هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۰:۱۷ یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸

رومیلدا وینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۷ پنجشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۴۴ یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸
از فضولا خوشم نمیاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 30
آفلاین
1.
رومیلدا پس از مدتی که به کار دیگر دوستانش نگاه میکرد با جذابیت خاصی تفاله ها را درون پیشدستی ریخت. و به آن خیره شد.

به هر طرف که نگاه میکرد دانش آموزان یا در حال جیغ زدن بودند یا در حال کندن موهایشان!!! به همین دلیل کمی ترسید، منتگومری به رومیل چشم غره ای رفت که نتیجه اش پشت چشم نازک کردن رومیلدا بود!

نیم نگاهی به تفاله ها انداخت... تفاله ها در حال چسبیدن به یکدیگر بودند و اشکال متفاوتی را به وجود می آوردند. ناگهان بی حرکت ماندند. با دقت به آن ها نگاه کرد... بزغاله؟؟؟ دوباره با شک نگاهی به آن انداخت. نه خودش بود! یه بزغالهبود!!!

با قهقهه ی تدی و جیمز به خودش آمد. اخمی کرد و دوباره به بزش نگاه کرد. بز به نقطه ای دوردست اشاره میکرد. کتاب سنگین را برداشت و لایش را باز کرد. دنبال کلمه ی بز گشت... آهان! اینجاست...
بزغاله ی سفید.............
بزغاله ی سرخ..............
بزغاله ی بی ریخت.........
بزغاله ی بزغاله! ...........
بزغاله ای بر فراز کوه......
بزغاله ی روشنایی.........

بعد از گذشت حدود یک و نیم ساعت پیدایش کرد:
بزغاله ی سنگی
بزغاله ای با کفش قرمز
بزغاله در مرلینگاه
بزغاله ای که به دوردست اشاره میکند!

_ایـــــــــــــــــــــــــــــنه!!!

پروفسور با خشم فریاد زد: دوشیزه وین! نکنه میخوای مثل تدی تو رو شکنجه بدم؟ پیشدستیتو بده من ببینم طالعت چیه؟

رومیدا با خودش فکر کرد: مگه چی میشه که ببینه؟ حتما نشانه ی زیبایی یا...

_خدای من! رومیلدای عزیزم متاسفم! تو میخوای پروفسور بشی ولی هیچ وقت نمیتونی!

رومیل با نفرت به منتوگمری نگاه کرد. کیفش را برداشت وا از کلاس خارج شد!

منتوگمری بار دیگر به کتاب نگاه کرد... زیر لب گفت: ای وای اشتباه کردم! من بالاییشو گفتم!!!

.......................
2.
تف باعث میشه که قسمتی از روح که از سرنوشت آگاهه از بدن جدا بشه و مورد آزمایش قرار بگیره. بعد چون یک نوع انگله باید یک بدن یا شی دیگر برای خودش پیدا کنه، به تفاله ها میچسبه و به طور واضح سرنوشت آن فرد را نشان میدهد. و وسیله ی بسیار خوبی برای دیدن طالع افراد است.


من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۳:۱۹ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

سپتیما


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۳۵ جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۴:۲۳ چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۹
از جایی دور ،دور تر از همه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 79
آفلاین
تکلیف جلسه ی اول

1. رول کوتاهی در مورد یکی از دانش اموزان بنویسید. در این رول، شکلی که وی در لیوان تفاله خود دیده و عکس العمل وی را شرح دهید.رول شما باید حداقل 10 خط و حداکثر 15-16 خط باشه. در همین تاپیک.(20 امتیاز)


سپتیما افنجان را با اکراه برداشت و بعد از نگاهی پر از انزجار رویش را برگرداند . سپس تعداد فنجان های کلاس را شمرد و به پروفسور مونتگومری گفت: استاد تعداد فنجون ها با تعداد بچه ها برابر نیست باید دو نفر به صورت اشتراکی کارشونو انجام بدن می شه من با یکی هم گروهی بشم؟

مونتگومری که بعد شنیدن کلمه ی استاد و کمی نرم شده بود و به خاطر مهم بودن تفاله های لیوانی که سپتیما داشت گفت:اشکالی نداره فقط سرو صدا نکنین.

سپتیما بعد از تبسمی رو به سوسکی کرد که بر روی میز بقلی نشسته بود و گفت: ریتا اگر کمکم نکنی می گم دوباره خودت رو تبدیل به سوسک کردی سر کلاس ؟

ریتا به حالت اول برگشت . لیوان و کتاب را از دست سپتیما گرفت وبعد از خواندن چند صفحه از کتاب و بررسی تفاله ها با بدخلقی گفت: من که چیزی نمی بینم . اون خط کش شابلون دارتو بده.

_تو از کجا می دونی من از این خط کشا دارم؟

_یک دفعه که خوابالو بودی به جای کیف لوازم آرایش به من اون جا قلمیتو دادی.زودباش یک قلم پری چیزی هم بده باهاش.

سپتیما که حدس زده بود ریتا چه قصدی دارد گفت: حالا چرا از وسایل خودت استفاده نمی کنی.

ریتا جامدادی رو از دست سپتیما قاپید و گفت :چون من ناظرم
سپس یک شکل درخت با شابلون (کوچک !) و قلم پر ،با تفاله ها به دقت درست کرد . در همین هنگام مونتگومری گفت :وقت تمومه (ریتا شابلون و قلم پر را به درون جا قلمی انداخت و اصلا به سپتیما توجهی نکرد.) اول در باره ی تفاله های مربوط به چایی که من خوردم دوشیزه سپتیما ویکتور توضیح می ده.

_ام...در میان تفاله های این چای من یک درخت سبز می بینم که معنیش اینه که شما تا آخر عمرتون شاداب و سلامتید و همچنین عمری طولانی دارید.

_به این می گن یک پیشگویی واقعی 10 امتیاز برای هافلپاف.

2.در چند خط،اهمیت تُفی بودن تفاله ها را شرح دهید.(غیر رول!10 امتیاز)

پیش گویان قدیمی انسان هایی مهربان بوده و به جای این که از خون یک فرد استفاده کنند و اون فرد رو آزار بدهند،به دنبال راهی کم درد تر برای مشتریان خود گشتند تا به کار ببرند و متقاضیان بیشتری هم داشته باشند. بعد از سال ها تفکر آن ها به این نتیجه رسیدند که آب دهان راه حل مشکلشان هست . سپس برای این که به طور مستقیم نمی خواستند با آب دهان افراد تماسی پیدا کنند . از تفاله ی چایی که مشتریانشون می خوردند، که حاوی آب دهان (و تف) آن ها بود استفاده کردند .


تصویر کوچک شده

[i][size=small][color=FFFF00]If you wish for something long enough, it will definitely


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۲ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۸ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۴۵ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰
از آواتارم خوشم میاد !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 350
آفلاین
به نام خدا

تکلیف شماره ی 1: رول کوتاهی در مورد یکی از دانش اموزان بنویسید. در این رول، شکلی که وی در لیوان تفاله خود دیده و عکس العمل وی را شرح دهید.رول شما باید حداقل 10 خط و حداکثر 15-16 خط باشه. در همین تاپیک.(20 امتیاز)

آبرفورث به شدت ترسیده بود و علاوه بر ناخن ها،دندان ها و لبان (!) خود را پشت سر هم می جوید و صورتش همانند خیار به رنگ سبز در آمده بود!

دستش را آرام آرام به سمت لیوان برد تا شکلک خود را ببیند.از ترس جلوی چشمانش را گرفته بود و جرئت نمی کرد لیوان را نگاه کند.سرانجام با قلقلک موذیانه ی پیوز مجبور شد دستش را از روی چشمانش بردارد.

-هوی بوقی!مگه باهات شوخی دارم؟... کارت خیلی بد بود!

پیوز که قصدش تنها شوخی بود،محضونانه برگشت و شروع کرد به گریه کردن!آبرفورث بدون توجه به پیوز به لیوان خود نگاه کرد و...


آبر: هه....شتر!


و باخنده کتاب خود را باز کرد...

طبق روایات ،شتر نماد فلاکت،بدبختی،بلاک و... یا از دست دادن گله ی عظیمی از بز بر اثر حمله های یک گله شتر و از دست دادن میلیون ها گالیون است!

آبرفورث به شدت متعجب شده بود و اثری از لبخند بر لبان وی دیده نمی شد.ناگهان همانند پیوز شروع کرد به گریستن...

-نه.....طفلک بز های بیچاره ی من... بیچاره جونیورام!

و مونتگومری بیل خود را برداشته و با چشمانی خون آلود به سمت آبرفورث حرکت کرد...

تکلیف شماره ی 2:در چند خط،اهمیت تُفی بودن تفاله ها را شرح دهید.(غیر رول!10 امتیاز)

در روزگاران قدیم،از چند ماده به عنوان ماده ی چسبنده استفاده می کردند که آنها شامل موارد زیر می شوند:

1:گلاب به روتون ماده ی درون دماغ!

2:استفراغ!

3:مخلوط خلت و آب دهان یا همان تف!

در آن زمان،این سه ماده را به عنوان مایع مقدس برای تطهیر معبد مرلین استفاده می کردند که امروزه،به دلیل خواص چسبندگی بالای این سه ماده،از آنها در فنجان های پیشگویی و حتی در مهمانی های بزرگ (به عنوان نوشیدنی!) مورد استفاده قرار می دهند.


ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۰ ۲۲:۰۳:۳۰
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۹:۵۲:۱۲
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۹:۵۸:۲۰
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۱۰:۰۳:۴۳
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۱۰:۰۷:۲۶

[b][color=000066]Catch me in my Mer


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

برتا جورکینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۷ سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ جمعه ۵ تیر ۱۳۹۴
از قبرستون!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 145
آفلاین
1)


برتا با بی حوصلگی فنجان چای را از روی میز برداشت و به درون آن نگاه کرد. لیوان را در جهت های مختلفی چرخاند تا شاید چیزی در آن ببیند. این احمقانه ترین کاری بود که در عمرش انجام داده بود. بالاخره حوصله اش سر رفت و گفت:
-پروفسور، من نمی تو نم هیچ شکلی رو توی این ببینم!

پروفسور به برتا نگاه کرد و با عصبانیت گفت:
-جای تعجب نداره؛ منم اگه جای تو بودم هیچی توی اون فنجون نمی دیدم. مگه نگفتم که تفاله ها رو بریزین توی پیشدستی؟ چرا به حرفم گوش نمدی دختر احمق؟

برتا با خجالت سرش را پایین انداخت و زیر لب گفت:
-ببخشید پروفسور.

سپس تفاله ها را در پیشدستی ریخت و به آنها خیره شد. شکل خاصی را در میان آنها تشخیص نمی داد. بار دیگر نا امید شد و می خواست به پروفسور بگوید چیزی نمی بیند که ناگهان موفقشد یک بیل را در میان سایر اشکال بی معنی ببیند. با خوشحالی کتابش را باز کرد تا به صفحه ی مورد نظر رسید:

بیل: شما باید زیر دست یک گورکن کارکنید؛ چون در آینده گورکن می شوید.

برتا کتابش را بست و با وحشت به پروفسور مونتگمری نگاه کرد.



________________________________

پ.ن: گفته بودین بین 10 تا 16 خط، ولی پست های قبلی طولانی تر هستند. اگه این کمه بگین یه کم بهش آب ببندم!

________________________________

2)


در هنگام پیشگویی چای باید حتما تفی باشد زیرا در غیر این صورت(یعنی اگر خشک باشد) تفاله ها هنگام ریخته شدن از فنجان به پشدستی، به صورت مستقیم پایین نمی ریزند و در نتیجه اشکالی که به وجود می آیند واقعی نیست. پس ممکن است در پیش گویی اشتباه صورت بگیرد و فاجعه ای رخ بدهد.

نکته ی دیگر این است که امکان دارد در اثر وزش باد تفاله های خشک (غیر تفی) در پیشدستی به حرکت در آیند و شکل نادرستی تشکیل شود.

چون تفاله های تفی چسبناک و سنگین تر هستند، اتفاقات بالا برای آن ها نمی افتد!


ویرایش شده توسط برتا جورکینز در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۰ ۱۵:۲۱:۰۲


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۴:۳۸ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۸ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
از لرد سیاه اطاعت میکنم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 388
آفلاین
1-
تدی آب دهان خود را پائین داد و با حالت چندش اوری به لیوان خیره شد.

سپس به آرامی به اطراف نگاه کرد و با استفاده از چوب جادو یک دستکش نامرئی ظاهر و در دستش کرد و با انزجار خاصی تفاله ها را برداشت و روی پیشدستی ریخت. و سعی کرد شکلی را در درون آن ببیند.

پس از مدتی یکی از دانش آموزان گفت: آقا من از کجا بفهمم سگم سیاهه یا نه؟

-باید تفاله ها کلشو پوشش بدن.

تدی با ترس و لرز به تفاله ها نگاه کرد.

یک مرغابی که کاملا توسط تفاله ها پوشانده شده بود روی پیشدستی خودنمایی کرد. تدی سعی کرد به سرعت با فوت کردن آن را عوض کند اما تفاله ها تکان نمیخوردند. تف ویزلی چقدر غلیظ بود.

تدی درحالی که سرتاپایش می لرزید کتاب پیشگویی را برداشت و سعی کرد معنای مرغابی سیاه را پیدا کند و لحظاتی بعد جیغش به هوا رفت:


مرغابی سیاه: این شکلک به معنای شکنجه شدن و بیهوش شدن توسط ورد شکنجه است


مونتگومری نیز که به شدت از برهم خوردن آرامش کلاس، اعصابش به هم ریخته و آرامش خودشم به هم خورده، حس مرگخواریتش گل میکنه و با استفاده از چوبدستی طلسمی رو روی تدی انجام میده:

-کروشیو.

تد:

لحظاتی بعد تدی بیهوش کف کلاس افتاده بود . پیشگویی اتفاق افتاده بود و هم اکنون مونتگومری بچه ها را به ادامه کار دعوت می کرد
تد:
دانش آموزان:



2- ما در اینجا به تفسیر کلمه تفاله می پردازیم. تفاله در حقیقت تف آلة هستش که در زمان فارسی بصورت تف آلت در میاید. پس تفاله می شود آلت تف. یعنی ابزار تف کردن، پس هرچه تف آن بیشتر باشد بهتر میتواند تف کند!!! اما در پیشگویی، از آنجا که هرچه جسم خیستر باشد چسبندگی آن بیشتر است درنتیجه اشکال کمتری بوجود آمده و آینده روشنتری را بیان می کند.



Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۴:۰۲ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

بیدل آوازخوانold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۹ یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۱۲ جمعه ۹ مرداد ۱۳۸۸
از همین دو رو برا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 69
آفلاین
1_بیدل ساکت نشسته بود و به حرف های منتگومری گوش می داد
، گاهی اوقات هم به کتابچه جلویش سیخی میزد ،داشت به شکلی که برای خودش می امد فکر می کرد که به خودش اومد و دید منتگومری درسش را به پایان رسانده و تکلیف را هم گفته بیدل هم بعد از گذشت چند دقیقه فهمید باید چی کار کند و او هم مثل
بقیه بچه ها شروع کرد به ریختن تفاله ها در پیشدستی، وقتی
همه تفاله ها در پیشدستی قرار گرفتند، بیدل نگاهی اندرون پیشدستی کرد اما از تفاله ها هیچ شکلی نتوانست پیداکند
با این حال نا امید نشد و باز هم تلاش کرد ولی نتیجه تغییری نکرد.
بیدل نگاهی به دورو برش انداخت ،همه سخت در تلاش بودند و مونتگومری هم درون برگه های زیادی داشت دستو پا می زد و کلاس به شدت ارام بود .
بیدل زیر لب به بادراد که کنارش نشسته بود گفت:تو شکلی پیدا کردی .
بادراد:اره یه دختر دیدم با ... بازم یه دختره دیگه اخ جون
بیدل:اجب شانسی دارم من
و دوباره نگاهی به پیشدستی انداخت و شکله یک گوسفند را دید
به شدت تعجب کرد وقتی بیشتر دقت کرد یک جاروی پرنده و افتابه
را دید، از خوشحالی چیز نمانده بود که منتگومری را بقل کند ولی سریع کنترول خود را بدست گرفت و دونبال معنیه نشانه در کتابچه رفت.
در همان اول فهمید افتابه یعنی در اینده بشدت چاق و بی ریخت خواهد شد ،بعد از کند و کاو زیاد در کتاب در یافت معنیه جاروی پرنده این است که امسال گروه انها در مسابقات پیروز خواهدشد ولی هرچه دنبال معنی گوسفند گشت پیدا نکرد ...
منتگومری از پشت میزش فریاد زد:1 دقیقه وقت مانده
بیدل:
بیدل در یکدقیقه باقی مانده تمام توان خود را به کار برد ولی فایده ای نداشت ومنتگومری اعلام کرد:وقت تمام است.
پرفسور اول به سراغ بیدل امد وگفت:نتیجه رو برام شرح بده.
بیدل با لکنت گفت:...خوب ...یک افتابه اومد یعنی چاق می شم
و... یک جاروی پرنده که یعنی ما در مسابقات پیروزیم و ... خوب یک ...گوسفند(بچه های کلاس: / منتگومری:)که خوب ...
تو کتاب معنی شو پیدا نکردم.
منتگومری: خوب معنیش اینه که تو... تو این ماه باید یک کار سخت بکنی در واقع قیر ممکن و بسیار خطر ناک مثل اموختن سواد به اژدها یا خر.
بیدل: (و به اینده تباه شدش می اندیشید)

""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
2_تفی بودن چای خیلی مهمه و از نکاته اساسیه کاره و هرچه تفاله ها تفی تر باشن نتایج بهتر بازتاب می شن و نکته دیگر در مورد تفی بودن تفاله ها این است که بچه ها از انها چندش پیدا می کنند و در تفاله ها نیروی جادویی بیشتر خواهد شد که به همین جهت بیشتر دختران در این شاخه از پیشگویی موفقترند نسبت به پسران، چون دخترها از این چیزها بیشتر چندشی می شن تا پسرا.


ویرایش شده توسط بیدل در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۱۳:۳۳:۴۷

ان زمان که بنهادم سر به پای ازادی
دست خود ز جان شس�


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۳:۵۴ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۱۱ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
از ل مزل زوزولـه .. گاو حسن سوسولـه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 553
آفلاین
1

تدي با حالت چندش آوري به ليوان نگاه كرد و گفت :
- عجب تفاله اي ...!

تدي در حالي كه به ليوا ن نگاه مي كرد جيمز را صدا زد :

- جيمزي ... هي جيمز ...فكر مي كني خطري داشته باشه اگه اونارو با " وينگارديوم لويوسا" از ليوان در بيارم ؟

- من يه فكر بهتر دارم
- چه فكري ؟
- اينجا رو باش ...
با يك حركت ليوان هاي دوتا از خيكي هاي ي اسليتريني را بروي زمين انداخت .

مونتگومري از شدت صداي شكستن ليوان ها برگشت و با خشم به دو دانش آموز اسليتريني نگاه كرد .

- آقاي چالسون ، آقاي ديزل ، به خاطر اين كارتون 20 امتياز از اسليترين كم مي كنم .
- پرو فسور ولي...
- ساكت شين و ببينين چه تصويري براتون تشكيل شده ...
سپس به سمت صندلي اش رفت ، روي آن نشست و به خواب رفت .
جيمز در حالي كه به آن دو دستش را براي گرفتن ليوان تدي دراز كرد و گفت :
- بده بينيم چي داري ... ناگهان تدي او را صدا زد ...
-جيمز ... اونجا رو نگاه كن ! و با انگشت به تفاله هاي ريخته شده روي ميز جيمز اشاره كرد . جيمز به دقت به آن نگاه كرد . سرما به شدت در درون بدن او در حال انتشار بود .

-
- تدي من ميميرم
با گريه هاي جيمز مونتگو مري از خواب بيدار شد و با سرعت به سمت او روان شد .
-چي شده ؟
و به تصوير تشكيل شده از تفاله هاي روي ميز نگاه كرد . بعد گفت:
- جيمز آروم باش . اين سگ كاملا سياه نيست،خالداره . سگ خالدار هم نشونه ي خوبيه .
- چي ؟
--------------------------

2

اولا تفاله هايي كه ما مي خوايم براي پيش گويي استفاده كنيم بايد حتما تفي شده باشن .

چرا ؟

به اين علت كه سه عنصرن كه باعت مي شن به وسيله ي تفاله چاي پيشگويي انجام بشه:

1. آب
2. چاي سبز
3. آب دهان كه به دليل دارا بودن "ph 3 " باعث مي شه پيوند مولكول هاي آب بشكنه و با كلسيم موجود در آب دهان پيوند بده .

دوما از طريق مخلوط شدن آب دهان فرد با تفاله هاي چاي ، شخصيت و طالع اون فرد نيز به تفاله ها منتقل مي شه كه اين خودش گام اول در تشكيل دقيق تصويره .

به هر حال ديدگاه هر كس نتيچه ي طرز تفكر اوست .

با تشكر از پروفسور مونتگومري .


ویرایش شده توسط روونا ریونکلاو در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۰ ۱۳:۵۶:۱۸

»»» ارزشـی متفکــر «««
.
.
.

باید که شیوه ی سخنم را عوض کنم!
شد..شد! اگر نشد دهنم را عوض کنم!!

I have updated a new yahoo account, plz add the last one!


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱:۱۵ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸

مونتگومریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۰:۴۵ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 588
آفلاین
جلسه اول درس پیشگوئی

در با صدای خیفی باز شد و چهره پیر و استخانی مونتگومری در چهارچوب در نمایان شد. چهره وی عمیقا شبیه به خودش و سن وی با کسانی که قبلا مدرسه رفته بودند مطابقت داشت. مونتگومری بدون گفتن حتی کلمه ای وارد کلاس شد و بسوی میز خود رفت. کلاس درس، که در اتاق شیروانی مدرسه قرار داشت، یکی از تاریکترین اتاقهای مدرسه بود. دود و بخار فضای اتاق را پر کرده بودند. تنها منشاء نور اتاق، سوسوی کور خورشید بود که از لابلای پردهای کثیف اتاق،راهی بداخل پیدا کرده بود. میزهای کوچک و قرمز رنگی در ردیفهای منظم پشت سر هم چیده شده بودند.بر روی هر میز،گوی کوچکی دیده میشد. در کنار گوی،لیوانی که پر شده از تفاله چای بود قرار داشت.دانش آموزان که همچنان حیرتزده بودند به پرفسور مونتگومری و بیلی که وی همراه خود آورده بود چشم دوختند. مونتگومری سرفه خفیفی کرد و بعد با لحن ملایمی گفت: سلام!به کلاس پیشگوئی،مکانی عرفانی و ایدآلیستیک خوش آمدید. من پرفسور مونتگومری مونتگومری،دارنده دیپلم پیشگوئی و فوق دکترای گورکنی از همین مدرسه هستم. امیدوارم این ترم سال خوبی رو در کنار هم داشته باشیم.
مونتگومری لبخند ساختگی زد و بعد مشغول گشتن در جیبش شد. پس از چند دقیقه سکوت، مونتگومری کاغذ قدیمی و رنگ و رو رفته را از جیبش بیرون کشید و از روی آن شروع به خواندن کرد:عزیزان و دانش آموزان، مبحث فوق مهم پیشگوئی به چند قسمت مختلف تقسیم میشود؛ از مسائل بسیار خوش آیند و دلنشینی همچون کنکاش درون تفالهای تُفی چای گرفته تا جستجو درون گوی های جادوئی. این ترم ما فقط چهار، پنج و شاید هفت قسمت را مورد بحث قرار بدهیم.



مونتگومری با صدائی که دانش آموزان را دقیقا بیاد صدای خودش می انداخت، برایشان از دشواری مبحث پیشگوئی توضیح داد و در آخر گفت: امروز ما وقتمون رو صرف کنکاش در تفالهای چای میکنیم. نگران نباشید،تفالهاشون کاملا بهداشتی هستن و فقط تف معلمین بهشون برخورد کرده.
وی این را گفت و بعد با دستانش به لیوانهای چای بر روی میزها اشاره کرد.
- خب...این یکی از اندک وقتهائی هست که شما اجازه دارید در چای معلمها دست ببرید!از این فرصت استفاده کنید.
وی این را گفت و بعد چوبش را از ردای کهنه و عجیبش بیرون کشید:اول باید تفالها رو بر روی یکی ازپیشدستی ها بریزید، و بعد باید سعی کنید حداقل دو تصویر از توش دربیارید. تصاویر رو بخاطر بسپرید. بعد، کتابچه کوچکی رو که بر روی میز هست رو بردارید و تصویر مورد نظر رو توش پیدا کنید.در اونجا تمامی تصاویر تفسیر شدن اون وقت بدونید که هرچیزی که کتاب گفت سرتون میاد. فقط ازتون خواهش میکنم بعد از خوندن توضیح "سگ سیاه" جیغ نزنید،ارامش کلاس باید حفظ بشه،حتی بعد از فهمیدن خبر مرگ شما


مونگومری این را گفت و بعد کتابچه کوچکی را از روی نزدیکترین میز برداشت.مونتگومری کتابچه کوچک را، که جلد کلفت و قهوه ای رنگی داشت ، باز نمود و دوباره شروع به گفتن کرد:< مثلا تصویر بیل یعنی خوشبختی،تصویر صندلی یعنی تنبلی،تصویر یویو یعنی زندگی زیبا و....بگردید و هر تصویری که پیدا کردید رو بخاطر بسپرید.کارتون رو بادقت انجام بدین! زندگیتون به این کار بستگی داره...مبادا سگ سیاه تو تفالتون پیدا بشه!> وی این را گفت و بعد رو به تدی، که لیوانش را از روی میز گرفته بود، گفت: آها...انتخاب خوبیه!تُف پرفسور ویزلی توی این چائی هست. همین امروزاین لیون رو ازش گرفتم.
تدی آب دهان خود را پائین داد و با حالت چندش اوری به لیوان خیره شد.

رول کوتاه

یکی از نکات مهم در رول نویسی، اندازه پست و منظم بودن چهره پست میباشه. چهره پست در درجه اول، میتونه خواننده رو از خواندن پست صرف نظر و یا به علاقمند کنه. برای مثال، اگر پستی بسیار دراز و بلند باشه، طبیعتا افراد کمتری مایل به خواندن پست هستن. یک رول مناسب، که هم از توصیف خوب و استفاده بهینه از دیالگ برخوردار هست نباید زیاد بلند باشه، گرچند هیچ محدودیتی در اندازه پست وجود نداره. یک روش از رول نویسی،نوشتن یک رول کوتاه با چند کلمه(مثل بازی با کلمات) و یا سوژه میباشه.در این نوع از رول نویسی،داستان بیشتر از 15 سطر نیست و نویسنده سعی میکنه داستان رو خوب گرد کنه. البته توجه داشته باشید که پست پایان ناگهانی نداشته باشه.

تکالیف:

1-رول کوتاهی در مورد یکی از دانش اموزان بنویسید. در این رول، شکلی که وی در لیوان تفاله خود دیده و عکس العمل وی را شرح دهید.رول شما باید حداقل 10 خط و حداکثر 15-16 خط باشه. در همین تاپیک.(20 امتیاز)

2- در چند خط،اهمیت تُفی بودن تفاله ها را شرح دهید.(غیر رول!10 امتیاز)


ویرایش شده توسط مونتگومری در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۰ ۱:۲۰:۵۷
ویرایش شده توسط مونتگومری در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۰ ۱۳:۱۰:۴۵

تا زمانی که عشق دوستان هست، مونتی هرگز فراموش نخواهد شد!!


[i][b][color=669933]"از این به بعد قبل از


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
کلاس پیشگویی در ترم هشتم تابستانی توسط پرفسور مونتگومری تدریس خواهد شد !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: امتحان پیشگویی
پیام زده شده در: ۷:۲۸ یکشنبه ۷ مهر ۱۳۸۷

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
پاسخ نامه پیشگویی

1- پیشگویی ضعیف چه زمانی مورد استفاده قرار میگیرد ؟ ( تدریس اول )
فقط زماني استفاده ميشه که جادوگري در تنگنا باشه و مجبور باشه چيزي رو پيشگويي کنه !


2- پرفسور ویزلی در مورد اینکه باید پیشگویی را کاملا درک کنید چه مثالی زد ؟ ( تدریس اول )
وقتی شما بی پناه و عاجز در دریاچه ای عمیق میفتید ، تنها چیزی که خواستارش هستید و بهش فکر میکنید این هست که بتونید تنفس کنید تا خفه نشید ! برای پیشگویی هم چنین حالتی نیاز هست و گرنه موفق نخواهید شد . و اینکه به واقعه ای که به شما گفته شده پیشگویی کنید باید فکر کنید چیزی که حائز اهمیته اینه که نگاهتون باید در دو طرف گوی یعنی طرف مجاور شما و بالای اون در نوسان باشه تا چیزی که در گوی پدید میاد از نگاه شما مخفی نمونه !


3- برای پیشگویی متوسط چه مواردی رو باید رعایت کرد و چطور میشه پیشگویی رو انجام داد ؟ ( تدریس دوم )
چیزی که باید در این پیشگویی رعایت کنید این هست که ابتدا هر وسیله ای که میتونه به نوعی فکر و تمرکز شما رو منحرف کنه رو از اطرافتون دور کنید . تا اونجایی که ممکن هست به محیط آزاد پناه ببرید و توجه کنید که به هیچ عنوان دستتون با گوی هیچگونه تماسی نداشته باشه . من الان به این صورت پیشگویی انجام میدم براتون ، گوی رو روی میز استاد محکم میکنم ، فاصله دستم رو با گوی حفظ میکنم و روی گوی کاملا تمرکز میکنم . یادتون باشه ، نباید منتظر بمونید که چیزی توی گوی ببینید ، باید چشماتون توی گوی کند و کاو بکنه ، با چشمانتون غبار توی گوی رو کنار بزنید و آینده رو ببینید .


4- پرفسور به چه دلیل و کجا عمامه اش را جا گذاشته بود ؟ ( تدریس دوم )
الف - شستن آن برای رفع بوی پیاز گندیده - خوابگاه مدیران
ب- جلسه خصوصی با عله - منوی مدیریت
ج- شستن آن برای رفع بوی پیاز گندیده - منوی مدیریت
د- جلسه خصوصی با عله - خوابگاه مدیران ( صحیح )


5- به مناسبت جشن انتشار نسخه 1.2 کنترل اف پنج بارون خون آلود چه مواردی را در سخنرانی اش عنوان کرد ؟ ( تدریس سوم )
من مفتخرم به عنوان یکی از قدیمی ترین و پر افتخار ترین مدیران هاگوارتز عرض کنم که من موفق شدم فرهنگ استفاده از کنترل اف پنج رو وارد جادوگران کنم و حالا هم جشن انتشار فرهنگ سازی نسخه 1.2 استفاده از کنترل اف پنج هست که به کمک این نسخه میتونیم تعداد زیادی صفحه سفید رو باز کنیم و با کمک یک بار فشردن کلید اف پنج همه صفحات رو باز کنیم !


6- چه فردی برای پیشگویی قوی مثال زده شد و چه پیشگویی هایی در مورد وی صورت گرفت ؟ کامل توضیح دهید . ( تدریس پنجم )
راجر دیویس
راجر دیویس در مسنجر حضور داره ... بله ، روی کاغذی که روی میزش قرار داره نوشته " من در روز 10 ساعت باید به اینترنت کانکت بشم " و آیدیش رو روشن میکنه ... اممم تصویر نامفهومه ، بله ! اون وارد آیدیش میشه و چندین وبلاگ رو هم باز میکنه ، ولی در مرورگرش اثری از جادوگران دیده نمیشه !

توی گویم دارم میبینم که 10 ساعت اینترنتش به پایان رسیده ولی هنوز هم اثری از جادوگران دیده نمیشه . به سایت یاهو میره و شروع به نوشتن ایمیلی میکنه :
هی استرجس !
تو انجمن مدیران بگو که راجر سرش حسابی شلوغه و وقت رسیدگی به سایت رو نداره ! ضمنا اشاره کن که مدام تابلوی بیزی بالای آیدیم بوده ها !
قربونت

- و به این ترتیب میشه که از اینترنت خارج میشه و به یکی از دوستاش زنگ میزنه و شروع به تعریف کردن از خودش میکنه و اینکه مدیر خیلی لایقی هست و ترکونده مدیریت رو و خیلی رسیدگی بالایی داره . اممم دارم میبینم که استرجس به راجر زنگ زده
استرجس : امم ، راجر !
یکی الان بلیت فرستاده تو بخش مدیریت سایت و گفته که راجر به مقالات رسیدگی نمیکنه و الکی ایراد میگیره !
راجر : باب بوقی بزن پاکش کن !
استرجس : ولی میدونی که ! عله تو مانیتورش میبینه که من اینکارو کردم !
راجر : باب اون با من ! من مدیر ارشدم ، همین کارو کن !


7- اولین افرادی که اقدام به پیشگویی کردند چه کسانی بودند ؟ ( تدریس ششم )
الف- سانتورها
ب- جادوگران
ج- ستاره شناسان
د- آرور های وزارت


8- اصالت علم پیشگویی چطور از بین رفت و چه برخوردی با از بین برندگان آن صورت گرفت ؟ ( تدریس ششم )
در این بین سانتور های خیانت کاری هم وجود داشتند که این علم رو به جادوگر ها فروختند و باعث شدن اون اصلیتش از بین بره ... البته گله سانتور ها هم کم نزاشتن و اون افراد رو طرد کردن !


9- مهمترین خاصیت پیشگویی چیست ؟ ( تدریس هفتم )
الف- اطلاع از آینده
ب- جلوگیری از حوادث ( صحیح )
ج- اطلاع سریعتر از حوادث
د- آموختن سریع


10- پرسی ویزلی بعد از مقایسه دختر های کلاس و سانتور های ماده به چه نتیجه ای رسید ؟ ( تدریس ششم )
الان که به چهره دختر های کلاس دقت میکنم میبینم سانتور های ماده داف ترن کلا اصلا توی کلاس شما میام یه سری از این دخترا رو میبینم روحیم خراب میشه بعد استرجس میگه چرا تدریستو دیر انجام میدی


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.