیاد! ... شاید آن موقع کوچیک بودم برای همین زیاد این درد ها رو حس نکردم ، اما خوردن آن معجون باعث شد من حق مادرم رو از خانواده‌ی پولدارش بگیرم و حتی حق خودم ... یک جادوگر طرد شده !
استرجس : خب تو که جادوگر بودی ، میتونستی ادامه بدی ...
جوان : میتونستم ... اما نفرتی که از جادوگرا توی ذهن من بود مانع اینکار می‌شد ، برای همین راهی رو انتخاب کردم که مناسب من بود . چیزی رو که حق من بود از دنیای شما بر‌میداشتم نه بیشتر و نه کمتر !

جوان از جای خود بلند شد و روبروی همتای خود نشست ، زمان آن رسیده بود که دلیل تعریف داستانهای گذشته را بیان کند . فکری را که در این یک ماه آشنایی بارها در مورد آن اندیشیده بود مخصوصاً زمانی که هفته‌ای دور از یار خود در کنار هری زندگی کرده بود . نوبت آن بود تا راز خود را به همسرش بگوید و در ادامه راه از او یاری بطلبد .

ادامه‌‌ی راهی که پایانش ناپیدا بود ولی اکنون که پای در این آن گذارده بود نبایستی کوتاه می‌آمد . پس تصمیم خود را گرفت و رو به همسرش لب به سخن گشود ...

جوان : قول بده که کمکم میکنی ! میدونی که هنوز هری 4 سال دیگه تا پایان تحصیلش داره ... قول بده استر ...
استرجس : به من اعتماد کن . هر کاری بتونم برای کمک به تو میکنم . اما من هنوز نفهمیدم تو چطور تونستی به هری نزدیک بشی ؟ اونم توی این سه سال !
جوان : من ... هدویگ ام ، جغد هری !

افکار جوان

« فکر میکنم الان موقع حرکت من باشه ، 11 سال زیر نظرش گرفتم . پدرم بهترین کار رو کرده بود . »

جوان از پشت مغازه ها حرکت کرد ، هاگرید در کنار مغازه موجودات جادویی در حال خریدن کادوی تولدی برای هری بود ، تا لحظاتی دیگر باید به او می‌پیوست که در حال خریدن لباسهای مدرسه‌اش بود . اما آنچه که هری احتیاج داشت و بهترین کادو برای او به حساب می‌آمد تا با آن بتواند با کسانی که دوست دارد ، ارتباط برقرار کند یک جغد بود . هاگرید در این فکر بود که ناگهان جغدی از کنار صورتش گذشت و بر روی قفسی در داخل مغازه نشست . جغدی سفید که همان لحظه چشم هاگرید را گرفت .

پایان افکار


راوی : آنطور که از اسناد بر‌می‌آید رولینگ در زمانی که نامه های هری را جابه جا میکرد با همسرش زندگی میکرد اما در بقیه لحظات در زندگی هری بود تا زمانی که دیگر جایی برای او وجود نداشت . زمانی که هری در حال فرار از دست مرگخواران بود و هدویگ با برخورد طلسمی ناپدید شد . گرچه جسد هدویگ هیچگاه پیدا نشد اما رولینگ زنده و سرحال با اندکی تخیلات داستان خود را کامل کرد !

پ.ن : ببخشید استاد شخصیت خودم رو تغییر دادم اما جانوری که انتخاب کردم همانند شخصیت خودم بود ، جغد حیوانی هست که خیلی اسرار آمیزه و خیلی تیز بینه مانند یک شخصیت توی سازمان اسرار یعنی من . و در تکلیف دوم تغییر رو نوشتم .

تکلیف دوم :

لیوان را برداشت و آن را نوشید ...
همانطور که جرعه‌های نوشیدنی را فرو می‌داد سینه اش می‌سوخت . لحظاتی بعد دستانش شروع به لرزیدن کرد . لیوانی را که در دست داشت انداخت .حسی در درونش شروع به شکل گیری کرد دستانش از بین میرفت بدنش از درون خالی می‌شد و گوشتهای بدنش فرو می‌ریخت بدنش را پرهایی در بر می‌گرفت صورتش کشیده می‌شد ، گردنش از بین رفت و سرش به تنش نزدیک گشت . چشمانش تیز می‌شد دلش نیز می‌لرزید ، حسی در درون بدنش او را به اینکار تشویق میکرد کاری که به دور از دیدگان دیگران بود . احساسی که درد را در برداشت در چشمانش فرو نشست . چشمانش از حدقه بیرون زده بود و هر لحظه بیشتر نمود پیدا میکرد دستانش منقبض شده و درد عجیب را تحمل میکرد . ناگهان بلند شد و فریاد زد ...

گریفندور : 83 => 16.6 رند میشه : 17

پیتر پتی گرو : 25 + 1.5 = 26.5 رند میشه : 27

تد ریموس لوپین :27 + 2 = 29

جیمز سیریوس پاتر : بیشتر انتظار داشتم ! 25 + 2 = 27

راونکلاو : 110 => 22

آریانا دامبلدور : من نفهمیدم تغییر شکل با انرژی کجاش بود ! 25 + 0 = 25

گابریل : 26 + 0 = 26

گراوپ : 27 + 1.5 = 28.5 رند میشه : 29

مری باود : 28 + 1.5 = 29.5 رند میشه : 30



هافلپاف : شرکت کننده نداشته !


اسلایترین : شرکت کننده نداشته !

جلسه اول – در مورد تغییر شکل و استفاده آن
جلسه دوم – تغییر شکل ابتدایی
جلسه سوم – تغییر شکل با چوب جادو
جلسه چهارم – امتحان میان ترم
جلسه پنجم – تغییر شکل با معجون
جلسه ششم – تغییر شکل با انرژی (جدی-طنز)
جلسه هفتم – تغییر شکل پیشرفته ، متامورف ماگوس ها و انیماگوس ها
جلسه هشتم – امتحان پایان ترم

در میان همه دانش آموزان دنیس امروز حالتی دیگر داشت ، از وقتی وارد کلاس شده بود حالت عصبی و عجیب داشت گویی توسط ارواح نامرئی ای احاطه شده باشد ! گویی جسمی بر بدنش سنگینی می کرد ! گاه گاهی زیر لب با خودش حرف می زد و به خودش چشم غره میرفت !
دانش آموزان همه در این فکر بودند که معلم روح تغییر شکل اینبار با چه حربه ای وارد کلاس می شود ! کم کم داشت زمزمه های پرسشگر دانش آموزان شروع می شد که به طرز عجیبی پیوز در کلاس ظاهر شد !
( بعد ها بعضی شاهدان اظهار کردند که پیوز از داخل بدن دنیس در آمده و دلیل حالت عصبی دنیس روشن شد ! )

پیوز مثل همیشه بلافاصله به سمت تخته رفت و گفت : « تغییر شکل پیشرفته ، متامورف ماگوس ها و انیماگوس ها »
پیوز لبخندی به کلاس تهویل داد و گفت : « شاید نشه گفت این سخت ترین درستونه ! اما بدون شک مهم ترین و پیچیده ترینشه ! مطالب زیادی هست که باید خیلی سریع در یک جلسه یاد بگیرین و حواستون باشه که در امتحان پایان ترم خیلی ازش سوال میاد ! »

پیوز با حالتی جدی گفت : « مطالب به ترتیب اینهاست : تاریخچه ، تعریف ، روش تغییر ، توضیح ! »

سپس شروع به قدم زدن در بین دانش آموزان کرد و گفت : « همونطور که در جلسه تغییر شکل با معجون گفتم ، معجون سازان قدیمی در راستای پیشرفت های عظیم و ناگهانی تغییر شکل که در جلسه دوم توضیح داده شد ، معجونی ساختند که اسمش رو معجون جانورنما گذاشتند ! اونها با استفاده از این معجون می تونستند به شکل موجودی که با شخصیتشون بیشتر مطابقت داشت دربیان و برای همه عمر به شکل اون باشند ! »

گابریل با حالت پرسید : « یعنی همیشه حیوون میشن ؟ »

پیوز با حالت جواب داد :« خیر ، یعنی هروقت اراده کنند میتونن حیوون بشن و در بقیه موارد انسانند ! چیزی که ما امروز بهش میگیم انیماگوس ! »

سپس در حالی که دوباره به جلو کلاس رسیده بود و صدایش را کمی بالا می برد گفت : « اما قبل ما نوع دیگری از تغییر شکل پیشرفته رو هم داشتیم ! اولین گرگینه با گاز گرفتن یک انسان ژن های تغییر شکل به گرگ رو به خون اون فرد منتقل کرد ! همچنین خون آشام ها و دراکولا ها هم به همین شکل ! گاهی ژن هایی به خاطر فزونی نیرو های جادویی خود به خود دچار یک جهش شد و کلیه این اتفاقات نوعی از موجودات را به وجود آورد که میتونستند به طور مادر زادی تغییر شکل بدن و برای اینکار نیازی به چوبدستی ، معجون یا انرژی نداشتند ! متامورف ماگوس ها یا همون ماگوس های چند چهره ! »

حالا سکوتی عمیق کلاس را در بر گرفته بود ! توجه همه به صحبت های پیوز بود و افکارشان داشت تصاویر وحشتناکی از گرگینه ها و انیماگوس ها رسم می کرد !

پیوز ادامه داد : « متامورف ماگوس به طور کلی جادوگرانی هستند که به طور مادر زادی بتونن بدون هیچ سلاحی تغییر شکل بدن ! »

دست یکی از دانش آموزان بلند شد !
- « بفرمایید خانم ویزلی ! »

ویکتوریا مکثی کرد و گفت : « پروفسور شما گفتین به طور مادرزادی ، یعنی مثلا عموی من که توسط گری بک گاز گرفته شد متامورف ماگوس نیست ؟ »
تد ریموس با حالت گفت : « و پدر من ... ؟ »

پیوز لبخندی زد و گفت : « درست حدس زدین ! اونها ماگوس چند چهره محسوب نمیشن ، ما به اون موارد میگیم بیماری تغییر شکل ! اما تد ، تو خودت یک متامورف ماگوسی چون از بدو تولد ارثش رو از پدرت گرفتی ! »

پیوز سریع گفت : « انیماگوس ها جادوگرانی هستند که با خوردن معجونی توانایی تغییر شکل به یک حیوان خاص رو در خودشون تقویت می کنند و میتونن هر وقت اراده کنند به اون حیوان تبدیل بشن ! مثل پدر بزرگ تو ... »
و به آ.س.پ اشاره کرد !

پیوز پشت میزش نشست و گفت : « برای تبدیل شدن به متامورف ماگوس باید حتما ژن های مربوط به دی ان ای شما اضافه بشه ! اینکار متونه از طریق انتقالات مایع های بدن افراد مبتلا ، فزونی نیرو های جادویی در بدن مادر یا جنین و یا از طریق خواندن ورد های مربوط بوجود بیاد ! یعنی قبل از اینکه جنین به چهارماهگی برسه ورد هایی به سمتش خونده بشه ! »
« برای تبدیل شدن به انیماگوس کافیه معجون رو بخورین ! سپس شما با درد وحشتناکی به حیوانی که با شخصیتتون مطابقه تبدیل میشین ! دفعات بعدی دیگه تغییر شکلتون دردی نداره ! برای تغییر کافیه روی شکل جانورنماتون تمرکز کنید تا اون شکلی بشین ! برادر تو آدم باوفایی بود ریگولاس ! »
و به یکی از دانش آموزان ردیف آخر اشاره کرد !

پیوز گفت : « وزارت جادو انیماگوس ها رو ثبت میکنه ! تمام انیماگوس هایی که در تاریخ بودند در پرونده های وزارت اسمشون و شکل جانورنماشون موجوده ! البته بعضی هاشون هم نه ! » و نگاه خاصی به ریتا اسکیتر انداخت !

« تا چند سال پیش با توجه به کار های خشن گرگینه ها و ضعف وزارت ثبت متامورف ماگوس ها ممکن نبود ! اما امروز در سرشماری ها تمام افراد متامورف ماگوس ثبت میشن و هر بچه ای هم که با این خصوصیت به دنیا بیاد برای گرفتن شناسنامه جادوییش باید در این زمینه آزمایش بشه و اگر ماگوس چند چهره بود اسمش ثبت بشه ! »

صدای زنگ در راهرو های قلعه پیچید و پیوز گفت : « متاسفانه وقت نشد بیشتر توضیح بدم ، طوری نیست ، همین ها برای این جلستون کافیه ! »
سپس از کلاس بیرون رفت و دستی نامرئی تکلیف را بر تخته کلاس حک کرد !


رولی بنویسید که شما در اون یک انیماگوس یا متامورف ماگوس هستید ! (20 امتیاز)

* شکل جانورنماتون رو با توجه به شخصیت رولتون انتخاب کنید !
* سبک پست مهم نیست !
* اتفاقاتی که در اثر تغییر شکل های شما میافته خیلی مهمه !


تغییر شکل یک انسان را بعد از خوردن معجون جانورنما در 5 تا 10 خط توصیف کنید ! (10 امتیاز)

* اتفاقات و احساسات را دخیل کنید و درد ها رو بیان کنید !