هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۴۷ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۹

جیمز پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۸ شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۲:۰۵ یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 19
آفلاین
تاریخ تولد مارچ 1960

تاریخ مرگ اکتبر 1981 در سن 21 سالگی؛ کشته شده توسط لرد ولده مورت در گودریکز هالو.





شکل ظاهري
رنگ چشم: فندقی؛ دارای عینک.

رنگ مو: سياه؛ هميشه نامرتب، در پشت سيخ شده؛ در 15 سالگی عادت کرده بود که عمدا آن را بیشتر به هم بریزد تا بنظر برسد در معرض باد بوده است، مثل اینکه تازه از جارویش پیاده شده است.

در آینه نفاق انگیز: «مرد بلند قد مو مشکی و لاغر اندامی که کنار زن ایستاده بود دستش را دور او حلقه کرد. عینک به چشم داشت و مویش بسیار نامرتب بود. پشت موهایش درست مثل موی هری شاخ شده بود.»

رفتار: شجاع، حتی کمی گستاخ؛ در 15 سالگی او متکبر و تا حدی ظالم بود.



خانواده و دوستان
تبار
: پدر و مادرش هر دو جادوگر بودند. یا پدر یا مادرش از نوادگان نسل سوم پیورل، صاحب اصلی شنل نامرئی یادگار مرگ، بودند.

مادر: وفات بین سال های 1978 و 1981. حتی با مقیاس های جادوگری سالخورده بود و از یک بیماری جادویی مرد. هیچ چیز شومی در مورد مرگ او وجود ندارد.

پدر: وفات بین سال های 1978 و 1981. حتی با مقیاس های جادوگری سالخورده بود و از یک بیماری جادویی مرد. هیچ چیز شومی در مورد مرگ او وجود ندارد.

همسر: لی لی (اونز) پاتر، کشته شده در تاریخ 31 اکتبر 1981 به دست لرد ولده مورت در گودریکز هالو. لیلی و جیمز در زمانی بین تابستان 1978 و زمستان 1979 ازدواج کردند. ساقدوش آنها سیریوس بلک بود.

خواهر یا برادر: ندارد، ولی سیریوس بلک از خانه فرار کرد و از سال ششم تحصیلش در هاگوارتز با پاترها زندگی می کرد.

مکان خانه دوران کودکي: ناشناخته.

دوران کودکي: ، جیمز «بسیار نازپرورده» بود. والدین سالخورده اش «او را دیر به دنیا آوردند به همین دلیل او برایشان مانند یک گنج بود.»

شرایط خانوادگی: پاترها بسیار ثروتمند بودند؛ جیمز احتیاجی به کاری با مزد خوب نداشت.



هاگوارتز
تاریخ حضور: 1971-1978

گروه: گریفیندور

امتیازات در مدرسه: سرپرست پسران در سال هفتم هاگوارتز. اگر مالی درست گفته باشد و تمام سرپرست ها در سال ششم ارشد بوده باشند پس این در مورد جیمز هم صدق می کند.

اهداف در مدرسه: شهرت به دردسرسازی و قانون شکنی.

وسایل: ساخت نقشه غارتگر با همکاری ریموس لوپین، سیریوس بلک، و پیتر پتی گرو.

کوییدیچ: مهاجم تیم گریفیندور، برنده جام کوییدیچ

که در آن روز تابستان وقتی 15 ساله بود برای تحت تأثیر قرار دادن دختران کنار دریاچه با یک گوی زرین بازی می کرد ولی این احتمالا به این دلیل بوده که هنرنمایی با گوی زرین تأثیرگذارتر از هنرنمایی با سرخگون است.



مهارت ها، وسایل جادویی، غیره
چوبدستی: از جنس چوب ماهون، 28 سانتی متر، قابل انعطاف (مناسب تغییر شکل)

دیگر وسایل: شنل نامرئی، نقشه غارتگر، ساخته شده در دو سال آخر هاگوارتز (

تشکیلات و وابستگی ها: محفل ققنوس؛ مهاجم تیم کوییدیچ گریفیندور.

شغل «جیمز مقدار زیادی پول به ارث برده بود، بنابراین به کاری با مزد خوب نیاز نداشت.»

مهارت جادویی: تغییرشکل

شکل جانورنما: گوزن شاخدار (جانورنمای ثبت نشده) از سال پنجم هاگوارتز .

خزانه گرینگوتز: 687



جزئیات
جیمز پاتر در سال 1960 در یک خانواده جادوگر به دنیا آمد .. او ثروت هنگفتی به ارث برده بود و تنها پسر خانواده بود. . در مدرسه جیمز برای خودش شهرتی به هم زده بود. او دانش آموز با استعدادی بود که در سال آخر سرپرست پسران شد. یکی از رهبران یک گروه شیطنت آمیز دانش آموزی بود و به ندرت بدون بهترین دوستش سیریوس بلک در کنارش دیده می شد .دوستی که به همراه او، بدون اطلاع دیگران، یک جانورنما شد. کاری که برای یک جادوگر زیر سن قانونی یک شاهکار بشمار می آید. او اینکار را بخاطر یکی دیگر از عزیزترین همراهانش، ریموس لوپین، که یک گرگینه بود انجام داد. تمام گروه ماهی یک بار که لوپین تغییر شکل می داد به شکل حیوانات در می آمدند تا بتوانند در اطراف دهکده به ماجراجویی بپردازند. دوستانش در گروه غارتگران، او را شاخدار صدا می زدند.

یکی از همکلاسی هایشان به اسم سیوروس اسنیپ از جیمز متنفر بود. (سیریوس بلک و ریموس لوپین به هری گفتند که آنها این تنفر را به دلیل توانایی های کوییدیچ و محبوبیت و هوش جیمز می دانند ). سیوروس اسنیپ جیمز و دوستانش را در مدرسه تعقیب می کرد و سعی می کرد دلیلی برای به دردسر انداختن آنها پیدا کند. جیمز و دوستانش، اسنیپ را تحقیر می کردند و گاهی اوقات نسبت به او واقعا بیرحم بودند . سیوروس بالاخره فهمید راز لوپین هرچه هست به تونل مخفی زیر بید کتک زن ربط دارد، و به وسیله بلک قانع شد که به داخل تونل برود و آن را کشف کند. اگر جیمز در آخرین لحظه به او اخطار نمی داد، اسنیپ بوسیله گرگینه کشته می شد – یا در بهترین حالت خودش هم به یک گرگینه تبدیل می شد. به این ترتیب جیمز جان اسنیپ را نجات داد و این مسئله ای بود که اسنیپ را در سال های بعد عصبانی و ناراحت می کرد. دامبلدور می گوید اسنیپ تحمل زیر دِین بودن را ندارد.

در هاگوارتز، جیمز با لی لی که یک مشنگ زاده و دانش آموز بسیار باهوشی ست آشنا می شود. در ابتدا لی لی از جیمز که تا حدی متکبر است دوری می کند . ولی بالاخره با هم دوست شدند و در سال هفتم، سرپرست پسران و دختران شدند. لی لی و جیمز بعد از تمام شدن تحصیلاتشان در هاگوارتز ازدواج کردند و در 31 جولای 1980 صاحب یک پسر بنام هری شدند.

جیمز و لی لی در جنگ با ولده مورت شدیداً به دامبلدور وفادار بودند. عضو محفل ققنوس و جنگ با لرد سیاه بودند . وقتی ولده مورت از پیشگویی درباره پسری که در آخر جولای 1980 به دنیا می آید باخبر شد، به هدف ویژه لرد سیاه تبدیل شدند و در سال 1981 در جایی به نام گودریکز هالو مخفی شدند. برای اختفای خودشان از افسون رازداری استفاده کردند، ولی پیتر پتی گرو، فردی که بعنوان رازدار انتخاب کردند، در واقع جاسوس ولده مورت بود و به آنها خیانت کرد. در روز 31 اکتبر 1981 ولده مورت به گودریکز هالو رفت و جیمز و لی لی را کشت.

جیمز یک شنل نامرئی داشت که بعنوان یک ارثیه خانوادگی از پدرش به ارث برده بود، ولی بعد از مرگش به دست دامبلدور افتاد. دامبلدور در 25 دسامبر 1991 شنل را به هری داد، با یک یادداشت که در آن نوشته بود فکر می کند وقتش شده است که هری شنل را داشته باشد و از آن خوب استفاده کند.




———————
جایگزین شد!


ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۱ ۱۹:۵۸:۲۹
ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۲ ۱۳:۵۰:۳۰
ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۲ ۱۳:۵۲:۱۱
ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۲ ۱۳:۵۳:۴۹
ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۲ ۱۴:۰۳:۲۹
ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۲ ۱۴:۰۴:۵۴
ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۲ ۲۳:۰۸:۲۲



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۱۱ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۹

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۵ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۳:۴۰ دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱
از سایه ها نترس، تو فانوسی! :shout:
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 69
آفلاین
نام: هری پاتر
نام خانوادگی: پاتر

نوزده سال بعد

سال‌ها گذشته‌ن، جنگ تموم شده و همه رفتن خونه اما در توان کسی نیست این مسئله رو به پسر برگزیده حالی کنه. اون هر روز صبح بلند می‌شه، مسواک می‌زنه و لباس می‌پوشه بره پوزه‌ی شرارت و تاریکی رو به خاک بماله، ارتش جمع بکنه و به بچه مدرسه‌ای ها دفاع در برابر جادوی سیاه آموزش بده، چرا که یک قهرمان، حتا زمانی که بهش نیازی نباشه بازم قهرمانه. سفر به پایان رسیده و هری پاتر دیگه نقش اول زندگی اطرافیانش نیست، اما اون هر روش ممکنی رو دستاویز قرار می‌ده تا این مسئله رو تغییر بده. از روش های جلب توجهی که تابحال ازش سر زده می‌شه به ادای حمله‌ی نیروهای تاریکی رو در آوردن، ادای برگشتِ ولدمورت رو پیش‌بینی کردن رو در آوردن و ادای مردن رو در آوردن اشاره کرد.

هری گاه و بی‌گاه لرد سیاه رو توی کوچه و خیابون می‌بینه و بعد بیا جمعش کن، اینه که در جامعه جادوگری دیگه هیچ‌کس کچل نمی‌کنه چون صرفا به دردسرش نمی‌ارزه.

هری یک کاراگاه بالفطره، یک جادوگر برگزیده و یک مبارز وفاداره، اما این آخری می‌تونه خیلی اذیت کنه وقتی مبارزه‌ای وجود نداره. اینه که زن و بچه‌ش از دستش عاصی‌ان، پروفسور دامبلدور نمی‌دونه اینو چه‌طور از نوجوانان جوگیر و انعطاف‌پذیر دور کنه، جامعه جادوگری نمی‌دونه چه‌طور در عین حفظ احترام این قهرمان رو بازنشسته کنه و تعارف که نداریم، بگی نگی هم دستی پیدا کرده در مصرف شیرینی‌جات صنعتی و سنتی. هری دائما به‌دنبال کوچک‌ترین نشونه‌ایه که خبر از بازگشت تاریکی بده که بعد بتونن برن شکستش بدن و دوباره قهرمان بشن به یاد روزهای قدیم، اونقدر زیاد که اکثر اوقات ذهنش براش این نشونه‌ها رو تولید می‌کنه، بعد متاسفانه شما چاره‌ای ندارید جز این‌که مسخره‌ی پدرش بشید، چون پسر برگزیده‌ست.

هری زمانی که درحال زنده کردن یاد روزهای قدیم و تعریف کردن داستانِ قهرمان‌شدگی و برگزیده‌بودگیش نیست، اغلب اوقات به شغل "کاراگاهی" مشغوله، بدین شکل که یک بدبختی رو دست می‌گیره، اونقدر بهش فکر می‌کنه و انقدر به یادش دود می‌کنه که اون فرد مرگخوار از آب در بیاد. گاهی اوقات هم می‌تونین در هاگوارتز پیداش کنید، درحالی که داره به دانش‌آموز ها درباره ارتش عظیمِ شرارت که همیشه در کمین ماست هشدار می‌ده. زخمش نقش بسزایی در موفقیت (!) شغلی‌ش به‌عنوان یک کاراگاه داره، چرا که خودش ادعا می‌کنه در مواجهه با شرارت و پلیدی‌ها زخمش درد می‌گیره و اون رو راهنمایی می‌کنه و شما باز هم چاره ای ندارید جز این‌که مسخره‌ی پدرش بشید، چون پسر برگزیده‌ست. هنوز کسی نتونسته کشف کنه آیا این زخم واقعا هنوز درد می‌گیره یا نه، اما از اونجا که هری پیش‌تر ادعا کرده بوی روغن کله‌ی لرد سیاه رو یادشه و پس از نوزده سال میتونه اون رو در هوا حس کنه، فکر کنم همه‌مون جواب رو بدونیم.

شناسه قبلی



تایید شد. اگر تار مویی چیزی هم خواستید به خودم بگید آقای پاتر! نیازی به خشونت نیست.


ویرایش شده توسط مافلدا هاپکرک در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۲ ۰:۵۹:۲۵


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۳۲ دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۹

جیمز پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۸ شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۲:۰۵ یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 19
آفلاین
نام: جیمز پاتر

جنسیت :مرد

چوبدستی:از جنس چوب درخت بادام و. مغز پر ققنوس


رنگ مو: قهوه ای روشن


گروه: گروه قرمز و طلایی گریفیندور

مدرسه: هاگوارتز

نژاد: اصیل‌

او در بیست و هفتم ماه مارچ از سال هزار و نهصد و شصت میلادی در خانواده پاتر که به پندار عموم در شرف انقراض قرار داشت به دنیا آمد، او تنها فرزند فلیمنت پاتر و همسرش افمیا بود. جیمز در سن یازده سالگی به مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز راه پیدا کرد و در آنجا دوستی عمیقش را با سیریوس بلک، ریموس جان لوپین و پیتر پتی گرو را پایه ریزی کرد که بعدها منجر به تشکیل گروه غارتگران شد.

جیمز پس از گروهبندی به گروه گریفندور راه یافت و پس از مدّتی وارد تیم کوییدیچ این تیم شده و در پست مهاجم با این تیم چندین بار به قهرمانی رسید. او که در سال های تحصیلش در هاگوارتز علاوه بر کسب علم به شناختن نقاط مختلف قلعه می پرداخت، تصمیم گرفت تا با کمک دوستانش نقشه ای جامع از مدرسه هاگوارتز تهیه کند و آن را نقشه غارتگر نامید.

در طول سال پنجم تحصیل وی در مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز او توانست که به طور کامل - و مخفیانه- خود را به یک گوزن تبدیل کند و در حقیقت تبدیل به یک جانورنما یا انیماگوس شود. هر چند که سوروس اسنیپ - کسی که شاید می شد او را دشمن خونی جیمز دانست - تا حدودی از این قضیه مطلع شده بود.

جیمز پس از اتمام دوره تحصیلش در هاگوارتز با لی لی اوانز ازدواج کرد و پس از یک سال هم صاحب فرزندی به نام هری پاتر شد. فیلمنت و افمیا پیش از آن که نوده شان را ببینند، از دنیا رفتند. این اتفاقات همزمان با ظهور جادوگری سیاه به نام لرد ولدمورت بود.

جیمز پاتر که ثروت خانوادگی خاندان پاتر را به ارث برده بود، نیازی به کارکردن نداشت و تمام وقتش را صرف ارتش سرّی آلبوس دامبلدور می نمود که برای مقابله با جادوگران سیاه ایجاد شده بود، موسوم به
محفل ققنوس.

پس از گذشت کمتر از یک سال جیمز پاتر به علت خیانت پیتر پتی گرو، در جلوی خانه اش، وقتی رفته بود آشغالا رو بذاره دم در، توسط لرد ولدمورت کشته شد!

از القابی که برای او استفاده شده در طول کتاب: شاخدار (گروه غارتگران)

افتخارات: قهرمانی جام گروه های هاگوارتز، جام کوییدیچ هاگوارتز، حضور در محفل ققنوس

و امّا اگه می خواهید بیشتر راجع به جیمز بدونید، با ما همراه بوشیـــــــــد!

--------------------

سلام من اینو انتخاب کردم چون این شخص زمان خیلی زیادیه که نیومده




-----
تایید شد!


ویرایش شده توسط !¡₩ÂŇΡ! در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۰ ۲۰:۵۷:۴۵
ویرایش شده توسط !¡₩ÂŇΡ! در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۰ ۲۱:۱۴:۲۷
ویرایش شده توسط !¡₩ÂŇΡ! در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۰ ۲۱:۲۴:۳۳
ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۰ ۲۲:۲۵:۳۵



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹

نیوت اسکمندر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۲ یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۷:۵۷ یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹
از رنجی خسته ام که از آن من نیست !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 127
آفلاین
در ۲۴ فوریه ۱۸۹۷ در انگلیس بدنیا آمد. باهوش بود از همون کودکی علاقه خاصی به حیوانات جادویی داشت و همه چی براش هیجان انگیز بود ، همیشه دلش میخواست بگرده و چیز های جدید رو پیدا کنه و تقریبا چیز جدیدی نمونده که پیدا نکنه
رنگ مو:قهوه ایی قرمز
رنگ چشم:آبی
رنگ پوست: سفید
قد :۱۸۵
چوب دستی:چوب درخت گردو با ریسه اژدها.
گروه هاگوارتز: هافلپاف
بوگارت:میز کار ،پشت میز نشینی

لاغر ولی جذاب و در اولین دیدارش که با تینا بهم علاقه مند شدن و باهم ازدواج کردن .
از نوادگان نیوت اسکمندر میتوان به لونا لاوگود اشاره کرد

در اوایل زندگی ،اسکمندر به موجودات جادویی علاقه مند شد و تحت تأثیر پرورش مادر هیپوگریف قرار گرفت. او در دانشکده جادوگری هاگوارتز شرکت کرد ، جایی که به خانه هافلپاف رفت. در حالی که در هاگوارتز بود ، وی به اخراج محکوم شد ، اما آلبوس دامبلدور ، که مدرس دفاع در برابر هنرهای تاریک بود ، معصومیت او را تشخیص داد و به شدت اعتراض کرد.اسکمندر به وزارت سحر و جادو پیوست و دو سال در دفتر جابجایی خانه-وروجک قبل از عضویت در بخش Beast شرکت کرد. در سال 1918 او توسط آگوستوس ورم از کتابهای "آبس کروس" مأمور شد که جانوران خارق العاده را بنویسند و آنها را کجا بیابند. این کتاب پرفروش شد و اسکمندر را به یک متخصص محترم در زمینه Magizoology تبدیل کرد. وی شدیداً درگیر جنگ جهانی جادوگران شد ، جایی که با پورپنتینا گلدشتاین پیوند خورد و در سه موقعیت مختلف با گللرت گریندلوالد سرپیچی کرد. او با گلدشتاین ازدواج کرد و آنها حداقل یک فرزند داشتند. با آغاز دهه 1990 ، وی بازنشسته شد و در دورست زندگی می کرد.



———
تایید شد!


ویرایش شده توسط Newton.scamander در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۹ ۲۰:۱۴:۴۷
ویرایش شده توسط Newton.scamander در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۹ ۲۰:۱۵:۱۵
ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۹ ۲۰:۲۰:۱۱
ویرایش شده توسط نیوت اسکمندر در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۹ ۲۲:۰۵:۰۸

چه قلب ها که شکسته نشد از زبان های بریده !
و چه حرف ها زده نشد از ذهن های پریده!
و چه چشم ها که پر از کشتی های در اشک بود .
و چه دل ها گرفته نشد از کشتی های غرق شده.


تصویر کوچک شده
[img تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۱۳ شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹

Paniztahan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۴ شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۸:۲۳ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹
از Iran
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
من یک شخص معمولی هستم که به جادوگری عشق میورزم وتمام دنیام جادوعه. اشناییتی با سایت و گروهبندی و شرکت در کلاس های درس ندارم اگه میشه راهنماییم کنید.


———
پاسخ:

سلام.
برای ورود به ایفای نقش و معرفی شخصیت اول باید با توجه به یکی از تصاویر اینجا، یک داستان در اینجا بنویسی. بعد که تایید شدی میتونی بری گروه بندی و بعدش بیای اینجا.


مطالعه کنید: قوانین ورود به ایفای نقش


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۹ ۲۰:۲۸:۴۷
ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۹ ۲۰:۲۹:۳۸

Paniz. T


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۴۳ جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۹

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
شخصیت نام:رون ویزلی

جنسیت :مرد

چوبدستی:از جنس درخت بید و موی دم اسب تک شاخ

رنگ مو: قرمز آتشین

محل اقامت: پناهگاه

گروه: گروه قرمز و طلایی گریفیندور

مدرسه: هاگوارتز

نژاد: اصیل‌

توضیح کوتاه:فرزند ششم از یک خانواده نه نفری ام که مثل سایر برادرانم برای تحصیل به هاگوارتز میرم و در اونجا دو دوست گرانبها به نامهای هری پاتر و هرمیون گرنجر پیدا میکنم. از اولین سال ورود من به هاگوارتز و آشنا شدن با هری پاتر اتفاقات زیادی در هاگگوارتز رخ میدهد که ما هم در آن اتفاق ها حضور داریم....

ویژگی های ظاهری: مو قرمز دوست داشتنی به همراه صورت پر از کک و مک و به طور کلی جنتلمنم

ویژگی های اخلاقی: از مقایسه شدن نفرت دارم دوست دارم همیشه تک و همیشه تو چشم باشم



-----
دسترسی گریفیندور مجدداً داده شد.


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۷ ۲۰:۴۱:۲۳

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲:۵۳ جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۹

Admin


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۰ جمعه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۳:۴۲ یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹
از قلعه هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 7
آفلاین
سلام مدیر مدرسه. آیا مایل هستید وارد مدرسه جادوگری هاگوارتز بشوید اصلا نمیذاره رول جادویی خودمو بنویسم یه جن موکل فرستاد پشت سرم فقط کنترل ذهن میکنه نه میذاره چفت کنم نه میذاره رول خودمو بنویسم اجازه نمیده ثبت جادو کنم اصلا چوب جادومو هزاران بار کپی کرده حتی با هک جادویی دسترسی منو از اسلیترین پاک کرده



-----
دسترسی اسلیترین مجدداً داده شد.


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۷ ۲۰:۴۲:۵۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۲۴ پنجشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۹

دابی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۴ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۷:۱۰ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 152
آفلاین
سلام

نام:دابی
جنسیت: مذکر
گروه : گریفندور
ویژگی ظاهری : دابی قد کوتاهی داره قربان. انگشت ها شم خیلی باریک و درازه. بینی نوک تیزی داره و گوش هاش هم مثل خفاشه. اما دابی انقدر اونا رو لای در کابینت و زیر اتو گذاشته، همیشه کمبوده و دچار سوختگی درجه دو هست قربان.
رنگ چشم: سبز، خیلی هم گنده
مو : ندارد
چوب جادو : جن های خونگی چوب دستی ندارند.
علاقه ها: نجات هری پاتر، و اقوامش. بد گویی پشت سر ارباب سابقش... دابی بد...! بوممم!
شغل: شاغل در مدرسه جادوگری هاگوارتز
محل زندگی: هاگوارتز
معرفی دابی: دابی جن خونگی آزاده، مدتی خدمتکار خانواده مالفوی بود. بعد از مدتی به دست هری پاتر آزاد شد و تا آخر عمرش به اون کمک کرده. سرانجام به دست بلاتریکس لسترنج و با چاقوی نقره ای او، در راه نجات هری پاتر به قتل رسید.

دسترسی ام به گروه گریفندور رو میشه برگردونین لطفا؟
ممنون

تایید شد.
خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۶ ۲۲:۴۳:۵۶


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۵۵ چهارشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۹

مانامی ایچیجو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۱ دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۱:۱۴ جمعه ۲۰ خرداد ۱۴۰۱
از این جا تا اونجا که منم کلی فاصله ـَس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 17
آفلاین
نام:مانامی ایچیجو

گروه:اسلیترین

نژاد:دو رگه (پدر:خون آشام_مادر:جادوگر)

سپرمدافع:گربه

ویژگی های ظاهری:موهای روشنی که همیشه دو طرف سرش میبنده و چتری هاش رو بلند نگه میداره تا چشمای بزرگ و سردش رو زیر اون ها تا حدودی پنهان کنه. دندون های نیشش رو از پدرش به ارث برده هرچند که خون آشام نیست. جثه ریز و قد متوسطی داره که باعث میشه سرعت عملش بالا باشه و به سرعت از مهلکه فرار کنه.

زندگی:مانامی در لندن متولد شد و تمام زندگیش رو هم همون جا سپری کرد. اولین فرزند از خانواده پنج نفره ای بود که به عنوان عجیب ترین و پر مشکل ترین خانواده محل زندگیشون محسوب میشد. پدرش در هشت سالگیش اون هارو ترک کرد و مانامی هیچوقت علاقه ای به صحبت کردن درباره پدرش نداشت به همین علت اطلاعات زیادی دربارش موجود نیست.
با توجه به زندگی سختی که داشت از سن پایین مشغول به کار شد و این نشونه روحیه تلاش گرش بود که در مسیر مشاغل زیرزمینی و غیرقانونی به کار گرفته شد، به طوری که وقتی به هجده سال رسید چندین مرتبه به جرم استفاده از سلاح سرد و دزدی دستگیر شده بود البته با افزایش سن بیشتر در مسیر درست تری قرارگرفت و تا حدودی تونست زندگیش رو کنترل کنه و تبدیل به جادوگر برجسته و توانمندی بشه.



-------
تایید شد!


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۶ ۵:۳۴:۵۹


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۵۳ چهارشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۹

افلیا راشدن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۳ یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۱۴:۰۰ جمعه ۵ شهریور ۱۴۰۰
از بدشانس بودن متنفرم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 54
آفلاین
نام: افلیا راشدن

گروه: ریونکلاو

چوب دستی: ساخته شده از چوب درخت آتش، ۲۵ سانتی متر با ریسه قلب اژدها، انعطاف پذیر

پاترونوس: عقاب

علاقه مندی ها: کتاب خوندن، علامت شوم، موسیقی و ورزش( کوییدیج و دوچرخه سواری )

ویژگی های ظاهری: قد متوسطی داره با موهای خیلی کوتاه و مشکی که بیشتر اوقات روی پیشونیش پخش میشه.اکثر وقتا لباسای مشکی و پسرونه میپوشه( که اصولا از برادرش کش میره :/)

ویژگی های اخلاقی: همیشه یه راهی پیدا میکنه تا قوانین رو بپیچونه و یه ماجراجویی جدید برای خودش درست کنه( البته بعضی وقتا بیشتر شبیه دردسر میشه تا ماجراجویی!)
معمولا اوقات تنهاییش رو به کتاب خوندن یا نوازندگی میگذرونه.
هرجایی ببینیدش یه هدفون مشکی روی گوش‌هاش گذاشته و داره آهنگ گوش میده...( واقعا مسخرس که آهنگ گوش کردن سر کلاس ممنوعه! )
سرکلاس به ظاهر داره به حرفای پروفسور گوش میده...اما در واقع توی ذهنش داره برنامه‌ ریزیه یک گردش مخفی به جنگل ممنوعه رو میچینه!!
به مرگخوار بودن، علامت شوم و همه‌ی این چیزا علاقه داره!

اون یه جانور‌نماس و میتونه به عقاب تبدیل بشه اما کسی از این موضوع خبر نداره...!


----
تایید شد!


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۵ ۸:۱۲:۰۱

کار من نبود... خودش یهو اینطور شد!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.