نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر
نسخه موبایل
درختانش سر به فلک کشیده و مانع رسیدن نور به زمین میشوند
ردای شب هری سبز تیره بود و کما بیش شبیه ردای مدرشه اش بود
)
آن مرد بيشتر شبيه يك شير پير به نظر مي رسيد. درون موهاي يال مانند و گندم گون ( زرد مايل به قهوه اي) و ابروهاي پرپشتش رگه هايي خاكستري وجود داشت. در پشت عينك قاب دارش ميشد چشمان زرد و زيركش را ديد. كاملا مانند يك ولگرد بود و با جست و خيز راه ميرفت هر چند كمي ميلنگي
a mysterious man creeps toward an unidentified home
ولدمورت:
هوم ... جیمز عزیز ... اگه علامت شوم خیلی بزرگه به خاطر اینه که علامت شوم خیلی نزدیک تر به ماست نسبت به قلعه
اگه پست 189 رو ببینی اون جا توضیح دادم که بچه های توی عکس پایین تر از محوطه ی چمن شیب دار ( یعنی حوالی کلبه ی هگرید ) وایسادن و علامت شوم درست بالای سر بچه هاست ( نه بالای برجای قلعه )
!
James Potter نوشته :
دوستان خواهش میکنم به این توجه کنید که این نقاشی اصلاً یه تیکه نیست. یعنی نمیشه همه‌جاشو به هم ربط داد. اگه اون قلعه هاگوارتز باشه، و اون علامت شوم هم بهش مربوط باشه و بالای اون قرار گرفته باشه، پس باید علامت شوم به اندازه‌ی نصف هاگوارتز پهنا داشته باشه!! که یکم عجیبه!
پ.ر. کوییرل نوشته :
اون دختر سنش خیلی بیشتر از رون و هرمیون نشون میده پس باید سال آخر باشه
king Solomon نوشته :
این هم نظریه ای هست که من در بقیش می گم شاید این انگشتر اثر بدی رو هری داره و کنده هم نمیشه. حالا باید کاری کنند از دست هری بیفته و موفق هم میشن که باعث شکسته شدن انگشتر میشه
جام آتش فصل 35 :
مادرو در حالی که به شکل من دراومده بود به نام من دفن شد...
.
.
پدرم وانمود کرد مادرم مرده . .. تابوتش خالیه ...
شايد هري كه در تابستان به خونه شماره دوازده ميره اون انگشتر كه واسه سيروس بود فكر كنم نشان خانوادگي بلك بود باشه رو مثل داستان هاي رمانتيك دستش كنه تا هميشه به فكر سيروس باشه چون به حر حال مقصر هري بود كه سيريوس مرد(البته شايدم نمرده باشه)
هري پاتر و سنگ جادو، نشر تنديس، صفحه 15 كتاب:
«پوتين هاي پاشنه بلند و سگك داري به پا داشت.»
هري پاتر و سنگ جادو، نشر تنديس، صفحه 18 كتاب:
پروفسور مك گونگال: مي دونم كه از نظر شما ايرادي نداره ولي شمابا بقيه فرق دارين. همه مي دونن كه طرف... ببخشين... ولدمورت فقط و فقط از شما حساب مي بره.
دامبلدوري با خونسردي گفت: دارين اغرق مي كنين. ولدمورت نيروهايي داشت كه من هيچ وقت نداشتم.
-چرا، داشتين ولي شما نجيب تر از اون هستين كه بخواين از چنين نيروهايي استفاده كنين.
هري پاتر و سنگ جادو، نشر تنديس، صفحه 75 كتاب:
گرينگوتز امن ترين جاي دنياست واسه نگه داشتن هر چيزيه. البته شايد به پاي هاگوارتز نرسه.
هري پاتر و سنگ جادو، نشر تنديس، صفحه 77 كتاب:
هاگريد: «... اونا از دامبلدور خواستن كه وزير سحر و جادو بشه. ولي چون دامبلدور هيچ وقت از هاگوارتز نمي ره كورنليوس فاج پير وزير شد...»
هري پاتر و تالار اسرار، نشر مترجم، صفحه 271 كتاب:
دامبلدور: «خواهد ديد كه من تنها وقتي واقعا از هاگوارتز را ترك مي كنم كه هيچ كس در آن به من وفادار نباشد. همينطور خواهي ديد كه كمك همواره به كسي كه در هاگوارتز كمك بخواهد مي رسد.
هري پاتر و سنگ جادو، نشر تنديس، صفحه 77 كتاب:
هاگريد: «... يه گاوصندوق داره كه از همه جاي ديگه اش امن تره. مي گن چند تا اژدها از اون گاوصندوق محافظت مي كنن.
هري پاتر و سنگ جادو، نشر تنديس، صفحه 88 كتاب:
يك بار به نظرش رسيد كه در انتهاي يكي از راهرو ها شعله هاي آتش ديده است. گمان كرد اژدهايي در آن جاست و سرش را بگرداند اما دير شده بود. آن ها پايين تر و پايين تر مي رفتند.
