سلام جرج عزیز. بابت تاخیر عذر میخوام!
بریم سراغ پستت، که فضاسازی اولیه ش خیلی خیلی خوب بود.
فقط فک میکنم توی پاراگراف بندی دچار مشکل شدی، شاید از ورد کپی کردی یا هر طور دیگه ای، که انقد فاصله های عجیب غریب افتاده بین جملاتت. به هر حال پست رو قبل از فرستادن بهتره پیش نمایش کنیم که متوجه اینجور اشتباه های احتمالی بشیم.
این مشکل توی تمام پست شما وجود داشته.
عزیز یه خورده استفاده از ویرگولت زیاد بود. نه اینکه اشتباه بشه، زیاد بود. مثلا کاربرد ویرگول تو این جمله درسته:
نقل قول:
همه یک چیز را می دانستند،محفل داشت برای انجام سخترین ماموریتش آماده می شد.
اما چون قبل و بعدش هم پر از ویرگول بوده، میتونستی جاش " : " بذاری مثلا.
نقل قول:
شروع به صحبت کردن با صدایی خسته شد
این جمله اشتباهه ولی دلیلش این نیست که شما کاربرد این فعل رو ندونی، دلیلش اینه که مثلا یه جمله ای تو ذهنت بوده و اول میخواستی اونو بنویسی، بعد نظرت عوض شده و یه جور دیگه بیان کردی، حواست نبوده و ازش گذشتی. نتیجه این به هم ریختگیه که می بینی ، "شد" اینجا باید جاشو به "کرد" بده، یا مثلا میشه کلماتو جا به جا کرد:
نقل قول:
با صدایی خسته شروع به صحبت کرد.
تو این جمله:
نقل قول:
معلوم بود که چند شبی است که خواب درستی نداشته،نفسی کشید چشمانش را بست و دوباره شروع کرد
دایی جرج عزیز، "خواب درستی نداشته" اشتباه نیست، اما برای رول شما که سبک جد هست، میتونه بهتر بیان شه. ادامه ی جمله هم همینطور. نفس رو همه میکشن، اما بیا یه جوری این "نفس" کشیدن رو نشون بدیم که خواننده متوجه عمق فاجعه بشه!
مثلا:
نقل قول:
چشم هایش را که گودی های آن نشانه ی بیدارخوابی های شبانه بود، بست. آهی کشید و ادامه داد...
اینجوری بهتر نشد؟ فضاسازی فقط نشون دادن فضایی که شخصیت ها توش قرار دارن نیست. فضاسازی شامل نشون دادن حالت چهره و احوال ِ روحی شخصیتت توی چهره ش هم میشه.
نقل قول:
اما من نمی خواهم الکی جان کسی را از بین ببرم،هر آن کس که نیست همین الان بگوید،چون وقتی حرکت کنیم دیگر برای پشیمانی دیر است...خب،کسی هست؟
این دیالوگ یکم تناقض داره اول. اینکه هم داری کتابی صحبت میکنی، هم از واژه "الکی" که ما تو عامیانه داریم استفاده کردی. اما "هر آن کس" هم دیگه خیلی زیادی کتابیه، درسته پروفسور دامبلدور nمیلیون سال عمر کرده ولی این سبک حرف زدن برا گودریگ گریفندور مناسبتره!
ضمنا برادر، معمولا میگیم : جان کسی را به خطر انداختن، نه جان کسی را از بین بردن!
بقیه دیالوگ هاتم دقیقا همین مشکل قاطی بودن عامیانه و کتابی رو دارن. اول اینکه معمولا نوشته باید کتابی باشه و دیالوگ رو میشه عامیانه گفت. اما ما تو رول نویسی از این قانون ها نداریم و شما میتونی از زبان عامیانه هم استفاده کنی برای متن نوشته، به شرطی که دیگه کتابی قاطیش نکنی!
ختم کلام: توی رولت یا زبان عامیانه رو انتخاب کن یا کتابی رو! همه دیالوگ ها هم باید به یه زبون باشن، حالا عامیانه یا کتابی.
راستی، تیتر های مشخص کننده زمان و مکان رو بهتره بلد کنی، مث همون "جایی در حوالی خلیج مکزیک در آمریکا."، که بد نیست اینجا به جای "در" دوم، برا جلوگیری از تکرار، از خط تیره هم استفاده کنی.
اینجا:
نقل قول:
ما چاره ای نداریم جز اینکه به کمک این دیوانه برویم،کاری است که شده او فردا جلوی دروازه ی ورودی هاگوارتز منتظر ماست،من می دانم که این ریسک به معنا واقعی کلمه...
آلبوس دامبلدور به هیچ عنوان از لفظی مثل "دیوانه" استفاده نمیکنه، منظورم در مورد فردی مثل ولدمورت یا هر کس دیگه ایه، در مورد خودش ولی چرا کلی استفاده میکنه
اینجا بین "شده" و "او" وجود یه نقطه ضروریه، جمله تموم شده س. به این علائم توجه کن دایی جرج.
در کل پستی بود که فضاسازی فضاییش! خوب بود واقعا. من ِ خواننده میتونستم صحنه ها رو مجسم کنم و این یعنی شما تو فضاسازی موفق بودی.
البته از تاریخ این پستت مدتیه میگذره و من مطمئنم که شما تو این مدت پیشرفت بیشتری کردی.
در هر صورت موفق باشی، منتظر پست های بهترت هستیم فرزند روشنایی!
ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۶ ۲۲:۰۹:۰۷