هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: کافه محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۱:۰۰ پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۴
#22

کارآگاه ققنوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۶ سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۳:۱۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲
از در کنار دمبول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 911
آفلاین
ققنوس:اين پيغام مشكوكه اصلا نبايد كسي انجام بده
سريوس:كاملا موافقم كه...
گودريك:تو احساس مسئوليت نميكني تو فقط براي سونه خالي كردن موافقت كردي
ققنوس:تو نظر منو يعني قبول نداري؟
گودريك:ابدا...
ققنوس:
گودريك:قاطي نكن هميشه نظريه هات چرت و پرت بووده
ققنوس:مودي نظر تو چيه؟
مودي:من هم با تو موافقم
ققنوس:هي گودريك
گوديك:خفه بابا...
ققنوس:شاخ بازي در نيارا
سريوس:ققنوس تو حرف نزن 2 روز اوومدي محفل
ققنوس: مي دونستي من هيچ وقت نمي ميرم و وقتي تو به دنيا نبودي من يكي يكي مرگ خوار ها رو ميكشتم
مودي:اصلا الان وقت مناسبي براي دعوا نيييييييييست
ققنوس و گودريك و سيريوس:
سيريوس:من...من برم بخوابم
مودي:هيچكس نميخوابه تا يه تصميم در اين مورد بگيريم...


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: کافه محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۰:۲۲ پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۴
#21

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
سیریوس با پیژامه قیافه خواب آلود:کی؟
جمیز:همین طوری گفتم
سیریوس:این خیلی مشکوکه معلوم نیست کی نوشته مودی خاک بر سرت تو مثلا کارآگاهیا
مودی:هان!چرا؟ چشه؟؟
سیریوس:خوب شوتل اصلا آمبریج عضو محفل نیست که ماموریت داشته باشه
مودی:کار کریچره
سیریوس: نه بابا او آرزوته .چند وقتیه مرخصی گرفته
گودریک:خوب حتما نباید که عضو محفل باشه
سیریوس:چرا حتما باید عضو محفل باشه.من اصلا ماموریت انجام نمیدم .


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: کافه محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۷:۴۰ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۴
#20

پروفسور گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۹ یکشنبه ۶ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۱۲ جمعه ۲۸ مرداد ۱۳۸۴
از سالن عمومی گریفندور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 232
آفلاین
ساعت : يك نيمه شب...
چند نفر با جارو در تاريكي شب جلوب در كافه ميان پايين!
نفر اول : الستور...برو تو...
مودي در رو باز ميكنه :‌ تانكس توهم بيا...
تانكس هم وارد ميشه و نفر سوم كه جيمز بود...
جيمز :‌اينجا چقدر تاريكه...لوموس مكسيما...
كافه روشن ميشه...
تانكس : اون برگه چيه روي ديوار...
مودي :‌وايسا ببينم چيه...پاتر چوبدستيتو بگير اينجا !
مودي زير نور كاغذ رو ميخونه...
=========

اين افراد براي انجام ماموريت خواسته شدند :

سيريوس بلك

دلورس آمبريج

جيمز پاتر

كساني كه خواسته شدند آمادگي خودشونو در عضويت در محفل

اعلام كنند اگر مايل به انجام مامورت نيستيد براي شما جايگزين

تعيين خواهد شد. ماموريتتون رو پس از اعلام آمادگي ميگيم!

=============
مودي : كي اينو نوشته؟
جيمز : نميدونم؟
تانكس به جيمز اشاره ميكنه و ميگه : نوبت تو اه جيمز...
جيمز : ميدونم...
...


وه که چه بیرنگ و بینشان که منم...کی ببینم مرا چنان که منم؟!

تصویر کوچک شده


Re: کافه محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۸:۳۸ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
#19

کارآگاه ققنوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۶ سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۳:۱۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲
از در کنار دمبول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 911
آفلاین
ققنوس از در وارد ميشه و مياد تو كافه
ققنوس: سلام
سيريوس كه تنها تو كافه نشسته با بي حو صلگي سلام ميكنه
ققنوس:چرا غمگيني؟
سيريوس:همه دوباره رفتند
ققنوس:ببخشيد من چيم اينجا؟
سيريوس: منظورم اينه كه ديگه خونه شلوغ نيست
ققنوس:آها....خوب من تورو اينجا رها مي كنم تا به دردها و غم هات بميري
سيريوس:خوب كاري مي كني
ققنوس: اه تو هم ضد حال
سيريوس:ما نيومديم اينجا حال كنيم اومديم بجنگيم
ققنوس: برو بابا اصلا كيريچر كجاست؟...


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: کافه محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۸:۲۰ چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#18

نیکلاس فلامل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۴
از hogwarts
گروه:
کاربران عضو
پیام: 227
آفلاین
من :" سیریوس یک خبر داغه داغ
سیریوس : بگو ببینم
من : بچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ
سیریوس : نه بابا امکان نداره
من : بگو جیمز هم بیاد
من و سیریوس : بچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ
جیمز : ای خائن حالا چی کار کنیم
من : نمیدانم ولی بچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ
در همین موقع مک گوناگل می اید
مگی : اینجا چه خبر
همه : بچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ
مگی : ساااااکت
همه ساکت می شوند
مگی : کارتون را سریع انجام بدهید


:bigkiss: dostar
dostar to harry potter 2


Re: کافه محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۷:۵۹ سه شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۴
#17

دلورس  آمبریج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۲۵ سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۵۳ سه شنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۴
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 93
آفلاین
در کافه باز میشه و سوروس میاد تو...
سیریوس میره طرف جیمز:پچ پچ پخخخخخخخخخ!پچ
سوروس: مرگ..چتونه شماها؟!
جیمز: حیف که مردم..وگرنه (دم گوش سیریوس) پچ پچ پچ پخخخخ..هوار...هوهوههههیهیهیهر!
سوروس: حناق...من کلی خبر جدید داشتم ولی میرم به یکی دیگه بگم
جیمز: نه سوروس..بیا...(جیمز میره پیش سوروس)
پچ پج پچ پچ پچ پچ پچ(ما نمی دونیم جیمز چطوری خبر رو از سوروس کشید بیرون!)

گیلدی پارازیت: من می دونم!
ناظر: بی ادب منحرف!
آمبریج: یعنی چی...پی جی چی شد؟!
گیلدی پارازیت: بابا چرا منحرفید...می دونید چی جوری؟! گوشتونو بیارید جلو...پچ پچ پپج پجپچ!

جیمز: پس باید زودتر به محفل خبر داد...سیریوس یه تک پا بپر خبر بده..
سیریوس پیژامه شو دستش میگیره و میره بیرون...


دلورس جین آمبریج
سازمان ملل جادوگری!
سفیر صلح.


Re: كافه ققنوس!
پیام زده شده در: ۱۸:۳۵ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۴
#16

دلورس  آمبریج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۲۵ سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۵۳ سه شنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۴
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 93
آفلاین
سیریوس در حالیکه نصف پاچه پیژامه اش پاشه میاد تو..
مینروا: سیریوس...تو وقتی اعضای محفل اینجا نیستند..اینجا می مونی و مواظبی!
دلورس:اهم اهم..من کاملا موافقم!
مینروا: خوب ما رفتیم!!!مواظب همه چی باش!
سیریوس شروع می کنه به پوشیدن نصف پاچه پیژامه اش..که یهو...


ویرایش شده توسط پروفسور مينروا ‏مک گونگال در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۲۶ ۱۴:۴۸:۵۹

دلورس جین آمبریج
سازمان ملل جادوگری!
سفیر صلح.


Re: كافه ققنوس!
پیام زده شده در: ۱۰:۲۲ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۴
#15

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین
ارابلا وارد كافه ميشه
ارابلا: مينروا چي كارم داشتي زود بگو كار و زندگي دارم اين ماندانگاسه اومده كلافم كرده
مينروا: كار خاصي ندارم فقط ميگفتم بيا اينجارو يكم بهش برس
ارابلا: هووووووم....تو كه خودت جادو ميكني خودت بيا اداره كن به من چه!
مينروا:بابا به خاطر اون اسكلتهاي صاب مرده بيا خودت اداره كن
ارابلا يه نگاهي به اسكلتها ميندازه و ميپره هوا!
ارابلا: اخي سريشو نگاه كن
مينروا: ارابلا!
ارابلا: بلا رو نگا ببين يه بار تو عمرش صدقه داده بودا...
مينروا:ارابلا!
ارابلا: واي ماردردو ببين عجب ادم خوبي بودا...چيه مينروا نميبيني دارم عزاداري ميكنم؟
مينروا: آرابلا! اونا سياهن!
ارابلا:چي گفتي سياهن؟؟؟؟
مينروا با وين گارديوم لويوسا اسكلتهارو بلند ميكنه ميندازه بيرون
مالي: خوب ديگه ساحره هاي عزيز شروع كنين به تميي كه بعد ارابلا اينجا رو اداره كنه
ارابلا:
مالي و دلورس و مينروا:


ویرایش شده توسط پروفسور مينروا ‏مک گونگال در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۲۶ ۱۴:۴۸:۳۶

[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


Re: کافه ریدل
پیام زده شده در: ۲۳:۰۶ چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۳
#14

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
کینگزلی ازونجا داد میزنه:پاتر از رو منبر بیا پایین!
کینگزلی میخواد پاترو بکشونه پایین بره بالا منبر...
کینگزلی میره رو سکو وامیسته...
جمعیت:صل علی محمد روح حاجی دارکی آمد....
کینگزلی:روووووووووووووووح...یوهاهاها بله ....اینجا جمع شدیم که بگیم ...قدرت در دست سیاهاست و شماها عددی نیستید..حالا اگه هزار نفر هم باشید....ما فقط دوتا حسابتون میکنیم...مثلا مرلین هم شد قدرت؟
اصلا کسی به اتحاد مرگخوارا دیدی؟
مگه خودت نیستی از ولدمورت میترسی؟
میگیم ولدمورت رنگت میشه گچ دیوار!!!
بابا از عظمت ما بهراسید!
کم میارید ،سوت بزنید ،چرت و پرت نگید!
دیگر حرفی ندارم ملت جادوگر پرور جادوگران...
---------
مردم:روح منی کینگزلی.نفس منی کینگزلی...مرگ بر ضد ولایت حاجی..مرگ بر ضد سلطنت کینگزلی....
کینگزلی:یه صلوات دارکی پسند
------------------------------------------------


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: کافه ریدل
پیام زده شده در: ۲۱:۳۳ چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۳
#13

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
هري: چو تو ميري اونجا جاسوسي ميكني؟
چو چانگ : آره خب وقتي از يكي از اسليا نقطه ضعف گير ميارم به همون گير ميدم همين رد لرد بود خوب توشون نفوذ كرده بود.
هري: هووم خب زدن تاپيكش رو پاك كردن نشونه ضعيف بودنشونه ديگه پس حرفي نيست راستي چرا توي ما همچين آدمي نبوده كه عليه گريفين كاري كنه با وجودي كه تعداد ماها چندين برابر بيشتره
اسلي: اين به خاطر مديريت خوب مك گونگال در گريفينه اسليترين رو ببين نميتونن 4 نفر آدم رو توش نگه دارن كه يكيشون جاسوس از اب در نياد
هري : بله اين حقيقت شيريني براي ماست گريفين هميشه پيروزه بدون اينكه به طرفداران خودش باج يا رشوه بده يا با كم اوردن تاپيك پاك كنه


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.