اينم از اون سوالهايي بود كه خود رولينگم نميدونه!!!!

البته به جز تلفظ چرخوندن چوبدستي هم هست چون واسه بعضي از طلسما به جر تلفظ طلسم بايد چوبدستي رو هم يه جورخاص تكون داد نميدونم ملت چجوري ميفهمن كه بايد چوبشونو چجوري تكون بدن

هر طلسمی از روی یه معنی خاص از زبان های مختلف ساخته شده مثلا برای روشن شدن گفته میشه "روشن کن" معمولا به لاتین یا به یه زبون خاص دیگه ولی برای طلسم های پیشرفته تر و سخت تر نیاز به جادوی قویتری از جادوی خود چوب هست ....جادویی که یه جادوگر داره انرژی و قدرت جادوگر با کمک چوبدستی که از جنس خاصی ساخته شده یه طلسمو تشکیل میده که یه کلمه خاصی براش در نظر گرفته میشه اما کوتاه تر از معنی اصلیش و با کمی تغییرات ساخته شده که ساده تر بیان شه...

هیچی...کافیه یک کلمه عجیب غریب از خودت در بیاری و اسمش رو بذاری ورد....البته در مورد کارکردنش هیچ اطینانی نداشته باش. چون اگه خودتو بکشی وردت کار نمی کنه.ولی خوب...مهم اینه که تو تونستی یه ورد اختراع کنی.

درست كردن ورد علكي كه نيست نميشه همين جوري يك نفر شب بخوابه بعد صبح بيدار شه ورد اختراع كنه.
يا همين جوري چوبدستيشو تكون بده و يك چيزي بگه بعد يك ورد بوجود بياد.
بد تر از اون وقتي يك وردرو اشتباهي بعد يك ورد ديگه بوجود بياد.
اينا همش غير ممكنه اگه اين طوري بود الان نويل بزرگترين مخترع وردو طلسم بود!!!!وا
دزست كردن ورد به مهارت خاصي نياز داره

من چند تا فرضیه دارم:
فرضیه اول:فرض کنین که توی خوابگاهتون روی تخت دراز کشیدین.یهو به ذهنتون میاد که چوبدستیتون رو به سمت تخت رفیقتون بگیرین و بگین:برمونوکسی کلاشیفنکوس!(مثلا این یه ورده)و بعد مشاهده می کنین که تخت از وسط به دو نیم می شه! خوب،شما از همین حالا مخترع یک ورد شدین!
فرضیه دوم:شما در حال اجرای یک ورد هستین که کلمات پیچیده ای توش به کار رفته و قراره که باعث رشد موهاتون بشه.اما به طور اتفاقی یک حرف رو اشتباه تلفظ می کنین و میبینین که موهای نازنینتون به پودر تبدیل می شه.شما حالا ضمن اینکه یک ورد اختراع کردین باید به دنبال ضد طلسم اون باشین.
فرضیه سوم:چند جادوگر کارکشته و قدرتمند که دارای هوش بسیار و وقت بسیارتر! هستن،دور هم جمع می شن و ضمن صرف نوشیدنی کره ای و تعریف کردن خاطره برای هم به اختراع ورد می پردازن.

منم يه جورايي با اين قضيه ي طلسم هاي باستاني موافقم!
در واقع انواع طلسم ها چيزي نيستن جز خود جادو.

ما همه چيزو پيچيده مي كنيم, چون ميخوايم توصيفش کنيم ,در نتيجه بيشتر تفسيرش مي كنيم و از درکش دور ميشيم!
درصورتي که اگر چيزي درك بشه نيازي به فرمول بندي نداره.
.
طلسم هاي باستاني هم درواقع مفهوم نزديک تري از درک جادو هستن.
( از دامبلدور جلوي دره غار يادتون مياد? )
.
.
در نتيجه ميشه توسط اونا, مورد استفاده ي مردم عادي رو از حقيقت جادو فرهم کرد.
بدون اين که درکي از حقيقت جادو بهشون بديم و جادو کردن در اين شرايط خيلي مشکله چون بدون درك يک چيز, ايمان داشتن به اون چيز فقط جنبه ي تلقيني پيدا ميکنه !!
.
.
اينه که ميگم دامبلدور نيروي جادوييش از همه (حتي ولدمورت) بيشتر بود !
چون به سمت شناخت رفته بود و در نتيجه ايمان بيشتري داشت و به اون خاطر به اون درجه رسيد! در حالي که ممکنه ولدمورت فرمول هاي بيشتري بلد بوده باشه.
.
پس به نظر من اين طلسم هاي باستاني ميتونه ايده ي محكم تري باشه!

مگر کسي از سپتوم سمپرا يادش رفته?
توي کتابه مجون سازي اسنيپ اين ورد نوشته شده
بود ولي اسنيپ به تدريج اصلاحش کرده بود!

من هم یه جورایی با نظر ریموس موافقم که با استفاده از طلسم های باستانی میشه یک ورد رو ساخت.اما به نظر من برای ساختن یک ورد باید با تمام وجودت به وردی که می خواهی اختراع کنی و کاری که باید اون ورد انجام بده فکر کنی و در آخر با استفاده از طلسم های باستانی یا کلمات مشتق از کلمه ایی که عمل کرد ورد به اون شباهت داره با یه کمی تغییرات اون ورد رو به وجود آوری.

به نظر من جادوی سیاهو ارباب مرد سیاه درست کرده.
و دورگه هایی مسل هرمیون نمیتونند جادو ابداع کنند.