مکان دفتر مدیریت کارخانه آفتابه سازی !
سالازار: سلام بر کالین جیگر چهطوری برادر
کالین : به سالازار ! اینطرفا راه گم کردی !
سالازار در حالی که روی مبل راحتی بقل اتاق لم میداد گفت
سالازار : مرض از مراحمت این بود کالین جان که من چند وقته یه سرمایه ای بدستم اومده و میخواستم اون رو به جریان بندازم! وقتی شنیدم شما با نام و یاد مرلین یه کارخونه آفتابه سازی زدی گفتم کی بهتر از شما و کجا از کارخونه آفتایه سازی بهتر برای سرمایه گذاری!
ولی من چند وقت پیش که تو سایت مدیر بودم که هفتصد هشتصد هزار گالیون رشوه گرفتم یه دو سه ملیون گالیون هم اختلاص کردم! اینا مونده بود رودستم گفتم بیام یه حالی به آفتابه های شما بدم1
کالین در حالی که گل از گلش شکفته بود! گوشی تلفن رو برداشت :
کالین : الو جاسم! پاشو یه چای دیشلمه توپ با یه قلیون سه سیب پرتغال نعنا وردار برای آقای اسلیترین بیار!
(حالا تا دودقیقه پیش سالی بودم ها )
سالازار :
کالین : خوب میفرمودین! اتفاقا بنده خودم به این فکر افتاده بودم که یکمکی این جا رو گشادش کنم!
سالازار:
کالین : یعنی گسترشش بدم !
سالازار: آهان!خوب والا منم یه سری پیشنهاداتی دارم !
کالین : عجـــــــــــــــب! خوب بفرمایید!
سالازار: وال بنده یه شکرت مهندسی دارم که برو بچسش میشینن هرچی دلشون میخواد اختراع میکنند! تازه گی ها هم یه چیزی جدید درست کردن به اسم <دست خود شور! > که از ضا رابطه نزدیکی با آفتابه داره!!!
کالین : عجـــــــــب !
سالازار اذامه داد : طرز کارش اینطوریه که نصب میشه سر لوله آفتابه ! و از اون به بعد شخص دیگه کاملا راجت کارشو میکنه ! البته آب کدو حلوایی به روتون! .. . راحت کارشو میکنه و بعدشم فقط افتاب رو ( روم به زیر زمین ) میگیره جایی که باید بگیره! و کار شستوشو اتو ماتیک در دو مرحله روشویی دو تو شویی انجام میشه!
کالین :
عجب !
و باز سالازار ادامه داد : در ضمن ما میتونیم برای تبلیغات این محصول رو به صورت رایگان در اختیار مراکز مرلین گاه اتوماتیک که به تازگی دارن در سطح شهر درست میشن بذاریم! این خودش تبلیغات خوبی به حساب میاد!
کالین : خوب سالازار جان در این مدت که مشا داشتی توضیحات رو برای من میدادی من یه تلفن کوتاه به موسسه مالی اعتباری گرین گوتز زدم و حساب تو رو چک کردم ! که دریغ از یک دونه سیکل! حالا اگر اشکالی نداره
جاسم
و نور ممد
تو رو به بیرون راهنمایی میکنن!
سالازار :