کرام و کینگزلی که سخت دنبال انجمن فدائیان اسلام هستند که البته فاج و مرلین که از این دسته هستند رو مشخص کردند و هری پاتر و هرمیون گرنجر که به علت بی احترامی به شئونات ملت شاهنشاهی دستگیر شده اند و در سلول مخصوص به سر میبرند.
-------------
در کاخ کینگزلیکینگزلی:همه ی افراد ساواک اعم از تیمسار سپهبد...گروهبان....ازتیمسار ...سپهبد..گروهبان
همشونو جمع کن و بیار.
کرام:چشم
کینگزلی:اول برو آزکابان مرلین و فاج رو شکنجه بده و چند تا پس گردنی هم به هری پاتر و هرمیون گرنجر بزن بعد بهت میگم چی کار کنی
زن کینگزلی که طرفدار انجمن فدائیان اسلام و سخت طرفدار هری پاتر بود گفت:
زن کینگزلی:با هری پاتر کاری نداشته باش
کرام:چشم اعلیا حضرت!
کینگزلی:چی میگی عیال.......میدونی اونا چه آدمهایه کثیفی هستند......
زن کینگزلی:ولی خدا رو خوش میاد شما اونا رو شکنجه بدی.....اصلا چی کار کردند که میخوای اونا رو شکنجه بدید؟؟؟؟؟؟
کینگزلی:اونها علیه رزیم شاهنشاهی آریا مهر کینگزلی شورش به پا کردند...و میخواستند منو از سلطنت سحرو جادو برکنار کنند.
زن کینگزلی:من میگم اونها رو تبعید کن.
کینگزلی:تبعید؟
زن کینگزلی:بله...اینطوری هم دیگه هیچ کاری نمیتونند بکنند
کینگزلی:بگذار اول اونا بفهمن که با چه کسی این کارو کردند و یک کم شکنجه بدم بعد میفهمند که با کی طرفند!
بعش همشونو تبعید میکنم به آفریقا!!
زن کینگزلی:ولی.......
کینگزلی:ولی نداره دیگه!!باید اونا بفهمند که با دیکتاتور کینگزلی طرفند!
کرام:من برم دیگه؟
کینگزلی:میتونی بری!!همون کاری که گفتم بکن!
کرام تعظیم بلند والایی میکنه و از کاخ کینگزلی خارج میشه و میره طرف آزکابان!
------
در آزکابانکرام اول میره سراغ سلول مرلین و فاج.
فاج:مطمئن باش که ملت علیه شما شورش میکنند....و ما هم آزاد میشیم!
کرام:ببند اون دهنه کثیفته و گرنه میگم یکی از این دیوانه سازها بیاد با یک بوسه ببنده!
کرام:تو مرلین.....تو چرا علیه اعلی حضرت کودتا کردی؟
مرلین:من کودتا نکردم!
کرام:از اون ریشت خجالت بکش!
کرام:دستتو بده به من ببینم!
مرلین:بفرما!
کرام:به...به....عجب ناخن های خوشگلی داری!
مرلین:
خوشگلی از خودتونه!
فاج:
کرام:جاسم اون ناخن کشو بردار بیار!
مرلین:نههههههههه
چی کار میکنی!
کرام ناخنهای همه ی انگشتهای مرلین رو میگیره و مرلین که از درد بیهوش شده بود!
کرام:حالا نووبت توئه!
فاج:من چی کار کردم؟؟
کرام:الان بهت میگم چی کار کردی!
کرام همه ی ناخنهای فاج رو میکشه!
فاج:آییییییی!
----
کرام میره تو سلول پاتر و گرنجر.
کرام:پاتر تو خجلت نمیکشی به دیکتاتور کینگزلی بی احترامی میکنی!
پاتر:نه!
کرام:
(کرام یک پس گردنی به به پاتر میزنه)
کرام:چرا اینکارو کردی؟!
پاتر جوابی نمیده!
کرام:اونا رو میبینی که اون گوشه افتادن؟
هری:بله
هری:
چیکارشون کردید؟؟!؟!؟
کرام:ناخن هاشونو کشیدم!
هرمیون یک جیغ بلند میکشه!
کرام:گفته باشم که کاری نکنید که به اون روز در بیارمتون!
هری که زبانش بند آمده بود چیزی نگفت
کرام:تو چرا اینکارو کردی؟؟
هرمیون:من....میخواستم....
کرام یک جیغ بلند میکشه و میگه:
کرام:
میخواستی چی!هرمیون معذب میشه
کرام:چون بچه اید و هنوز به سن قانونی نرسیدید باهاتون زیاد کاری ندارم و به احترام اعلیا حضرت کینگزلی آزادتون میکنم ولی دفعه ی بعد ببینم که بی احترامی میکنید به آریا مهر کینگزلی انقدر شکنجتون میدم که بمیرید!
----
فاج و مرلین هم به بوسنی و هرزه گوین تبعید شدند