باورم نمیشد!
من به هاگوارتز اومده بودم!یه مدرسه ی جادوگری!
پدرم درباره هاگوراتز بهم گفته بود
حتی درباره ی گروه های مدرسه هم بهم گفته بود
گریفندور،اسلیترین،ریونکلا،هافلپاف
اگه قرار بود خودم انتخاب کنم گریفندور رو انتخاب میکردم!
چون همه ی خانواده ی من تو گریفندورن!
ناگهان صدایی رشته ی افکارمو پاره کرد
-دیگه بیاین بریم،گروه بندی داره شروع میشه!
اون مینروا مک گونگال رئیس گروه گریفندور بود
با ترس و لرز وارد سراسری بزرگ شدم
وقتی وارد سراسری شدم با چشمای بهت زدم همه جارو از نظر گذروندم!
با صف جلو رفتیم
اون جلو یه صندلی قرار داشت که کلاه قدیمی روی اون بود!
پروفسور مک گونگال گفت
-اسم هرکس رو میخونم بیاد جلو و کلاه رو روی سرش بزارم
همه به پرفسور مک گونگال خیره شده بودند که بدونن میخواد اسم چه کسی رو بخونه
-آرنیکا اندرسون
نفسم رو تو سینم حبس کردم!
چرا اول من؟!
با ترس لرز رفتم روی صندلی نشستم و کلاه گروه بندی رو روی سرم گذاشتم!
کلاه گفت
-خب بزار ببینم تو رو کجا بندازم...
چند لحظه بعد فریاد زد
-گریفندور
از خوشحالی توی پوست خودم نمی گنجیدم!
دانش آموزانی گریفندور هورائی کشیدن و من رفتم کنار دانش آموزانی گریفندور نشستم
-هرمیون گرنجر
دختری با موهای فرفری و قهوه ای جلو رفت و کلاه رو روی سرش گذاشت
کلاه پس از چندین لحظه فریاد زد
-گریفندور
دانش آموزای گریفندور بازم فریادی سر دادن
-دراکو مالفوی
پسری با موهای بور جلو رفت و کلاه را روی سرش گذاشت
-اسلیترین
این بار نوبت دانش آموزای اسلیترین بود که هورائی بکشت
-رون ویزلی
کلاه بدون تاملی فریاد زد
-گریفندور
پرفسور مک گونگال گفت
-سوزان بونز
دختری جلو رفت و کلاه را روی سر خودش گذاشت
-هافلپاف
دانش آموزان هافلپافی هورائی سر دادن
-تری بوت
-ریونکلا
دانش آموزان ریونکلایی هورائی کشیدن
-هری پاتر
سکوتی سالن رو در برگرفت
پسری با موهای سیاه نامرتب جلو رفت
او زیر لب چیزهایی میگفت
کلا پس از چند دقیقه فریاد زد
-گریفندور
دانش آموزان گریفندوری فریادی شادمانه ی بلندتری سر دادن
عالی شد!
اگه بخش گروهبندی خودت و احساساتی که اون لحظه داشتی رو مینوشتی خیلی بهتر میشد. چون سریع از اون بخش گذشتی. با این حال دلیلی نمیبینم تو این مرحله متوقفت کنم. فقط انتهای جملات علائم نگارشی فراموش نشه.
تایید شد.
مرحله بعد: گروهبندی