زمین بازی کوییدیچ هاگوارتزتمامی دانش آموزانِ گروه های چهار گانه هاگوارتز بعد از صرف صبحانه ی مفصل در سرسرای اصلی ، به زمین بازی کوییدیچ اومدن تا در یک صبح ِ زیبای بهاری ، شاهد بازیِ هیجان انگیز گریفیندور و اسلیترین باشن ! گزارشکر مسابقه که از لحظاتی قبل از حضور تماشاگران در جایگاه گزارشگر حاضر شده ، همراه با ورود قرمز پوشانِ گریفیندور و سبز پوشانِ اسلیترین شروع به صحبت میکنه .
- سلام ! من پرسی ویزلی هستم و بازی مهیج هافلپاف و راونکلاو رو براتون گزارش میکنم !
ایگور سقلمه ای میزنه و با عصبانیت میگه : بوقی ! گزارش باید هیجان انگیز باشه و یه چیزی رو بگی که برای ملت انقدر عجیب باشه که تو طولِ بازی بگردن دنبالش ! خب ملت گوسفند نیستن که ، میدونن لباس هافل و راون نارنجی و آبیه دیگه
پرسی :
خب خواستم از همین اول بازی هیجان بدم دیگه ! خیله خب ، باید عرض کنم خدمت شما عزیزان که به اطلاع من رسوندن که بازی گریفیندور و اسلیترین هست و اینا !
ملت :
پرسی : بله بازیکنان سوار بر جارو هاشون شدن و آماده ی شنیدنِ سوتِ لرد ولدمورت برای آغاز بازی هستن !
ملت :
ایگور : خاک بر سرت کنن ! هیجان باید لطیف باشه ! خب بوقی میگی ولدمورت خب الان ملت در میرن که !
پرسی : ببخشید اشتباه شد ، خبر دادن که مادام هوچ داور این مسابقه هست ! بله توپ ها هم رها میشن ، من از اینجا سدریک دیگوری رو میبینم که با هیجانِ زیادی داره دنبال اسنیچ میگرده
دخترا : وای ! سدریک ! کو ؟
ایگور که از این جریحه دار کردنِ احساساتِ دختر ها احساس رضایت میکنه ، بدون اینکه حرفی بزنه به ادامه ی گزارش پرسی توجه میکنه : بله بله ، آنجلینا جانسون توپ رو پاس میده به هری پاتر ، بله ، هری پاتر بی توجه به اسنیچ جلو میره تا سرخگون رو وارد حلقه ی دروازه ی اسلیترین بکنه ! اوه ! گل نمیشه ! مارکوس فلینت به خوبی توپ رو دریافت میکنه !
اسلیترینی ها به سرعت دارن پیش میرن ، نویل لانگ باتم رو میبینم ، یکی از بهترین بازیکنانِ کوییدیچی که وارد تیم گریفیندور شده ! نویل با سرعت بسیار زیادی داره به سمتِ زمین بازی میره ، مثل اینکه داره حمله ی دروغین ورانسکی رو اجرا میکنه ! ولی نویل که جستجوگر نیست
همه ی تماشاگران از جاشون بلند شدن و به سمتِ پایین نگاه میکنن تا ببینن آیا واقعا نویل میخواد حمله ی معروف ویکتور کرام رو اجرا کنه یا نه !
بومب ! پرسی : بله نویل با صورت میره توی زمین ! گویا در حالِ سقوط بوده !
پرسی : به من همین الان خبر دادن که گریفیندور 30 - 15 از اسلیترین جلو هست ، این یک نتیجه ی عالیه !
الیور وود : ما که هنوز هیچ کدوم گل نزدیم !
آنجلیا که سرخگون رو به دست داره فریاد میزنه : به گزارش اون توجه نکن الیور ! میخواد هیجانِ بازی بره بالا همینطوری
پرسی که دیگه نمیدونه چیکار کنه برای هیجانِ بازی صدای عجیبی در میاره و میگه : تماشاگران عزیز جاتون خالی ، چه نوشیدنی کره ای خوشمزه ای خوردم !
ایگور : ای بابا ! من گفتم یه کاری بکن ملت خندشون بگیره ، خب بوقی اینطوری که تو میگی نوشیدنی کره ای میخورم خب ملت هوس میکنن ، بازی رو ول میکنن پا میشن برن نوشیدنی کره ای بگیرن که !
پرسی : امم ! اه ! خب من چیکار کنم ! خیله خب باب ! ببخشید تماشاگران عزیز ، بله همین الان الیور یه ضربه ی خیلی خوب از کراب رو دفع میکنه و به پاتریشیا پاس میده ! خیلی خوب دارن بازی میکنن ! اوه ! من دو تا از سال اولی های راونکلاوی رو میبینم که دارن ... اوه ! دارن راز و نیاز میکنن ! وای ! چقدرم با تجربه هستن توی این کار ، اوه ، چه دختری ! چه پسر زیبایی
همه ی تماشاگران به سمتِ جایگاه راونکلاوی ها چشم میدوزند ... حتی بازیکنان هم بی توجه به جریان بازی ، به سمتِ راونکلاوی ها نگاه میکنن !
مادام هوچ با عصبانیت در سوتش میدمه : حواستون کجاست ؟! سرخگون روی زمین افتاده ! آقای پاتر ! آقای پاتر با شما ام ، سرخگون داره دوره شما میچرخه !
ایگور : وای پناه بر مرلین ! من گفتم در مورد راز و نیاز ِ ملت بگو که ملت بترسن حواسشونو به بازی جمع کنن ، اینطوری که تو تعریف کردی ، جن های خدمتکاره هاگوارتزم بلند میشن بیان اینجا ببینن قضیه چیه خب !
دقایقی بعد مادام هوچ سوت پایان بازی رو میزنه ! با شنیدن صدای سوت تازه بازیکنان حواسشون به بازی بر میگرده !
آنجلینا : اِ ! پس کجا بودن اون دو تا سال اولی در حال راز و نیاز ؟!
الیور : مگه خودت نگفتی پرسی میخواد هیجانِ بازی رو ببره بالا ؟! الکی حواست پرت شد خب !
پاتریشیا : تو که بیشتر از همه رفته بودی تو بحر ِ جایگاه راونیا الیور !
همه ی بازیکنان گریفیندوری و اسلیترینی ناخود آگاه به سمتِ تابلوی اعلام نتایج بر میگردند !
گریفیندور 0 - اسلیترین 0
بازیکنان :
پرسی :