کل مدرسه وضعیت خنده داری به خود گرفته بود!یکی از دختر های گروه اسلایترین که گیج شده بود، شلوار دوست پسرش را روی دامنش پوشید.نویل که میخواست زیر لبی به جیمز چیزی را اشاره کند، با صدای زیری گفت:
- هی، اهم! جیــــمز! حواست هست! هدف اصلی ما راه اندازی مد توی حیاط مدرسه نبودا! ما قراره بریم خوابگاه دخترارو بتسخیریم!
- اسممو صدا نکن، الان همه مون یه شکل دیگه شدیم! گودریک، شبیه آلیشیا اسپینت شدی! باشه ، باشه، حال میده بابا...همه رو گیر آوردیم دیگه، اوه اوه اوه اون جارو نگاه کن لی؛ اون پرسی یه که داره به پنه لوپه کلیرواتر شلوارش رو میده
-وااای جیمز، چه گندی زدیم، اگه مک گونگال...
چهره جیمز مانند گچ دیوار سفید شد.گویی سطل آب یخ رویش ریخته باشند.اصلاً حواسش به این قضیه نبود که کاری که در حال انجامش است پروفسور مک گونگال را به سرعت به خود میکشاند.مانند قطب S آهن ربا که به دنبال قطب N میگردد.و نصیحت های همیشگی او را باید تحمل کند:"آبروی گروه گریفیندور رو بردید. خجالت داره.واقعاً که، ما با بچه های قبلی که این مشکلارو نداشتیم، برای اولیاتون نامه می نویسم...".
-بیاین بریم خوابگاه، قبل از اینکه مک گوناگل ماجرا رو بفهمه باید خودمون رو به خوابگاه برسونیم.تا بتونیم برای یه دور هم که شده ببینیم طرف دخترا چجوریه؟!
این صدای جیغ مانند جیمز بود که با دلهره و استرس ادا شد.هر پنج نفر راه خوابگاه را پیش گرفتند و از کنار تمام دختران شلوار پوش هاگوارتز گذشتند و به کار خود خندیدند.تدی که قهقه ی بلندی را سر داده بود گفت:
-بچه ها کی رمز رو میدونه؟تو میدونی لی؟
-رمز چی؟بانوی چاق؟
-پَ نَ پَ!رمز گالیون بازی هری پاتر و محفل ققنوس! رمز بانوی چاق دیگه!
-من میدونم تدی!
-امیدوارم که یادت نره نویل!
***
_ آااااوه ماریـــــ ــ ـ ـــا، یـــو هو هو هـــونگ فرووووو هو مِلت! ارهـــــِری هی آینر یونگفرو فله هن... آئوس دیزم فلشن.....
-تخم حنایی رنگ شیمر!
-مثلاً نمی تونستین صبر کنین آوازم تموم شه!؟
-آخه تمومی نداره.
- برید داخل...
لی که تا پیش از این در سکوت به سر می برد، با استرس فجیهی داد زد:
-فقط یه ربع دیگه وقت داریم تا اثر معجون تموم شه، عجله کنـــــیــــد!