نارسیسای عزیز:
اول اینکه سلام.
دوم اینکه فکر میکنم از یه جهاتی باهات موافق باشم.
اولا شما فرمودین که:
نقل قول:
و در نهايت بازم ميگم هري هميشه با خوش شانسي ولدمورت رو برده چون اگه از نظر توانايي يا حتي آگاهي نگاه كنيم ولدمورت خيلي سرتر بود ولي هري فقط شانس آورد و كل كتاب ميخواد اينو نشون بده كه چيزايي مثل عشق و دلرحمي هميشه برنده ي نهايي هستن.
و همینطور:
نقل قول:
تازشم ولدمورت با اين كه قوي بود ولي بازم تا حدودي افكارش محدود بود و نميتونست حتي زواياي ذهن يه نوجوون رو بخونه پس شكست براش عادلانه ست ولي اسنيپ مثل هري فكر نميكنه يا بهتره بگم مثل هري متفاوت نيست اون خودشم تا حدودي از جنس ولدمورت بود فقط عشق لي لي و اتفاقايي كه واسه لي لي افتاده بود باعث شده بود كه اسنيپ متفاوت تر فكر كنمه يا راهش رو جدا كنه و ولدومورت بازم نتونست اينو بفهمه و اين ميتونه توانايي اسنيپ در چفت شدگي رو نشون بده
خب ، این یه چیز مشخصه. حتی خود لرد هم نمیتونه اینو منکر بشه که طبق این:
نقل قول از خودم:
نقل قول:
چطور یه پسر ماگل زاده ی کم سن و سال تا سال پنجم از خودش ناامید بود و می گفت تمام موفقیت های من یه شانسه، از اونطرف مبارزه می کرد و یه جوری خلاصه در می رفت ؟!
درسته هری پاتر هری پاتر هست و میمونه اما نمیتونیم اینو انکار کنیم که تا سال پنجم واقعا در موقعیت های خطر، یه اتفاقی میوفتاد و یه کمک غیبی می رسید که بهش کمک کنه.
با شما موافقم.
آما، آما رو دریاب:
با این قسمت ها مخالفم با دلیل:
نقل قول:
اين كه ميگي اسنيپ ميتونست مقاومت كنه بايد بگم اگه اين كار رو ميكرد هيچ فايده اي نداشت! اگه يكم دقت كني اول اين كه اسنيپ از گروه اسليترين بود پس مثل گريفيندوري ها سنگ شجاعت و افتخار رو به سينه نميزد پس فك نميكنم زياد هم براش متفاوت باشه كه چه جوري ميميره.
1. ما داریم در مورد کاراکتر یک داستان بحث می کنم که یک آدمه. با تمام احساسات تلخ و شیرین. کسی که شاید تمام زندگیشو زجر کشیده، کسی که در سن کودکی عشقو تجربه میکنه، کسی که با تمام منفی بودن مثبت گراش همیشه تحقیر میشده؛ گرچه خودم با این حرفم مخالفم چون اسنیپم تو پاتک کم نمیذاشت خدائیش.
2. می خواستم بدونم اینکه شما می فرمائین اون از گروه اسلیترین بوده و مثه گریفیندوریها دم از شجاعت نمیزده و براش فرقی نمیکرده چطوری میمرده ینی چی؟
من حرف غیرمنطقی تر از این ندیده بودم تا حالا گرچه من خودم شمی ام!
چرا؟
دلیل:
1(اول اینکه زنده موندن یا مردن یا اعمال شجاعت یا بزدلی در اون چه ربطی به گروه ها داره؟ آدم چه یه دزد یا قاتل جانی خطرناک باشه یا یه روانی استیوپید!(
) در مواقع خطر از خودش دفاع می کنه. شما فرض کن افراد یه هیولا به افراد مذکور حمله کنه؛ شاید نتونه خودشو نجات بده اما مسلما در 99 درصد موارد یارو در میره بلکه زنده بمونه ! درام مرگ اسنیپ و بحث من همینجاس، آخه روی چه حسابی شما میگین چون شجاع نبوده پس سزاوار مرگ بوده؟
2. بر فرض خود شما توی گروه اسلیترین بودی و هستی، به چه جراتی وقتی لرد بهت گفت چک کنی ببینی هری مرده یا نه، به ارباب دروغ گفتی مخصوصا که شما توی چفت و بست راه مغزتون به اسنیپ مرلین بیامرز هم نمیرسید!
یا دیگه کیو بگم؟ آهان ! داوش سیریوس که توی گروه اسلیترین پرورش پیدا کرد و بعد هم به مرگخوارا پیوست و از شجاعت هایی که سالها بعد علیه لرد انجام داد که هم شما میدونید و هم من و هم مجال صحبت در این باره نیست.))
نقل قول:
3. دوم اين كه در هر صورت اسنيپ هري رو ديد اگه نميديد ميتونستيم راجع به اين كه چيكار ميكرد بحث كنيم!!!
خب اینکه کاملا مشخصه.
نقل قول:
اسنيپ مثل هري فكر نميكنه يا بهتره بگم مثل هري متفاوت نيست اون خودشم تا حدودي از جنس ولدمورت بود فقط عشق لي لي و اتفاقايي كه واسه لي لي افتاده بود باعث شده بود كه اسنيپ متفاوت تر فكر كنمه يا راهش رو جدا كنه و ولدومورت بازم نتونست اينو بفهمه و اين ميتونه توانايي اسنيپ در چفت شدگي رو نشون بده پس فكر كنم بهترين دليلي كه ميتونيم واسه كناركشيدن اسنيپ از زندگي بياريم همون از دست دادان يا تموم شدن انگيزه باشه.
کاملا با پاراگراف بالا موافقم.
نقل قول:
چون اسنيپ با اين كه از هري و جيمز متنفر بود اما به خاطر لي لي از هري مواظبت ميكرد و وقتي كه ميمرد ديگه هيچ كاري از دستش بر نميومد و هري بقيه ش رو بايد خودش ميرفت.
50.50 موافقم. هر دومون میدونیم که اسنیپ توی اون زمان و مکان انتظار مرگ نداشته. انتظار نداشته که لرد بهش بگه بدو آفتابت از گرگ و میش گذشته !
مسلما اسنیپ داشته سعی می کرده از هری مراقبت کنه " به خاطر لیلی" اما دقیقا جایی که هری به بالاترین لِوِل مراقبت نیاز داره باید خودشو دو دستی تقدیم نجینی کنه ؟؟!
به هر حال امیدوارم از اینکه اینجوری صحبت کردم ناراحت نشی، البته مشکلی هم نیس اگه شدی " نا" شو بردار راحت میشی
خوش باشی عزیز