به سرعت سوار جارو می شوند اما هنوز حرکت نکرده لرد به یاد میاره که باید طلسم ها رو اجرا کنه و خودش هم می تونه مو برای خودش بذار !
به سرعت دستور می ده اون شخص مشنگ رو ببرن پیش بقیه و یه جادوگر رو برای انجام جادو بیارن .
بارتی که نمی دونه این پیتر کیه به سرعت به لرد می گه :
- یا لرد این پیتر پتی گرو به جای من برای شما این مشنگا رو آورد و هی سعی داره سوژه ها رو خراب کنه . این خوبه ؟
- سوژه ها رو خراب می کنه ؟ شهید می کنه ؟
- بله یا لرد . همینو بیارین که واسه انجمن یه سمه . هر چه زودتر باید نابود بشه .
بارتی به سرعت پیتر رو که داره از معرکه فرار می کنه به سمت لرد می بره و به سختی رو صندلی می بنده و می گه :
- آماده برای انجام وردها و طلسم های لرد .
تعظیم بلند بالایی می کنه و به سمت دیگر مرگخواران می ره .
لرد ابتدا کمی اونو برانداز می کنه و سپس با خودش فکر می کنه که چه وردی رو روش انجام بده .
به سرعت به فکرش خاتمه می ده و چوبدستیش رو به سمت اون می گیره .
پیتر که ماجرا را جدی می دید شروع کرد به سر و صدا ولی لرد هیچ اهمیتی نداد و گفت :
- تو که انجمن منو داری بهم می ریزی شایسته ی مرگی عذاب آوری ... هارد دای !
پرتوی آبی رنگی با سرعت سرسام آور به سمتش می ره و به سینه اش اصابت می کنه .
بند بی جانش لرزش وارد روی صندلی ولو می شه ولی هنوز لرزش خودش رو به همراه داره .
بلیز که متوجه ماجرا نمی شه از لرد می پرسه :
- یا لرد این چرا زنده اس ؟
- این زنده نیست بوقی . این مرده ولی روحش داره آزار می بینه برای همین بدن بی جانش به لرزه افتاده !