هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: کتاب شاهزاده دو رگه توي کمد کلاس معجون سازي چي کار مي کرد؟
پیام زده شده در: ۱۹:۲۸ سه شنبه ۴ مهر ۱۳۸۵
#27

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
بلیز عزیز به نظر من تو داری لج بازی میکنی


جالبه چون منم تقریبا نظرم همینه ولی فکر میکنم که تو داری لج بازی میکنی چون عملا حرف جدیدی رو نمیزنی

در مورد کتاب شاهزاده نمیدونم شما چطور میتونید برای بقیه ماجرا ها دلیل جور کنید اما برای کتاب شاهزاده میگید دلیلی وجود نداره چون به نظر من دلایلش کاملا مشخصه ! حالا اتفاقی یا غیر اتفاقی ولی دلیل داره :

اول اینکه هری و رون در امتحان معجون سازی نمره قبولی که اسنیپ مد نظر داشت رو نگرفتند به همین دلیل به این نتیجه رسیدند که چون لازم نیست در این درس شرکت کنند پس دیگه هیچ نیازی هم به کتابهای این درس ندارن .

اما در مدرسه متوجه شدن که پروفسور اسنیپ جای خودشو به اسلاگهورن داده و اونم کسانی رو که مثل هری و رون نمره فراتر از حد انتظار گرفتند رو با کمال میل پذیرا میباشه .

پروفسور مک گونگال نیز این موضوع رو به هری گفت و اینم گفت که مطمئنن پروفسور اسلاگهورن میتونه دو تا کتاب به طور موقت به انها قرض بده و بهتره آنها هم برند سر کلاسهای خودشون .

هری و رون هم رفتن سر کلاس که چون که حالا اسلاگهورن استاد درس معجون سازی بود به همین دلیل کلاسشم شده بود همون کلاس قبلی اسنیپ .

خوب اونم به درخواست هری و رون رفت و دو تا کتاب از توی قفسه ها پیدا کرد که ما میدونیم این یکی از اون کتابهایی بوده که اسنیپ جا گذاشته و اونم افتاد دست هری !

خوب اینم به قول خودتون دلیل که نشون میده این قضیه اتفاقی نبوده . شما هم همینجوری ثابت میکردید دیگه !

1- در مورد هاگرید که من تا به حال نشنیدن شغل شکاربان مدرسه این باشه که بره دونبال کسانی که به نامه جواب ندادن ولی اینو میدونم که از اول دامبلدور هاگرید رو برای رساندن نامه به هری مامور کرده بود یعنی همون روزی هم که اولین نامه به دست هری رسید هاگرید فرستاده بود نه کس دیگه ای . به هر حال بازم میگم هر کسی این شانس رو نداره که با هاگرید به گرینگوتز بره .

2- خوب اون برای این بوده که رون در نقش دوستان دراکو پیش دراکو بوده و شنیده به هر حال اونا از اونجا به این منظور استفاده میکردن و فکر نکنم در نگاه اول یک دفترچه خاطرات اصلا چیز جالبی به نظر برسه مگر اینکه یکی هوس کنه توش چیزی بنویسه به هر حال نظر شما اینه منم نمیتونم تغییرش بدم

3- نه ولی به نظر من لوسیوس قبلش به بورگین بوکس رفته بود . شاید دونبال جای مناسبی میگشته تا دفترچه رو آبش کنه و یه کاری کنه که از شرش خلاص شه و وقتی که دیده دختر آرتور ویزلی اونجاست یهو به فکرش رسیده که با یه تیر چندین هدف رو بزنه ! به نظر من این یکی از همشون منطقی تره .

نقل قول:
من بازم میگم هیچ اتفاقی برای هری به طور خود کار نیافتاده و بقیه بچه ها میتونن قضاوت کنن که ایا دلایل من برای سوالات شما کافی بوده یا نه چون شما متاسفانه به دلایل منطقی و دو دو تا چهار تای من توجه نمیکنی


چیزی که برای من جالبه اینه که شما سعی دارین با دلیل بگید این اتفاقات هیچ کدومشون شانسی نبوده . در صورتی که من گفتم هر چیزی که شما در زندگی اسمشو بزاریید شانس حتما یه دلیلی داشته که باعث شده اون شانس رخ بده .

من میگم این موضوع ها شانسی بوده ولی شما دلیل میارید که این اتفاقات اینجوری رخ داده در صورتی که اصلا ثابت نمیکنید که این اتفاقات شانسی نبوده .

من که دارم میگم ! تشریح حوادث یه موضوعه و مسئله شانس یه موضوع دیگه . شما نمیتونید این دو مورد رو به هم ربطشون بدین یعنی با دلیل نمیتونید بگید که فلان اتفاق شانسی نبوده مگر دلایل خاص که شما هم تا این لحظه چنین دلایلی نگفتید. من واقعا متوجه نمیشم چطور دوباره حرف خودتونو میزنید چون از نظر من موضوع کاملا روشنه !

خیلی طبیعیه که اگر هری بعضی جاهای خاص نبود هیچ وقت داستان سنگ جادو یا سیریوس یا حفره اسرار آمیز و خیلی ماجراهای دیگه به وجود نمیامد . حالا میخواد هزارتا دلیل هم داشته باشه ولی چیزی که من در تمام پستهام سعی دارم بگم و شما گوش نمیکنید اینه که با دلیل نمیشه شانس آوردن یا نیاوردن رو توجیه کرد .

در مورد اینکه اسنیپم اسمشو فاش کرده من میگم اون کتاب عملا نه خطری براش داشته نه رسوایی ! نظر من اینه . فقط دوست نداشته کتابش دست دیگران باشه .




Re: کتاب شاهزاده دو رگه توي کمد کلاس معجون سازي چي کار مي کرد؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۱ سه شنبه ۴ مهر ۱۳۸۵
#26

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
بلیز عزیز به نظر من تو داری لج بازی میکنی چون مشخصه که برای تمام اون کار ها دلیل پشت دلیل هست ولی برای رسیدن کتاب شاهزاده به دست هری هیچ دلیلی وجود نداره هر وقت شما دلیلی مثل دلیل های من برای کتاب اسنیپ پیدا کردی این بحث رو ادامه بده.

1- تا الان در کتاب چند بچه بودن که به نامه جواب ندادن تا شما ببینی هاگرید یا کس دیگه رو میفرستن دنبالش یا نه؟

بله هری خاصه خیلی هم خاصه اینم دلیل رفتن هاگرید دنبالش میشه وقتی یکی خاصه دیگه نمیشه گفت شانسی بهش توجه میشه چون خاصه بهش توجه میکنن چون خاص هست ماجرا ها براش پیش میاد

2- به شما گفتم دلایل زیادی بوده یکی دور کردن دفترچه بوده یکی بد نام کردن ویزلی ها بوده یکی باز کردن تالار اسرار بوده ولی شما اصلا اصلا اصلا توجه نمیکنی. دیدی که اون تالار اسرار خونه مالفوی رو هم گشتن مطمانا لوسیوس بهتر میفهمه که یه چیزی رو باید کجا مخفی کنه

3- بله ممکنه همچین فکری بکنم که لوسیوس صب تا شب کشیک میداده این فکر بهتر از فکر اینه که کاملا اتفاقی تو این همه روز خدا به طور اتفاقی به سرش زد که کتاب رو ورداره بزاره جیبش و بعد اتفاقا رفت به اون کتاب فروشی و یهو تصادفی ویزلی ها رو دید و یک دفعه این فکر بسیار بکر کاملا تصادفی به ذهنش رسید که بهتره دفترچه رو بزاره تو کیف جینی ویزلی به نظر شما همچین چیزی منطقی میاد؟
شما تو مخ لوسیوس نیستی کتاب هم از دید هری نوشته شده ولی ما شواهد غیر قابل انکاری مثل برنامه ریزی لوسیوس برای رسوندن کتاب به جینی ویزلی داریم میشه لطف کنید و این برنامه لوسیوس رو با شانس و اقبال تشریح کنید؟ ایا کسی که میخواد تالار اسرار باز کنه به شانس و اقبال که شاید دفترچه برسه به دست طرف تکیه میکنه؟

نقل قول:
خوب بعد از خوندن این جمله باز هم این برداشت رو کردم که شما هنوز منظور منو متوجه نشدید چون اصلا منظور من این نیست که هری در کتابها قهرمان بازی در میاره ! منظورمم از شانس ، شانس هری در مقابل ولدمورت نیست ! منظورم ای نه که این شانسشه که در بعضی از مکان ها به طور خودکار اتفاقاتی براش رخ میده و اونو در جریان داستان قرار میده .


بر عکس شما اصلا متوجه منظور من نشدی من دارم میگم این کتاب به کتاب واقعیه و در واقعیت یه نفر اینقدر شانس نمیاره
من بازم میگم هیچ اتفاقی برای هری به طور خود کار نیافتاده و بقیه بچه ها میتونن قضاوت کنن که ایا دلایل من برای سوالات شما کافی بوده یا نه چون شما متاسفانه به دلایل منطقی و دو دو تا چهار تای من توجه نمیکنی

من دارم میگم مثل قاون های ریاضی میشد اثبات کرد که سیریوس در کتاب 5 میمرد ولی کسی عرضه و توانایی کشف این واقعیت مثل روز روشن رو نداشت
همه حوادث مثل همینه و همه اونها کاملا از روی اختیار صورت میگیره نه تصادف

در مورد بحث تاپیک:
اسنیپ تا اون موقع نمیخواست کشف بشه ولی وقتی خیانتش اشکار شد دیگه براش مهم نبود کشف بشه یا باید نامش رو افشا میکرد به دلیلی و اتفاقا اینکه به زبون خودش نامش رو افشا میکنه جای بحث داره چون هیچ اجباری نداشت که این کارو بکنه درسته؟


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: کتاب شاهزاده دو رگه توي کمد کلاس معجون سازي چي کار مي کرد؟
پیام زده شده در: ۱۵:۱۸ سه شنبه ۴ مهر ۱۳۸۵
#25

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
بیلز عزیز اتفاقا منظور من همینه که هر فرد عادی در اون شاریط قرار میگیره و تبدیل به هری میشه.


خوب مشخصه هر شخصی هم که جای یه شخصیت خوش شانس قرار بگیره میتونه شانس بیاره .

1- نه اینجوری نیست . حداقل تا جایی که من میدونم اولا که هری با بقیه فرق داشت و ثانیا اینجوری نبوده که چون هری به نامه جواب نداده هاگرید رو فرستادن دونبالش بلکه از همون اول هاگرید رو مامور کرده بودند که این نامه ها رو براش ببره و ضمنا هاگرید با هر کسی به بانک گرینگوتز نمیره چه برسه برای کار به این مهمی .

2- در مورد اون مسئله که گفتی بگم نقل قولم کامل نبود چون دراکو رو به کراب و گویل گفت اونا تمام وسایل سیاهشونو اونجا مخفی میکنن و قطعا اون دفترچه هم از نظر اونا یک وسیله سیاه بوده بخصوص اینکه اونا نمیدونستند که ذات حقیقیه اون دفترچه خاطرات چی بوده .

3- در مورد اینکه لوسیوس قصدش این بوده به هر حال فکر نکنم نظرت این بوده که لوسیوس شبانه روزی اونجا کمین کرده بوده تا هر موقع خانواده ویزلی اومدن این دفترچه رو به دخترش بده . به هر حال نظر من این نیستش .

4- ولی برعکس شما فکر میکنم اینجوری اتفاقی تر به نظر میرسه چون تریلانی از بین این همه دانش آموز فقط جلوی هری پیشگویی کردش یعنی شانسی تقریبا معادل یک در پونصد !

نقل قول:
نا خواسته وارد ماجرا شده و ماجرا میاد سراغش. و این همون حرفیه که هری میزنه


ناخواسته وارد ماجرا شدن درسته ، اما شما باید به علت وارد شدن هری به ماجرا توجه کنی . ببین ما خیلی داریم از بحث دور میشیم ولی اگر بخوام حرفامو خلاصه کنم . به نظر من فرقی بین اون کتاب شاهزاده و مثالهایی که من زدم وجود نداره ! اگر شما به مثالهایی که من زدم میگید اتفاقی نبوده که بوده در نتیجه از نظر منم کتاب اسنیپ چیز اتفاقی نبوده چون در بین این مثالها فرقی رو نمیبینم و از نظر من خارج از این دو حالت نیست . یا تمام مثالها و فرضیه شما همشون رو باید بگی اتفاقی بوده . یا همشونم باید بگی اتفاقی نبوده که من هنوزم بر این عقیدم در خیلی جاه ها هری به صورت اتفاقی وارد ماجرا شده و اینم یکی از موارده !

نقل قول:

هری پاتر هم همینطوره فضا فضای جادوگری ولی نگاه به زندگی کاملا واقع گرایانس و این چیزیه که اونو از هزار کتاب جادوگری که توشو قهرمان بازی صرف و طلسم از چپ و راست هست جدا کرده


خوب بعد از خوندن این جمله باز هم این برداشت رو کردم که شما هنوز منظور منو متوجه نشدید چون اصلا منظور من این نیست که هری در کتابها قهرمان بازی در میاره ! منظورمم از شانس ، شانس هری در مقابل ولدمورت نیست ! منظورم اینه که این شانسشه که در بعضی از مکان ها به طور خودکار اتفاقاتی براش رخ میده و اونو در جریان داستان قرار میده .

مثلا وقتی میگم هری بخاطر شانسش با هاگرید به بانک رفته بود اصلا منظورم این نیست که این عامل باعث شده که هری بتونه در آخر کتاب ولدمورت رو شکست بده ، بلکه منظورم اینه که همین اتفاق ساده هری رو در جریان کل ماجرای سنگ جادو قرار داده برعکس اونچیزی که شما فرض میکنید من میگم هری قهرمان بازی در میاره . بازم میگم منظور من شانسهاییه که هری رو در خط اصلی داستان میزاره .

نقل قول:
اصل جریان اینه که رولینگ که در شش کتاب چیزی رو تصادفی به دست کسی نرسونده این بار نمیاد این کارو بکنه.


شاید رولینگ تا به حال به طور تصادفی چیزی رو در اختیار هری نذاشته باشه اما من حرفم اینه که رولینگ خیلی جاها هری رو به طور اتفاقی وارد ماجرا کرده و به نظر من میان این دو موضوع از لحاظ طرز نوشتن نویسنده تفاوت زیادی وجود نداره .

در مورد بقیه صحبتهاتونم من باهاش موافقم و جایی هم عکس موضوع شما رو نگفتم اما در مورد اسنیپ من کلا حرف شما رو قبول ندارم که نمیخواسته اسمش فاش بشه .

اسنیپ در آخر کتاب با افتخار این اسم رو به زبون میاره و حداقل از نگاه من نکته دیگه ای در این مسئله وجود نداشته . من ایده خاصی در این مورد ندارم جز اینکه فکر میکنم اسنیپ تنها میخواسته کتابی که زمانی متعلق به خودش بوده رو از چنگ هری بکشه بیرون و شاید علت اینکه اون روی این قضیه زیاد پافشاری نکرده این بوده که واقعا اون کتاب براش خطرناک نبوده یا به عبارتی هیچ ضرری براش نداشته .

من اگر بخوام در مورد پیش بینیم حرف بزنم فرضیم اینه که به هر حال اسنیپ برای از میان برداشتن ولدمورت کارهایی انجام میده و تا قبل از این تاپیک دو تا فرضیه داشتم برای زمانی که اسنیپ با هری ارتباط بر قرار میکنه :
1- اسنیپ میخواد هری رو در جریان پیشرفت کارش قرار بده به همین دلیل بدون اینکه هویتشو فاش کنه براش نامه میفرسته .
2- از طریق کتاب شاهزاده هری متوجه نکته ای میشه که اونو به هدفش نزدیک تر میکنه ولی در این فرضیه از نظر من اسنیپ هیچچکارست نه اینکه مخصوصا کتاب رو دست هری داده .

به ارباب ولدی : فکر میکنم اگر دو سه تا پست قبلیم رو نگاه بندازین در جواب هری کاملا به سول شما اشاره کرده باشم به همین دلیل دیگه حرفی نمیزنم چون همش تکرار میشه .




Re: کتاب شاهزاده دو رگه توي کمد کلاس معجون سازي چي کار مي کرد؟
پیام زده شده در: ۹:۱۸ سه شنبه ۴ مهر ۱۳۸۵
#24

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
بیلز عزیز اتفاقا منظور من همینه که هر فرد عادی در اون شاریط قرار میگیره و تبدیل به هری میشه.

1- هر فرد عادی رو اگه از طرف مدرسه هاگوارتز براش نامه بیاد و به نامه جواب نده هاگرید رو میفرستادن دنبالش

2- دراکو بیشتر میفهمه یا لوسیوس؟ در ضمن هدف لوسیوس دور کردن دفترچه خراب کردن ویزلی ها و غیره بوده

3- بیلز عزیز دو تا آدم تصادفی به هم در کتاب فروشی بر خورد نکردن لوسیوس مخصوصا به ویزلی ها برخورد کرد تا کتابو بندازه تو کیف جینی. توجه کن که باید از قبل کتابو به قصد دادن به جینی همراهش اورده باشه و تو جیبش باشه وگرنه داستان کتاب دوم رولینگ به طور کلی مهمل میشه

4- تمام مردم هم از اون پیشگویی با خبر میشدن اتفاق مهمی نمیافتاد و بهتر از اینه که نویسنده یه طور اتفاقی داستان رو پیش ببره

ببین شما داری هری رو در راس همه اینا میبینی و فک میکنی همه اینا شناسی بوده ولی مثلا یه رییس جمهور هم میره به کشور های مختلف و یه دزد هم در عمرش 10 بار از دست پلیس فرار میکنه مطمانا شما نه مثل رییس جمهور به 30 استان میری نه مثل دزد هر روز از دست پلیس فرار میکنی چون اونا تو سرنوشتشون به این برخورد کردن چون خودشون خواستن.

شما زندگی ارومی داری چون خودت اینو خواستی مطمانا وقتی یکی اومد و دزد شد نمیتونه انتظار زندگی ارومی رو داشته باشه

چیزی که رولینگ سوژه کرد و سوژه ناب بود این بود که یکی در بچگی بدون اینکه خودش هیچ کاری بکنه شد نفر اول مملکت و نجات دهنده و غیره و غیره و حتی اگه خودشم نخواد تو ماجرا ها باشه و دنبال زنمدگی اروم باشه نمیتونه چون نا خواسته وارد ماجرا شده و ماجرا میاد سراغش. و این همون حرفیه که هری میزنه


اگه شما شب بخوابی و صب پاشی ببینی تو سیسیل ایتالیا هستی و رییس مافیا شدی هرگز نمیتونی به زندگی ارومت ادامه بدی حتی اگه خودت بخوای و هزار ماجرا برات پیش میاد. هریم دقیقا همینطوره.

الان که فکر میکنم یه کتاب از جرج اورول ( محبوب ترین نویسنده من) به نام دختر کشیش هست که چیزی مثل خوابیدن و از خواب پا شدن توش هست و اونجا این مساله به عینه دیده میشه این کتاب نه جادوگریه و نه توش چیزی به کار رفته و کاملاواقع گرایانه به زندگی نگاه کرده

هری پاتر هم همینطوره فضا فضای جادوگری ولی نگاه به زندگی کاملا واقع گرایانس و این چیزیه که اونو از هزار کتاب جادوگری که توشو قهرمان بازی صرف و طلسم از چپ و راست هست جدا کرده
ضمیر نا خود اگاه خواننده اینا رو میبینه که به این کتاب علاقه پیدا میکنه و هزار کتاب دیگه هری پاتر نشدن دقیقا به همین علت و گرنه در زمینه جادوگری اصلا کتاب شاخصی نیست و هیچ چیز جالبی نداره

نقل قول:
به هر حال شاید فرضیتون صددرصد غلط نباشه ولی به نظر من خالی از اشکال نیست و علتشم اینه که اینجور احساس میکنم از این ماجرا قراره به این موضوع برسیم که اسنیپ خیانتکار نیست که خوب من مخالفم و همچنین تئوری های دیگه ای که در پستهای قبلیم گفتم .


این جریان به طور کلی متفاوت با اصول کلی کتابه
من یه فرضیه ساختم که بتونم تصادفی نبودن رسیدن کتاب به دست هری رو توجیه کنم و این بهترین فرضیه ای هست که دارم.

اصل جریان اینه که رولینگ که در شش کتاب چیزی رو تصادفی به دست کسی نرسونده این بار نمیاد این کارو بکنه.

من گفتم اسنیپ برای دادن به هری این کارو کرده و از این فرضیه هم صد در صد راضی نیستم و سوالاتی مثل " اگه خودش داده بود چرا در دستشویی میخواست دوباره پس بگیره یا اینطور نشون میداد که میخواست پس بگیره؟ و کلا جریان دستشوی چطور توجیه میشه"

اینکه کتاب هری پاتر یه کتاب واقع گرایانس اصل کتابه که اونو ممتاز کرده و این چیی نیست که یه شبه با یه کتاب فهمیده باشم و از اول روی این نکته تاکید داشتم.
ولی چیزای دیگه مثل سفید بودن اسنیپ یا داده شدن کتاب به هری فرضیس. چیزیه که به نظرم رسیده و براشون نفی کننده های خوبی ندارم.

نقل قول:
خوب علتش اینه که من نظر شما رو قبول ندارم و اون کتاب رو یه کتابی نمیدونم که برای صاحبش خطرناک باشه . شما دارید به حرفهای هری و دوستاش استناد میکنید در صورتی که خودتون به زور سعی داشتید به من بقبولونین که همه کتاب از دید هری و تمام اتفاقات از دید اون اتفاق می افته و این چیزا همشون هنر رولینگه ! اگر شما در تاپیک اسنیپ خیانت کار یا چی چی حرف منو با اون دلیل رد کردید که البته هنوزم قبول ندارم حرفتونو اینجا هم نمیتونید چنین موضوعی رو پیش بکشید . چون ناخواسته دوباره خودتون باید حرف خودتونو رد کنید .

دقیقا همینطوره و هری و بقیه در اون موقع داغ بودن و این کتاب و مطالب توش رو خیلی مهم میدونستن و فک میکردن اسنیپ باهاش محکوم میشه و این زاویه دید هری در کتاب سابقه داره و اشتباهات هری هم تو این عجله ها و زود تصمیم گیری ها زیاده مثلا در همین کتاب یه جا هری میگه اسنیپ هرگز نمیتونست چیزایی رو که این کتاب به من یاد داد رو بهم درس بده و به راحتی اسنیپ رو از مظنونین کنار میزاره.

یا مثلا موقع کشته شدن سیریوس هری همه تقصیر ها رو گردن خودش میندازه ولی بعدا کم کم متوجه میشه مقصر های زیادی این وسط وجود دارن که اصلی ترینشون خود سیریوس بوده دامبلدور بوده تانکس بوده اسنیپ بوده و غیره

در نتیجه من از روی حرف هری نمیگم این کتاب برای اسنیپ خطر ناک بوده بلکه از روی دلایل دیگه ای این رو میگم.
در ضمن یه نکته باید کاملا روشن بشه. اصلا مطالب کتاب و چیزایی که توش نوشته خطر ناک نیست تا کشف بشه و همینو توضیح دادم در پست های قبلی در صدد اثبات همین بودم که کتاب پر از جادوی سیاه نیست.
تنها چیز خطرناک برای اسنیپ کشف شدن هویتش و اسم شاهزاده نیمه خالص است و من فک میکنم این مساله واضحه که اسنیپ نمیخواسته این اسم کشف بشه. توجه کن که اسنیپ خودش اینو برای خودش خطرناک میدونسته من نمیگم خطرناکه بلکه اسنیپ میگه و با رفتارش ثابت میکنه که کشف شدن این هویت رو برای خودش خطرناک میدونسته

و این اسمم کسی نمیدونسته یا لااقل به غیر از دامبلدور کسی نمیدونسته چون هری از لوپین میپرسه و اون خبر نداشته در نتیجه اسنیپ کاملا در این زمینه مخفی کاری کرده در زمانی که در مدرسه درس میخونده.

لفظ خطرناک در اینجا فقط برای این گفته شده که در هر حال اسنیپ نمیخواسته این اسم کشف بشه.

در ضمن اسنیپ قبل از دستشویی از گم شدن کتاب خبر داشته اگه گمش کرده باشه چون مطمانا اگه کتابو جا گذاشته باشه ( توجه کن اگه بپذیریم کتابو جا گذاشته باشه) در طول یه سال متوجه شده که کتابش نیست و موفقیت های هری در معجون سازی هر ابلهی رو به این نتیجه میرسونه که کتاب دست کیه. مطمانا باید به هوش افراد در کتاب تکیه کرد.

بهتره که سوالو از کتابی که برای اسنیپ خطرناک بوده به کتابی که اسنیپ نمیخواسته نام مستعارش از توش کشف بشه تغییر بدیم.

به ولدمورت:
نقل قول:
حالا چرا اسنیپ به هری گفت کتاب رو بیاره؟
من معتقدم اسنیپ یادش رفته بود که در کتابش افسون سیاهی مانند اینو داشته بوده....مطمئنا از این نگران شد که دامبلدور از موضوع مطلع بشه و مورد سوظن قرار بگیره و همه کارهایی که برای بیگناهی خودش در طی این سالهای انجام داده بوده نقش بر آب بشه.


این مساله همونطور که بلیز هم گفته اصلا مهم نیست چون اسنیپ در مدرسه هر کاری کرده ربطی به بعدا نداره. اون کتاب محتواش اهمیتی نداره بلکه همونطور که سرژ هم نوشته این کشف نشدن نام شاهزاده نیمه خالص است که برای اسنیپ مهم بوده.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۵/۷/۴ ۹:۲۶:۱۳
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۱:۳۹:۴۷
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۱:۴۴:۴۳
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۵/۷/۴ ۱۱:۴۷:۵۲

Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: کتاب شاهزاده دو رگه توي کمد کلاس معجون سازي چي کار مي کرد؟
پیام زده شده در: ۶:۰۳ سه شنبه ۴ مهر ۱۳۸۵
#23

Mohsen


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۸ جمعه ۱۳ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۲۴ دوشنبه ۴ آبان ۱۳۸۸
از کویت
گروه:
کاربران عضو
پیام: 77
آفلاین
اسنیپ این کتاب رو به هری رسونده ولی بدونه اینکه دامبلدور خبر داشته باشه.

1.اون کتاب رو از هری نگرفت.
چون میدونست که هری نمی فهمه کتاب مال کیه .

2.معجونها به هری کمک میکنه.
معجون سازی میتونه به هری کمک کنه مثلآ معجون خوش شانسی یا معجون مرکب رو سریع تر آماده کنه.

3.طلسم سکتوسمپرا
این طلسم حتمآ صد در صد جزو وردهای سیاه محسوب میشه چون میتونه باعث کشته شدن یک فرد بشه.

یک ایده :ر آ ب میتونه اسنیپ باشه چون هم از پیشگویی خبر داشته هم مرگخواره باید روش فکر کنم.


جهان آنقدر بزرگ نیست که ما تصور می کنیم...جهان آنقدر بزرگ است که ما نمی توانیم تصور کنیم.
آرتور چارلز کلارک


Re: کتاب شاهزاده دو رگه توي کمد کلاس معجون سازي چي کار مي کرد؟
پیام زده شده در: ۲۱:۱۶ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
#22

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
خب
من فقط میخوام متذکر بشم که رولینگ قبل از این هم یکبار از سوژه کمک به هری از طریق کتاب ((به صورت غیر مستقیم)) استفاده کرده:در کتاب جام آتش مودی قلابی کتابی رو به نویل میده تا نویل از طریق اون کتاب به هری برای حل معمای مرحله دو کمک کنه((علف آبشش زا))

اگر یادتون باشه هری اصلا از نویل درخواست کمک نکرد((به فیلم بی توجه باشید))...و مودی ناچار شد از دابی استفاده کنه
---------------------------
من فقط خواستم ثابت کنم رولینگ قبلا از این روش به سبک دیگه ای استفاده کرده بوده...که نتیجه بخش نبوده برای هری....
به نظر امکان استفاده از این روش برای کمک به هری باز هم وجود داره به شرطی که اینبار موفقیت آمیز باشه چون همه میدونیم رولینگ از سوژه های تکراری زیاد استقبال نمیکنه
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
من معتقدم همه در مورد اینکه این کتاب بعدا مورد استفاده هری خواهد بود...شکی نداشته باشیم

نقطه اختلاف ما بر سر این است که آیا اسنیپ از روی قصد اینکارو انجام داده یا که خیر.
خب بعضی ها مانند بلیز معتقدند که جواب سئوال بالا خیر است و بعضی ها مثل من معتقدند که جواب سئوال بالا بلیست
-----
متاسفانه بلیز جواب من رو واضح نمیده
من پرسیدم چرا اسنیپ خواست کتاب به این مهمی نزد هری باقی بمونه؟درسته که اون به هری گفت که وسایلاشو بیاره و هری کتابو رو عوض کرد
ولی ایا اسنیپ نفهمید هری کتابو عوض کرده؟
من مطمئن هستم که اسنیپ با ذهنجویی فهمیده بوده که هری کتابو عوض کرده ولی مخصوصا اصرار نکرد...میتونست مستقیما به هری بگه که بره کتاب اصلی رو بیاره...مطمئنا هری نمیتونست مخالفتی کنه

حالا چرا اسنیپ به هری گفت کتاب رو بیاره؟
من معتقدم اسنیپ یادش رفته بود که در کتابش افسون سیاهی مانند اینو داشته بوده....مطمئنا از این نگران شد که دامبلدور از موضوع مطلع بشه و مورد سوظن قرار بگیره و همه کارهایی که برای بیگناهی خودش در طی این سالهای انجام داده بوده نقش بر آب بشه.
اون میدونست هنوز در محفل ققنوس کسایی هستند که به او اعتماد ندارند...در نتیجه اصرار نکرد تا رابطه کتاب با خودش رو منکر بشه


[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت


Re: کتاب شاهزاده دو رگه توي کمد کلاس معجون سازي چي کار مي کرد؟
پیام زده شده در: ۱۹:۳۸ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
#21

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
خوب من مطلب جدیدی برای بحث کردن ندارم چون شما حرف جدیدی نزدید و در اصل همون حرفهای قبلیتونو دوباره با یه بیان دیگه توضیح دادید و منظور من کلا این نبودش .

من میگم به هر حال چه بخوایم چه نخوایم تمام این موضوع ها که شما توضیح دادید همشون به این منظور بودن که بگید این اتفاقات بی دلیل نبوده . اما من دارم میگم که دلیل آوردن یه طرفه قضیه هست و مسئله شانس یه طرف دیگه . یعنی شما دلیل میاریید که این اتفاقات اینطوری رخ دادن بله تمام دلایلتون بدون اشکاله و مسئله ای نداره . اما نمیتونید اینو انکار کنید که تمام این دلایل که خودتون گفتید به صورت اتفاقی هری رو وارد ماجرا نکردند میتونید ؟

مطمئنن هر فرد عادی در این شرایطی که شما ذکر کردید قرار نمیگرفت . مثلا هر کسی شانس نداشضته که با هاگرید بره بانک گرینگوتز ، یادت باشه اگر هری همون موقع با هاگرید نبوده دیگه نمیتونسته در جریان اصلی حوادث قرار بگیره .

در مورد دوم بگم که مسئله اصلا اونجور که شما میگید نیست دراکو در یکی از فصل ها به کراب و گویل گفت که اونا یه حفره در زیر نمیدونم کجا دارن که همیشه وسایلشونو اونجا پنهان میکنند . در اون صورت دفترچه رو هم میتونند اونجا پنهان کنند . ولی باز من در این مورد صحبت نمیکنم .

مثلا همون کتابفروشی مگه چند بار میشه که دو تا آدم به هم برخورد کنند و از قضا یکیشنم یه جانپیچ تو آستین داشته باشه که یواشکی به دختر اون یکی بده ! میبینی همین مسئله کوچیک باز هری رو در جریان یه حادثه بزرگ انداخته و این از شانسش بوده که در اون محل با خانواده ویزلی حضور داشته .

در مورد کتاب سومم بگم که باز دلیلت هر چند که نتونسته این موضوع اتفاقی بودن رو رد کنه اما باز تابلو بود که رولینگ هیچ وقت چنین کاری نمیکرد چون در اون صورت تمام مدرسه از پیشگویی با خبر میشدند که نباید اینطوری میشد .

یا مثلا در کافه مادام رزمرتا ! هری نقشه فرد و جرج رو میگیره و میاد هاگزمید اونوقت با رون و هرمیون میرن به کافه سه دسته جارو و اتفاقا همون موقع چند نفرم میان تو که میخوان از سیر تا پیاز کارهای سیریوس رو برای هم تعریف کنند و اینجوری هری در جریان قرار میگیره .

ببین شاید اسمشو نشه شانس گذاشت ولی همیشه اتفاقاتی این چنینی هستند که هری رو وارد ماجرا میکنند . خوب مسلمه که این شانس هری بوده که اون موقع در کافه سه دسته جارو حضور داشته ، یا همراه هاگرید بوده و غیره ... و این موضوع رو در کتاب های هری پاتر میبینیم و به نظرم اون کتابم در مورد این دلایل چیز عجیبی به نظر نمیاد .

در مورد دست نویسنده هم خوب به نظر من شایدم واقعا یه همچین چیزی باشه . به هر حال رولینگ تا قبل از ماجرا دلایل کافی برای رسیدن کتاب به دست هری جور کرده و منم میتونم همونجور که شما در بالا توضیح دادید دوباره توضیح بدم و مثل شما بگم شانسی در کار نبوده .

به هر حال شاید فرضیتون صددرصد غلط نباشه ولی به نظر من خالی از اشکال نیست و علتشم اینه که اینجور احساس میکنم از این ماجرا قراره به این موضوع برسیم که اسنیپ خیانتکار نیست که خوب من مخالفم و همچنین تئوری های دیگه ای که در پستهای قبلیم گفتم .

---------

به بدعنق : فکر میکنم ضرر نمیکردی قبل از نظر دادن نگاهی به زننده تاپیک مینداختی !




Re: کتاب شاهزاده دو رگه توي کمد کلاس معجون سازي چي کار مي کرد؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۱ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
#20

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
بیلز عزیز شما متوجه منظور من از شانس نشدی
من به طور واضح نوشتم که این کتاب سوپر من بازی نیست به این معنی که هری هیچوقت یه شبه موفق نمیشه یا با دست نویسنده از خطر نجات پیدا نمیکنه.

ولی هری داره زندگی میکنه و این زندگی کسی هست که با ولدمورت روبرو شده این سرنوشت و تقدیره که براش رقم خورده

اگه بخوای شانس رو بگی کسی که در ماه جولای متولد شده چرا باید هری باشه میتونسته یکی دیگه باشه خب هر کسی بود داستان روی اون نوشته میشد
داستان هری پاتر روی کسی نوشته شده که توسط ولدمورت در پیشگویی انتخاب شد.

1- هری باید با هاگرید میرفت اونجا چون دامبلدور گفته بود در اینجا شما هیچ شانسی نمیبینی این زندگی معمولیه و هیچ کدوم هم نمیخواستن هری رو به سنگ هدایت کنن.

2- در حفره شانسی باز نشده لوسیوس اونو باز کرده که اونم دلیل داشته به این خاطر که از شر اون دفترچه خلاص بشه چون اتفاقا همون موقع یعنی در همون سال نه هزار سال قبل یا بعدش داشتن خونه اونا رو میگشتن و اگه دفترچه رو گیر میارودن براش بد میشد در ضمن میخواست از ارتور ویزلی انتقام بگیره و تالار اسرار رو باز کنه
ولی اگه بخوای گیر بدی میتونی بگی شانس لوسیوس بوده که اون سال خونشو میگشتن ولی این شانس نیست و سرنوشت و زندگیه

3- من در مورد پیشگویی چون تو مشخص نکرده بودی منظورت پیشگویی های الکی تریلانی هست یا پیشگویی های واقعی اون برای هر دو دلیل اوردم و آخرشم نوشتم اصلا اهمیت نداره اون پیشگویی رو هری میشنیده یا نه چون بالاخره به گوشش میرسیده.


ببین منظور من از شانس اینه که نویسنده به بن بست نرسیده تا یه جوری سر و ته جریان رو هم بیاره یا در داستان دست ببره
اگه شما کتاب های مختلف رو بخونی میبینی بعضی کتاب ها هست که حضور نویسنده توش مشهوده که دستش از غیب میاد و داستان رو جلو میبره به این میگن شانس.

ولی در بعضی کتاب ها شخصیت ها واقعا دارن زندگی میکنن و سرنوشت و تقدیرشون رقم میخوره و نویسنده انگار با شخصیت ها زندگی کرده و زندگینامه اونا رو نوشته


اگه بخوایم قبول کنیم که این کتاب شانسی به هری رسیده دست نویسنده کاملا مشهود میشه که برای داستان سازی و شاهزاده سازی مجبور شده یه جوری این کتاب رو به هری برسونه بعد نشسته فک کرده چه جوری برسونه به دست هری و اینجوری رسونده.

من دارم میگم اصلا در این کتاب نمونه اینطوری وجود نداره


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۵/۷/۳ ۱۸:۰۳:۴۴

Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: کتاب شاهزاده دو رگه توي کمد کلاس معجون سازي چي کار مي کرد؟
پیام زده شده در: ۱۶:۵۸ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
#19

سرژ تانکیان old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۹ جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۰۹ یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 526
آفلاین
يك نكته :
آخر فصل نه ، وقتي كتاب از دست هري ميافته و ميبينه كه پشت جلد با خط بد نوشته شده« اين كتاب متعلق است به پرنس نيمه اصيل»!

چه دليل داره اسنيپ پشت كتابش اسم خودشو بنويسه؟ پشت كتابي كه هم براش خيلي اهميت داره و دوست نداره دست كسي بيافته!( بليز جان ، نظر من اينه كه اون كتاب براي اسنيپ مهم بوده بوده تقريبا هم زياد...چون توش كلي ورد اختراع كرده!كلي ميانبر خلق كرده...اختراع ورد كار بيخودي نيست!)

موضوع اينه كه چرا بايد اسم مستعارش رو بنويسه؟ بچه مدرسه اي نبود كه كتابش گم بشه با توجه به اسمش بشه پيدا كرد كه! حد اقلش اينه كه اسمش رو خط بزنه و كاري كنه كه در كتاب هيچي ردي ازش نباشه!

اصلا نميشه به اين فكر كرد كه اسنيپ فراموش كرده و يا اشتباه كرده! چون اسنيپ كسي كه ميتونه ورد بسازه! كسي كه قدرت در جادوي سياه داره و اون ميون بر هاي معجزه آسا رو در معجون سازي اختراع كرده مطمئنا بايد از هوش و دقت فوق العاده اي برخور دار باشه!

كسي كه يا دامبلدور رو فريب داده يا ولدمورت رو، يا هر دوشون رو! همين اين باعث ميشه به اين نتيجه برسيم كه اصلا نبايد روي دقت و هوش اسنيپ شك كرد و به نظر من حتي سوروس اسنيپ عزيز من!! هواسش به حركات مورچه زير ميزش هم هست.

من آروم آروم دارم قانع ميشم كه اسنيپ عمدا كتاب رو به هري داده(حالا چطوري اينطور رسيده؟ يك بحث جداگانست) ولي نه با دخالت دامبلدور...

من دارم قانع ميشم كه اسنيپ ميخواست با اين كتاب چيزي به هري بگه كه نميدونيم ولي چيزي فراتر از آموزش چند تا ورد(شايد با يك ديد رويا گونه: توي كتاب شايد سر نخ هايي در مورد سفيد بودن اسنيپ هست و اينكه دليل واقعي قتل دامبل پدر سوخته چي بوده..البته اين يك نشريه خيلي روياييه)

در آخر بازم تكرار ميكنم هيچ دليل نيست كه اسنيپ بياد اينچنين صريح اعلام كنه اين كتاب متعلق به پرنسه ، حتي اگر گوشه كنار كتاب اين چيز مشخص ميشد باز ميشد فكر كرد كه از دستش در رفته ولي اينطور اعلام صريح خيلي مشكوكه

ويرايش:بليز جواب بدعنق رو چرا نميدي؟



Re: کتاب شاهزاده دو رگه توي کمد کلاس معجون سازي چي کار مي کرد؟
پیام زده شده در: ۱۶:۴۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
#18

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:

در کتاب هری پاتر هیچ چیزی به شانس و اقبال واگذار نشده خود هری چند بار گفته من دنبال ماجرا نمیرم این مارجاس که دنبال من میاد.


تا جایی که من یادمه یه بار گفتم . ثانیا معمولا آدم دونبال شانس نمیره این شانسه که در خونه آدم رو میزنه درست مثل اینکه ماجرا در خونه آدم بیاد هر چند که فکر میکنم جای ماجرا بهتر بود از کلمه دردسر استفاده میکردید چون در کتاب ازکابان من از این واژه استفاده شده. به هر حال من نفهمیدم منظورتون از این جمله چی بوده ولی اگر اون چیزی بوده که من الان گفتم پس حق با من بوده .

1- در این مورد :
آیا اگر هری با هاگرید نبوده بازم این مسئله رو کشف میکرد ؟
آیا اگر دامبلدور نگفته بوده با هری بره این کار رو کنه اصلا هری بویی از ماجرا میبرد ؟
آیا اگر هری با هاگرید ( از بین این همه آدم ) هم صحبت نبود اصلا میفهمید ماجرا چیه ؟
آیا اگر هری با اسنیپ بد نبود هیچ وقت به این موضوع ها شک میکرد ؟
به نظر من این مطالب نشان دهنده یه امتیاز بسیار مهمه که از بین شاید چندین هزار نفر یه نفر چنین فرصتی رو پیدا کنه .

2- به هر حال موضوع اینه که از بین این همه آدم باید قهرمان داستان این امتیاز ویژه رو داشته باشه و از شانس خوبشم همون سالی که اون توی هاگوارتز هست برای دومین بار در این هزار سال در حفره باز بشه و بقیه ماجرا که بیشتر به پوارو شباهت داشت .

3- ضمن اینکه اولا نفهمیدم برای چی متاسفی ثانیانشم یادت باشه تریلانی این پیشگویی رو به طور غیر ارادی انجام داد به همین دلیل متوجه منظورت از به میان اوردن این مطلب نشدم و ثالثا اینکه فکر میکنم اصلا به کل متوجه منظورم نشدی چون من میگم که تریلانی از صبح داشته از همه بچه ها امتحان میگرفته چطور شده سر هری که رسیده یه دفعه ای اینجوری شده ؟
و ضمنا برای من بی نهایت جالبه شما چطوری این مسائل رو با دلیل های کتاب رد میکنید که باز اصلا هیچ ربطی به رد کردن شانس نداره چون در دنیا هیچ شانسی به وجود نمیاد و هر شانسی که ازش صحبت میشه مطمئنا دلیلی هم داره . اونوقت حرف شما رو با دلایل واضح درون کتاب نمیشه رد کرد ؟

اصولا منم میگم این مسئله کاملا مشخصه هری فکر میکرده که در امتحان معجون سازی قبول نمیشه ولی بعد قبول شده مک گونگالم بهش گفته که میتونه شرکت کنه . اونام رفتن توی کلاس اسلاگهورن که کلاس قبلیه اسنیپ بوده و اونم براشون از قفسه ها دو تا کتاب معجون سازی پیدا کرده که یکیشون مربوط به کتابهایی میشده که اسنیپ جا گذاشته . اینم نشون میده که این موضوع چطوری رخ داده ولی من برعکس شما این دلایل رو نمیزنم که بگم نه این موضوع شانسی نبوده چرا بازم میگم شانسی بوده اما این شانس علت داشته . همونجور که شما هم برای سه گزینه بالا میتونید هزارتا علت بیارید ولی هر چقدرم که علت بیاریید نمیتونید مسئله شانس رو رد کنید .

نقل قول:

در این مورد من در تاپیک جداگانه ای اگه وجود داشته باشه بحث میکنم و مطمانا هیچ شانسی در هیچ جای کتاب نبوده


خوب این تعریف شماست . ولی تعریف من از شانس طوریه که این موضوع و موضوعات مشابه رو میگم به شانس طرف بستگی داشته . حالا شما اگر قبول ندارید مواردی که من گفتم شانسی بوده منم نمیتونم شما رو متقاعد کنم که حرف منو قبول کنید . ولی میدونم هر کس بی طرفانه اون قسمتهای کتابو بخونه و به حرفهای منم توجه کنه میتونه خودش قضاوت کنه . به هر حال تشخیص من اینجوری بوده .

نقل قول:

بلیز عزیز در مورد موضوع تاپیک حتی اگه فرض کنیم اسنیپ کتابو جا گذاشته شما به این سوال جواب ندادی که چرا کتابی رو که این همه براش خطر ناکه از هری پس نگرفته وقتی فهمیده دست هریه؟


خوب علتش اینه که من نظر شما رو قبول ندارم و اون کتاب رو یه کتابی نمیدونم که برای صاحبش خطرناک باشه . شما دارید به حرفهای هری و دوستاش استناد میکنید در صورتی که خودتون به زور سعی داشتید به من بقبولونین که همه کتاب از دید هری و تمام اتفاقات از دید اون اتفاق می افته و این چیزا همشون هنر رولینگه ! اگر شما در تاپیک اسنیپ خیانت کار یا چی چی حرف منو با اون دلیل رد کردید که البته هنوزم قبول ندارم حرفتونو اینجا هم نمیتونید چنین موضوعی رو پیش بکشید . چون ناخواسته دوباره خودتون باید حرف خودتونو رد کنید .

باز اونجایی که من نقل قول گذاشتم توصیف کتاب بود ولی اینجایی که شما دارید ازش حرف میزنید نظر مستقیم یه شخص خاص بوده که تنها میتونسته نظر اونو نشون بده نه اطلاعات بیشتر . منم برعکس نظر اون شخص اصلا با ایدشون موافق نیستم .

برای مخالفتمم دلیل دارم . خودتون به محتوای اون کتاب نگاه کنید . یه سری معجون که به طرز عالی گفته شده بود چطوری درست میشن . اینکه خیلی هم خوب بود . یه سری ورد اختراعی که هری از آنها استفاده میکرد و خیلی هم جالب بودند مثل وقتی که زبون به سقف دهن میچسبه و .... اینا هم که اصلا بد نبودند و یه جادوی سیاه که احتمالا بعد از گشتن میشه جادوهای سیاه بیشتری رو هم پیدا کرد .

مسئله ای که شما باید بهش توجه کنید اینه که این موضوع همونجور که در از کتابها بهش اشاره شده بود اسنیپ از همون بچگی در مورد جادوی سیاه خیلی میدونست و حتی وقتی سال اول بوده از نیمی از استاد ها هم بیشتر میدونسته .

همچنین دامبلدور خودش میدونسته که اسنیپ چقدر به جادوی سیاه علاقه مند بوده به طری که حتی نمیذاشت درس دفاع از جادوی سیاه رو درس بده .

با توجه به توضیحات بالا فکر نکنم حداقل از نظر دامبلدور اون کتاب چیزی فراتر از حد انتظارش باشد . و ضمنا به این نکته توجه کن ! کسی نگفته که اسنیپ بچگیش هیچ بدی نداشته . همه میدونند اسنیپ اول مرگخوار بوده و به قول شما دوباره برگشته سمت دامبلدور ! پس چطور دامبلدور میتونه چنین انتظاری داشته باشه که گذشته اسنیپ کاملا پاک باشه ؟ نه .. از نظر من اون کتاب اونجور که هری اینا میگفتن خطرناک نبوده .

این جواب قسمت اول ؛ اما قسمت دوم که میگفتی چرا اسنیپ کتاب رو از هری نگرفته ! فکر میکنم اگر فصل سکتو سمپرا رو با دقت میخوندی میدیدی که اسنیپ میخواست این کار رو بکنه . بعد از اینکه هری طلسم رو بر روی دراکو انجام داد اسنیپ از طریق ذهن خوانی فهمید که کتابش دست هریه به همین دلیل فورا از هری خواست تا کیفشو خالی کنه .

اما کتاب شاهزاده پیش هری نبوده . به همین دلیل اسنیپ از هری خواست که بره تمام کتاباشو بیاره هری هم بلافاصله رفت کتاب شاهزاده رو برداشت و در اتاق ضروریات پنهان کرد و کتاب رون رو گرفت و برگشت . خوب اسنیپم دید کتابش اونجا نیست و در کیف هری یه کتاب معجون سازیه دیگست ! خوب تو انتظار داشتی در مدرسه دامبلدور اونم در صورتی که هری اون کتاب رو از دست اسلاگهورن گرفته هری رو چیکارش کنه ؟ شکنجش کنه بگه باید کتابمو بیاری ؟ تهدیدش کنه ؟ طلسم فرمان روش اجاره کنه ؟

اسنیپ در اون شرایط عاقلانه ترین کار رو کرد . به نظر من اگر اون به زور متوسل میشد همه همون آن میفهمیدند جریان از چه قراره ولی اسنیپ این کار رو نکرد و این کار دو تا سود داشت . اول اینکه فکر میکرد هری هیچ وقت نمیفمهمه اون کتاب مال کیه و دوم اینکه این کار نسبت به اعمال زور که فکر میکنم شما مد نظرتونه آثار کمتر و صد البته مطلوبتری داشت !

در آخر برای اینکه دوگانگی یه وقت در صحبتهام بوجود نیومده باشه بگم که من میگم اون کتاب برای اسنیپ خطرناک نبوده ولی به هر حال اسنیپ دوست نداشته اون کتاب دست دیگران بیفته ! امیدوارم جواب کامل رو داده باشم و بحث در این مورد تموم شده باشه .

نقل قول:

یعنی اسنیپ که هم دامبلدور و هم ولدمورت رو بر اساس تیوری شما گول زده یه دفعه اینقدر نا امید کننده شده که همچین گاف بزرگی میده


نه اسنیپ و دامبلدور با هم طرح ریختن اسنیپ دامبلدور رو بکشه خودشم قاتل نشون بده این کتابم بزاره پیش هری که هری باهاش ولدمورت رو بکشه !

این موضوع از نظر شما سوتیه مهمیه ولی از نظر من تنها یه اشتباه ساده بوده که از قبل طرح ریزی نشده بوده اما هری برحسب تصادف ممکنه مسائلی رو در کتاب پیدا کنه که به دردش بخوره ( من همیشه نظرم این بود )

نقل قول:

وقتی کتابی این همه توش نوشته شده باشه هیچ کس اونو در کمد جا نمیزاره و جاش یه جای مطمانه چه برسه به اینکه براش خطر هم داشته باشه و هویتش رو لو بده


علتش اینه که این کتاب از نظر اون شخص اون اهمیتی رو که شما فکر میکنید نداشته و ضمنا قبلا اونجا کلاس اسنیپ بوده و امکان این موضوع وجود داشته که اسنیپ اون کتاب رو جا بزاره و ضمنا شاید اسنیپ اونقدر وسیله خفن تر از این کتاب ساده داشته که دیگه اون کتاب زیاد فکرشو مشغول نکنه میگم که عقیده من اینه اون کتاب اونقدر ها برای اسنیپ خطرناک نبوده.

نقل قول:
یه مورد دیگه اینه که دو سه نفر نوشتن کتابی که توش پر از جادوی سیاه بوده رو چرا اسنیپ به هری داده؟


هوووم فکر میکنم قسمتی از جواب این سوال در پست قبلیم بوده که متاسفانه شما اون قسمت رو نادیده گرفتید . منم به طور خلاصه میگم . اول اینکه خوب نظر من این نیست که درون کتاب پر از جادوی سیاه بوده ضمن اینکه این حرفتون کاملا مغایر حرف قبلیتونه که گفتید چرا اسنیپ که میدونسته این کتاب براش خطر داره اونو از دست هری گرفته !

به هر حال کاری به مسئله بالا ندارم تنها میتونم بگم که اون چیزی که از ظاهر قضیه مشخصه اینه که اون کتاب در جهت پیشبرد اهداف دامبلدور نمیتونسته باشه به همین دلیل من ضرورتی نمیبینم که این موضوع یه نقشه باشه .

اگر قرار بود هری بخواد چیزی یاد بگیره خوب این قایم موشک بازیا برای چی بوده دیگه ؟ دامبلدور نمیتونسته همینجوری یه کتاب توپ بهش معرفی کنه و بگه همه ورد ها و ... در این کتاب هست .

نظر شما اینه که اینا نقشه دامبلدوره و تا زمانی که شما میخواید این مسائل رو به دامبلدور ربط بدید منم نمیتونم حرفتونو قبول کنم ! :proctor:

پ ن : شکلک آخری شوخی بود
بعد از پ ن : لطفا نقل قول های ناقص نزاریید چون جواب کامل حرفام در قسمتهای پایین تر پستهام هست .









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.