خلاصه داستان از پست بلید تا پست سارا اوانزروزی سدریک و ریموس در راهروهای هاگوارتز در حال قدم زدن هستند.ریموس که به علت آسیب دیدگی دچار پادرد شده, به دیواری در کنار یک تابلو قدیمی, از یک ساعت, تکیه میدهد تا کمی استراحت کند و سدریک برای تسکین او از جمله "زمان همه چیز رو حل میکنه" استفاده میکند.غافل از اینکه این جمله رمز ورود به دنیای دیگری است, که در پشت تابلو قرار دارد.تابلو کنار میرود و آنها وارد فضای پشت آن میشوند, که در واقع هاگوارتز در زمان تام ریدل است.
درابتدای ورود با صحنه های عجیبی روبرو میشوند, مثل اسلاگهورن که پنجاه سال جوان تر است یا میرتل گریان که زنده و سالم است و با آنها صحبت میکند.آنها تام را نیز میبینند که در میان دوستانش ایستاده و آنها را تهدید میکند که به او وفادار باشند(زیرا پیمان ناگسستنی بسته اند) او قصد دارد, علاوه بر باز کردن تالار اسرار ,شمشیر گودریک گریفیندور را هم از دفتر مدیر مدرسه بدزدد.
سدریک و ریموس تصمیم میگیرند به زمان حال بروند و از ارتش برای جلوگیری از نقشه های تام و مرگ میرتل استفاده کنند.البته این ماموریت بسیار خطرناک خواهد بود , زیرا هر لحظه امکان دارد در زمان گذشته, توسط افراد دیگر دستگیر شوند یا توسط خود تام یا افرادش به قتل برسند.
آن دو پس از مراجعت به زمان حال, افراد ارتش را در اتاق ضروریات جمع میکنند و موضوع را با آنها در میان میگذارند و همگی موافقت میکنند که برای انجام ماموریت به زمان گذشته بروند.
پس از درخواست وسایل مورد نیازشان از اتاق ضروریات,همگی به سمت تابلو که در همان طبقه سوم قرار دارد , میروند و با گفتن اسم رمز از آن میگذرند.وقتی در راهرو طبقه سوم در پنجاه سال قبل قدم میگذارند تصمیم میگیرند ,خود را با طلسمی نامرئی کنند و به سمت اتاق ضروریات بروند تا دوباره از آن به عنوان پایگاه استفاده کنند.(نکته مهم این که زمانها کاملا با هم تطبیق ندارند.آنها در روز وارد تابلو میشوند, اما در زمان گذشته هوا تاریک است)
چارلی مامور میشود که قبل از بقیه برود و از وجود اتاق مطمئن شود و به گروه خبر بدهد.او در تاریکی اتاق را پیدا میکند, اما درست زمانی که موفق میشود در نامرئی را پدیدار کند,پایش را روی گربه سرایدار, که پدر فیلچ است میگذارد و باعث میشود افراد گروه که در سمت دیگر راهرو منتظر او هستند ,مجبور شوند خود را پنهان کنند.پس از رفع شدن خطر افراد شب را در اتاق ضروریات میگذرانند.