هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۴۰ دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۰

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۰۴:۰۹ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
نمرات جلسه ی سوم کلاس ماگل شناسی

گریفندور:

آماتا (ی همیشه در صحنه کلاس :دی) : 20 + 5 + 5 = 30

توضیحات: باید اعتراف کنم از خوندن رولت بسیار بسیار کیف کردم! و چه قدر این عاقبت برای مشنگ ها عادی و خنده دار هست! شما دقیقا همون درس هایی رو گفتین که من وقتی اسمش رو میشنوم خوشحال میشم که یه جادوگرم، و در مورد درس زیست شناسی موافقم!

پرسیوال دامبلدور: 20 + 5 + 5 = 30

توضیحات: رول لذت بخشی بود! اما آیا این یک روز طاقت فرسا بود؟
پرسیوال؟ نیما؟ پرسیوال؟ نیما؟ شما مشنگ تشریف داشتی یا مشنگ شما تشریف داشت؟ به دلیل هیجان انگیز بودن رول از این مورد چشم پوشی میشه.

تعداد شرکت کنندگان: 2 نفر!

جمع نمران گریفندور: 30

راونکلاو:

آندرومدا بلک: 20 + 5 + 5 = 30

توضیحات: فرد بیچاره ای که در نظر گرفتید فوق بیچاره بوده! مشنگا بهش میگن تنبل ِ بیخود ِ بدبختِ مفلوک!

چوچانگ: 18 + 5 + 5 = 28

توضیحات: نمونه ی کامل یک دانش آموز مشنگ بدبخت! از طرف من بهش بگید مرلین صبرت بده! خیلی با عجله نوشتید و فکر میکنم دلیلش تند تند گفتن اون مشنگ بوده!

لینی وارنر: 20 + 5 + 5 = 30

توضیحات: لطفا به شری عزیز بگید بره خودکشی کنه با این زندگی ِ فلاکت بار!

تعداد شرکت کنندگان: 3 نفر!جمع نمرات راونکلاو: 30


Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۳:۰۴ یکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۰

پرسیوال دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۱ چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۹:۵۱ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از این همه ریش خسته شدم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 317
آفلاین
سامالکم
سام الکم
سام علکم
آمو علیکم
ساموعلیکم
سلام علکم
سلام علیکم
سلامن علیکم

اولن:
چه معنی داره یه دختر اون هم در سایت وزین جادوگران تبلیغ یک مشروب کمیاب رو بکنه؟

دومن:
پروف لاوگود ما چشم امید به دستان پرمهر شما همی داشته بیدیم!

سومندش:
اهای روونا
چرا اینقدر درخواست میدی، من گول شما رو نخواهم خورد و شریک جرم شما در "حذب" نمی شوم،من مستقل هستم.

چهارما:
غلط کردم پروفسور،الان شروع می کنم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- یه دانش آموز مشنگی رو در نظر بگیرید! گرفتید؟ حالا یه روز طاقت فرسای مشنگی در مدرسه رو براش بنویسید! (200 نمره)ـ


خااااله
در نظر گرفتم!


پرسیوال در صبح آن روز کذایی به گفتار خودش:

یک هفته تمام یللی تللی و رفیق بازی و دود پیپ به سینه وارد کردن،نتیجه اش این شد که شب قبل فهمیدم امتحان امروز صبح،تاریخ نبوده بلکه چیزی نبود جز ریاضی !

-به محض رویت برگه تاریخ آزمونها فریادی از سر درد کشیدم اما لحظه ای بعد حس کردم پس کله ام بسیار داغ شد. در همان دم ندایی در گوشم گفت:
-پاشو برو بیرون یه چرخی بزن حالت جا بیاد.....امتحان کیلو چنده؟

و من هم از خدا خواسته با کمال میل تیلیف را برداشته و با شور و شوق بسیار به رفیق شفیقم زنگ زدم تا206اش را آتش کند و بیاید دنبالم که بسی مشتاق خوردن یک لقمه نان و چیپس و پنیر با دوغ هستم!

آن شب گذشت و من به دلایلی باید عزم خود را جزم می کردم و پس از مدتی مدید به حمام عزیمت می کردم.

در تمام این مدت بیرون رفتن و عزیمت به حمام به کلی آزمون ریاضی را از یاد همی برده بودم.

جانم برایتان بگوید پس از بیرون آمدن از حمام با آن حال نزار(تازه....تنها هم بودم!)بار دیگر به برگه تاریخ آزمون خیره همی گشتم و به یکباره....سه فاز پرانیدم!

آزمون،نهایی هم بود.

بد به دل خود راه ندادم و نشستم و مثل درازگوش راه راه عرعرکننده!!!سه چهار تا فرمول را به خاطر همی سپردم و شادان و خندان و با صورتی تراشیده و تیغ مالیده(کیف می کردی از صورتم ماچ کنی!)به سمت مدرسه به راه افتادم.

از مشقت های مسیر نگویم بهتر است، اتفاقاتی همچون افتادن از پله های اتوبوس در آغوش خانمی که میخواست سوار شود الی آخره...

بالاخره به مدرسه رسیدم و همچون قهرمانی فاتح دو دست را بر دولنگه درب گاراژی مدرسه گذاشته و آن را گشودم

اما....

صحنه ای دیدم به غایت زجر آور.

همه همچون صحنه های وداع از یکدیگر در آغاز هر عملیات در زمان جنگ،همدیگر را میبوسیدند و گریه همی بکردند و یکدیگر را در آغوش می فشردند.

به سرعت درب را بستم تا این صحنه های مستهجن را نبینم و به گناه آلوده نشوم.

همان طور که پشت درب ایستاده همی بودم و بر آن ملاعین تفکر می کردم یکباره حس کردم با مخ پرت شدم به طرف درب.

سرم را برگرداندم که ناموس مسبب این قضیه را به شمر لعین کرایه بدهم که چراغهای جلوی یک ریوی سفید را در مقابل خود احساس کردم.

معلم ریاضی بی شعورمان با آن هیبت به سان چیزی میان اسب و شترمرغ از آن لگن اش پیاده شد و با خنده گفت ببخشید نیما خان...ترمزش کمی مشکل داره!

و من بدون گفتن حتی یک کلمه در حالی که بر پدر پدرسگش لعنت می فرستادم به سمت سالن امتحان راه افتادم.

دم درب سالن، ناظم ملعون ایستاده بود،رو کرد به من و گفت:
به به به....شاعر مدرسه! ببینم آقای شاعر با دنیای عدد و رقم چه میکنه؟!

و من در آن دم حضرت عزرائیل را به کمک طلبیدم تا شر وی را از سرمان کم کناد!

صندلی من طبق معمول بد ترین صندلی ای بود که در آن مدرسه پیدا می شد و من باز بر این شانس ،هزار لعنت فرستادم.

و اما برگه امتحان:
اسم،فامیل،کلاس و بقیه ی مشخصات را دیدم که تازه چشمم به سوالات افتاد.

دوباره مانند دفعه قبل در پس کله ام احساس داغی کردم.دوباره همان ندا گفت:
ولش کن...هیچی نمیخواد بنویسی.صفر با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.

و من هم از خداخواسته در برگه پاسخ نامه این جملات را نوشتم:
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون و صلی الله علی....
و پس از سی دقیقه برگه را تحویل دادم و با خیال راحت با نزدیکترین رفیقم به نزدیک ترین قهوه خانه عزیمت نموده و من باز پیپ زیبایم،آن همدم تنهاییم را روشن کردم و...

صبح بعد شماره ی معلم ریاضی را بر روی مانیتور گوشی خود دیدم و از شدت ترس با زبانی بند آمده تماس را تأیید کرده و گوشی را بر گوش خود نهادم.در کمال تعجب صدای خنده ی شدیدی به گوشم خورد.فقط این جملات را شنیدم و از هوش رفتم. و بعد از آن را دیگر یادم نمی آید:
نیما موقعی که برگه ت رو دیدم دوساعت فقط قهقهه زدم
خودت بگو بین 18 تا 20 چه نمره ای دلت میخواد بهت بدم؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

2- پنج تا از کتابای مشنگ ها در هر مقطعی که دوست دارید رو بنویسید و درباره ی هر کدوم توضیح بدید (50 نمره)

الف:
مبانی جرم شناسی-جامعه شناسی جنایی
به قلم مرحوم پروفسور مهدی کی نیا

کتابی بسیار وزین در باب جرم شناسی به قلم بهترین جرم شناس ایران در تمام اعصار است. این کتاب مشتمل بر سه جلد هشتصد صفحه ای و شامل مطالبی همچون رفتار فرد جانی پس از جنایت، مبانی تئوری لومبروزو در باب اشکال خاص بدنی جانیان،مجنی علیه یا بزه دیده شناسی و از قبیل این موارد است.گذشته از منبع درسی بودن این کتاب، برای کسانی که به این علم که شاخه ای از حقوق است علاقه دارند هم خواندنش توصیه می شود.

ب:
قراردادهای بین المللی
به قلم عشق من، همه ی وجود من جناب دکتر عبدالحسین شیروی

کتابی جامع،شامل و مانع من باب قراردادهایی که میان دولت ها و دولت ها، اشخاص یک ملیت و دولت ها، قرارداد های دیپلماسی تجاری و سایر این عقود و ایقائات نگاشته شده و یک دانشجوی حقوق را در راه رسیدن به مهارت تنظیم یک معاهده و قرارداد بین المللی یاری می کند.

ج:
حقوق خانواده
به قلم پروفسور سید حسین صفایی

کتابی مشتمل بر مسائل خانواده، جرائم و بزه اعضای خانواده،احکام طلاق،نکاح و چهارچوب جرائم جنسی
این مشنگا همه ذهنشون فاسد و کثیفه و به هیچی جز این چیزا فکر نمیکنند!

د:
قواعد فقه مدنی
به قلم سید مصطفی محقق داماد

کتابی بسیار دشوار اما بی نهایت کاربردی من باب قواعد فقه که مشنگ های مسلمان در استنباط و استدلال بند های مختلف قوانین از آنها استفاده می کنند
قواعدی مانند قاعده ی ضمان ید و قائده ی لاضرر و انواع دیگر این قواعد.

ه:
حقوق جزای اختصاصی
به قلم جیگر من، همه ی وجود من، کسی که ده بار تا حالا ازش پس گردنی خوردم و بعد ماچش کردم
پروفسور ایرج گلدوزیان

کاربردی ترین کتاب تمام حقوقدانان مشنگ،مشتمل بر تمام انواع جرائم مشهود و مجازات های انها با تفکیک عناصر تشکیل جرم.اصل کتاب مشتمل بر1870صفحه است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
3- سه نمونه از تنبیهاتی که یه استاد مشنگی برای دانش آموزش در نظر میگیره رو بنویسید (50 نمره)

الف:
مرتیکه بی شعور یا برو گمشو درس رو حذف کن یا هرچقدر هم برا امتحان بخونی باز هم میندازمت.
استاد مشنگ این جمله را در حل که بسیار عصبانی است به پسر دانشجو می گوید
و این لحن تهدید آمیز ما را یاد تهدید های لرد کچل می اندازد
این نوع تهدید چون و چرا ندارد و بی برو وبرگرد اجرا می شود.

ب:
نوع دیگر از تنبیه های یک استاد دانشگاه،ضایع ساختن پسر یا دختر بدبخت جلوی همکلاسی هایش است و من بارها با چشم خود شاهد بودم ام چنان دختر بدبخت را ضایع کرد آن استاد ملعون که وقتی از کلاس رفت بیرون صدای گریه اش به گوش ما هم رسید
جملاتی از قبیل:

آقای فلان،میدونم اس ام اس از طرف شماست چون هیچ خری در حال که به خشتکش زل زده،لبخند نمیزنه!
و جملات دیگر که به علت رد شدن خانم از این طرفها نمیشود نوشت!

ج:
گرفتن کوییز بلافاصله بعد از تمام شدن درس
استاد مشنگ گاهی اوقات که حس می کند هیچ کس به درسش گوش نمی کند ابتدا چند دقیقه قبل از تمام شدن درس این هشدار را میدهد و بی برو و برگرد آن را اجرا می کند
برای تأثیر بیشتر آن استاد سنگدل کثیف ملعون، نمره ی آن کوییز را صاف بر نمره ی امتحان اصلی تأثیر میدهد






ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

و این بود نوشتار ما در این جلسه
پروفسور هوای ما رو داشته باشی خشکه حساب می کنم براتون
شماره حسابتون رو اس ام اس کنید به بنده.....


پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند....
تو روح هرکی بد برداشت کنه









دامبلدور
یک دامبلدور
یک دامبلدور دیگر
من یک دامبلدور دیگر هستم
پیر آزرده دلی در انتظار بوسه ای از اعماق ته قلب


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۳:۴۴ پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۰

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
1.

دختر ِ همسایه ی سرکوچه ی پسر داییه مامان ِ دوستمو در نظر گرفتم!

ساعت 10 دقیقه به هفته که شری ( اسم دختره! Sherry ) میرسه به مدرسه. به نگهبان مدرسه شون که همیشه جلو در وایساده سلام میکنه و وارد حیاط میشه.

تعدادی ریاضیه بیخیالو میبینه که دارن بسکتبال بازی میکنن، چون همکلاسیاشم اون بین هستن بشون سلام میکنه و به سمت پله ها میره تا وارد طبقه دوم که کلاسشه بره.

در کلاس بسته س، دستگیره درو میگیره و اونو باز میکنه و با یه کلاس با چراغای خاموش رو به رو میشه. دو سه نفر اون ته کلاس سراشونو گذاشتن رو میز و خوابن. یک عده هم رو نیمکتا نشستن و دارن آروم پچ پچ میکنن. سمت چپ کلاس که دوستای شری میشینن، میخواستن درس بخونن و از اونجایی که برق کلاسو واسه خواب اون سه نفر خاموش کردن، طبق معمول به کتابخونه رجوع بردن.

کتاب دینیشو برمیداره و از کلاس به مقصد کتابخونه خارج میشه. توی راهش چند تا تجربیه خرخون رو میبینه، یکم فحش نثارشون میکنه و بعدم از پله ها میره پایین و بعد از رسیدن به طبقه اول وارد کتابخونه میشه.

- سلام بچه ها!

آروم اینو به دوستاش که روی یکی از میزا نشستن میگه و یه صندلیو کنار میکشه و بغلشون جا خوش میکنه. 40 مین میگذره و ساعت 7 و نیمه و زنگ میخوره تا برن سرکلاس. تو این مدت هم به علت خرخونی دوست عزیز شری، هیشکی هیچ حرفی نزده!

زنگ اول به خسته کنندگی همیشه میگذره و شری تمام مدت به بیرون پنجره خیره شده و پرنده هایی که رو درخت میشینن و میرنو نگاه میکنه. زنگ زبان فارسیه! خو چه اهمیتی داره گوش نده؟

زنگ تفریح میخوره و یه مشت بچه میریزن بیرون کلاس و به سمت حیاط و سایت شیرجه میرن. شری و دوستاش تو کلاس میمونن و بازم به خوندن دینی مشغول میشن. ناسلامتی امتحان دارن و دوستا شری هم به قول خودشون هیچی نخوندن! ( اما از حفظ دارن درسو واسه خودشون درسو برای هزارمین بار تکرار میکنن!!!!! )

شری هم علیرغم میل باطنیش مجبوره ساکت بشینه تا مبادا دوستش از درس خوندن بیفته و نتونه بخونه. زنگ دوم دبیر فیزیک میاد تو کلاس و پشت سرش سه چهارتا دانش آموزی که جا موندن میریزن تو کلاس. این زنگم مث همیشه میاد و میره!

زنگ تفریح دومه! و امتحان دینی فرا رسیده. دوست شری میگه: واست یه دور درسو بگم؟

شری هم سری تکون میده و موافقت میکنه. این زنگ تفریح هم میگذره. زنگ دینی میاد و نصفش به دادن امتحان میگذره و نصف دیگه شم به قائم شدن پشت دوستای جلویی و خوابیدن بدون اینکه معلم متوجه بشه میگذره.

زنگ تفریح آخر فرا رسیده و دوست شری فارغ از هرگونه درس خوندنی شده و شری و دوستش و پشتیش و دوتا جلوییش یه میزگرد تشکیل میدن و شروع میکنن به حرف زدن با هم. بعد از کمی fun شدن بالاخره با ورود دبیر هندسه زنگ آخر شروع میشه.

یکم میرن پا تخته تمرین حل میکنن و معلمم یکم درس میده و بعدم میگه تکالیف جلسه بعد چیه و ... یه روز خسته کننده ی دیگه تموم شد!

*** اینم یه رول با کیفیت و متن افتضاح و خسته کننده، برای نشون دادن طاقت فرسا بودن روز این مشنگ در مدرسه!

2.

حسابان: نصف مطالبش مال ریاضی 2 میباشد! بقیه شم حد و مد و براکت و یه مشت درس دیگه.

جغرافی ِ استان: گویا در مورد استان محل زندگی توضیح میده. چیز دیگه ای نمیدونم، نخوندم که.

آمادگی دفاعی: تنها تیکه ایش رو که میدونم اینه که یک قسمتیش رو به توضیح ش م ر و اینا اختصاص داده!

دین و زندگی: اول آیه قران داده شده، بعدم با تفکر و ژرف اندیشی در آیات میفهمی درس در مورد چیه!

هندسه 1: تنها کتابی که شماره ی جلوی اسم کتاب "1" با پایه جور در نمیاد. دومیا هندسه 1 میخونن! در مورد اشکال هندسی و فضایی و اینا یه مشت مطلب میریزه تو مخ دانش آموز مشنگ.

3.

1. دبیر مذکر میتونه شاگرد مذکر رو با هر نوع خط کشی تنبیه کنه، همین طور دبیر مونث با شاگرد مونث. اما یک دبیر مذکر به شاگردان مونثش فرمود که یک حاج آقایی فرمودند درصورتی استاد مذکر حق زدن شاگرد مونث با خط کش رو داره که خط کش فلزی و امثالهم نباشه و چوبی و پلاستیکی و اینا باشه. ( برای اینکه فلز رساناس!!! )

2. وایسوندن شاگرد یه گوشه کلاس تا وقتیکه احساس ندیمانی سرتاپای وجودش رو فرا گیره، اونوقت دبیر لطف میکنه و از شاگرد میخواد همونجا سرجاش بشینه. در قدم بعدی و احساس ندیمانی بیشتر، میتونه برگرده رو نیمکتش و اونجا بشینه.

3. شوت شدن به بیرون از کلاس ! این حالت لطف کردنشه، در صورت لطف نکردن معلم به ناظمی معاونی چیزی هم رجوع میشه!


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۵۳ سه شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۰

Amata


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۷ سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 29
آفلاین
استاد گرامی! به دلیل زحمات بی شائبه ای که ما میکشیم (!) برای کسب علم و دانش و اینا و هم چنین علاقه و عشق آتشین و سوزان یخ نازدنی مان به همان مقوله ی علم و دانش، با این که خیلی سخت بود تا مشنگان غرغرو و کسل کننده را تحمل بنمایم(!) اما برای جواب دادن به سوال های تکلیف این هفته به نحو احسن در چند تا از کلاس های مشنگی شرکت کردم و حضور به هم رسانیدم تا خودم شخصا حال و روز اون بدبختا رو درک کنم! پس امید است مورد کیف و حالتان واقع شود!

1- یه دانش آموز مشنگی رو در نظر بگیرید! گرفتید؟ حالا یه روز طاقت فرسای مشنگی در مدرسه رو براش بنویسید! (20 نمره)
بلی! در نظر گرفته شد!
زنگ کلاس خورد! همه ی بچه ها عینهو گاومیش حمله کردن به کلاسا و جای تعجب داره که چطوری اون گله ی نه چندان بی شباهت به گوسپند که دست کم شصت راس میشدن یهو تو کلاسای دو در سه (!!!) مدرسه غیب شدن! این پدیده ی شگفت انگیز هیچی از جادو کم نداره! جادویی بدون چوب جادو! خارق العاده است!!
دانش آموز در نظر گرفته شده() که اینجا به اسم فافا صداش میکنم(!) بی حوصله رو نیمکت داغونش دست به سینه میشینه و این بار دیگه اهمیت نمیده که روپوشش به تیکه های چوب نیمکت قراضه اش گیر کرد و نخ کش شد. سعی میکنه ذهنش رو منحرف کنه از سر و صداهای تو کلاس و یه نفس عمیق میکشه. دستاشو میذاره رو میز و سرشو پرت میکنه روشون!
... سکوت!...سکوت!... سکوت! تنها چیزیه که بهش فکر میکنه. تو ذهنش خودش رو تصور میکنه که وسط یه اقیانوس بزرگ، توی جزیره تنهای تنهاس! بدون هیشکی! صدا فقط صدای امواج دریاس نه جیغ و داد و عرعر و بع بع همکلاسی هاش! منظره ای که میبینه فقط سبزی درختای جزیره است و آبی آسمونی دریا. نه سبزی تخته سیاه و آبی نفتی مایل به لجنی سوخته ی دیوارای کلاس!
تو همین افکار بود که حس کرد انگار اون سکوت واقعی شده! انگار همه ساکت بودن. همونطور که دستش رو سرش بود یه لبخند میزنه و نفس عمیقه رو میده تو. هنوز نفسه رو کامل نداده بیرون انگار آب یخ منفی صد درجه و جوش صد درجه رو یکهو میریزن روش. وحشت زده سرشو از رو میز برمیداره و رو به روی خودش به جای تک درخت کنار ساحل رویاهاش (!) قد و قامت رشید چنار مانند معلمشون رو میبینه!
آب دهنش رو قورت میده جوری که خودش هم فهمید بچه های ته کلاس هم صدای پایین رفتنشو شنیدن!
با چشمای گرد معلموشون رو میبینه. معلمشون هم اونو میبینه اما با یه حالت دیگه!!
فافا با شرمندگی زیرلب معذرت خواهی میکنه و فوری کتابش رو درمیاره و مثلا شروع میکنه به گوش کردن درس.
تیک تاک تیک تاک تیک تاک تیک تاک ...
سرش رو به دستش تکیه داده بودو تخته رو نگاه میکرد. عقربه های ساعت مچیش همینطور براش لالایی میگفتن.
تیک تاک تیک تاک تیک تاک تیک تاک ...
زمان نمیگذشت. فافا نگاهی به ساعتش میندازه. خوبه! سه دقیقه ی دیگه هم گذشت!! سه دقیقه یعنی یه قدم نزدیک تر شدن به صدای دلنواز زنگ!
تیک تاک تیک تاک تیک تاک تیک تیک تیک ...
کم کم صدای ساعت برای فافا زجر آور تر از صدای یکنواخت معلم درس تاریخشون میشد. فهمید که بهتره دستشو از بیخ گوشش برداره تا منجمد شدن عقربه ها روی یادگیریش تاثیر منفی نذارن!!
این دفعه سرشو تکیه داد به اون یکی دستش که ساعت نداشت. چشماش سنگین بودن. فافا خسته بود. یه پلک کوچولو و یه کم حالا طولانی... خوبه بذار خستگیش دربره تا درسو بهتر بفهمه! یه پلک دیگه... یه بار دیگه....
فافا دوباره برگشته بود تو جزیره ی خودش! نفسای عمیق میکشید. تا میتونست نگاه کرد به اطراف یه دل سیر که وقتی برمیگرده سر کلاس به اندازه کافی سرحال اومده باشه. چشماشمو بست و خودشو سپرد به نسیمی که صورتشو نوازش میکرد. دستاشو باز کرد تا حس کته پرنده ها موقع پرواز چه جور لحظه هایی رو تجربه میکنن. همینطور چشاش بسته بود و لذت بی حدی رو از فضا میبرد! یهو حس کرد نسیم ملایم تبدیل شده به گردباد! فضا دیگه اون فضا نبود! صدای امواح دریا تبدیل شده بودن به غرش! نه این نباید اینطوری میبود! گردباد فافا رو خیلی خشن تکون میداد.. فافا فکر کرد بهتره چشماشو باز کنه تا ببینه چه خبر شده و باز کردن چشماش همانا و دیدن معلمشون که اتفاقا شبیه جن بوداده هم شده بود(!) همان!!
.
.
.
.
.
فافا با خوشحالی کیفش رو که رو دوشش بود رو تکون میداد و عین بچه های سال اولی که کارنامه ی پر از نمره ی بیستشون رو تو دستشون تکون میدن ، برگه ی اخراج سه روزه اش از مدرسه رو به جرم بی اعتنایی سر کلاس به معلم برای بار ده هزارم و هم چنین چرت زدن، تکون میداد و رقصون رقصون راه خونه رو پیش میرفت ..

2- پنج تا از کتابای مشنگ ها در هر مقطعی که دوست دارید رو بنویسید و درباره ی هر کدوم توضیح بدید ( 5 نمره)

ریاضی: موضوع این کتاب درسی از نامش پیداست. البته فقط برا کسی مثل من و شما استاد گرامی که تحقیقات بسیار گسترده ای در طول عمر با برکتمون در رابطه با زندگی مشنگا داشتیم () پیداست! معنی لغوی کلمه ریاضی یعنی یه کار خیلی سخت و ع(ذاب آور و رنج خیلی بسیار زیاد! ریاضی درسیه که مشنگا به وسیله اون اثبات میکنن که اگه شما استاد عزیز چهار تا سیب داشته باشی و اونوقت یکیش رو بدید به من براتون سه تا سیب میمونه! البته این مشنگای عزیز واقعا مشنگن چون هیچوقت نخواهند فهمید توی مسئله ی فوق اگه یکی از سیبا ر بدید هیچی براتون باقی نمیمونه!! اونا نمیدونن که شما استاد بخشنده ای هستین و اصلا اهل تبعیض نیستید و اگه یه سیب به من بدید ده تا به بغلیم هم میدین!
فیزیک: ماگل ها توی زندگی کوتاه و بدبختانه اشون سرگرمی و تفریح و هیچان زیادی ندارن! طبیعیه چون جادو ندارن! اگه داشتن که دیگه اسمشون مشنگ نبود!! به خاطر همین کمبود تفریح و بیکاری دست به کارای عجیب و غریبی میزنن مثل پیدا کردن کلی قانون و قاعده و فرمول و محدود کردن دنیاشون. و برای اینکار از علم من درآوردی به اسم فیزیک استفاده میکنن. ماگل ها انسان های مشنگی هستن کلا! انتظار دارن دنیای به این پیچیدگی که مارو توش داره (!) با چهار تا فرمول و قانون و محاسبه درک کنن. درحالیکه با اینکار بی فایده فقط خودشون رو محدود میکنن .
زیست شناسی: توی این درس ماگل ها سعی میکنن با خصوصیات زیستی بدن خودشون و محیط زندگیشون بیشتر آشنا بشن تا بتونن بهتر زندگی کنن و در صورت بروز مشکل توی اون محیط یا بدنشون بدونن که چطورمشکلو برطرف کنن. با توجه به این که مشنگا جادو ندارن نمیتونم به این علمشون خرده بگیرم! چون بدون جادو تنها کار درستی که میتونن برا خودشون کنن زیست شناس بودنه!
شیمی: شیمی در حقیقت بسیار شبیه به همون علم معجون شناسی خودمونه. توی علم شیمی بحث بحث درست کردن مواد مختلف از یه مواد کاملا مختلف دیگه اس که خاصیت به خصوصی رو توی ماده ی تولیدی ایجاد کنه. منتها این علم هم مصون از تحریف نبوده. مشنگای خبیثی کارای بد کردن و توی این علم قوانین مسخره ای وارد کردن که این علم رو هم مثل فیزیک به گند بکشونن. به صورت کلی میشه گفت علم شیمی علم تحریف شده ای از معجون سازیه!
تاریخ: خب این درس هم مثل درس تاریخ جادوگریه ما! منتها تنها فرقش اینه که تاریخ ، تاریخ مشنگاست و اون همه هیجان و تکاپو و زندگی و افتخار و فراز و نشیب مهم و به درد بخور تاریخ مارو نداره!!

3- سه نمونه از تنبیهاتی که یه استاد مشنگی برای دانش آموزش در نظر میگیره رو بنویسید ( 5 نمره)


معلمای مشنگ بعضا آدمای خیلی خبیثی هستن. خیلی خیلی خبیث. کارای خیلی وحشیانه ای با شاگرداشون میکنن. مثلا من خودم شاهدم! خیلی سال پیش به دلایلی رفتم سر کلاس یه بچه مشنگ کلاس اولی نشستم ببینم چه شکلیه! دیدم یه معلم خیلی گنده و چاق به اسم خانوم سیگاری بچه مشنگو صدا کرد که نقاشیشو ببینه. بعدم یه خاطر اینکه بچه مشنگه پرنده های نقاشیش رو شبیه عدد هفت کشیده بود با یه خط کش خیلی بلند آهنی و نازک و پهن شونصد بار بی وقفه و پشت سر هم ، هر ده صدم ثانیه یه بار ( ) محکم زد به کف دست بچه مشنگه.
این تازه نمونه بود! کارای بد زیاد دیگه ای هم هست هنوز. مثل 1- گذاشتن مداد لای دو تا انگشت دانش آموز مشنگ و فشار دادن دو تا انگشت به هم و زجر بسیار!!
2- مجبور کردن دانش آموز مشنگ به گرفتن سطل آشغال بالای سرش و یه پا ایستادن روی سکوی کلاس.
3- پرت کردن شی سفید رنگ گچ نام توی دهن دانش آموزی که در حال خمیازه کشیدنه.
و بسیاری از تنبیهات وحشیانه ی دیگه که الان اگه من بخوام بگم از شدت ناراحتی گریه میکنم!! شما که نمیخواین من بگریم استاد!میخواین!؟؟


What if you were feeling something you are not able to talk about or you are not allowed to think about ??


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۳:۳۸ دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۹ جمعه ۱۶ دی ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۲۸ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۶
از امدن و رفتن من سودی کو!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 674
آفلاین
تمامش تحقیق از یکی از اشنا های مشنگه و همه رو ازش سوال کردم و کتاب هاش رو دیدم
شما هم به کتاب های یک دانش اموز دبستان یا راهنمایی نگاه بیندازید
(میخواستم یه جور دیگه به جز دانشگاه بنویسم)

1- یه دانش آموز مشنگی رو در نظر بگیرید! گرفتید؟ حالا یه روز طاقت فرسای مشنگی در مدرسه رو براش بنویسید! (20 نمره)
بله دارن خواب میبینن تا اینجا چیز جالبی نداشته...
.
.
میبینن
.
.
میبینن
.
.
تازه به جای قشنگ خواب که رسیدن یک دفعه نغمه ی اشنای مادر که میگه بیدارشو به گوشش میرسه!
بع از مادر میخواد که 5 دقیقه فرصت بهش بدن بعد از 5 دقیقه یک لیوان اب روی سرش ریخته میشه!!! با غر می گه من گفتم دستت رو خیس کن و اب بپاش نه لیوان روم خالی کن!!!
بعد که اماده میشه خواهر کوچک تر بیدار میشه و
و با یک خدا حفظی سر سری بیرون میزنه.
5 دقیقه دیر کرده ولی مهم نیست تاکسی زیاده.....
خیلی هم زیاده! تاکسی 10 دقیقه دیر می کنه ...
با استرس به سمت مدرسه راهنمایی میره .....
اخی .... تازه دارن میرن سر کلاس.....
بله زنگ اول عربی دل نشین ( دلنشین)(هر دو درسته) که دیشب وقت نکرده بخونه و جالب اولین نفر اونو صدا میزنه زوری یکم رو حفظ می کنه وبعدش با همون یکم گند میزنه.....
وقتی هم معلم دفترش رو چک میکنه چون با اون لج دارهاز هر صفحه یه ایراد می گیره....
زنگ تفریح هم چون به یکی گفته به تو ربطی نداره چی مینویسم و اون بچه یه بوق بزرگ براش به حساب اومده ادامسش رو میزاره روی صندلی اون و اون هم روش مینشینه....
زنگ بعد هنر هم می فهمه که کلاسورش جا مونده که کلاسور نه تنها شامل برگه هنرش بود بلکه تمام تمرین های ریاضیش توی اون بود
و به خواطر همین یک صحفه خوش نویسی جریمه میشه
خدا رو شکر معلم ریاضی مهربونه کاریش نداره ولی خودش حرص میخوره برای اون همه محور که کشیده بود...
وبعدش زنگ میخوره میره خونه و توی خونه هم سرزنش میشه....

2- پنج تا از کتابای مشنگ ها در هر مقطعی که دوست دارید رو بنویسید و درباره ی هر کدوم توضیح بدید ( 5 نمره)
اجتماعی: ازموقعی که وارد شد هش همین بود:نظم _ احساس مسعولیت_ همکاری_و......+سوال های چرت که باعث عذاب علیم میشوند
دینی:مانند اجتماعی هر سال داستان های یک شکل:اخرت _نماز _توشه و....+سوال هایی که ادم را به سرنوشت درس بالایی دچارمی سازد
عربی:بد تریندرس ممکن که زبان عربی را یاد می دهد
تاریخ:تاریخ ملتمان را توصیف می کند
ورزش: درس که باعث سلامتی و تندرستی می شود
- سه نمونه از تنبیهاتی که یه استاد مشنگی برای دانش آموزش در نظر میگیره رو بنویسید ( 5 نمره)
از نمره امتحانت کم میکنم
دعوت ولی: که برای دبستان و راهنمایی از همه چیز بد تره( خودش گفت!)
اخراج از کلاس
جدیدن در دبیرستان ها مشاهده شده که موی دختران را کوتاه میکنن


فراست بیش از هرچیزی، بزرگترین گنج انسان است که وقتی بر سر نهاده شود، هوش و خرد می آورد ...

Only Raven


هیچ چیز غیر ممکن نیست


جادوگران ، ریون ، ارباب=♥♥♥

تصویر کوچک شده



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۱۷ دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰

آندرومدا بلک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۸ دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۹:۰۰ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸
از ماست که بر ماست...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 252
آفلاین
1.
صبح ساعت 7 از خواب بیدار میشه . به دلیل اینکه دیرش شده و از سرویس جا مونده سریع لباس میپوشه هر چی روی میزش هست میریزه توی کیفش ، بدون صبحانه میزنه بیرون .

یادش میفته راه خیلی طولانیه دست میکنه توی کیفش تا کلید در بیاره ، بره بالا و زنگ بزنه آژانس ، اما هر چی میگرده پیداش نمیکنه . بعد از خالی کردن کل کیفش روی زمین بالاخره پیدا میشه . میره بالا زنگ میزنه آژانس . ساعت 7.30 تازه آژانس میرسه . کلی توی ترافیک گیر میکنن و اینا . آخر سر ساعت 8.20 میرسه مدرسه .

داره یواشکی رد میشه که بره سر کلاس که مدیر میبینتش . بعد از ثبت مورد انضباطی براش با 50 دقیقه تاخیر ، بالاخره ولش میکنن بره سر کلاس .
ساعت 8.30 که میره سر کلاس معلم بر میگرده میگه : فلانی ! تا حالا کجا بودی ؟ حالا که دیر اومدی بیا پایین کلاس میخوام ازت درس بپرسم . بیچاره وسایلاش رو میزاره روی میزش میره پایین کلاس که معلم ازش درس بپرسه ؛ که یکدفعه همه میزنن زیر خنده . کفش هاشو تا به تا پوشه . یه لنکه مشکی یه لنگه قهوه ای .

معلم ازش درس میپرسه . اون هم یکی در میون و نصفه نیمه جواب میده . بزور از پرسش 13 میگیره . میره سر جاش میشینه . زنگ رو با هر بد بختی ای به پایان میرسونه .

زنگ بعد ، وقتی معلم میاد سر کلاس یکدفعه میگه : برگه در بیارید . میخوام تست بگیرم .
چون هیچی از درس بلد نبوده فقط 2 تا سوال رو اون هم نصفه جواب میده . با کلی بد بختی این زنگ هم میگذره .

زنگ بعد ورزش داشتند . میرن ورزشگاه ، بعد از عوض کردن لباس و اینا معلمه میگه چون هفته ی دیگه امتحاناتون شروع میشه این جلسه امتحاناتون رو میگیرم ازتون . دراز نشست به زور 25 تا میزنه . دوی 540 متر هم توی 3 دقیقه و 10 ثانیه میره . خلاصه کلی گند میزنه .

بر میگردن به مدرسه . وقتی زنگ میخوره با سرویسش میره خونه . میره دوش میگیره بیاد ناهار بخوره . توی حموم صابون میره زیر پاش با کله میخوره زمین . وقتی میاد بیرون میبینه ناهارشون سوخته . به تخم مرغ رو میاره .

بعد از ظهر کلاس زبان داره . وقتی میره میبینه کوییز دارن و این خبر نداشته . ساعت 8 بر میگرده خونه . میخواد درس هاشو بنویسه اما هرچی میگرده دفترش رو پیدا نمیکنه . بالاخره از توی یخچال پیداش میکنه . تا ساعت 11 درس میخونه بعد میره میگیره میخوابه .

صبح فردا دوباره ، روز از نو ، روزی از نو !

2.
من به تفکیک مقطع ننوشتم . کلی نوشتم .

ریاضی ماگلی : در این درس با مباحث ریاضی از جمله فیثاغورث ، سینوس ، کسینوس و.... آشنا می شوند .

ادبیات : در این درس با شعر ، انواع آرایه های ادبی ، مشاهیر جهان در زمینه ادبیات و .... آشنا می شوند .

زبان : مباحث زبان انگلیسی را یاد می گیرند .

اجتماعی : درسی بس مضخرف که کلا به همه چی غیر از اجتماع مربوط می شود و در آینده در هیچ کجا به خصوص اجتماع کاربرد ندارد !

زبان ++c (دانشگاه!) : این درس در رشته کامپیوتر تدریس می شود و برنامه نویسی به این زبان کامپیوتری را یاد میگیرند .

3.
در زمان های قدیم استفاده از ترکه و فلک کردن دانش آموزان باب بوده ولی امروزه این روش منسوخ شده و روش های جدید تری به جای آمده است .
از جمله :
1. ثبت در دفتر انضباطی
2. اخراج از کلاس
3. کم کردن نمره از امتحان
4. انداختن یک ترم
5. و حتی اخراج موقت از مدرسه


Only Raven

هر کسی به اصل خود باز می‌گردد...


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۱۸ دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۰۴:۰۹ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
تدریس جلسه ی سوم ماگل شناسی

جلسه ی سوم بود و دیگه برای همه هم کلاس عادی شده بود و هم استاد و هم درس و هم حتی مشنگا!

کلاس ساعت ده و ده دقیقه ی صبح شروع شده بود و با این حال دانش آموزان خواب آلود بودند و هر کدام یا سرشان روی میز ها بود یا نشسته در حال چرت زدن بودند.

- اهههههم

صدای بالا مربوط به حنجره ی لونا بود در جهت متوجه کردن حواس ها به خودش!

- فصل سه صفحه ی 100 رو جلوی خودتون باز کنید و بدون اینکه به صفحه نگاه کنید به من توجه کنید!

صدای ورق خوردن های کتاب نسبتا قطور ماگل شناسی به گوش میخورد و بعد از دقایقی مقابل همه صفحه ی 100 کتاب باز بود.

- درس سوم ماگل شناسی درباره ی شیوه ی درس خوندن مشنگ هاست!

این موضوع کمی تا قسمتی برای دانش آموزان جالب به نظر میرسید به همین دلیل تصمیم گرفتند امر مفید و جالب خوابیدن را به وقت دیگری موکول کنند و دست به چانه به استادشان نگاه کردند.

- دانش آموزان مشنگی هم مثل شماها در محلی به اسم مدرسه درس میخونن! مقطع های مختلفی رو میگذرونن و مدرکشون رو میگیرن و یا کار میکنن یا کهنه ی بچه میشورن!

اولین مقطع " دبستان" هست و دومین مقطع "راهنمایی" و سومین مقطع "دبیرستان" هست! هر کدوم از این مقطع ها هم تقسیم میشن به چند زیر مجموعه که من حوصله ندارم بیشتر از این توضیح بدم چون تو کتاب ذکر شده! بعد از مقطع دبیرستان اونا وارد دانشگاه میشن که بستگی به رشته شون سال هایی رو که باید بگذرونن فرق میکنه.

همونطور که میدونین درس هایی که شما میخونین کاملا با درس هایی که اونا میخونن فرق میکنه!

کلا بهتون پیشنهاد میکنم اصلا به سمت مدرسه های مشنگی نرین چون تنبیه هایی هم که براشون در نظر گرفته میشه خیلی زجر کشانه ست!

درس امروزتون بیشتر حالت تحقیقی داره و من زیاد لازم نیست توضیح بدم! پس بهتر کلاسو تموم کنیم!

تکالیف:

1- یه دانش آموز مشنگی رو در نظر بگیرید! گرفتید؟ حالا یه روز طاقت فرسای مشنگی در مدرسه رو براش بنویسید! (20 نمره)

2- پنج تا از کتابای مشنگ ها در هر مقطعی که دوست دارید رو بنویسید و درباره ی هر کدوم توضیح بدید ( 5 نمره)

3- سه نمونه از تنبیهاتی که یه استاد مشنگی برای دانش آموزش در نظر میگیره رو بنویسید ( 5 نمره)


ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۲۴ ۱۶:۱۹:۵۵

Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۱۳ دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۰

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۰۴:۰۹ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
نمرات جلسه ی دوم ماگل شناسی

گریفندور:

آماتا: 7 + 10 + 13 = 30

توضیحات: حرف دل ِ منو زدی درمورد سوال 1 باید بگم مشنگای کمی میدونن چرا به تخته سبز(!) میگن تخته سیاه! و این خیلی عجیبه!

نقل قول:
شرمنده استاد اینجا کلاس ماگل شناسیه دیگه!؟؟ آخه دیگه نوشتن بیوگرافی یه جادوگر اصیل مثل حکیم ممد گیلبرت بیک(!) که معرف همه ی جادوگرا و بعضا ماگلا هست چه ضرورتی داره !؟؟ ygrin:


شما تا حالا با استادای مشنگ (واقعی هاشون که واقعا مشنگن) سر و کار نداشتین؟ اونا همیشه دقیقا بیوگرافی که واسه شاعرای کتابی به اسم ادبیاتشون هست رو هم به دانش آموزا تو امتحاناشون میدن با اینکه همه میدونن فردوسی کیه! من سعی کردم یه استاد میگل شناسی واقعی باشم، به شیوه ی خود مشنگا!

خیلی زیبا جادار مطمئن بود! مگه من نگفتم در حد یک خط در مورد اون ستاره های مشنگا؟ سرپیچی از حرف استاد؟ دفعه ی دیگه حتما کم میشه از نمره!


جینی ویزلی: 7 + 10 + 13 = 30

توضیحات: سوال یکت منو به شدت یاد درس زمین شناسی مشنگا انداخت!

لی لی لونا پارتر: 7 + 10 + 13 = 30

تعداد شرکت کنندگان: 3 نفر

جمع نمرات گریفندور: 31


راونکلاو

لینی وارنر: 7 + 10 +13 = 30

توضیحات: به خاطر ذکر کردن "مستر بین" و "خرس گرامیش " نزد من مقام خودشیرین ِ کلاس رو کسب کردی!

آندرومدا بلک: 7 + 10 + 13 = 30

توضیحات: سرطان یه مریضی خیلی شایع بین ماگل ها هست که خودشون میگن به دلایل خیلی زیادی ممکنه به این مریضی مبتلا بشن ولی پزشکان جادوگر تازگی ها کشف کردند که ماگل ها به دلیل اصیل نبودنشون دچار این بیماری میشن و سال ها هزاران نفر به دلیل این بیماری جونشونو از دست میدن و این باعث از بین رفتن نسل ماگلا میشه!! برای توضیحات بیشتر به دفترتون میام!

تعداد شرکت کنندگان : 2 نفر

جمع نمرات راونکلاو: 30


ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۲۴ ۱۶:۱۵:۵۶
ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۲۴ ۱۶:۱۶:۴۱
ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۲۴ ۱۸:۴۷:۰۷

Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۱ یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۰

آندرومدا بلک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۸ دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۹:۰۰ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸
از ماست که بر ماست...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 252
آفلاین
1. اون وسیله ای که لونا باهاش شروع به نوشتن کرد چه بود؟ توضیح مختصری از اون رو بنویسید.( 7 نمره)

اون وسیله چیزی جز گچ نمیتونه باشه . در مدارسی که از تابلو سیاه (سبز!!) استفاده میکنند از این وسیله استفاده میشه . بعد از استفاده دونه های کوچکی کل لباست رو میپوشونه . دانشمند های ماگل میگن واسه ریه(؟!؟!!!) خیلی بده و ممکنه باعث سرطان (استاد ! بعدا یه توضیحی در این باره بدید . من منظورشون رو از این واژه متوجه نشدم ! صورت فلکی خرچنگ رو میگن ؟!!؟!!؟) بشه . البته الان از تابلو های سفید رنگی استفاده میشه که با چیزی به نام ماجیک(!!!!) روش می نویسند . بیچاره ها ماگل اند دیگه ! کار دیگه ای نمیتونن بکنند که!!


2. نام پنج نفر از افتخار آفرینان مشنگ ها رو نام ببرید، حتما لازم نیست دانشمند باشن و چیزی اختراع کرده باشن، میتونن در زمینه های هنری و ورزشی یا هر چیز دیگه ای هم باشند.(10 نمره)

فردریش موهس : یه جدولی تنظیم کرده که 10 تا کانی رو به ترتیب سختی توی اون چیده . ولی اگه تالک دارای سختی 1 باشه الماس دارای سختی 42 ه که اون(فردریش) سختیِ 10 (بالاترین سختی ) رو بهش داده . بیخود نیست که بهشون میگن مشنگ که !

تیخو برائه : ستاره شناس معروف دانمارکی. ستاره تیخو به نام ایشون نام گذاری شده .

یوهانس کپلر : ستاره شناس معروف . کاشف قوانین حرکت سیارات (1571-1630 م)

ابرخس : افتخار طبقه بندی قدر ظاهری به او داده می شود . (قرن دوم ق.م - جزیره رودس )

استیون هاوکینگ : فیزیکدان معروف معاصر . از 23 سالگی روی ویلچر نشسته و پزشک های مشنگ اون موقع میگفتن که 4-5 سال دیگه زنده نمیمونه ولی چند وقت پیش تولد 70 ساگیش رو گرفت ! مشنگن دیگه ! چیکارشون داری !!!


3. اسم اون جادوگری که به ادیسون کمک کرد رو نام ببرید و بیوگرافی کوتاهی ازش بنویسید. (13 نمره)

آلفا - قنطورس .... ام ...! چیزه ! یه لحظه با کلاس خودم اشتباه گرفتم !!!
کیگانوس بلک (با پدرم اشتباه گرفته نشه ها !)؛ یکی از 5 فرزند فینیاس نیگولاس بلک (پدر جد گرام !) عموی پدر بزرگم !!! وی 3 فرزند به نام های پولوکس ، دوریا و کاسیوپیه (اسامی نجومی !) داشته . چون خواهان پیشرفت ماگل ها بود از طریق یکی از دوستانش با ادیسون آشنا شد و به او کمک کرد . البته بدون اطلاع خانواده . این اطلاعاتی هم که الان در دسترس هست بعد از پیدا شدن دفترچه خاطراتش به دست اومده .
به هر جا بنگری ؛ نشانی از خانواده بلک می یابی !


ویرایش شده توسط آندرومدا بلک در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۲۴ ۱۵:۴۰:۴۶

Only Raven

هر کسی به اصل خود باز می‌گردد...


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۰:۵۳ جمعه ۲۱ بهمن ۱۳۹۰

لیلی پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۴:۰۳ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۴:۴۶ پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵
از هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 111
آفلاین
اون وسیله ای که لونا باهاش شروع به نوشتن کرد چه بود؟ توضیح مختصری از اون رو بنویسید! ( جواباتون قابل قبول باشه و حتما توضیح بدید درباره ش) ( 7 نمره)

اون چیز ماگلی یک گچ تخته بود از اون برای نوشتن روی تخته سیاه استفاده میشه وبه این صورت به این صورت استخراج و به بازار عرضه می شودکه ابتدا سنگ گچ رو از کوه ها استخراج می کنن وبه دپوی کارخانه انتقال میدن تا در انجا ناخالصی های سنگ گچ را از ان جدا کنن وگچ خام رو اماده پختن می کنن سپس مواد خام روبه به کوره ای بادرجه 150 درجه سانتیگراد انتقال میدن تا گچ ها بپزن وبعدانها رو ازکوره خارج می کنن تا به دونه بندی مناسب برسن سپس اونها رو دقالب میریزن وبه شکل استوانه مانند با رنگ های مختلف به بازار عرضه می کنند

2. نام پنج نفر از افتخار آفرینان مشنگ ها رو نام ببرید، حتما لازم نیست دانشمند باشن و چیزی اختراع کرده باشن، میتونن در زمینه های هنری و ورزشی یا هر چیز دیگه ای هم باشند. در حد "یک خط" در مورد هرکدوم توضیح بدید.(10 نمره)


الکساندر گراهام بل:مخترع تلفن که معلم دانش اموزان ناشنوا بوده
گالیلئو گالیله :مخترع تلسکوپ ریاضیدان.منجم ونصف بیشتر شهرت وی بخاطر نظریه کوپرنیک بود
جیمز وات:مخترع ماشین بخار وپدر انقلاب صنعتی وی در اسکاتنلد به دنیا امد وازهمان دوران کودکی متوجه این شد که بخار می تواند اجسام رو تکان دهد واین به اختراع او کمک بسیاری کرد
رابرت یولیوس اپنهایمر:مخترع بمب اتم ویابهتر بگم پدر بمب اتماوپنهایمر، سال ۱۹۰۴ در یک خانواده یهودی-آلمانی مهاجر در نیویورک-آمریکا به دنیا آمد. پدرش یک صادر کننده ثروتمند، لباس بود.
الفرد برنارد نوبل: مخترع دینامیت و موسس جایزهٔ نوبل

3. اسم اون جادوگری که به ادیسون کمک کرد رو نام ببرید و بیوگرافی کوتاهی ازش بنویسید. (13 نمره)
نام ونام خانوادگی:جان دی
دکتر جان دی جادوگر محبوب دربار ملکه ویکتوریا بود عده ای معتقد هستند که دی وفلامل هردو باهم راز زندگی جاودان رو کشف کردند دی متولد انگلستان بود و در سال 1865.با ادیسون اشنا شد و در تحقیقاتش ادیسون رو راهنمایی کرد


دانش بهترین هدیه است وشجاعت بهتر







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.