ولی نداره دیگه یارو افقی شد .
سالی : اکسیو چشمام
بلافاصله صدایی شنیده شد و دو سوراخ گرد بر روی در خونه سالی اینا ایجاد شد و چشمای سالی زوزه کشان به سمت سالی اومدند . سالی با یک حرکت چشماشو روی هوا گرفت سپس روشو پشت تصویر کرد و با صدای تلق تلقی چشماشو جا انداخت .
سالی : آخخخخخخخ
و برگشت ببیند چه کسی این حرکت بی ناموسی رو انجام داده اما به غیر از دوربین کس دیگه ای رو ندید .
سالی روبه دوربین : آواداکدورا !
کیشششش کیششششش تصویر قطع شد . لحظه ای دیگر ارتباط از نقطه ای معلوم الحال دوباره بر قرار شد . سالی به آرومی به سمت جعبه پستی ای رفت که اون کنار افتاده بود و آن را برداشت و روی آن را خوند .
- شکستنی !
سالی یه ابروشو بالا انداخت و پست رو باز کرد و هدی از درون آن نمایان شد .
هدی : سلام سالی جیگر خوبی ؟
سالی : بهتر از همیشه
چند لحظه بعد
هدی بر روی یه تخت بسته شده و سالی و ارباب ولدی با ابزار پیشرفته ای بالای سرش ایستادند .
تام : سالی بزرگوار باید از کدوم ور شروع کنیم ؟
سالی : اول باید پراشو بچینیم ! اره برقی لطفا !
تام یه اره برقی دراورد داد دست سالی !
درررینگ درررررررینگ
سالی : برو تلفونو بردار !
ارباب ولدی رفت تلفن رو برداشت .
تام : منزل ریدل بفرمایید !
صدا : هوووووووی ساحره ارزشی برو دو کیلو گوشت اژدها وردار سه سوت بیا دمه خونمون بده مهمون داریم ! پولشم بزن به حساب !
- تام : جان اولا ساحره خودتی من جادوگرم؟ عزیزم اینجا خونه ریدله ! اینجا گوشت فروشی نیست !
صدا : اولا اگر ساحره نیستی چرا صدات مثل دختراست ؟ دوما مگه شماره اونجا 34242354533 نیست ؟
- آخرش باید جای دو سه بزاری !
صدا : ولی خیلی صدات باحاله ها میخواستم ای اس ال بدم بهت
تام با خشم گوشی رو قطع کرد رفت پیش سالی .
سالی : کی بود ؟
تام : مزاحم !
سالی : خوب حالا دقت کن ببین من چی کار میکنم . برو این اره برقی رو بزن به برق !
تام اره برقی رو زد به برق :
قررررررررررررررررر قررررررررررررررررررر
سالی آروم اره برقی رو به پرای هدی نزدیک کرد .
ناگهان هدی پراشو زد کنار و بدنشو به نمایش گذاشت .
سالی و تام
... دوربین روی بدن هدی زوم کرده ..... تمام بدن هدی پوشیده شده از انواع بمبها ، دینامیت ها ، نارنجک ها و ......
هدی : یه کار مشکوک بکنید هممون میریم هوا یالا منو ازاد کنید خودتونو ببندید
<<<<<<<<<< فلش بک >>>>>>>>>>
آلبوس : برو هدی برو توی این جعبه !
هدی میپره تو جعبه و در همون حال آلبوس دستگاه کوچکی رو میده به هدی .
آلبوس : فقط کافیه این دکمه رو فشار بدی تا همه چیز پودر شه . حالا برو ما هم از بیرون پشتیبانی میدیم .
هدی اطاعت میکنه با سر میره تو جعبه .
آلبوس : نورممد بیا اینو بسته بندی کن بفرست آدرس ریدل
<<<<<< برگشت به زمان حال >>>>>
تام : سالی جون دستم به دامنت حالا چی کار کنیم ؟ من هنوز آرزو دارم . تازه میخواستم ازدواج کنم تشکیل خانواده بدم
سالی : بی خود لازم نکرده ! تازه کسی به تو زن نمیده
هدی : آهای چی دارین با هم پچ پچ میکنید هان ؟