هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۵۵ جمعه ۳۰ آذر ۱۳۸۶

آلبوس پرسیوال ولفریک  دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۵ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۴:۰۹ جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 281
آفلاین
نقل قول:
تکلیف جلسه اول گیاه شناسی:
برای جلسه بعد یه مقاله برای من بنویسین که اگر دوستتون یک گیاه سمی بخوره(اشتباها یا عمدا دست خودتونه) ، چه حالتهایی پیدا میکنه و شما چه کار میکنین.راستی میتونه طنز یا جدی باشه ولی فضاسازی یادتون نره.موفق باشین ، عزیزان من.





یه توضیح بهتون بدم در مورد تکلیف و آن هم اینکه منظور از مقاله ، یک رول است و نه مقاله مثل دو ترم قبل.همانطور که گفتم طنز یا جدیش به خودتون بستگی داره و فضاسازیش هم یادتون نره.ضمن اینکه گیاه سمی به اختیار یا به اجبار خورانده بشه به دوستتون ، به خودتون بستگی داره.




Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۵۳ جمعه ۳۰ آذر ۱۳۸۶

الیور وود قدیم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۰ دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۴۱ یکشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۴
از دور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 321
آفلاین
الیور با عجله آخرین کلمات مقاله اش را با خط بدی نوشت و به سرعت کاغذ را لوله کرد . سپس با قدم های سریع به سمت میز انتهای گلخانه رفت . انبوهی از کاغذ هاس لوله شده روی میز به چشم می خورد . دامبلدور درحالی که کاغذ لوله شده ای را رو بروی صورتش می گشود از بالای عینک طلائی اش الیور را بر انداز کرد . کاغذ جلوی صورتش را پائین آورد و در حالی که به صندلی راحتی اش تکیه می داد گفت :
- آقای وود ، دوست ندارم دانش آموز ها تکالیفشون رو سر کلاس انجام بدن . به خاطر اینکار مجبورم ازتون امتیاز کم کنم !
الیور من و منی کرد و گفت :
- ببخشید پرفسور ، خودتون که می دونید ، دیروز مسابقه ی کوئیدیچ داشتیم و ...
دامبلدور لبخندی زد و سرش را به الیور نزدیک تر کرد .سپس با صدای آرامی گفت :
- شاید اگه مقاله ی خوبی نوشته باشی ، به خاطر برد دیروزتون هم که شده ازت امتیاز کم نکنم .

دامبلدور چشمکی به الیور زد و مقاله ی لوله شده را از دست او گرفت . چوب دستی اش را برداشت و با حرکت دادن آن مقاله های روی میز را به گوشه ی میز منتقل کرد . مقاله ی الیور را روی میز گذاشت و مشغول خواندن شد :


صدای وزش باد و برخورد قطره های باران به شیشه های برج شمالی ، همه ی اعضای تیم کوئیدیچ گریفیندور را ناراحت کرده بود . اگر بارش باران به همین صورت ادامه پیدا می کرد ، کار آنها در برابر تیم اسلایترین بسیار سخت می شد . اعضای تیم کنار شومینه ی تالار جمع شده بودند و بحث و گفت و گو می کردند . در این میان فرد و جرج با شور و هیجان مطلبی را به اعضای تیم می گفتند :
- ... خوب می شه امتحانش کرد ، اما اگه کار کنه فردا خیلی کارمون راحت تر می شه . فکرشو بکنید ، با خوردنش دیگه بارون نمی تونه جلوی دیدمونو بگیره . دمای بدنمون هم تغییر نمی کنه . اینو تازه ساختیمش ، یعنی ... یعنی هنوز کامل نشده ، اما گفتم که ، امتحانش مجانیه !

بحث های بالا پیش مقدمه ی این مقاله بود . همانطور که گفته شد ، معجونی نا شناخته که به وسیله ی برادران ویزلی ساخته شده بود مورد بحث قرار گرفت ، در انتها نیز تنها کسانی که حاظر به امتحان آن شدند ، خود آنها بودند . هیچ یک از آنها در مورد مواد به کار رفته در معجون چیزی نگفتند . قرار بر این شد که فرد معجون را امتحان کند .

معجون رنگ لجنی چندش آوری داشت ، هر چند ثانیه نیز حباب سفید رنگی بر سطح آن ظاهر می شد . اما بر خلاف ظاهرش بوی خوبی از آن بلند می شد . فرد مقداری از معجون را داخل گیلاس کوچکی ریخت و رو به جمع آن را سر کشید . از حالات چهره ی او می شد فهمید که معجون همانند بوی خوب ، مزه ی خوبی را نیز داراست . تا چند ثانیه لبخند روی چهره ی فرد به خوبی دیده می شد ، اما بعد از چند ثانیه صدای عجیبی از داخل شکم فرد به گوش رسید . چهره ی او تغییر کرد و به سرخی گرائید . فرد دستش را به شکمش گرفت و روی نزدیک ترین مبل نشست . جرج با سرعت به سمت او رفت . فرد دهانش را به طرز عجیبی باز و بسته می کرد . لب هایش به طور کامل سفید شده بودند و ناخن هایش به رنگ کبود در آمده بود . تمام دانش آموزان حاظر در تالار به سمت شومینه هجوم آورده بودند . صدای جیغ دختر ها و فریاد پسر ها در هم آمیخته بود . به سمت فرد رفتم و و به همراه جرج او را بلند کردیم به سمت در سالن بردیم . در فکر این بودم که چگونه فرد را از تابلوی بانوی چاق رد کنیم که صدای پرفسور مک کونگال به گوشم رسید .
- اینجا چه خبره ؟ چه بلائی سر فرد اومده ؟

پرفسور در میان سروصدا ها به زحمت بطری باقی مانده ی معجون را از جرج گرفت و آن را به بینی خود نزدیک کرد . سپس به سمت جرج برگشت و گفت :
- توی این معجون از سیرافورن استفاده کردین ؟

وقتی جرج سرش را به نشانه ی مثبت تکان داد پرفسور سریع بطری کوچکی از جیبش خارج کرد و به سمت دهان فرد گرفت . چند قطره از محتوی داخل بطری به دهان فرد ریخت و با عصبانیت به اون نگاه کرد . هنوز چند ثانیه نگذشته بود که چهره ی فرد تغییر کرد و لب های سفیدش به سرخی اولیه بازگشتند. فرد به بقل برگشت و استفراغ کرد . مایع سبز رنگی از دهانش خارج شد و روی سنگ فرش سالن ریخت . نفس های فرد متعادل و صدای عجیب شکمش نیز متوقف شد . بعد از چند دقیقه نیز تمام اثرات به طور کامل از بین رفت .

بعد از این اتفاق از پرفسور در مورد معجون سوال کردیم :
سیرافورن نوعی گیاه سمی است که آب بدن را به سرعت جذب می کند به طوری که بعد حدود نیم ساعت معده پر آب شده و از کار می افتد و فرد با خطر جدی مواجه می شود . تنها راه حل این سم نیز خارج کردن سریع آن از بدن است که پرفسور آن را با خوراندن معجون مخصوص ( که بعد ها فهمیدم با استفاده از قرص های تهوع فرد و جرج ساخته شده) انجام داد . ..


دامبدور مقاله را روی میز گذاشت و در حالی که به روبرو نگاه می کرد گفت :
- سیرافورن ، یادمه برای گشف خواص خون اژدها زیاد ازش استفاده کردم . اون هم روی اژدها ، نه انسان . وحشتناکه که توی مدرسه همچین گیاه خطرناکی بین دانش آموز ها باشه .
سپس در حالی که انگار تازه متوجه حضور الیور شده به سمت او برگشت و گفت :
- اووه ... آقای وود ، عجله توی مقالتون به چشم می خوره ، اما فکر کنم بتونی امیدوار باشی که به خاطر تأخیر مقالت از گریفیندور امتیاز کم نکنم . البته باز هم می گم . فکر کنم !

دامبلدور دوباره چشمکی به الیور زد و به صندلی تکیه داد .


ویرایش شده توسط الیور وود در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۳۰ ۱۳:۳۶:۵۱

این روزها که می گذرد
شادم
این روزها که می گذرد
شادم
که می گذرد
این روزها
شادم
که می گذرد...

«قیصر»


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۵۹ پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶

آلبوس پرسیوال ولفریک  دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۵ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۴:۰۹ جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 281
آفلاین
جلسه اول گیاه شناسی

آلبوس در کلاس منتظر بود تا فرزندانش از راه برسند .نگاهی به ریشش که امروز به آن مدل دوشاخه داده بود ، انداخت.
صدای قهقهه بچه ها نزدیک و نزدیک تر می شد.

نگاهی به گلخانه انداخت تا مطمئن شود که همه چیز در جای خود قرار دارد.
-آره داشتم میگفتم ، من نمیدونم چرا هنوز استادمون را به ما معرفی نکردند.
-فقط خدا کنه اون اسپی گنده نباشه ، آخه دیگه تو کلاس جا واسه ما نمیموند.
-مطمئنا ایشون نیستن ، خانم دابز.چون الان در سنت مانگو بسر میبرن.
همه بچه ها با دیدن دامبلدور خشکشان زد، گویی آنچه را که می دیدند باور نمیکردند.


تمامی شاگردان در حالی که همچنان بهت زده بودند ، بر سر جای خود نشستند و دامبلدور شروع به سخن گفتن کرد:
-خب فکر نمیکنم نیازی به معرفی باشه ، متاسفانه پس از ترم پیشین بحثی برای تدریس گیاه شناسی بین آراگوگ و اسپراوت درگرفت که نتیجه اش این شد که پروفسور اسپراوت هم اکنون در سنت مانگو بسر می برن و متاسفانه هنوز معالجه نشدند.


در همین هنگام ، او گویی زرین را که در دستش بود ، به هوا پرتاب کرد .گوی زرین در هوا متلاشی شد .ذرات آن در حالی که به سمت زمین می رفتند ، در کنار هم قرار گرفتند و جملاتی را تشکیل دادند:
-قبل از شروع درس این جلسه ، ازتون میخوام که که برنامه جلسات این ترم را یادداشت کنید.بحث اصلی ما در این ترم ، صحبت در مورد گیاهان سمی هست تا بهتر با آنها آشنا بشین.
شاگردان نیز شروع به نوشتن برنامه کردند که از این قرار بود:
جلسه اول: انواع طبقه بندی گیاهان سمی
جلسه دوم: گیاهان دارای فیتوتوکسین
جلسه سوم: گیاهان سیانوژنتیک-قسمت اول
جلسه چهارم:گیاهان سیانوژنتیک-قسمت دوم
جلسه پنجم:جمع بندی و خلاصه جلسات قبل
-آقای ویزلی لطفا دستت رو توی دماغت نکن ، قراره بعد از کلاس اون دست ، توی دست دیگه ای قرار بگیره.
صدای خنده بچه ها به کلاس طراوت بخشید.


-خب جلسه اول رو به یاد ریش مرلین ، که من هر کاری می کنم ریشم به بلندی اون ریش اعظم نمیشه ، شروع میکنیم.سه نوع دسته بندی واسه گیاهان سمی داریم ، طبقه بندی اول رو جادوگر سیاه پوستی به نام کورنوین انجام داد که سرانجام بدلیل خورانده شدن عصاره اقاقیا توسط انجمن دوستداران محیط زیست جادوگری ، کشته شد.اون گیاهان سمیو بر اساس انواع گیاهان تقسیم بندی کرد که الان ارزش زیادی نداره.


دسته بندی دوم توسط یک فشفشه به نام روهین انجام گرفت ، که تا پایان عمرش سعی می کرد بتونه جادو انجام بده تا بلکه بتونه اثرات سم را درمان کنه ولی طلسمی که سرنجام تونست ایجاد کنه آواداکداورا بود که از فرط عصبانیت بروی خودش اجرا کرد .
این تقسیم بندی هم بر اساس اعضایی هستش که سم تحت تاثیر قرار میده مثل دستگاه عصبی ، گردش خون ، تنفسی .
بفرماین حاج کالین...
-ببخشید پروفسور هیچی اینجا یه سری حرکات بیناموسی شاهد شدیم ، خواستیم بگوییم آسلام در خطر است.
-ممنونم ، واقعا نکته خوبی بود !!!
دسته بندی آخر هم که الان استفاده میشه بر اساس ترکیب سمی گیاهان سمی هستش که به سه دسته تقسیم میشن.کسی میدونه اون سه گروه چیه؟
خواهش میکنم ماندانگاس...
- یکی بی ناموسیه ، یکی نحوه برخورده و آخری هم قدرت
-با مورد آخر زیاد موافق نیستم که بعنوان سم عمل کنه ولی خب ممکنه.
صدای خنده اندوه بار بچه ها در کلاس پیچید که حاکی از دلی پرخین داشت !!!


آلبوس ادامه داد:
-دسته اول سم گیاهی دارن، دسته دوم سیانوژنتیک دارن که سیانور رو میسازه و آخرین دسته هم ، گیاهانی که سم هایی بجز این دو تا رو دارن.


خب درس این جلستون تموم شد.برای جلسه بعد یه مقاله برای من بنویسین که اگر دوستتون یک گیاه سمی بخوره(اشتباها یا عمدا دست خودتونه) ، چه حالتهایی پیدا میکنه و شما چه کار میکنین.راستی میتونه طنز یا جدی باشه ولی فضاسازی یادتون نره.موفق باشین ، عزیزان من.
شاگردان به سمت در گلخانه هجوم بردند در حالی که کالین فریاد میزد:
-آی ، آسلام...وای آسلام.خواهران ، برادران فاصله را رعایت کنید.
سرانجام گلخانه خالی سوت و کور شد و صدای قرچ قرچ گیاه گوشتخواری فضا را پر کرد.آلبوس دامبلدور در حالی که لبخندی بر لب داشت ، ریش مصنوعیش را درآورد و گن لاغری اش را کند در حالی که با خود می گفت:
-چقدر دلم برای گلخونم تنگ شده بود!!!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۲۹ ۱۹:۰۵:۵۸
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۲۹ ۲۳:۳۵:۳۷



Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۱:۴۲ جمعه ۲۳ آذر ۱۳۸۶

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
اين درس پنجشنبه ها توسط آلبوس دامبلدور تدريس خواهد شد.

آذر:29
بهمن:4-18
اسفند:2-16


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲:۲۵ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۸۶

آراگوکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۱۰ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۴۴ جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۸۷
از خوابگاه دختران بنا به دلایلی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 214
آفلاین
امتیازات جلسه سوم کلاس گیاه شناسی

گریفیندور :
لاوندر براون :
پست خوب و مناسب و جالبی بود ...
سوژه ی نسبتاً خوبی داشتی... اونو خوب پیش برده بودی.
غلط املایی هم داشتی نسبتاً که حاکی از این بود که پستت رو سریع تایپ کرده بودی.
به خاطر اینکه سوژه سخت بود ارفاق میکنم :
امتیاز : 27

اسلایترین :
ایگور کاراروف :
هوووم.... من در کل از این نوع پست هایی که جدین و توشون طنزه اصلاً‌خوشم نمیاد! ممکنه یک شیوه نوین خونده بشه ولی هم از طرفی ریخت پست جدی رو بهم میریزه و از طرفی هم با طنز در تضاده!
با ارفاق ...
ــ 27 امتیاز

هافلپاف :
لودو بگمن :
واقعاً عالی بود... شروع پست فوق العاده ای داشتی که اصلاً پست رو لو نمیداد... سوژت واقعاً از اونایی بود که من عاشقشم ... معلوم بود که منو شناختی
غلط املایی خیلی کم داشتی و پستت رو خیلی خوب جلو برده بودی.
امتیاز : 30

امتیازات جلسه چهارم کلاس گیاه شناسی

گریفیندور :
لاوندر براون :
این پستت از پست قبلی افت کرده بود...
سوژه رو ادامه نداده بودی و تقریباً داشتی به سوژه های فرعی چسبیده بودی!
صحنه سازی ها خوب بود و غلط املایی هم داشتی.
امتیاز : 26

اسلایترین :
ایگور کارکاروف :
اون مقدار طنزی رو که در پست قبلی داشتی رو تقریباً نابود کرده بودی!
صحنه سازی هات خوب بود ولی پستت جای کار خیلی داشت .
امتیاز : 26


هافلپاف :
لودو بگمن :‌
دو تا پستت خیلی هماهنگ بودن... از همه لحاظ ... چه از لحاظ شکلک ها ... چه از لحاظ پست ... چه از لحاظ سوژه و حسابی حال کردم با خوندنش! خیلی خوب درس رو هم توجیح کرده بودی.
امتیاز : 30

راونکلاو در کلاس ها شرکتی نکرد!


وقتی �


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱:۳۴ جمعه ۹ شهریور ۱۳۸۶

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۵ سه شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۴۷ جمعه ۶ فروردین ۱۴۰۰
از ته چاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 730
آفلاین
سلام استاد... به به چقدر خوشتيپ شدي امرزو استاد جون! الهي فدات شم!! واي... چه عنكبوت متشخصي!

استاد غرض از مزاحمت اين بود كه تكليف بديم خدمتون!

تكليف جلسه ي 3: پست اول!

تكليف جلسه ي 4: پست دوم!

راستي استاد جون؛ يه جوري نوشتم كه خوشت بياد! حالا بخون ميفهمي. نمرش يادت نره!

نمره ي پاچه خواري رو هم بده!
يه چند مورد ِ ديگه هم نمره دار هست كه تو طول پست گفتم!


مواظب خودت باش استاد! (اِند پاچه خواري!!)


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۶:۵۴:۳۰ پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶
[size=small]


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۴۵ پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۶

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
پست شماره 170

پست شماره 171!

پ.ن.استاد عزيز!توجه كن كه رول من به سبك جديدي است كه جدي است،توصيفات و ... و در بعضي جاها براي اينكه خواننده خسته نشود،نكات طنز درونش است!
با تشكر از هوريس عزيز،براي راهنمايي در نوشتن اين سبك رول!!


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۷:۱۸ پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۶

لاوندر براونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۴ چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۶:۴۳ شنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۶
از تو دفتر ِ مدیر ِ مدرسه!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 544
آفلاین
سلام استاد.
خیلی تکلیفتون سخت بودا!امتیاز از خودتون در کنید!
مرسی.
اینقدر حرف زدم نزدیک بود لینکو یادم بره!
کافه ی تریای مادام پادیفوت


[font=Tahoma][size=large][b][color=3300FF]نیروی جوان > تفکر جوان > ایده های نو > امید ساحره ها و ج�


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶

آراگوکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۱۰ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۴۴ جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۸۷
از خوابگاه دختران بنا به دلایلی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 214
آفلاین
جلسه سوم و چهارم درس گياه شناسي


نور خورشيد از ميان شيشه هايکلاس گياه شناسي پرتو افشاني ميکرد و دانش آموزان که پشت ميز هاي چوبش نشسه بودن پوستشان توسط آفتاب نوازش ميشد.
در همين زمان يهو در کلاس منفجر ميشه و آراگوگ در آستانه در ظاهر ميشه!
ملت : تصویر کوچک شده اه اه اه! چه عنکبوت بيريختي!

آراگوگ بي توجه به ادا و اطوار هاي دانش آموزا يهو چشمش به هريمون ميفته که به اين شکل تصویر کوچک شده در حال نگاه کردن به وي بود...

آراگوگ که انگار يک آهنه و هرميون هم يک آهن ربا جذب اون ميشه که يهو يک مشت توسط رونالد ويزلي کوبيده ميشه تو سرش و باعث ميشه که آراگوگ پرت شه طرف تخته و درسش رو شروع کنه !
ملت :

آراگوگ وقتي رسيد پشت ميزش يک دکمه رو زد و باعث شد که مترجم هاي گوشي مانند به گوش هاي دانش آموزان بچسبه ( خب آي کيو يارو عنکبوتي حرف ميزد دانش آموزا نمي فهميدن! چرا نم فهمي ... بفهم ديگه )

ـ خب دانش آموزان عزيز چون طي اين چند روز در بين اساتيد مد شده که دو جلسه اي درس بدن ما نيز در راستاي خز شدن اين نوع شيوه گامي بر ميداريم و دو جلسه اي درس ميديم!
ـ خب يکي از درس هاي امروزمون در جهت سم شناسي هست...شما بايد دو تمرين کنيد در کافه تريا مادام پاديفوت ( دو پست ادامه دار ... يعني به صورتي که پست اولي شروع و پست دوم پايان ... هر پست هم مختص يک جلسه هست ) . سم ها يکي از مفيد ترين ها در گياه شناسي هستند... همچنين پادزهر ها ه----------------م همين اهميت را در رشته گياه شناسي دارا هستند ... سم ها حتماً باعث مرگ چه تدريجي و چه سريع نميشه... سم ها به درجات مختلفي طبقه بندي ميشن که البته بهترین و خوف ترین سم ها از گیاه ها به دست می آید.

1. سم هايي با درجه پائين : اين نوع سم ها عواقبي مانند حل شدن زبان و يا از بين رفتن استخوان ها در بدن مي شوند.
این زهر از گیاهان شمبلیله جادویی و کدو حلوایی سیاه به دست میاد.

2. سم هايي با درجه متوسط : اين نوع سم ها باعث می شوند که آدم از وجود خودش متنفر بشه!
این زهر از ریشه های مارگارت کوهی و گلی قرمز رنگ که در نزدیکی های زندگی ققنوس هست به مینیاتور به دست میاد.

3. سم هایی با درجه بالا ( مهلک ) : معروف ترین سم ها از گونه ای گیاه به نام گیاه مگسی به دست میاد و سم هاش بسیار برای گیاه شناسی مفید هستند به گونه ای که هر قطره این سم ارزش 1000 گالیون طلا را دارد. همچنین این زهر ها پادزهری ندارند.

-----------------------------------------------
تکلیف همون طور که گفته شد در تاپیک کافه تريا مادام پاديفوت قرار داره ... یعنی تکلیف هر دو جلسه!
شما با یک همراه وارد کافه مادام پادیفوت می شین که از قبل آماده برنامه های کلاس بوده... بعد از اون هم شما در پست اول به همراهتون یک زهر میدین ( توجه داشته باشین زهر درجه مهلک پادزهر نداره...پس نباید از اون استفاده کنین) و در پست دوم یک پادزهر رو که خودتون باید کشف کنین ( در داخل مغازه انواع و اقسام گیاهان برای انجام این کار هست و یادتون باشه که باید هم تشکیل زهر و هم تشکیل پادزهر رو توصیف کنین ) رو به همراهتون تزریق کنین.(حالا میتونه عواقب خوبی در بر داشته باشه یا عواقب بدی! .

ــ تکلیف هارو میتونید هم طنز و هم جدی بنویسید.

ــ لینک پست ها رو در همینجا قرار بدید.

ــ در تکلیف هیچ اسمی ابداً‌ از هاگوارتز به کار نبرید در غیر این صورت هیچ امتیازی تعلق نمی گیره!

با احترام.


وقتی �


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۲۱ چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۸۶

آراگوکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۱۰ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۴۴ جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۸۷
از خوابگاه دختران بنا به دلایلی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 214
آفلاین
امتیازات جلسه دوم کلاس گیاه شناسی :

گریفیندور :
لاوندر براون :
پست خوبی بود... شروع خوبی داشت و سوژه رو خوب پرورش داده شده بود.از طنز هم به خوبی استفاده کردی ولی پستت غلط املایی هایی داشت.
امتیاز : 26

آماندا لانگ باتم :
سوژه رو خوب پرورش نداده بودی...پستت هم طولانی بود ... ولی توصیف صحنه هات بد نبود و غلط املایی داشتی.
امتیاز : 24

پرسی ویزلی :
یکی از پست های برتر...! با اینکه نوع پست خوب نبود ولی سوژه رو درست کرده بودی و آخر داستان هم دست نفر بعدی رو برای ادامه داستان باز گذاشته بود.
امتیاز : 28

الیور وود :
پست بیشترش تقریباً دیالوگ بود... البته دارای صحنه سازی هایی بین این دیالوگ ها هم بود.غلط املایی هات متوسط بود که معلوم میشد پستت رو نخوندی...در کل پست قابل قبولی بود.
امتیاز : 26

جسیکا پاتر :
اولین چیزی که در پستت مشاهده شد پاراگراف بندیش بود که مشکل داشت...سوژه رو هم خوب جلو برده بودی...در کل یک پست خوب .
امتیاز : 26

اسلایترین :
ایگور کارکاروف :
از کلمه پسرک زیادی استفاده کرده بودی...!یعنی چی پسرک پسرک؟! خب اسمش رو میگفتی بین هر دو پسرک یک اسم بعد دوباره یک پسرک یک پست خوب!
امتیاز : 27

هافلپاف :
ریتا اسکیتر :
پاراگراف بندیت یکم مشکل داشت... اون خط هایی که تو داستان گذاشتی پست رو از ریخت و قیافه انداخته بود...غلط املایی هم داشتی.سلومشون : *اسلوموشن. ولی طول پستت مناسب بود و سوژه رو مناسب پرورش داده بودی.
امتیاز : 25

ماتیلدا استیونز‌ :
تنها نکته مثبت پستت همون طول خط پستت بود!! پست از طنز خوبی برخوردار نبود و همچنین سوژه رو قابل فهم برای خواننده روئیت نکرده بودی.
امتیاز : 20

راون کلاو :
متاسفانه دانش آموزی از این گروه شرکت نکرد!

با احترام .


وقتی �







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.