هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۳۴ پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۷

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
(پست نتیجه توسط لرد ولدمورت نوشته شده)


نتیجه دوئل ویولت بودلر و لادیسلاو زاموژسلی:


امتیازهای داور اول:
ویولت بودلر: 26.5 امتیاز – لادیسلاو زاموژسلی: 27 امتیاز

امتیاز های داور دوم:
ویولت بودلر: 27 امتیاز – لادیسلاو زاموژسلی: 27.5 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
ویولت بودلر: 27.5 امتیاز – لادیسلاو زاموژسلی: 27 امتیاز

امتیازهای نهایی:
ویولت بودلر: 27 امتیاز – لادیسلاو زاموژسلی: 27.16 امتیاز


برنده دوئل: لادیسلاو زاموژسلی!


............................

-از این بالا که نگاه می کنی همه چی دوست داشتنی تر به نظر می رسه. کوچیک تر...ساده تر...انگار همه چی تو بغلت جا می شه. درست مثل خودت.

همراه کوچک سفید رنگش جوابی نداشت.

-هی...مجبور نیستی پا به پای من بیای...ببین...پرات دارن کنده می شن...

ویولت خطاب به قاصدکی که با جدیت او را همراهی می کرد گفت.
قاصدک پر نداشت...ولی ظاهرا اجزای تشکیل دهنده اش هم آنقدر برای کسی مهم نبود که نامی برایشان برگزیند!
قاصدک به سختی تقلا می کرد خودش را با سرعت بسیار زیاد ویولت تطبیق دهد.

کار سختی بود.

ویولت هم متوجه بود.
-خب...ببخشید که برات سخته. اگه می تونستم سرعتمو کم کنم، این کارو می کردم. ولی لذتش به همینه! البته اگه لذتش به همین نبود هم شک دارم کاری از دستم بر میومد. هر جا خسته شدی راه خودتو برو. من دلخور نمی شم. همینقدر که اومدی هم خیلی خوبه. حس فوق العاده ای نیست؟ نه نه...صبر کن...کلمه درست این نبود. آره...پیدا کردم...خودشه...بی نظیره! یوهووووووووووو!

دست هایش را به دو طرف باز کرده بود و از پیچیدن باد لابلای موهایش لذت می برد.
.
.
.
-دقیقا داره چیکار می کنه؟

با سوال کراب، لادیسلاو به بالای سرش نگاه کرد.
-سخنی در باب زیبایی و مسرت بخشی پرواز بیان نموده و سپس خود را به جریان باد سپرد.

کراب سرش را خاراند. هر چقدر دقیق تر نگاه می کرد اثری از جارو، ابر، قاصدک یا هیچ چیز دیگری نمی دید.
فقط ویولت بود و سرعت سرسام آورش...

-یعنی چی به جریان باد سپرد! این الان پروازه؟ این که سقوطه؟

-د نه خب دیگر!مقصد حائز اهمیت می باشد. گر مقصد شما به این سمت باشد، این خود بسی پرواز است!

کراب چیزی نفهمیده بود. به نظر او ویولت همچنان در حال سقوط بود.
-الان پخش زمین می شه ها...

-شاید هم نشد. کسی چه می داند...شاید هم باد او را بالا برد...شاید در لحظه آخر از تصمیم خود منصرف شد...شاید قاصدکی که در حال گفتگو با اوست، قانعش کرد! گفتم که...کسی چه می داند...


کراب توانایی دیدن ادامه پرواز، سقوط، یا تصمیم ویولت را نداشت. در حالی که به مسیر باد فکر می کرد، محل را ترک کرد.


ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۳:۴۸ سه شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
قبل ازسوژه دو تا نکته رو بگم.

1- از این به بعد سعی می کنیم سوژه های بدون توضیح بدیم. ولی وقتی توضیحی می دیم، یا موقعیتی رو تشریح می کنیم، به توضیحات توجه کنین. سوژه اصلی شما همون توضیحات هستن. چون پیش اومده که پرسیدن حتما باید با توجه به توضیحات بنویسیم یا اسم سوژه کافیه؟
حتما باید با توجه به توضیحات بنویسین.

2- موقع سوژه دادن بر می گردیم و بیشتر از صد و پنجاه سوژه قبلی رو بررسی می کنیم و سعی می کنم سوژه تکراری ندیم. بررسی می کنیم که چه سوژه ای رو قبلا به کی دادیم و با توجه به تعویض شناسه ها احتمال اشتباه هم وجود داره.
ولی بعد از این همه سوژه، تضمینی وجود نداره که سوژه مون تکراری یا شبیه به سوژه های قبلی نباشه.
فقط اگه سوژه برای شما تکراری بود یا کاملا شبیه یکی از سوژه هایی بود که قبلا نوشته بودین و احساس کردین که بهتره عوض بشه، اطلاع بدین که عوضش کنیم.

.......................

سوژه دوئل لودو بگمن و سلینا مور: شیء مجهول!


توضیح:

یه شیء مشنگی(ماگلی...غیر جادویی) به دست شما می رسه. شما تا حالا ندیدینش و نمی دونین چیه. این شیء هر چیزی می تونه باشه و به هر شکلی می تونه به دستتون رسیده باشه.
توضیح بدین که باهاش چیکار می کنین. کشف می کنین که به چه دردی می خوره یا نه؟
استفاده دیگه ای ازش می کنین؟
استفاده نمی کنین کلا؟


سوژه رو می تونین درباره شخصیت خودتون یا هر شخصیتی که مایل باشین بنویسین.
خیلی هم سخت نگیرین. در همین حد که یه وسیله غیر جادویی بیفته دست یه جادوگر، برای مربوط بودن پستتون به سوژه کافیه. بقیه شو آزادین.

هر سوالی داشتین، همین جا یا در پیام شخصی(ترجیحا از من که بیشتر میام) بپرسین.

برای ارسال پست در باشگاه دوئل، ده روز( تا دوازده شب شنبه 7 مهر) فرصت دارید.

مهلت دوئل، بعد از شروع دوئل به هیچ عنوان تغییر نمی کنه. حتی با هماهنگی دو طرف.


جان سالم به در ببرید!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۷:۲۶ دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
یوآن و هوریس

بابت تاخیر عذرخواهی می کنم. همونطور که می دونین مسافرت بودم و ممنونم که صبر کردین.

..................

نتیجه دوئل یوآن بمپتون و هوریس اسلاگهورن:


امتیازهای داور اول:
یوآن بمپتون: 27 امتیاز – هوریس اسلاگهورن: 29 امتیاز

امتیاز های داور دوم:
یوآن بمپتون: 27 امتیاز – هوریس اسلاگهورن: 28.5 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
یوآن بمپتون: 26.5 امتیاز – هوریس اسلاگهورن: 27.5 امتیاز

امتیازهای نهایی:
یوآن بمپتون: 27 امتیاز – هوریس اسلاگهورن: 28.5 امتیاز


برنده دوئل: هوریس اسلاگهورن!


...............


-ببین داداش...تو کشتی دعوا راه انداختی، بعدم که این بوی غیر عادی با منشاء نامشخص پخش شد و مسافرا رو کلافه کرد. دیگه چاره ای نداری. قبول هم نمی کنی پرتت کنیم تو دریا. پس حرف نزن و فقط بشور و بساب. خسارت رو جبران کن! عرشه این کشتی باید برق بزنه. روشن شد؟

یوآن غمگین، متوجه شده بود.
-خب بابا...حداقل یه دستمالی...تی ای چیزی بدین. داداش هم نیستم و خواهرم!

هوریس به قسمت انتهایی بدن یوآن اشاره کرد.
-تو که تی سر خودی! با همون پاک کن. خوب تمیز کن...وگرنه کاری می کنم که جای چشمات و گوشات عوض بشن.

برق از سر یوآن پرید! دود از کله اش بلند شد! وحشت کرد!

اصولا به سادگی تسلیم هیچ تهدیدی نمی شد...ولی این یکی فرق می کرد.

یوآن از کودکی فوبیای عوض شدن جای چشم و گوش داشت. شب ها دائما کابوس می دید که پیرمردی ریش سفید و نورانی با لبخند به او نزدیک شده و جای چشم و گوشش را عوض می کند.
و حالا در آسیب پذیرترین موقعیت، این ترس به سراغش آمده بود.

در نتیجه بدون اعتراض شروع به سابیدن کف کشتی با دمش کرد.
با جدیت و قدرت!
هر بار که فکر می کرد به اندازه کافی تمیز شده، یاد تصویر چشم و گوش عوض شده خودش می افتاد...و این تصویر اصلا زیبا نبود.

شست و سابید و خشک کرد...شست و سابید و خشک کرد...شست و سابید...و نتوانست خشک کند!
برای این که آب از قسمت زیرین به درون کشتی نفوذ می کرد.

-تو چیکار کردی بی عرضه؟ کشتی سوراخ شد که...چقدر سابیدی مگه؟

یوآن به دست های هوریس خیره شد...باید مطمئن می شد که آن دست ها نزدیک چشم ها و گوش هایش نمی شوند.


ساعتی بعد


کشتی در حالی که قسمت عقبش کمی به داخل آب فرو رفته بود به راهش ادامه می داد.
هوریس اسلاگهورن در کابین کاپیتان را باز کرد و به سختی خود و سپس شکمش را وارد کابین کرد.
-کاپیتان هاگرید...مشکل حل شد. دیگه آبی به داخل کشتی نفوذ نمی کنه.

هاگرید ماسک خامه اش را به پیشانی مالیده، و دو قطعه کیک شکلاتی روی چشمانش گذاشت.
-خوبه...مطمئن بشین که کاملا قالب سوراخ شده. بیش از پیش به عقب خم نشیم.

هوریس از بسته بودن چشمان هاگرید سوء استفاده کرد و انگشتش را روی خامه های قسمت بینی کشید و داخل دهانش گذاشت!
-سوراخ بزرگی نبود. به سختی از قسمت پایین کشتی فروش کردیم اون تو. اول کمی سرخ بعد هم بنفش شد...بعدش کمی اعتراض کرد. ولی وقتی خواستم گوشش رو بکشم فورا ساکت شد و موافقتش رو اعلام کرد. نمی دونم چرا. ولی اون پایین، خوشحال به نظر می رسید. اینجوری بوش هم کسی رو اذیت نمی کنه. طبق محاسبات من شانزده دقیقه قبل باید خفه شده باشه. ولی این بد نیست. جسدش شروع می کنه به باد کردن و سوراخ رو تا مقصد می گیره...


هاگرید زیر ماسک انگشت خورده اش احساس رضایت می کرد!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۷

لودو بگمن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۳۹ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۱:۴۲ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
از Wizardry pardic
گروه:
کاربران عضو
پیام: 158
آفلاین
سلام.
دوئل با ایشون.
هماهنگ شده.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳ چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
ویولت و لادیسلاو در مورد سوژه دار بودن دوئل به توافق رسیدن(یه بار خوشحال شده بودیم یکی سوژه آزاد خواسته...اگه گذاشتن بعضیا! )


سوژه دوئل لادیسلاو زاموژسلی و ویولت بودلر: قبر!


برای ارسال پست در باشگاه دوئل 14 روز( تا دوازده شب چهارشنبه 28 شهریور) فرصت دارید.


جان سالم به در...نبرید دیگه...سوژه تونم قبره!





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۱:۰۰ دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۷

ریونکلاو، وزارت سحر و جادو، مرگخواران

لاديسلاو زاموژسلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۵ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۲۲:۰۸
از یترومایسین
گروه:
کاربران عضو
ناظر انجمن
ریونکلاو
ایفای نقش
مترجم
مرگخوار
پیام: 541
آفلاین
با درود بر لرد تیره،

دوئلی با دوشیزه بودلر را ز جنابتان مسئلت داریم که مهمنّگ گشته با ایشان و زمانش را نیز یک میلیون و دویست و شش هزار و ششصد ثانیه مبذول بنمایید.

پ.ن: اینجانب طلب "موضوع آزاد" می داریم. این یک مورد هماهنگ شده نمی باشد.

تاریکیتتان درخشان،
لادیسلاو پاتریشوا خانزفا کاردلکیپ جورامونت پتیران عاصدیغ زاموژسلی،
و تامِ دی اکسید،
و دنگی که دینگ خطاب می گشت .


ویرایش شده توسط لاديسلاو زاموژسلی در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۱۲ ۱۱:۰۵:۱۶

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۴:۱۲ یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
نتیجه دوئل روبیوس هاگرید و ویولت بودلر:


امتیازهای داور اول:
روبیوس هاگرید: 26.5 امتیاز – ویولت بودلر: 27 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
روبیوس هاگرید: 26 امتیاز – ویولت بودلر: 27 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
روبیوس هاگرید:27.5 امتیاز – ویولت بودلر: 27 امتیاز

امتیازهای نهایی:
روبیوس هاگرید: 26.5 امتیاز – ویولت بودلر: 27 امتیاز


برنده دوئل: ویولت بودلر!


..........................


-ارباب کارای امروزتون تموم شد. فقط یه درخواست دیگه مونده که اونم از هاگ...

-هاگوارتز؟

کراب با تعجب به لرد سیاه نگاه کرد.
-ارباب...هاگوارتز که نمی تونه درخواست بده.این هاگ...

لرد سیاه آرزو می کرد کراب جمله اش را هرگز تمام نکند.
به روزهای گذشته فکر می کرد...گذشته ای نه چندان دور...


فلش بک

-صبر کنین...این آخریه به جون خودم. اینم بخونین.

لرد سیاه سوار بر ابر با ابهت و جذبه اش در حال پرواز در آسمان بود.
ولی دو نکته ظریف وجود داشت که مقداری از این ابهت و جذبه را کم می کرد.
یکی موتور پرنده ای بود که با سرو صدای ناهنجار در تعقیبش بود...و دیگری قاصدکی سفید و زشت و دختری که روی قاصدک نشسته بود و لبخند های کریهی-به نظر لرد سیاه- می زد.

روی موتور، غول دو رگه ریش بلندی نشسته بود و مقدار زیادی کاغذ پوستی در دست داشت.
-جون من این یکی رو بخون. سه فصل از کتاب ادبیات معاصر در تاریخ روسیه اس. اینو نخونی اصلا نمی فهمی من چی نوشتم. این عکسه رو ببین پس...این جوونیای ژولوس کاورنه...نویسنده نامی فرانسه هزاران سال قبل از میلاد مسیح. با الهام از حرکت دایناسورها داستان می نوشت. اینو باید بشناسی. اگه نشناسی نمی شه. صبر کن...موتورم سوخت بابا!

دختر قاصدک نشین، فورا مقدار قابل توجهی از ظرافتش را از دست داد و چند آچار و پیچ گوشتی از یقه لباسش خارج کرد.
-واست تعمیر می کنیم دادچ!

و رو به لرد سیاه کرد.
-نگران نباش. بهمون نمی رسه.

لرد سیاه سعی کرد سرعت ابرش را زیاد کند...ولی برای این کار به تمرکز زیادی احتیاج داشت که در آن لحظه موجود نبود.
-بهمون؟ این جا هیچ مایی وجود نداره. البته داره...اون ما فقط ماییم! تو جزوش نیستی و ما الان در تلاشیم که از خودت هم دور بشیم. برای چی داری همراه ما میای؟

دختر بسته ای را به طرف لرد سیاه پرت کرد.
-برای این که تو بلد نیستی مواظب خودت باشی. مواظب اون پرنده باش...داشتی می خوردی بهش. بگیر اینو...شکلات...اِ...چرا از ابرت رد شد؟ این فقط تو رو حمل می کنه؟ چه باحال! یه لبخند بزنی همه چی آسون تر می شه ها.

لرد سیاه مایل نبود لبخند بزند و تمایلی هم نداشت که درباره ابرش به فردی که حتی نمی توانست از جارو استفاده کند توضیحی بدهد.
قاصدک همچنان به نظرش بسیار زشت بود. شبیه دو عنکبوت که از ناحیه شکم به هم متصل شده و سپس با دقت فراوان رنگ سفید به آن زده شده و به سمت آسمان فوت شده بود.

بی اختیار بالا را نگاه کرد.

آسمان در حال تیره تر شدن بود.
ابرهای خشمگین به هم نزدیک می شدند.
لرد سیاه به خوبی می دانست که صاعقه ای در راه است...
و صاعقه به هر یک از دو همراهش که می خورد، برای او مایه مسرت و شادی بود.

کمی بالاتر...جایی میان ابرها، خبرهای دیگری بود.

-پسرم...شام حاضره...داداشت کجاس؟ صداش کن بیاد.

ابر کوچکتر نگاهی به سمت چپ انداخت...و نگاهی به سمت راست...و نگاهی به پایین.
برادرش را دید.
برادر جادوگر پرستش را!

-باز این داره به اینا سواری می ده. اگه بابا ببینه! هی...بیا بالا شام حاضره...اوهوی...با تواما...


و صاعقه ای که لرد سیاه منتظرش بود سر رسید...ولی به هیچ یک از تعقیب کنندگانش نخورد.
هیچ وقت نفهمید که ابر کوچکش کی و به چه دلیل ناپدید شد...


پایان فلش بک...


-اصلا خوب نبود...ما پیچ و تاب خوردیم...سقوط کردیم...دختره با قاصدکش ما رو گرفت. ما ترجیح می دادیم با فرق سر به زمین بخوریم ولی قاصدک سوار نشیم! اصلا با ابهت نبود. برو کراب...ما اصلا مایل نیستیم بدونیم درخواست دهنده کی بوده.


.......................


نتیجه دوئل لودو بگمن و هرماینی گرنجر:


امتیازهای داور اول:
لودو بگمن: 25.5 امتیاز – هرماینی گرنجر:26 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
لودو بگمن: 25.5 امتیاز – هرماینی گرنجر: 25 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
لودو بگمن: 26.5 امتیاز – هرماینی گرنجر: 26 امتیاز

امتیازهای نهایی:
لودو بگمن: 26 امتیاز – هرماینی گرنجر:25.5 امتیاز


برنده دوئل: لودو بگمن!


.......................


پیتیکو پیتیکو پیتیکو


-آقا... شرط بندی؟

هری با نگرانی عینکش را روی چشمش جابجا کرد.
-نه...لطفا منو تنها بذارین. به اندازه کافی استرس دارم. ولی این دفعه دیگه بهش اعتراف می کنم. اون حق منه...نه حق رون!

لودو بگمن از گفته های هری سر در نیاورده بود...ولی برای او، هر موقعیتی یک فرصت بود.
-شرط ببندیم؟که نصیب کدومتون می شه؟

هری نات های ته جیبش را بررسی کرد.
-نه...چیز زیادی برام نمونده. چقدر دیر کرد...عجیبه...هرماینی همیشه به موقع می رسید.

با شنیدن اسم هرماینی، لودو اشاره ای به جادوگری که کمی دورتر از آن ها ایستاده بود کرد.
جادوگر نزدیک شد.
-جناب بگمن...شما رو از دایره شرط بندی احضار کردن.

لودو سکه لپرکانی کف دست جادوگری که او را "جناب" خطاب کرده بود گذاشت و غیب شد. جادوگر برای همین حقوق می گرفت. ولی نمی دانست که چرا هیچ وقت دخلش با خرجش جور در نمی آید!

هری به تسترال هایی که عرق ریزان در حال دویدن بودند انداخت.
-این دفعه بهش می گم. معجون جرات هم که خوردم...موهامم مرتب کردم. همه چی داره درست پیش می ره. اون تستراله منو یاد هرماینی می ندازه. چقدر خوشگله!

تسترال مورد اشاره هری بسیار هم زشت بود!
موهای کوتاه و کاملا وزی پشت گردنش داشت...دندان هایی بسیار بزرگ و قدرت بدنی کم...
تسترال به سختی داشت سعی می کرد خودش را به بقیه برساند.
بقیه ای که حالا می فهمید چندان هم تسترال نیستند...

-هی...تو...چند روزت مونده؟

هرماینی بدون کم کردن سرعتش، به تسترال سبقت گیرنده جواب داد.
-سه هفته...تو چی؟

-شش سال و سه ماه...ببخشید...اگه این مسابقه رو ببازم دو ماه اضافه می شه.

تسترال به سرعت از هرماینی جلو زد...هرماینی که نگاهش به سمت هری بود، آرزو می کرد که ای کاش به محض ورود، سر ساعت رسیدن هری با لودو بگمن شرط بندی نکرده بود.




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۶:۲۶ سه شنبه ۶ شهریور ۱۳۹۷

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
سوژه دوئل هاگوارتزی هرماینی گرنجر و لودو بگمن: پول!


توضیح:

شما جایی کار میکنین که مسئول خرید هستین. برای خریدن یه چیزی، پولی به شما داده میشه. ولی به هر شکل اون پول رو از دست میدین. گم میکنین...دزدیده میشه...خرج میکنین یا ...
این ماجرا رو از اول تعریف کنین. کجا کار میکنین...چی قرار بخرین...چه بلایی سر پول میاد و بعد پول رو (یا جنس مورد نظرتون رو) چطوری تهیه میکنین(یا نمیکنین).


برای ارسال پست در باشگاه دوئل چهار روز(تا دوازده شب شنبه 10 شهریور) فرصت دارید.


زیبا بمیرید!










ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۷:۲۱ سه شنبه ۶ شهریور ۱۳۹۷

لودو بگمن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۳۹ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۱:۴۲ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
از Wizardry pardic
گروه:
کاربران عضو
پیام: 158
آفلاین
خبیث جان مجددا سلام ...
میگن هرچی سنگه مال پای لنگه
پای منو میگه

بسی رنج بردم در این روز، سه / نوک شصتانم کرده است پوسته
...........................................
هرکه دوئل با او خواهد / جور خبیثان را کشد
گر اعتراضی هم کنی / آوادا کاداواری توراهم میکشد

دوبیتی های عمو لودو صرفا جهت طنزه، ب قبر مرلین سوگند.

همه هماهنگی ها با دخترک جسور گریفندوری انجام شد ، جفتمون سال اولی جفتمون دوئل اول جفتمون هاگوارتزی جفتمون زمان ۳ یا ۴ روزه اوکیه برامون .

در نهایت هم بنده آماده کسب افتخارم هم گرنجر آماده یه مرگه


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۳:۵۶ دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
هوری


ممنون که توضیح دادین. ما نیز به این موضوع دقت نکرده بودیم.


پس هر دانش آموز سال اولی (اعضایی که تاریخ ورود اولین شناسه‌ شون به ایفای نقش از ابتدای شهریور 1396 به بعد باشه) در طول هر ترم، یک بار می تونه با دوئل برای گروهش کسب امتیاز کنه.
حریفش هم باید سال اولی باشه.

ولی اگه دوئل قبلی رو باخته باشین، می تونین تا کسب پیروزی دوئل کنین.


دوئل های غیر هاگوارتزی هم که سر جاشون و بدون محدودیت هستن. هر کسی از هر گروهی با هر تاریخ عضویتی می تونه دوئل کنه.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.