من از وقتی هرمیون منو گذاشت و با رون فرار کرد دچار افسردگی حاد شدم و کمی تا قسمتی حافظه ام رو از دست دادم
یه بار فکر کردم گیادروی هستم از سوراخ وارد جایی شدم چون خوشتیپ نبودم کسی غش نکرد افسردگیم اود کرد
یه بار فکر کردم حاجی دارک لردم صلوات فرستادم هیچکی جواب نداد حالم بد شد
یه بار فکر کردم کالینم اومدم عکس بگیرم عکسه سیاه شد حالم بدتر شد
و......
یکی به داد من برسه