زير زميني اسرار آميز
روزي در هاگزميد و خانه هاي هاگزميد آغاز شده بود هوا بسيار عالي بود ...البته هيچ كس حتي كوييرل فكر نميكرد كه تا آن موقع چيزي به آن عجيبي در منزلش باشد ....
اون از جاش بلند شد و به سمت دستشويي رفت ... بعد از چند دقيقه از اونجا بيرون اومد و به قصد كارش از خانش بيرون زد ...
در بين راه به لوپين بر خورد كرد و با اون به سمت محل كارش رفت.....
پس از اينكه به محل كارش رسيد به سمت رييس كارش رفت و گفت:
رييس جان اين برگه ها رو تمام كردم...لطف كن بقيه برگه ها رو به من بدين....
رييسش برگه ها رو از اون گرفت و گفت:
آفرين كوييرل خيلي خوب كارتو انجام دادي بنابراين 10 در صد به حقوقت اضافه ميكنم !!!
كوييرل خيلي خوشحال شد و با شادي به سر ميزش برگشت....
در كنار ميز اون لوپين , كريچر و لرد كار ميكردند....
اون با خوشحالي رو به دوستانش كرد و گفت:
بچه ها من حقوقم اضافه شد!!!
كريچر كه انگار دنيا رو بهش داده بودن رو به بقيه كرد و گفت:
بروبچ امشب شام افتاديم
نيش كوييرل كه تا بنا گوشش باز شد بود بسته شد و در عوض نيش بقيه باز شد ....
كوييرل با خودش گفت:كاشكي اصلا بهشون نميگفتم امشب بايد تمام اضافه حقوقم رو بدم به اينا بخورن
زمان مثل طلسم شكنجه گر سپري ميشد....بالاخره تمام كارمندان از جايشان بلند شدن كه به خانهايشان بروند ...كوييرل هم هر كاري كرد نتوانست كاري كند كه بقيه به خانه اش نيايند.....
*خانه هاي هاگزميد* - منزل كوييرل -
صداهاي عجيبي از داخل خانه به بيرون مي آمد..صداهاي فرياد خوشحالي و صداي شيپور.....
كريچر شيپوري در دست گرفته بود و در آن ميدميد.......
بوم!!!!!
ديوار خونه ي كوييرل خراب شد....كوييرل با تعجب به پشت ديوار نگاه ميكرد.....و اصلا به خرابي ديوار توجه نداشت ..در اين ميان كريچر فقط ميگفت:
ببخشيد خودم درستش ميكنم ...ببخشيد!!!
كوييرل داد زد و گفت:
بيخيال شو بابا!!!دنبال من بياين.....
در پشت اون ديوار راهي وجود داشت بس تاريك....
آنها از داخل آن راهروي تاريك پيش رفتند تا به ديواري رسيدند ... كوييرل با نوك چوب دستي به ديوار زد....هيچ صدايي از پشت ديوار نمي آمد...
بوم!!!
ديوار خورد شد .....
آنها در شهرداري هاگزميد بودند ... البته در بخش خزانه داريش......
صداي آژير در آمد.....همه ي اونها از ترس خشكشون زد و بعد از چند ثانيه پا به فرار گذاشتن!!!
ولي سر انجام كار آنها زندان بود....
چون كريچر به لوپين برخورد كرد(از ترسش) و اونم به كوييرل و اونم به لرد.....
در نتيجه همه ي آنها روي زمين افتادند
*زندان آزكابان* - زنداني هاي هاگزميد-
كوييرل در زندان به خود گفت:سرانجام اون اضافه حقوق همينه
اين هم ماجراي اين دفعه ي خانه هاي هاگزميد