هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۱۱:۳۷ دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۸۷
#70

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۰ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۸
از کابان...مخوف ترین زندان!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 333
آفلاین
با اجازه مي خوام تو اين جا يه سوژه بدم
===============
كالين در حال جارو كردن عكاسي خودش هستش.چند وقتي هستش هيچ كس مشتري عكاسيش نيست.در واقع اين جارو كردن رو هم از سر بيكاري داره انجام مي ده.
ذهن كالين:اي كاش يه نفر ميومد عكس مينداخت ....
در همين افكار بود كه يهو از دور عده جادوگر سياه پوش رو ديد.كالين همين طور با نا اميدي به اونانگاه مي كرد. اي كاش حد اقل اونا ميومدن عكس مينداختن.
لحظه اي طول نكشيد تا اين كه كالين فهميد اونا جدي جدي دارن ميان به طرف عكاسي! و باز 3 صدم ثانيه طول نكشيد كه فهميد اونا مرگ خوارها هستن و در وسطشونم لرد هست.
كالين خودشو جمع و جور كرد.آثار جيش كردن در صورتش پيدا بود
اونا داخل اومدن.لدر يه نگاه كلي به عكاسي انداخت.سپس متوجه كالين ش و گفت:
سلام داداش! مي شه يه عكس از ما بگيري؟
همين جمله كافي بود كه كالين مثل برق بپره به اتاق عكاسي و اون جا رو حاضر كنه.
بعد اومد بيرون و اونا رو راهنمايي كرد به اتاق.
در حين ورود لرد به كالين گفت: ببينم مي توني يه كاري كني تو عكس كه اين كلمون هم پر مو بشه؟
كالين كه خوشحال بود كه مي توناد اين كار را براي لرد كند گفت:
چرا كه نه! با برنامه بوقوشاپ مي شه
لدر نگاه رضايت آميزي به او انداخت و از اون جا خارج شد.

=======
اصل ماجرا: سازمان روابط بين الملل جادوگري طرحي رو اجرا كرده كه بايد هر جبهه يه عكس گروهي بندازه و اگه تا فردا نياره اون گروه منحل مي شه.
حالا شما سوژه رو بكشونيد كه محفليها هم ميان اون جا واسه عكس و بين اونا جنگ مي شه.
در آخر هم تصميم بر اين مي شه كه هر دو تا گروه با هم تو يه عكس باشن!
======
اگه سوه آبكي بود ببخشيد.واسه شروع بد نيست


[b]تن�


Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۱۳:۳۱ دوشنبه ۴ مهر ۱۳۸۴
#69

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
کوییرل: سلام دنیس عکی ما حاضر شد؟
دنیس:اینجا انداخته بودی؟
کوییرل:اممممم یادم نیست شایدم مغازهکالین بود.در هر صورت دیگه مهم نیست یه عکس جدید با وزیر جدید میخوام
دنیس:چو رو میگی
کوییرل:آره
دنیس:باشه یه هفته دیگه بیا آمادس
کوییرل:یه هفته دیگه شوخی میکنی تا اون موقع که چو از وزارت بر کنار شده من الان عکسو میخوام
دنیس:الان که نمیشه.کلی دنگ و فنگ داره
کوییرل:مثلا؟
دنیس:اول باید چو رو پیدا کنم با هاش هماهنگ کنم ببینم اصلا اون میخواد با تو عکس بندازه بعد یه روز قرار بزارم بیاد اینجا بعد تورو پیدا کنم و با تو قرار بزارم و تو بیایاینجا و بعد عکس میگیرم اگه عکس نسوزه و خراب نشه و پولشو بدیو....
کوییرل:بیخیال باشه یه هفته دیگه میبینمت باز نری گم بشی
دنیس:گم شم؟منظورت پیه؟
کوییرل:منظورم اینکه تا موقعی که عکس منو نداختی فیبت نزنه اونوقت زاخی و بربچ بیان اسمتو بدن تو لیست گمشده ها
دنیس:خیالت تخت بر به سلامت





Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۳ جمعه ۳ تیر ۱۳۸۴
#68

پروفسور گرابلی پلنک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۳ پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۱۲ سه شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۶
از قاتی اشباح تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
پرفسور در حالی که زیر لب خود آهنگی زمزمه می کند وارد می شود
پرفسور :اهم...
دنیس: ا ااا سلام پرفسور
پرفسور :سلام دنیس .خووبی؟
دنیس: ممنون .شما چطورین؟
پرفسور :بد نیستم.ببینممن یه عکس ازم گرفته بودی مثه اینکه قرار بود زود تحویل بدی پس چی شد
دنیس: ااا شما اگه 2-3 روز دیگه بیاین آمادس
پرفسور :هووومک.. باشه پس من 3 روز دیگه دوباره سر می زنم
دنیس:خیالتون راحت باشهپرفسور
پرفسور :پس فعلا
دنیس: بای


فقط گریفندور !!!


Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۸۴
#67

سدريك ديگوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۴ شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵
از لبه ي پرتگاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 523
آفلاین
سام:چطوری كالین دوست قدیمی
كالین:سلام چی كار داری؟
سام:هیچی اومدم عكسمو تحویل بگیرم كالین مهربان.
كالین:
سام: چرا بررو بر وایستادی داری منو نیگاه میكنی برو عكسو بیار ای كالین قهرمان
كالین:گالیون مالیون چی داری؟
سام:ای بابا تو عالم رفاقت كه ادم از این حرفا نمیزنه.
كالین:برو بیرون تا روی سگم بالا نیومده.
سام:باشه باشه خودت خواستی
__________________________________
یك ساعت بعد
سرژ وارد مغازه میشه
سرژ:سلام كالین
كالین: وای شما از كجا پییداتون شد.
سرژ:مارو سام فرستاده.
كالین: تو نیكی میكن و در حجله انداز كه ایزد در بیابانت دهد باز


[size=medium][color=0000FF]غم و اندوه را مي ستايم زيرا همواره همراه من بوده Ø


بدون نام
هـــــــوشت !! بــــنگ !! بيــــــــق !!! بـــــوق ! شپـــــــلخ !!!!
دنيس : عمو كجا مياي بن !؟يكي يكي به صف ... هوي سوسكي با تو ام !!! سرژ انقدر بوق نزن ... مگه خودت ناموس نداري بوق ميزني !!!؟
كالين پشت بلند گو : فوووت فوووت ! به نام مرلين امتحان ميشه .. سه دو يك ... بووووووق !!! خيلي خب بقيه به صف تا نوبتشون بشه .... جاسم وايز با توام !!!!
دنيس : يه لحظه ساكت گوش بدين اين كالين چي ميگه ... نور ممد مگه تابلو رو نديدي!؟ گفته با نوشابه كره اي وارد نشويد !!! حالا نوشابه تو بده من برو بيرون !!! ...دفعه ديگه هم والدينت مياي اينجا !!!
كالين : خب يه بخشنامه اي از ستاد بسيج منكرات دياگون به دست ما رسيده، اِ ... دنيس يه قلپ !!! ... آخيش دست درد نكنه ... از حضار گرامي خواهشمند است خنك بنوشيد !!! خب چي ميگفتم !؟ ... آهان !! خب توي اين بخشنامه گفته شده كه هر گونه كاسبي ... اعم از بي پي جي و غيره، بدون دريافت چندين فروند گاليون، امكان پذير نمي باشد و در صورت مشاهده هر گونه تخلف، خوارو مادر صاحاب مغزه رو ميران جلو چشماش !!! حالا سر يه نات دو نات چونه بزنن !! جمعش كن بينيم بابا حال نريم !!! جـــاسم اون گوني مخصوصو بيار !!!
جاسم : باباتونو مياريم جلو چشماتون !!! بيچارتون مِكنيم !!!!! پول نَميدي نامُس !!؟ .... پول نَميدي سوسك بينامُس !!؟ دبه نكن ... بريز تو هرچي دارِ !!!
سوسك : نميد باباته !!! بيا بابا پولو بگير ولمون كن !! بذار عكسمو بگيرم ... يك بوقي بزنم كه زندگانيت نيست و نابود شه !!!
كالين : خب ... حالا به ترتيب صداي بوق بياين عكستون رو بگيريد !!
: بوق .. بوووووق ... بــــــوق ... بوقققق ... !
دنيس : بن زود تر بوق زد !!! بن بيا اين عكستو بگير برو ... ديگه واست سنگ تموم گذاشتيم !!! تو به عمرت همچين هيكلي اصلا ديدي !!!؟ نميگيم داشتي ... ميگيم ديدي !!!!!؟ بيا بابا بيا عكستو بگير برو بده به طرف ... خداييش بندو به آب ندي كه كچليا !!!!!
بن : خيالت جمع ... فقط يه مقدار اين عكسه بي پي جيه !!! كاريش نميشه كرد !!!؟ طرف ميگه يارو بي ناموسه !!!
دنيس : خب برو خونه با يه طلسم خط خطيش كن !!! اصلا بزن اسكر جيفايش كن !!!

تصویر کوچک شده
اگه عكس رو نميتونيد ببنيد روي اين لينك كليك كنيد .

كالين : خيلي خب .... دستا روي سر .... بوووق بزنيد !!!
: بوووووق ... بـــوق ... !
دنيس : سرژ .... ! مي بينم كه سفارش عكس بي پي جي داده بودي !!! اونم توي روز روشن !!! سرژ در حال خوندن و چند تا ساحره هم دور و برش !!!
سرژ : والا ... !!!
دنيس : بيا اينم ... عكست !!! فقط به سكينه سلام برسون !!!

تصویر کوچک شده
)اگه عكسو نميتونيد ببنيد روي اين لينك كليك كنيد .
سرژ : !!! اين چيه ديگه !!! آقا شما رسما كلاس منو آوردين پايين من ميرم به ستاد كل اقامه بي جامه پارتي شكايت ميكنم !!!! چه وضعشه !!؟
دنيس : بابا داد و بيداد نكن !!! توقع داري عكس بي پي جي بهت تحويل بدم !!؟ تازه بايد از خداتم باشه كه دوتا زن آسلامي حاضر شدن باهات عكس بگيرن !!! برو بيرون تا ندادمت دست گراپي !!! بيا اين عكس دارونتونم بگير ... يكم غذا به اين بيچاره بدين كه ديگه مجبور نشه گيتار بخوره !!! تو ضد بشر ترين آدمي هستي كه تا بحال ديدم !!!

تصویر کوچک شده
اگه عكس رو نميتونيد ببنيد روي اين لينك كليك كنيد .


كالين در حالي كه گوشي تلفون رو رويب گوشش گذاشته بوده: سوسكي تو ديگه نميخواد بووق بزني رو عكستو تحويل بگير تا با بيل جاسم از وسط دو نصفت نكردم !!! زود باش شب شد ... ميخوايم بريم هزار تا بد بختي داريم !!! اِ .. سلام ... بابا نگفتي تونستي چهار تا بليت بي جامه پارتي برامون جور كني يا نه !!!؟ .....
دنيس : خب سوسكي ... بيا اينم عكست فقط يادت باشه اينجا بازش نكني ... خونه بازش كن !!! ميترسم مرلين از خود بي خود بشه !!! بيچاره هوم سيكه !!!

( از بقيه افراد معذرت ميخوام كه عكسشون رو آماده نكردم، روز هاي بعدي سر بزنيد حتما ريديفش ميكنم !!!



Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۹:۳۵ سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۴
#65

پروفسور گرابلی پلنک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۳ پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۱۲ سه شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۶
از قاتی اشباح تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
پرفسور: سلام دنيس
دنيس: سلام پرفسور چی عجب به عکاسی ما سر زدید
پرفسور:راستش من یه دونه عکس می خواستم ازم بگیری
دنيس:حتما. برای کی می خواین آماده باشه
پرفسور:هر چی زودتر یهتر
دنيس: حالا چه اندازه ای مخواین
پرفسور:هوووووومک...35*50؟خوب می شه نه؟
دنیس: هر جور راحتین ولی...
پرفسور:ولی چی؟
دنیس:می دونید خیلی گروون در میاد
پرفسور:شنیدم تو قسطی هم میدی؟
دنیس: اشتب به عرضتون رسوندن
پرفسور:دنیس فکر کنم تو تووو سال تحصیلی به امتیاز احتیاج داری نه؟
دنيس: اِ اِ اِ چی بگم پرفسور شما حالا برید آماده شید تا من بیام عکس بگیرم بعدش به این مسائل می رسیم
------
دنیس:آماده ای پرفسور؟
پرفسور:بله .فقط یک مقدار سریعتر
دنیس:1-2-3-
پرفسور:دستت درد نکنه حالا بگو ببینم فکراتو کردی؟
دنیس:ماهی چقدر می دید
پرفسور:تو بگو چقدر میشه
دنیس: 50 گالیون
پرفسور: ماهی 5 گالیون خوبه؟
دنیس: باشه .هر جور راحتید
پرفسور:پس فعلا بای
دنیس: به سلامت


فقط گریفندور !!!


Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۰:۲۹ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۴
#64

سدريك ديگوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۴ شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵
از لبه ي پرتگاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 523
آفلاین
سام:سلام كالین
كالین:سلام سام
سام:میخواستم یه عكس تكی ازم بگیری
گالوم:ارباب بزار منم تو عكس باشم
سام:خفه شو اسمیگل قاتل بوگندو
گالوم چشمش به حلقه ی نامزدی كالین میافته.
گالوم :my treasure
كالین:این چش شده ?
سام:هیچی جو گرفتتش!
گالوم:این گنج ماست عزیز ماست.
ناگهان گالوم به سمت كالین خیز برمیداره اما بالاخره توسط ماهیتابه ی سفری سام متوقف میشه .
كالین:متشكرم
سام:قابلی نداشت
سام:حالا بیا بیریم عكسمونو بندازیم
گالوم:ما اربابو دوست نداشت ارباب بد


[size=medium][color=0000FF]غم و اندوه را مي ستايم زيرا همواره همراه من بوده Ø


Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۱۹:۴۴ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۴
#63

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۳ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۴۰ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 560
آفلاین
بوم. ..بوم.. .بوم.. ..سرژ و دارون و جان وارد ميشن.دارون در حاله نواختن با گيتاره جادويي و جان هم در حاله جويدن گيتار باس جادويي هست.سرژ هم طبق معمول داره ميخونه.
walk with me my little child
to the forest of denial
speak with me my only mind
walk with me until the time
كالين:
دنيس: هوييي.چه خبره...
speak with me my only mind
walk with me until the time
كالين:ببو...كره اسب ...هاي...دم انفجاري خفه...ساكت...
دنيس:ساكت
بالخره سرژ و بقيه تصميم ميگيرن كه خف..ساكت شن.
سرژ:خب..من يه عكس ميخواستم..
دارون:خب...من يه عكش ميخواشتم..
جان:خب...من هزار تا عكس ميخواستم...
كالين:دنيس...من اصلا حوصله ديوانه جماعت ره(رو) ندارم..من ميرم به فلور سر بزنم
دنيس:خب به درك...هي..شما ها..يكي يكي بگين ببينم چه ميخواين.
سرژ:دارون ساكت شو...خب من يه عكس ميخواستم كه در حاله خوندن باشم...حالا چند تا ساحره هم دوره برم بپلكن بد نيست . مايه تيله بيشتر ميدم...
دارون:منم يه عكش ميخواشتم كه توش دارم گيتار ميخورم..اگه كناره ها هم چند تا پلاشتيك شفيد بود كه توش آرد شفيد هم باشه خوبه...
دنيس: خب جان تو بنال.
جان: من چند تا عكس ميخواستم....آخ..آخ كيه؟كي اينكارو كرد؟؟خب..من چند تا عكس ميخواستن كه توش آخ...اوي...آي.....كيه؟

سرژ:خب حتما قسمت نيست بگي ديگه..دنيس..جان.. چيزي نميخواد...
دنيس:راستي اون يكيه..اسمش چي بود..آهان...شيو كو؟
دارون: اون الان حمومه...داره دوش ميگيره..كلا به حموم علاقه منده.
دنيس:خب...شرژ...پوله تو از همه بيشتر ميشه ها...داري بدي؟..تا اونجايي كه من ميدونم ا....ا....راهزن ها زدنت...پول داري..؟
سرژ:آره بابا...يه كنسرت ميزنم پولتو ميدم...راستي..دنيس...بگو سوسمار سرژو خورد..
دنيس: يعني چه؟
دارون:حالا تو بگو...بگو ديگه..
جان: حالا تو ب..آخ..اوي...كيه؟

دنيس:خب باشه ميگم...شو.....سوسمار سرژو خورد...
سرژ: دوباره بگو...
دنيس: سوسمار شر...سرژو خورد....خب كه چي؟
دارون:كلوچه..
دنيس: يعني چي؟
سرژ:مورچه..
دنيس:خب..ديگه زيادي بهتون رو دادم....برين گمشين...فردا بياين عكستونو بگيرين..
جان: بچه ها بيايين..آخ..اوي...بيخيال...هيچي..

walk with me my little child
to the forest of denial
speak with me my only mind
walk with me until the time

دوباره بروبچز از در بيرون رفتند...تا روزه پركاري رو ادامه بدن..
سرژ:حالا سر به سر كي بزاريم؟
دارون:بريم هاگزهد
جان:نه بابا ...راستي شما كجا متولد شدين؟
سرژ:قزوين
دارون:قزوين



Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۱۲:۵۲ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۴
#62

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
من میام تو....
همه:بگیریدش الان در میره
من:
دنیس:بن تا مست نشدی اون درو ببند کالین در نره!!!
من:داداش تو چرا؟
جمعیت شپلخ میشن سر من...
من:جاسم کجایی رئیس منکرات قزوینو کشتن...!!!بن سمت وبکش کنار بابا...
دنیس:داداش وقتی نبودی سرم خیلی شلوغ بود...اصلا وقت نکردم از هری عکس بگیرم... این بنم اومده پول میخواد
من:پول؟....!!!بن بیا عزیزم بیا چقدر میخوای
دنیس:داداش؟؟؟؟
بن:من امشب میخوام مست بشم...
من:النوشابه اوس گازداریوس ظاهریوس...
بن:
یه یکی دوساعتی میگذره...من:بن:میشه واسم بکشی این ماههای آسمون رو؟
بن:آره...!!
من:یه امضا هم واسم میزنی!!!
بن:بیا
بن بعد از اینکه کالین ازش عکس میگیره با یه کیسه گالیوم میره بیرون
دنیس: ..از تو بعیده داداش...
من:نیگاه کن بن چی امضا کرده؟
دنیس:چی؟؟؟
من:بن امضا کرده حداقل 20تا سنتور به من رای بدن!!!
دنیس:خوب نمیشه که!!!سنتورا با ما کاری ندارن....
من:هوووم راس میگیا؟
دنیس:از دست تو....
حالا من بدو دنیس بدو


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۱۲:۰۸ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۴
#61

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
بن در حال شعر خواندن وارد عکاسی میشه.

بن : امشـــــــــــب میخواااااااام مــــــــــست بشــــــــــم...( )
کریوی : اوهه اوهه چته عکاسیو گزاشتی رو سرت؟!!!
بن : آخه میخوام از من عکس بگیری بعد من بفرستم واسه دختر دوست مامانم بعد انشا ا... مبارکه.
کریوی : من از توی قناس الخلقه عکس نمیگیرم.
بن : قناس خودتی همه تو امضاهاشون تبلیغ تورو میکنن.ببینم چقدر بهشون دادی؟!!!
کریوی : هــــــــــــــــــــا؟!!نه چیزه باشه ازت عکس میگیرم.
بن : یه عکس خوشگل باشه ها که پشتم یه منظره رومانتیک باشه. پولشم باید قسط ببندیـــــــــــــا.
کریوی : هومـــــــــــــک.به کسی نمیگی که بهشون پول دادم؟!
بن : نـــــــــــــــــــــچ.
کریوی : باشه قسط میبندم.
بن : Ba Be Bye.
کریوی : بـــــــــــــــــــــــــــــــای.

بن در حال بیرون رفتن از عکاسی : امشــــــــــــب میخواااااام مـــــــــــست بشــــــــــــم.( )


::.::Newest Music::.::







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.