هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: سوالات مبهم در كتاب هفت!
پیام زده شده در: ۱۹:۵۰ دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۶
#90

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
نقل قول:

چوب الدر نميدوست؟؟يعني چي؟؟حتما زماني كه هري براي ولدمورت توضيح ميده ،تازه چوب الدر ميفهمه؟؟؟مگه گوش و عقل داره...!!به حق چيزهاي نديده و نشنيده!

بله چوبدستی ها فهم و شعور دارند.
هری به ولدمورت:تا حالا از حرف های الیوندر چیزی یاد نگرفتی؟این چوبدستی هست که جادوگرو انتخاب می کنه.
در نبرد آخر هری و ولدمورت چوب الدر صاحب اصلیشو (هری پاتر)شناخت و بر علیه صاحبش جادو نکرد و جادوی ولدمورت رو به طرف خودش برگردوند.
هر کس حرف های منو قبول نداره بگه البته با ذکر دلیل و بگه که چرا در جنگل هری نمرد و در نبرد آخر هری و ریدل جادوی ولدمورت به طرف خودش برگشت؟




Re: سوالات مبهم در كتاب هفت!
پیام زده شده در: ۱۹:۲۶ دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۶
#89

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
به narcissa black:

ببين از اونجا كه در كتاب هفت،زماني كه نارسيسا به دروغ گفت هري مرده است،مرگخواران خوشحالي كردند و ميگفتند كه پيروز شدند،معلوم هست كه ولدمورت به آنها گفته بود كه بايد حريفش هري است.ريگولاس بلك هم از اين موضوع خبر داشته است و تو نامه نوشته كه،در مقابله با حريفت،اگر منظور اين بود كه،با يكي از حريفان،جملات رو بهتر مينوشت.
در كل،منظور از اون حرف،همين بوده است و نويسنده او كه ريگولاس بوده هم از ماجراي هري يا نويل خبر نداشته و فكر ميكرده فقط هري حرف ولدمورت است.

نقل قول:
ولي اگه فرض رو بذاريم كه ريگولس كل پيشگويي رو ميدونسته...بايد از محفلي ها چيزي شنيده باشه(البته بعد از توبه اش)مثلا از داداشش سيريوس كه اطلاع داشته...!


ببين از توبه اي كه ريگولاس كرده بود،هيچكس خبر نداشت اولا.
دوما كه سيريوس اصلا جايي نبود كه ريگولاس بتونه بهش دسترسي داشته باشه و به صورت اتفاقي بخواد حرف سيريوس رو شنيده باشه.سيريوس هم آدمي نيست به يك مرگخوار حرفي بزنه!حالا چه باباش،چه برادرش.
به هي وجه ممكن نيست ريگولاس از كل پيشگويي خبرداشته باشد.همين و بس!

نقل قول:
هری اون موقع هم که تو جنگل بود 3 تا قدیس رو داشت ولی چرا همون موقع جادوی ولدمورت به طرف خودش برنگشت؟به این دلیل که اون موقع چوب الدر نمیدونست که هری صاحب اصلیشه.و هری اون موقع به صورت کاربردی فقط 2 تا قدیس رو داشت.


همانطور كه دوست عزيزمون بهت جواب داد،اصلا هري وردي اجرا نكرد كه بخواد طلسم به ولدمورت برگرده!
ببين در كتاب چهارم،چون چوب دستي ها يكي بود،هيچ كدوم نتونست غلبه بكنه بر اون يكي.ولي در هاگوارتز چوب دستي كه در دست هري بود قدرت بيشتري داشت و توانست چوب دستي لرد ولدمورت را شكست دهد.

در ضمن،ريگولاس عزيز!جوابات تقريبا همه درست و خوب بود.ولي سعي كن واضح تر بنويسي!


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: سوالات مبهم در كتاب هفت!
پیام زده شده در: ۱۶:۲۰ دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۶
#88

ریگولس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۵ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۲۵ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲
از ما که گذشت، فقط درگذشتمان مانده!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 414
آفلاین
سلام
ميبينم كه رولينگ حسابي مخ شما رو به كار گرفته!!!!
در جواب narcissa black بايد بگم :بله This is me :R.A.B ...يعني كه تو كتاب7 مشخص ميشه: ريگولس R.A.Bبوده ...
مرگ ريگولس(نا پديد شدنش از نظر خانواده) در سال 1979 اتفاق ميفته ولي ولدمورت در اكتبر 1981 به خونه ي پاترها حمله مي كنه.
اين ها رو داشته باشين....

با توجه به نامه R.A.B ،ميشه كاملا مطمئن بود كه ريگولس از پيشگويي اطلاع داشته...و من الان به پيشگويي دسترسي ندارم ولي فكر كنم كه اسنيپ اين قسمت رو شنيده بود:
((با وجود يكي ديگري زنده نخواهد بود...يكي بايد ديگري رو بكشه))ولي اين قسمت رو نشنيده:(( لرد سياه خودش اون رو انتخاب(مارك) ميكنه))
خب؟
پس ريگولس ميتونسته پيشگويي ناقص رو از اسنيپ يا مرگخوارهاي ديگه (حالا به طور تصادفي) شنيده باشه.
تا اينجا فكر نكنم مشكلي پيش بياد!
{تازه بهتر هم هست كه بگيم ريگولس پيشگويي رو ناقص ميدونسته.
چون ريگولس تو نامه ميگه:((...تا در رويارويي با همتايت ،دوباره فاني شده باشي))
ونميگه:((... تا در رويارويي دوباره با همتايت،فاني شده باشي)) دقت كنيد!!!!!!!پس نميدونسته كه لردسياه همتايش رو نشون ميكنه!}

ولي اگه فرض رو بذاريم كه ريگولس كل پيشگويي رو ميدونسته...بايد از محفلي ها چيزي شنيده باشه(البته بعد از توبه اش)مثلا از داداشش سيريوس كه اطلاع داشته...!

باز هم ميگم: نظرم اينه كه ريگولس نصف پيشگويي رو ميدونسته و براي پيشرفت داستان مشكل ايجاد نميكنه!
اصلا اون زمون لرد سياه همتايش رو نشون نكرده بود كه!

در جواب آلبوس سوروس
نقل قول:
هری اون موقع هم که تو جنگل بود 3 تا قدیس رو داشت ولی چرا همون موقع جادوی ولدمورت به طرف خودش برنگشت؟به این دلیل که اون موقع چوب الدر نمیدونست که هری صاحب اصلیشه.و هری اون موقع به صورت کاربردی فقط 2 تا قدیس رو داشت.


چوب الدر نميدوست؟؟يعني چي؟؟حتما زماني كه هري براي ولدمورت توضيح ميده ،تازه چوب الدر ميفهمه؟؟؟مگه گوش و عقل داره...!!به حق چيزهاي نديده و نشنيده!
اون زمان هري جادو نكرد تا جادوي ولدمورت به طرف خودش برگرده...در آخر هري اكسپليار موس زد خورد به آواداكداورا برگشت...(مثل سال 4...ولي وصل نشدن)

ودر نهايت محمد علي جيمز پاتر:
نقل قول:
اصلا چرا دامبلدور یک چیز بی ارزشو به هری داد که شاید با استفاده از اون ولدمورت رو بکشه؟ اونم چی یک snich

البته تو اون سنگ فراخواني مردگان بود يكي از يادگارهاي مرگ و با ارزش ميشد ولي حقيقتا من مفهوم اين يادگاري رو نفهميدم كه اين سنگ چطور ميتونه مرگ رو شكست بده؟؟؟!!!!!!من كه ميگم اصلا به درد هري نخورد (نه اينكه شنل به دردش خورد؟؟!!)


ویرایش شده توسط ریگولس بلک در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۲۰ ۲:۱۱:۴۸

اینم طاخچه ی افتخارات... ریا نشه البته!
تصویر کوچک شده


Re: سوالات مبهم در كتاب هفت!
پیام زده شده در: ۲:۰۷ دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۶
#87

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
نقل قول:
اصلا چرا دامبلدور یکچیز بی ارزشو به هری داد که شاید با استفاده از اون ولدمورت رو بکشه؟ اونم چی یک snich


چيزي بي ارزشي نبود..همانطور كه گفته شد در آن سنگ يكي از يادگار هاي مرگ بود.پس همچين بي ارزش هم نبودك
در ضمن دامبلدور اگر وسيله اي داشت كه به وسيله اون بتونه ولدمورت رو بكشه ديگه براي چي بدتش به هري؟خودش اقدام ميكرد ديگه!
اين جمله ات بسيار مبهم بود..والا من چيزي كه فهميدم جواب دادم..اگر اشتباه جواب دادم،واضح تر بپرسي ممنونت ميشم!

نقل قول:
دومین سوال هم اینه که دامبلدور سیریوسو کشت ؟


سيريوس در كتاب پنجم توسط بلاتريكس كشته شد..اين سوالات متاسفانه ربطي به اين انجمن نداشت ولي من جوابت رو ميدم!در كتاب پنجم،صفحه 316 فصل35،جلد سوم(انتشارات تنديس) كامل بخونيد متوجه اين امر ميشيد.
نقل قول از كتاب:

نقل قول:
هري سريوس را ديد كه در برابر پرتو نوراني بلاتريكس جاخالي داد.سيريوس خنده كنان به او گفت:
-تو بهتر از اينها ميتوني مبارزه كني.
صدايش در اتاق غار مانند پيچيد.
دومين پرتو نوراني درست به سينه اش اصابت كرد.


نقل قول:
چرا ولدمورت با اون همه زیرکی تمام نارسیسا سر اونو کلاه گذاشت؟ چون لرد میتونسته اکلیومنسی کنه.در عرض 3 سوت


ببين همون زمان كه هري بيهوش بود،ولدمورت هم بيهوش شده بود.وقتي هر دو به هوش آمدند،ولدمورت هم خسته بود و هم از احساس خوشحالي كه توانسته بود حريفش را شكست دهد و بالاخره او پيروز شده بود به اين فكر نميكرد يكي از مرگخواران خوبش به او خيانت كند.

اميدوارم مشكلت حل شده باشه!


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: یک سوال دیگه ولی خیلی ساده اما مبهم
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۶
#86

گندالف سفید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۰:۱۱ دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۷
از سرزمین میانه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 43
آفلاین
[quote]
اصلا چرا دامبلدور یکچیز بی ارزشو به هری داد که شاید با استفاده از اون ولدمورت رو بکشه؟ اونم چی یک snich
[quote]






شما کتابو درست خوندی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
توی اون Snich سنگ مخصوص مخفی بود.


ویرایش شده توسط گندالف سفید در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۸ ۲۱:۰۳:۰۶

فقط یک گناه وجود دارد و آن دزدی ست.
[size=large]وقتی کسی را می کشی یک زندگی رØ


یک سوال دیگه ولی خیلی ساده اما مبهم
پیام زده شده در: ۲۰:۱۰ یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۶
#85

یاکسلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۰ یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۴۵ جمعه ۱۸ دی ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 154
آفلاین
اصلا چرا دامبلدور یکچیز بی ارزشو به هری داد که شاید با استفاده از اون ولدمورت رو بکشه؟ اونم چی یک snich
دومین سوال هم اینه که دامبلدور سیریوسو کشت ؟
شاید جا بخورید چون در جلد 2 هری یک جای بسار عجیب وجود داره
خیلی عجیب....
و چرا ولدمورت با اون همه زیرکی تمام نارسیسا سر اونو کلاه گذاشت؟ چون لرد میتونسته اکلیومنسی کنه.در عرض 3 سوت


هری ا


Re: سوالات مبهم در كتاب هفت!
پیام زده شده در: ۱۸:۴۰ یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۶
#84

پروفسور هوريس اسلاگهورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۵۷ پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۴۴ پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۷
از از یه جای خیلی دور!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 72
آفلاین
توی نامه ی ر.ا.ب نوشته که "...با این امید با مرگ مواجه می شوم که تو در زمان رویارویی با حریفت دوباره فانی شده باشی..."کسی که این نامه رو نوشته صد در صد از پیشگویی خبر داشته اما ریگولس وخود ولدمورت فقط اون قسمتشو می دونن که "...کسی زاده می شه که قدرتمنده و می تونه لردسیاهو شکست بده... از کسانی زاده می شه که 3 بار در برابرش ایستادگی کردن و وقتی ماه هفتم بمیره به دنیا میاد..." ریگولس چطوری می دونسته که اون پسر حریف ولدمورته؟اون که این قسمت پیشگویی رو نشنیده بود که میگه:"...و لرد سیاه با نشونی اونو حریف خودش معرفی می کنه..."؟


((شعار ما: راحتی دوری از خطر معاشرت با کله گنده ها))!!


Re: سوالات مبهم در كتاب هفت!
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۶
#83

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۳:۰۰ دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
از کنار داوش
گروه:
کاربران عضو
پیام: 683
آفلاین
هری اون موقع هم که تو جنگل بود 3 تا قدیس رو داشت ولی چرا همون موقع جادوی ولدمورت به طرف خودش برنگشت؟به این دلیل که اون موقع چوب الدر نمیدونست که هری صاحب اصلیشه و هری اون موقع به صورت کاربردی فقط 2 تا قدیس رو داشت و فقط به این دلیل زنده موند که خونی که در رگ های اون بود در رگ های ولدمورت هم بود.درسته دیگه نه؟




Re: سوالات مبهم در كتاب هفت!
پیام زده شده در: ۱۳:۳۲ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶
#82

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام

نقل قول:
بالاخره نفهمیدم که لاوندر مرد یا نه!


موارد مهمتری در کتاب وجود داشت که به این مسئله پرداخته نشد !


نقل قول:
ولی هرمیون اصلا متوجه نمیشه که اون مازبونه...


در این مورد گفته نشده در کتاب ! اون مار به هری میگه بیا و پریدن هرمیون حاکی از تعجبش هست ، نیازی نیست که بگه من متوجه شدم که اون مارزبونه !


نقل قول:
واینکه مراقب هایی که بیرون خونه سیروس. نگهبانی میدادند به خاطر طلسم ولدمورت یاب اومدن اونجا یا منتظر بودن هری اون طرفا پیداش بشه؟؟؟؟؟؟
آخه صبح فردای اونروز که هری(یاهرمیون)برای اولین بار میگن"ولدمورت"
اون مراقب ها ظاهر میشن


در مورد خونه سیروس اطلاعی ندارم ، ولی اگر منظورت خونه سیریوس هست ( ) باید بگم که بله اونها منتظر هری بودن در اونجا ولی از اونجایی که طلسم ولدمورت یاب هم برقرار بوده ، وقتی هرمیون اسم ولدمورت رو به زبون میاره مجددا مراقب های مرگخوار ظاهر میشن


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: سوالات مبهم در كتاب هفت!
پیام زده شده در: ۱۳:۰۲ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶
#81

ریگولس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۵ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۲۵ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲
از ما که گذشت، فقط درگذشتمان مانده!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 414
آفلاین
ایگور خیلی ممنون
ولی جوابت بیشتر من رو گیج کرد:
1.من از ترجمه ی بسیار روان ویدا این رو خوندم ...که هری اذعان میکنه که مار برای گرفتن هری اونو فقط نگه داشته
لردسیاه هم بهش همون دستور رو داد :
..نگهش دار تا من بیام
هری اینطور فرض کرد که مار اونو برای این به طبقه ی بالا برد که هرنیون نفهمه مارزبونه...
ولی نجینی در نشیمن و جلوی هرمیون به هری میگه:...بیا
که هرمیون از جا میپره و هری میگه چیزی نیست...
ولی هرمیون اصلا متوجه نمیشه که اون مازبونه...
آیا اینجا رو رولینگ سوتی داده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

واینکه مراقب هایی که بیرون خونه سیروس. نگهبانی میدادند به خاطر طلسم ولدمورت یاب اومدن اونجا یا منتظر بودن هری اون طرفا پیداش بشه؟؟؟؟؟؟
آخه صبح فردای اونروز که هری(یاهرمیون)برای اولین بار میگن"ولدمورت"
اون مراقب ها ظاهر میشن


ویرایش شده توسط R.A.B1989 در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۵ ۱۳:۱۱:۲۳

اینم طاخچه ی افتخارات... ریا نشه البته!
تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.