هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۲۲ سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۰

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۹ جمعه ۱۶ دی ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۲۸ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۶
از امدن و رفتن من سودی کو!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 674
آفلاین
-1 بچه ها چه فیلمی رو تو کلاس دیدن؟ درباره ی فیلم و محتوای آن توضیح دهید. (10 امتیاز(
کینگ کنگ ! (اونا که نمی دونن مال کی هست) داستان به چند صورت نوشته شده و ان ها این مودلش رو دیدن : یه کشتی برای تحقیقات داره به یک جزیره میره که از توی اب یه دختر رو میگیرن و دختر همراه اونا به جزیره میره و اهالی جزیره دختر رو میدزدن بعد از یه مراسم به یه جای بلند میزارنش ویک گوریل بزرگ یا همون کینگ کنگ میاد دختر رو به عنوان عروسش میبره اول دختر از اون میترسه ولی بعد ازش کم کم خوشش میاد بعد اهالی کشتی میان اون رو نجات میدن ومیمون رو برای نمایش به شهر می برند ولی گوریل فرار می کنه و میره با دختره بالایه یه برج بلند معروف که اسمش یادم نیست وبعد از این که چند تا جت رونا بود میکنه با تیر میزننش وبعد.............. کینگ کنگ میمیرد! و بع د دختره که عاشق یکی از مر دای کشتی شده با اون مرده ازدواج می کنه.


2 - اون شیء مستطیل شکل که لونا دستش بود و با اون تلوزیون رو روشن کرد اسمش چی بود؟ بگید با فشار روی هر کدوم از دکمه ها چه اتفاقی می افته؟ (7 امتیاز(
ان یک کنترل بود که از ان برای خواموش و روشن کردن عوض کردن کانال ها و کم و زیاد کردن صدای تلوزیون از ان استفاده میشود.


3- فرض کنید شما هم جزء بچه های کلاس بودین، اون فیلم رو دیدین (نوع و اسم فیلم اختیاریه) و جو گیر شدین و تحت تاثیر فیلم قرار گرفتین. رول کوتاهی درموردش بنویسید(13امتیاز)

همه دارن فکرمیکنن دختره و بقیه با خودشون چوب دستی نداشتن ودختره چرا همون اول با چوب دستی کار کینگ کنگ رو نساخت که یهو یادشون میفته که اون ها ماگلن
چو: اه اه اینم ماگل ها چغدر ناتوانن و این جوری براشون مشکل روحی پیش میاد چون جادو بلد نیستن.
پرفسور لونا : خوب ماگل ها این طورین این طوری هم راجب اون ها حرف نزنین یک دقیقه خودتون رو بزارین جای اونا انقدر کوتاه فکر نباشید که...............
همه بچه ها باهم :بابا باشه پرفسور شماراست میگین فقط لطفا دیگه هیچ چی نگین!(خوب واقعا هم درست میگفت!)


ویرایش شده توسط چوچانگ در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۲ ۱۹:۲۱:۰۹

فراست بیش از هرچیزی، بزرگترین گنج انسان است که وقتی بر سر نهاده شود، هوش و خرد می آورد ...

Only Raven


هیچ چیز غیر ممکن نیست


جادوگران ، ریون ، ارباب=♥♥♥

تصویر کوچک شده



Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۰

لیلی پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۴:۰۳ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۴:۴۶ پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵
از هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 111
آفلاین
1- بچه ها چه فیلمی رو تو کلاس دیدن؟ درباره ی فیلم و محتوای آن توضیح دهید. (10 امتیاز)

بچه ها داشتن فیلم جدایی نادر از سمین که به گارگردانی اصغر فرهادی ساخته شده بود رو میدیدن سیمین (لیلا حاتمی) میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه (سارینا فرهادی) از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر (پیمان معادی) نمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند. این اختلافات باعث میشود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد میکند و مجبور میشود به خانه پدرش برگردد. ترمه تصمیم میگیرد پیش پدرش نادر بماند به امید اینکه مادرش سیمین پیش آنها برگردد. نادر نمیتواند از عهده مراقبت از پدرش بر بیاید پس برای این کار یک مستخدم به نام راضیه (ساره بیات) استخدام میکند. این زن جوان که باردار است این کار را بدون اطلاع همسرش حجت (شهاب حسینی) قبول کردهاست. یک روز نادر به خانه بر میگردد و پدرش را در حالی که طناب پیچ شده و تنها رها شده میبیند. وقتی راضیه به خانه بر میگردد دعوای شدیدی در میگیرد که عواقب تراژیک آن نه تنها زندگی نادر را زیر و رو میکند بلکه تصویر دخترش از او را دستخوش تغییر میکند.

2- اون شیء مستطیل شکل که لونا دستش بود و با اون تلوزیون رو روشن کرد اسمش چی بود؟ بگید با فشار روی هر کدوم از دکمه ها چه اتفاقی می افته؟ (7 امتیاز)

اون شی مستطیل شکل دست استاد لاوگود بود یک کنترل بود که به وسیله ی دکمه پاور ان می توان تلویزیون رو روشن کرد با دکمه های شمار دار اون می توان هر کانالی که میخوای ببینی و به وسیله دکمه های دیگر می توان تلویزیون رو تنظیم کنی یا تلتکس رو تماشا کنی و از اخبار با خبر بشی یا با دکمه کم و زیاد صدای تلویزیون رو تنظیم کنی

3 - فرض کنید شما هم جزء بچه های کلاس بودین، اون فیلم رو دیدین (نوع و اسم فیلم اختیاریه) و جو گیر شدین و تحت تاثیر فیلم قرار گرفتین. رول کوتاهی درموردش بنویسید(13امتیاز)

در کلاس دانش اموزان بسیار تحت تاثیر فیلم قرار گرفته بودن .
لی لی باخودش فکر کرد
لی لی :اه خدای من دختر خیلی گناه داشت بیچاره ترمه
لی لی در افکارش درمورد فیلم غرق شده بود که یکدفه استاد لاوگود گفت
لونا:خوب بچه ها یکی یکی نظرتون رو درباره ی فیلم بگین
بچه های کلاس یکی یکی نظرشون رو در باره فیلم گقتن
نوبت به لی لی که رسید گفت
لی لی :بنظر من ترمه خیلی گناه داشت من اگه جای اون بودم خودکشی می کردم.....
درهمین هین جغدی حاوی پیام بسیار مهمی برای لی لی امد
اون پیام این بود که مامان باباش دارن جدا می شن ولی لی غش کرد


دانش بهترین هدیه است وشجاعت بهتر


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۲۰ دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۰

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
دیروز ۲:۰۲:۴۳
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
تدریس جلسه اول

در باز شد و دانش آموزان مثل مور و ملخ وارد کلاس شدند، در نگاه اول با بی توجهی روی صندلی هایشان نشستند و طبق معمول شروع به تعریف خاطرات تعطیلات برای همدیگر کردند.

وقتی بلاخره تعریف کردن خاطراتشان تمام شد نگاه دقیق تری به کلاسی که در آن حاضر شده بودند انداختند و متوجه عجیب بودن کلاس شدند.

البته چیز هایی هم مانند بقیه ی کلاس ها بود، مثلا میزی مستطیلی که همه ی پروفسور ها روی آن مینشینند و البته بلافاصله با فریادی از جا میپرند و دلیل آن میتوانست گذاشتن پونز های کوچولویی باشد که قبل از ورود استاد کسی آنجا جاسازی کرده باشد، یا شومینه ای گوشه ی کنار که در هر کلاسی میتوانست وجود داشته باشد.

چیز عجیب درست روبروی آن ها سه قدم آنور تر از میز دبیر بود. شیئی مربع شکل که روی میز تقریبا کوچکی گذاشته شده بود و کنار میز یک وسیله ی کوچک مستطیل شکل که روی آن دکمه های زیادی وجود داشت دیده میشد.

محیط کلاس هم کمی عجیب بود، دانش آموزان وقتی به خود آمدند قاب عکس هایی روی دیوار دیدند که اشخاص ناشناسی با لبخند های بیروح و بی حرکت به بچه ها زل زده بودند.

کمی آنطرف تر هم سبد سبز رنگی وجود داشت که درون آن وسیله های ناشناخته ای وجود داشت.

- خب دیگه! کنجکاوی بسه!

سرها اتوماتیک وار از وسایل درون سبد به میز روبرویشان چرخید! پروفسور جدید آنها با خونسردی پشت میز خود نشست.

فلور با تعجب پرسید: شما کی اینجا ظاهر شدید؟

لونا لبخندی زد و پاسخ داد: من ظاهر نشدم! در حقیقت من باید به درسی که قراره تدریس کنم احترام بذارم، بنابراین من با پاهای خودم از پله ها بالا اومدم و در کلاس رو باز کردم و وارد شدم، ولی شما اینقدر به محیط کلاس توجه داشتین که حواستون به ورود من نبود!

سپس از جای خود بلند شد و به سمت تخته ی کلاس رفت و دانش آموزان متوجه نکته ی عجیب دیگری در کلاس شدند، لونا بر خلاف بقیه استاد ها با چوبدستی اسم خود را روی تخته ننوشت بلکه با شیئی سفید رنگ و استوانه ای شکل روی تخته اسمش را نوشت.

- من لونا لاوگود، استاد جدید درس ماگل شناسی هستم! خب دیگه حرفی ندارم و میخوام درس رو شروع کنم.

سپس به سمت جعبه ای که روی میز بود رفت و شیء کوچکتر را برداشت و همانطور که آن را در دستانش میچرخاند به سمت بچه ها برگشت.

- " خب! اینی که میبینید اینجاست اسمش تلوزیون هست! وسیله ای که تقریبا هر مشنگی تو خونه ی خودش داره، میشه گفت این وسیله یکی از وسایل ضروری مشنگ هاست که به جرئت میتونم بگم حتی اونا به این وسیله معتاد هم هستن!

حالا سوال اینه که این وسیله چی کار میکنه؟ ... مشنگ ها وقتی حوصله شون سر میره یا مواقعی که بیکار هستن این وسیله کوچولو که اسمش رو میذارم به عهده ی شما رو برمیدارن و تلوزیون رو روشن میکنن و برنامه ی مورد علاقشون رو میبینن! خب! حالا من میخوام حرف هام رو تموم کنم و شما رو به دیدن یه فیلم دعوت کنم. "

و سپس دکمه ی قرمزی را فشار داد و ناگهان صفحه ی مشکی تلوزیون سفید شد و چشم ها به آن خیره ماند ...

تکالیف

1- بچه ها چه فیلمی رو تو کلاس دیدن؟ درباره ی فیلم و محتوای آن توضیح دهید. (10 امتیاز)

2- اون شیء مستطیل شکل که لونا دستش بود و با اون تلوزیون رو روشن کرد اسمش چی بود؟ بگید با فشار روی هر کدوم از دکمه ها چه اتفاقی می افته؟ (7 امتیاز)

3 - فرض کنید شما هم جزء بچه های کلاس بودین، اون فیلم رو دیدین (نوع و اسم فیلم اختیاریه) و جو گیر شدین و تحت تاثیر فیلم قرار گرفتین. رول کوتاهی درموردش بنویسید(13امتیاز)


Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۰۳ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۰

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
کلاس ماگل شناسی با تدریس پروفسور لونا لاوگود از دوشنبه 10 بهمن هر هفته


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۶ ۲۰:۱۳:۱۰
ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۶ ۲۱:۱۱:۲۱

هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۵۲ چهارشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۰

پرسیوال دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۱ چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۹:۵۱ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از این همه ریش خسته شدم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 317
آفلاین
ما وارد می شویم!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ سؤال دوم

الف-ال کاپون:
آل کاپون معروف‌ترین گانگستر آمریکا و بزرگترین نماد قانون شکنی در دهه ۱۹۲۰ آمریکاست. آلفونسه گابریل کاپون (Alphonse Gabriel Capone) که با نام Alfonso "Scarface" Capone نیز می‌شناسند، در ۱۷ ژانویه سال ۱۸۹۹ متولد شد و در ۲۵ ژانویه ۱۹۴۷ زندگی را بدرود گفت.
هرچند در کارت شناسایی اش به عنوان فروشنده اثاثیه دست دوم معرفی شده بود، اما در واقع یک گانگستر آمریکایی بد نام طی سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ بود. اصلیت کاپون ناپلی بود، یک ناپلی متولد شده در نیویورک که تبهکاری را از بروکلین آغاز کرد و سپس به شیکاگو نقل مکان کرد و تبدیل به بدنام‌ترین مجرم این شهر شد.
در اواخر دهه ۱۹۲۰ در لیست سیاه اداره تحقیقات فدرال آمریکا قرار داشت، نهایتا در سال ۱۹۳۱ توسط حکومت فدرال به جرم فرار از پرداخت مالیات متهم شناخته شده و سقوط کرد.] او در سال ۱۹۳۱ به جرم پرداخت نکردن مالیات به ۱۱ سال زندان محکوم شد و در سال ۱۹۳۲ به زندان آتلانتا فرستاده شد. او همچنین مقداری از دوران محکومیتش را در زندان آلکاتراس گذراند.
پدر آل کاپون، گابریل کاپون یک آرایشگر اهل روستایی (Castellammare di Stabia) در ۲۵ کیلومتری جنوب ناپل بود و مادرش، ترسینا رایولا، خیاط اهل شهر کوچکی در جنوب غربی ایتالیا بود. این زوج که هفت فرزند پسر و دو فرزند دختر داشتند، در سال ۱۸۹۴ به آمریکا مهاجرت کردند و در ویلیامزبورگ (Williamsburg) در نزدیکی بروکلین ساکن شدند.
آل کاپون از سنین نوجوانی با ارتکاب جرم‌های کوچک، بزهکاری را آغاز کرد، در ۱۴ سالگی به دلیل درگیر شدن با یکی از معلمان مجبور به ترک دبیرستان شد. در این زمان او به گروه جنایتکاری به نام «Five Points Gang» به رهبری فرانکی یل (Frankie Yale) پیوست و از آن پس به عنوان متصدی بار در یک مهمانخانه به نام Harvard Inn که به یل تعلق داشت مشغول به کار شد.
در یکی از زد و خوردهایش، قاتلی به نام فرانک گالوچیو (Frank Gallucio)، گونه چپ کاپون را با چاقوی ضامن دار شکاف داد و باعث شد لقب «صورت زخمی» تا آخر عمر با آل کاپون همراه شود.
او در سال ۱۹۱۸ با یک دختر ایرلندی (به نام Mae Coughlin) ازدواج کرد و در همان سال صاحب پسری شد که او را «آلبرت سانی فرانسیس کاپون» (Albert "Sonny" Francis Capone) نام نهاد. در این ایام کاپون کماکان در خدمت فرانکی یل بود و به اتفاق همسرش یک سال در بروکلین زندگی کرد.
در پی ارتکاب به دو فقره قتل، یل به ناچار او را به شیکاگو فرستاد تا آب‌ها از آسیاب بیفتد، این نقل مکان آغازی بود برای یکی از بد نام‌ترین تبهکاران در تاریخ معاصر کشور آمریکا. کاپون به عنوان یک تبه کار زیرک هیچ مدرکی از کارهای خلاف خود بر جا نمی‌گذاشت. او یک شبکه جاسوسی بسیار گسترده در شیکاگو داشت و در شناسایی دشمنان تبحر خاصی داشت و قبل از اینکه هر دشمنی بیش از اندازه قدرتمند شود، نقشه قتلش را کشیده بود. یکی از معروفترین عملیات‌هایی که توسط کاپون و گروهش انجام شد، قتل عام روز ولنتاین - ۱۴ فوریه - سال ۱۹۲۹ بود، چهار نفر از اعضای گروه کاپون وارد یک گاراژ در خیابان Clark شدند، ساختمان گاراژ در واقع مقر فعالیت قاچاق مشروبات الکلی گروه رقیب کاپون بود. دو نفر از افراد کاپون لباس پلیس به تن داشتند و همین امر باعث شد افراد گروه رقیب که ۷ نفر بودند با تصور حمله پلیس، اسلحه‌های خود را به زمین نهاده و پشت به دیوار بایستند، افراد کاپون با دو تفنگ و دو مسلسل، بیش از ۱۵۰ گلوله به آنان شلیک کردند، شش نفر آنان به قتل رسیدند و نفر هفتم که یکی از اعضای گروه خودآل کاپون بود، به طرز معجزه آسایی از مهلکه گریخت.
اما سرانجام در سال ۱۹۲۷ تصویب قوانین جدید این اجازه را به دولت داد که او را به جرم فرار از پرداخت مالیات محکوم کند، در این زمان کاپون تصمیم به ترک شیکاگو گرفت و در جستجوهایی که به منظور یافتن مکانی مناسب برای اقامت، دریافت که در آمریکا وجه بسیار پلیدی دارد و توده مردم از او و گروهش تنفر دارند. از آن پس بود که تصمیم گرفت چهره اجتماعی محبوبی از خود بسازد، او به فقرا کمک می‌کرد، در محلات فقیر نشین رستوران‌های رایگان بر پا می‌کرد، در امور خیریه شرکت می‌کرد و حتی کلوپ شبانه خود را در اختیار هنرمندانی چون چارلی پارکر (Charlie Parker) و بینگ کرازبی (Bing Crosby) قرار می‌داد.
او بعد از شیکاگو در سال ۱۹۲۸ فلوریدا را برای ادامه زندگی اش برگزید. فرانک ویلسون، تنها ماموری که در پی تعقیب کاپون و کار بر روی پرونده او بود، توانست مدارکی مبنی بر درآمد غیر قانونی کاپون از راه قمار یافته و او را به جرم پرداخت نکردن مالیات بر درآمد دستگیر کند.
در سال ۱۹۳۱ علی رغم تلاش‌های بسیار کاپون و اطرافیانش، دادگاه او را به ۱۱ سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم کرد. در سال ۱۹۳۲ او به زندان آتلانتا فرستاده شد، دو سال بعد او را تحت مراقبت شدید به زندان آلکاتراز فرستادند، با گذشت زمان او دچار بیماری روانی شد، تا حدی که مدت‌های مدید سلولش در زندان را ترک نمی‌کرد. او ماه‌های آخر محکومیتش را در بیمارستان روانی سپری کرد. در سال ۱۹۴۷ او بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان Mount Olivet در شیکاگو در کنار پدر و برادرش به خاک سپرده شد اما در ماه مارس سال ۱۹۵۰ بقایای هر سه عضو این خانواده را به قبرستان Mount Carmel منتقل کردند


ب-ارتشبد سابق غلامعلی اویسی(بچه محل نکبت ما)ـ:
ارتشبد غلامعلی اویسی فرزند غلامرضا درسال ۱۲۹۷ خورشیدی در روستای فردو قم به دنیا آمد. او در سال ۱۳۱۵ دوره شش ساله دبیرستان نظام مرکز و در سال ۱۳۱۷ دوره دانشکده افسری را به پایان رساند.

اویسی درسالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۳۱ در مشاغل گوناگون نظامی (فرماندهی گروهان و گردان و آموزشگاه گروهبانی لشکر ۲، ریاست شعبه بازرسی دژبان مرکزو فرماندهی هنگ ۵۲ دژبان) قرار داشت و در سال ۱۳۳۲ فرمانده هنگ ۱۶ تیپ کازرون بود. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اویسی به در یافت نشان درجه ۲ رستاخیز نایل شد و به تدریج ترقی وی نیز در هرم دیوانسالاری نظامی آغاز شد. او پس از طی دوره دانشگاه جنگ درتهران و دوره ستاد و فرماندهی در آمریکا در سال ۱۳۳۹ به ریاست ستاد گارد و در سال ۱۳۴۱ به فرماندهی لشکر یک گارد رسید و در همین سمت بود که به عنوان فرماندار نظامی تهران به قتل عام قیام کنندگان ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دست زد.

او در سال ۱۳۴۸ فرماندهی ژاندارمری کل کشور و در سال ۱۳۵۱ فرماندهی نیروی زمینی ارتش را به عهده داشت. اویسی در جریان انقلاب اسلامی بار دیگر در سمت فرماندار نظامی تهران قرار گرفت و به علت موقعیتش در راس نیروی زمینی فرمانداری نظامی سایر شهرها را نیز تحت کنترل داشت.

وی مسئول کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ (جمعه سیاه) است. او در دی ماه ۱۳۵۷ به دستور شاه و نه برای معالجه از ایران خارج شد و در ۱۸ بهمن ۱۳۶۲ توسط افراد ناشناس در پاریس به همراه برادرش ترور شد.

ج-اصغر قاتل:
علی اصغر بروجردی معروف به اصغر قاتل (زاده ۱۲۷۲، مرگ ۱۳۱۳) اولین قاتل زنجیره‌ای ایران به حساب می‌آید. قربانیان وی را اکثراً کودکان تشکیل می‌دادند که او در اغلب موارد به آنها تجاوز می‌کرده‌است. طی مدتی که در عراق زندگی می‌کرده ۲۵ کودک را به قتل رسانده و پس از مدت‌ها زندان و پس از آخرین قتل در عراق به ایران می‌گریزد و در ایران هم مرتکب ۸ قتل می‌شود. وی در تاریخ ششم خرداد ۱۳۱۳ در تهران محاکمه و در ششم تیرماه همان سال به دار آویخته شد. اصغر قاتل، عامل قتل بیش از ۳۳ پسر خردسال و نوجوان به عنوان اولین قاتل زنجیره‌ای ایران شناخته شده است؛ جنایات وحشیانه وی تنها به داخل کشور محدود نشد و تا کشورهای مرزی نیز پیش رفتعلی اصغر در خانواده‌ای بزرگ شد که سابقه دزدی و قتل و بدنامی داشت. پدربزرگ وی، زلفعلی، راهزن بود و در منطقه بروجرد، ملایر و عراق (اراک) اقدام به چپاول کاروانها می‌کرد که گاه منجر به کشته شدن کاروانیان نیز می‌شد.
پدر علی‌اصغر، علی‌میرزا نام داشت که دزد و قاتلی بنام بود. علی میرزا از راهزنان و جنایتکاران معروف دوران بود بگونه‌ای که مشهور است او بیش از ۴۰ مسافر و عابر را با دست خود به قتل رساند. بدنامی وی و تحت تعقیب بودنش وی را مجبور کرد که به بغداد مهاجرت کند و زن و فرزندان خود را نیز به همراه‌خود ببرد
به سال ۱۲۷۲ خورشیدی در بروجرد به دنیا آمد اما محل تولد وی را محله عودلاجان تهران می‌نویسند. وی دو برادر با نامهای رضا و تقی و یک خواهر داشته‌است. علی اصغر از مادرش شنیده بود که پدرش علی میرزا، سرباز بوده و در یکی از جنگ‌ها کشته‌است. خانواده علی اصغر به بهانه زیارت کربلا به عراق می‌روند و در بغداد ساکن می‌شوند.
یکی از برادران علی اصغر در بغداد قهوه خانه‌ای برپا می‌کند و علی اصغر هم ابتدا نزد برادرش مشغول به کار می‌شود. اما سرشت شرور وی باعث می‌شود که به اذیت و آزار پسر بچه‌ها بپردازد و تن به کار در قهوه خانه ندهد. وی بعدها به فروش آجیل و تنقلات به کودکان و دانش آموزان پرداخت و از همین راه به اغفال آنان دست زد. علی اصغر با فروش تنقلات به کودکان و نوجوانان با آنان طرح دوستی می‌ریخت و کم کم با وعده‌هایی آنها را به خلوتی می‌کشید و به آنان تجاوز می‌کرد یا آنها را مورد اذیت و آزار قرار می‌داد. نخستین بار در سن ۱۴ سالگی به علت اذیت و آزار کودکان در بغداد دستگیر شد و به زندان افتاد. اما کمی سن وی باعث شد تا خطر وی جدی گرفته نشود و با رضایت والدین کودکان آزاد شود. وی مجدداً به فروش آجیل و تنقلات به کودکان مدرسه‌ای روی آورد. با مشخص شدن آزاررسانی وی به ۵ کودک در بغداد، علی اصغر مجبور به ۹ سال حبس شد. وی از سن ۲۷ سالگی برای در امان ماندن از دست پلیس و دادگاه، تصمیم گرفت بعد از تجاوز به طعمه‌های خود آنان را سر به نیست کند. به این ترتیب وی تا پایان اقامت خود در عراق ۲۵ کودک و نوجوان را به قتل رساند. به اعتراف خودش هنگامی که آخرین کودک را در بغداد می‌کشت توسط کودک دیگری دیده شد به همین علت به سرعت و برای همیشه از عراق فرار کرد و روانه ایران شدبا فرار از عراق به ایران، اصغر در کاروانسرای رضاخان در تهران ساکن شد و مشغول به کارهای دوره گردی و بویژه بامیه فروشی شد. به این ترتیب، وی باز هم امکان تماس با کودکان و نوجوانان را پیدا نمود. طعمه‌های وی این بار بیشتر نوجوانان شهرستانی بودند که برای یافتن کار به تهران آمده بودند. وی در مدتی کوتاه هشت نفر را در تهران کشت و جنازه‌های آنها را در جنوب تهران رها ساخت. کشف جسدهای مثله شده این نوجوانان در کوره‌ها و قناتهای منطقه شترخان باعث ترس و وحشت فراوان در تهران شده بود. دهم دیماه ۱۳۱۲ در یک قلعه خرابه در بیابان شترخان در جنوب تهران، چوپان نوجوانی سر بریده شده کودکی را می‌یابد و سراسیمه این خبر را به اهالی روستای نجف آباد در همان نزدیکی می‌رساند. ماموران اداره تامینات (آگاهی) تهران با حضور در محل جسد کودک و نیز دو جسد دیگر را می‌یابند که همگی کمتر بیست سال سن داشته و در دو هفته گذشته کشته شده بودند.
در بیست و سوم بهمن همان سال در فاصله کمتر از دوماه، جمجمه جوان دیگری در میدان جلالیه (پارک لاله) پیدا می‌شود اما تلاش برای یافتن جسد وی بی نتیجه می‌ماند. پنج روز بعد جنازه فردی سی ساله در قنات امین‌آباد منطقه دولت آباد کشف می‌شود که بدون سر می‌باشد.
با ایجاد جو رعب و وحشت در تهران، پلیس (نظمیه) و دادگستری (عدلیه) به تلاش جدی برای یافتن سرنخی از قتلها مشغول می‌شوند. سردار تیمورخان مفتش باتجربه تامینات تهران مامور پی گیری قتلهای زنجیره‌ای در جنوب تهران شد. ماموران با اجیر کردن چند چاه کن، به تلاش خود برای یافتن جسد یافت شده در قنات ادامه دادند.
آنها در روز پنجشنبه ۱۰ اسفندماه ۱۳۱۲ در حوالی چاه‌های قنات امین آباد، به مردی میانسال در بیابان بر خوردند که یک پیت حلبی و یک پشته حمالی همراهش داشت. ماموران از وی و شغلش می‌پرسند. وی ادعا کرد که بامیه فروش است و پیت هم ابزار کار اوست. ماموران در ابتدا به وی شک نکردند اما با تفتیش پیت متوجه لباسهای خونین و یک کارد خونین می‌شوند. وی ادعا می‌کند که پیراهن و شلوار را از بازار حرم عبدالعظیم خریده و کفش و کلاه را یافته‌است. پیت و سینی و بقیه چیزها هم وسایل کار اوست. اما ماموران از پاسخ وی قانع نشده و به این ترتیب مرد بامیه فروش دستگیر و برای استنطاق به کمی‌سری و سپس به تامینات تهران برده می‌شود به این ترتیب اصغر قاتل دستگیر می‌شود .
ماموران به محل زندگی علی اصغر در کاروانسرای رضاخان می‌روند و با پرس و جو از همسایه‌ها متوجه می‌شوند شب پیش از آن پسر بچه‌ای که علی اصغر وی را برادر خود معرفی می‌کرده، شب را در اتاق او خوابیده‌است. آنها لباسهای به دست آمده را شناسایی و متعلق به همان نوجوان معرفی می‌کنند.
سرانجام در سحرگاه روز چهارشنبه ششم تیر ۱۳۱۳ حکم اعدام وی در میدان توپخانه در جلوی تشکیلات نظمیه مملکتی اجرا شد. وی ابتدا شوخ و سر حال بود اما با مشاهده طناب دار در هم شکست و بنابر اظهارات حاضران گفت در صورت آزادی دو گوسفند برای قربانی نذر خواهد کرد. وی پس از فراخوانده شدن به سمت دار با اعتراض گفت: «من چند ولگرد و مجهول الهویه را کشتم، شما به‌خاطر آن‌ها مرا می‌کشید؟».
بنا بر نوشته کتاب چاه بابل نوشته رضا قاسمی، اصغر قاتل پیش از اعدامش گفته «بنده در تمامِ عمر آرزویم این بود که سرم را بر فراز ببینم و دیگران را زیرِ پا. خب حالا طناب دار را که بالا بکشند به آرزویم رسیده‌ام.» رئیس زندان دستور می‌دهد وی را وارونه دار بزنند. سنگ بزرگی را با ریسمان به گردنش بسته و وی را از پاهایش آویزان کردند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ سؤال سوم

1-تانک مرکاوا:
مرکاوا (در عبری: מרכבה) (در انگلیسی: Merkava) نام تانک جنگی فوق پیشرفته ارتش اسرائیل است که توسط صنایع دفاعی ارتش اسرائیل طراحی و تولید می‌شود. مهم‌ترین ویژگی مرکاوا طراحی بسیار پیشرفته آن است که با استفاده از آلیاژی مخفی که تنها در اختیار اسرائیلی‌ها است، مانع انهدام تانک به وسیله هرگونه موشک ضد تانک و آرپی‌جی می‌شود. در نتیجه حفاظت از جان خدمه تانک و انهدام ناپذیری آن باعث برجستگی این نوع از تانکهای جنگی در میان تانکهای ساخت دیگر کشورهای جهان می‌شود. گفتنی است در جنگ اسرائیل با حزب‌الله لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی، حزب‌الله لبنان توانست با کمک موشک‌های ضد تانک روسی، به ۵۰ تانک مرکاوا آسیب برساند. که در نتیجه باعث کشته شدن ۳۰ و زخمی شدن ۱۰۰ تن از خدمه آن شده‌است. کلا در تهاجم اسراییل به لبنان در سال ۲۰۰۶ حدود ۱۳٪ از توان زرهی به کار برده شده نابود شد. این اتفاق شک‌های بسیاری در مورد توان این تانک برانگیخت. ارتش اسرائیل در دهه ۱۹۹۰ میلادی و اشغال لبنان دست به ساخت مدلهای جدیدی از تانکهای (Merkava MK III-Z) که به ویژه برای حملات مختلف و عملیات نظامی در نواحی شهری مناسب است. این تانک دارای تیرک‌هایی است که با استفاده از آنها راننده و فرمانده تانک می‌توانند حرکات خود در خیابانهای تنگ را تنظیم کرده و میزان خسارات به محیط شهری را به حداقل برسانند. به منظور مقابله با مواد انفجاری که از بیرون بر روی این تانکها انداخته می‌شود، تورهای سیمی در برخی نقاط این تانک قرار داده شده‌است. برجک فرماندهی این تانک نیز مجدداً طراحی و نصب شده‌است و امکان دید از بالا در ارتفاعی بالاتر را به فرمانده می‌دهد. مسلسل کالیبر ۵۰ نیز بر روی این تانک نصب شده که با سیستم کنترل آتش تانک در ارتباط است و با استفاده از یک سیستم تخریب الکترونیک که در زیر تجهیزات زرهی این تانک نصب شده آغاز به کار می‌کند.
ارتش اسرائیل بر این باور است که مسلسلهای کالیبر ۵۰ برای محیط‌های شهری مناسب‌تر است. یک دریچه آتش و یک پنجره برای مشاهده محیط اطراف نیز بر روی این تانک نصب شده و تک‌تیرانداز با استفاده از آن می‌تواند به هدف شلیک کند.
این تانک می‌تواند از گلوله‌های غیرمرگبار نیز استفاده کند که تا فاصله ۳۰ متری مؤثر هستند.
سیستم جدید دیگری که در تانکهای LIC-۲۰۰۴ به کار گرفته شده یک دوربین ۳۶۰ درجه‌است که مجهز به عدسی گردنده بود و از دورنمای صحنه‌ای که در دید مسلسل است عکس برمی دارد. این دوربین در صورت مشاهده هر تحرک مشکوک یا فعالیت مشکوک در اطراف تانک آن را به خدمه اطلاع می‌دهد. این سیستم برای تأمین ایمنی تانک در محیطهای خطرناک بسیار مناسب است.

2-اسلحه ی آر پی جی:
آرپی‌جی به هر سلاح نیمه سنگین نارنجک‌انداز ضدتانک گفته می‌شود که قابل حمل با دست بوده و از روی شانه شلیک می‌شود.
آرپی‌جی (РПГ) مخفف واژه (به روسی: ручной противотанковый гранатомёт) به معنای «نارنجک‌انداز ضدتانک دستی» است.
از آرپی‌جی علاوه بر تانک می‌توان علیه نفربرها، تجهیزات جنگی غیر زرهی و نیز برای تخریب ساختمان‌ها و سنگرهای بتونی و حتی هلیکوپترهای ثابت استفاده کرد. از آرپی‌جی به‌طور گسترده‌ای در نبردهایی چون جنگ ویتنام (توسط ویت‌کنگ‌ها و ارتش خلق ویتنام)، جنگ شوروی در افغانستان (توسط مجاهدین)، توسط استقلال‌طلبان آنگولا و نامیبیا (آفریقای جنوب غربی آن زمان) در جنگ با ارتش آفریقای جنوبی، در جنگ داخلی السالوادور (توسط مبارزان FMLN)، در جنگ ایران و عراق (توسط نظامیان نیروهای نظامی ایران) و نیز در سال‌های اخیر توسط استقلال طلبان چچنی در جنگ با روسیه، نیروهای ضد آمریکایی در عراق، ببرهای تامیل در سری‌لانکا و حزب‌الله لبنان استفاده شده است.

3-قاشق: وسیله ای در دو نوع پلاستیکی و فلزی موجود در بازار که علاوه بر وسیله ای کمکی برای خوردن غذا،یک فایده ی دیگر بر آن تعریف شده و آن در آوردن کامل کره ی چشم از حدقه ی استخوانی آن است.

4-پاره آجر:
وسیله ای متشکله از گل پخته شده که باز دو فایده بر آن مترتب است.فایده ی اول پایه و اساس دیوار ساختمان ها و فایده ی دوم در صورتی که با قدرت به سمت کسی پرتاب شود شکستگی های بزرگی بر استخوان های فرد مضروب ایجاد می کند.

5-عصای حضرت استاد:
وسیله ای لوله ای شکل و دراز که در اشکال چوبین،پلاستیکی،شیشه ای و فلزی رویت می شود. باز علاوه بر کمک کردن در امر گام برداشتن فایده ی خطرناک دیگری هم برای آن تعریف شده که اینگونه است که در صورتی که استاد از دست دانشجویی عصبی شود میتواند عصایش را در جای جای بدن(!)دانشجوی بدبخت فرو کرده و درد تحمل ناپذیری برای او پدید آورد.


ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۹ ۲۲:۵۸:۱۰
ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۹ ۲۳:۰۲:۱۷
ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۹ ۲۳:۰۸:۳۶
ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۹ ۲۳:۱۵:۴۰
ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۹ ۲۳:۱۸:۵۱

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند....
تو روح هرکی بد برداشت کنه









دامبلدور
یک دامبلدور
یک دامبلدور دیگر
من یک دامبلدور دیگر هستم
پیر آزرده دلی در انتظار بوسه ای از اعماق ته قلب


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۰

تری  بوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۵ یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۲۲ چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 474
آفلاین
2.

اردشیر سوم:اردشیر سوم یا اُخُوس یا وهوک ، پسر اردشیر دوم بود که در سال 436 پیش از میلاد در شهر سیرکا در ایران به دنیا آمد و سلطنت او تماماً صرف خوابانیدن شورش‌ها، در ممالک تابعه گردید.اردشیر پس از اینکه بتخت نشست، اولین اقدامش آن شد که برای رهایی از هر دغدغه‌ای، تمام خویشان نزدیک خود را قربانی کرد. می‌گویند وی نه فقط همهٔ برادران و خواهران خویش بلکه برادرزادگان و عموزادگان و تمام کسانی را که گمان می‌کرد، ممکن است از سلطنت ناراضی باشند، کشت.همچنین وی از اول برای ایجاد نظم و انضباط، خود را بیش از همه اسلاف خویش به اعمال خشونت ناچار دیده است و برای تأمین مقصود خود از هیچ گونه قساوتی هم دریغ نکرده است. وی بدون شک سنگدل، تندخوی و وحشی‌گونه بود لیکن در عین حال در عصر و محیط خود فرمانروائی قوی و بااراده بشمار می‌آمد.

جفری دامر:زادهٔ ۲۱ می ۱۹۶۰ و یک آدم‌کش زنجیره‌ای اهل آمریکا بود. والدین او از بنیادگرایان مسیحی بودند.. وی بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱، هفده پسر و مرد را به نحو فجیعی سلاخی کرد. او علاقه زیادی به جنازه‌خواری و آدمخواری داشت. اینها بخشی از رفتارهای هولناک وی بود. او باور داشت که با خوردن گوشت قربانیانش، آنها دوباره در درون وی زنده خواهند شد. وی که به زندان ابد محکوم شد، سرانجام در ۲۸ نوامبر ۱۹۹۴ به دست یک هم سلولی به قتل رسید.

کاریل چسمان:(زاده ی 1960) ، معروف به «قاتل چراغ قرمز»، تبهکار و نویسنده آمریکایی بود که ماجرای اعدام او مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. او در دوران زندان مقالات و کتاب‌هایی نوشت و از نویسندگان مشهور اواسط قرن بیستم در آمریکا و جهان شد.چسمان قاتلی بی رحم بود که بعد از به زندان افتادن و محکومیتش به اعدام، خیال نوشتن به سرش افتاد و نویسنده شد. رمانهایی چون "نبرد من"، "زیر چراغ قرمز"، "دهلیز مرگ" او را به شهرت رساند، بطوری که چسمان به سرعت تبدیل به محبوب‌ترین تبهکار جهان شد. چسمان در آثارش سعی داشت تصویر یک تبهکار بی رحم را از خود بزداید و نشان بدهد که اگر خلاف‌های سنگینی را مرتکب شده به دلیل فقر و نا آگاهیش بوده است. همین مساله هم بیشتر متوجه جامعه‌ای بوده او در آن بزرگ شده است. بر حسب اتفاق آثارش از فروش خوبی برخوردار شدند. اما کتابهایش هم نتوانستند با وجود اینکه مدت زمان اجرای حکمش را چند سالی به عقب برگرداندند، او را به آغوش جامعه بازگردانند. با وجود فشار و خواهش‌های جامعه بین‌الملل و روسای جمهور و دیگر شخصیت‌های برجسته بین‌المللی، کاریل چسمان سرانجام به اتاق گاز سپرده شد.

3.

TNT:یا همون تری‌نیتروتولوئن!! یک ماده ی منفجره است که سرعت انفجار آن ۷۰۲۸ متر در ثانیه می‌باشد و در بسیاری از ترکیبات انفجاری بکار می‌رود.کلا چیز جالبیه!

نارنجک: نوعی اسلحه‌ی گرم و قابل حمل است که به وسیله ی آن می توان کلی از انسان های بی گناه و با گناه را ناکام کرد و فرستاد گوشه ی قبرستون!

ترقه:اینم یک ماده ی منفجره است که در حال حاضر از آن بیشتر در چهارشنبه سوری استفاده میشه و میتوان به وسیله ی آن شخص بینایی را کور کرد!

انبردست:به وسیله ی این ابزار بسیار خطرناک میتوان ناخن افرادی که روی اعصاب هستند را کشید!

آمپول:این وسیله بسیار دردناک و خطرناک است و به همه توصیه می کنم حتی در فاصله ی یک کیلومتری آن هم نروید!


ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۲۵ ۱۵:۱۱:۵۲

Only Raven!


تصویر کوچک شده


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۵۶ یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۰

ویکتور کرام old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۳ سه شنبه ۹ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۲:۱۰ پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵
از من بدبخت تر تو دنیا،تویی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 374
آفلاین

3 نفر از مشنگ های سیاه را نام ببرید و توضیحی در باره زندگی و جنایت های هرکدام بدهید (15 نمره)


آتیلا :

رهبر قوم هون که در زمان حیاتش بزرگ‌ترین امپراتوری را در اروپا، از رود اورال تا دانوب داشت. در زمان فرمانروایی اش وی یکی از مخوف‌ترین دشمنان امپراتوری‌های روم غربی و شرقی بود. رومیان به او لقب تازیانه خداوند داده بودند و به او باج می‌دادند تا کاری به کار رم نداشته باشد.

آتیلا در آغاز به ایران حمله کرد و با شکست مواجه شد. حمله‌ای که او در سال ۴۴۱ میلادی به امپراتوری روم شرقی کرد باعث شد تا تصمیم به حملات بیشتری به سوی غرب بگیرد. وی در اروپا شهرهای بسیاری را نابود و غارت کرد.در بیشتر کشورهای اروپای غربی وی نمادی از بیرحمی و تجاوزگری است.

ژولیوس سزار :

گایوس ژولیوس سزار (به لاتین: Gaius Iulius Caesar) (تلفظ: گایوس یولیوس کایسار) یا ژول سزار یا قیصر (زاده ۱۲ یا ۱۳ ژوئیه ۱۰۰ (پیش از میلاد) - درگذشته ۱۵ مارس ۴۴ (پیش از میلاد) دیکتاتور و رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم بود.

او در کنار کراسوس و پومپی یکی از فرماندهان سه‌گانه روم بود. اکثر مورخان گشایش سرزمین گل به دست او را یکی از مهمترین وقایع دوران باستان و آغازگر شکل گیری تمدن کنونی فرانسه می‌دانند. او همچنین رهبری نخستین لشکرکشی روم به بریتانیا را در دست داشت اگرچه گرفتاری‌هایش با سنا و پومپی آن را بی‌سرانجام گذارد. او همچنین لژیون‌هایش را به آن‌سوی رود روبیکون رهبری‌نمود.

وی در پی جنگی داخلی که در ۴۹ (پیش از میلاد) به راه‌انداخت فرمانروای بی‌چون و چرای روم گشت. پس از آن به اصلاحاتی کلان در جمهوری روم دست‌زد و راه به سوی خودکامگی پیمود. این کارها دوست پیشین سزار مارکوس یونیوس بروتوس و دسته‌ای دیگر از سناتورها را به کشتن سزار برانگیخت. کشتن سزار چندی بیشتر جمهوری روم را پایدار نگهداشت. دو سال پس از مرگ او سنای روم وی را یکی از خدایان روم شناخت.

هانیبال :

هانیبال (۲۴۷ - ۱۸۳ پ.م.) سیاست‌مدار، فرماندهٔ نظامی و ژنرال کارتاژی بود که حرکت بزرگ ارتشش از اسپانیا به رم، پس از رد شدن از کوه‌های آلپ، بعد از گذشت بیش از دو هزار سال هنوز از بزرگ‌ترین دستاوردهای نظامی تاریخ شمرده می‌شود.

طبق افسانه‌ها وقتی هامیلکار، پدر هانیبال می خواست برای فتح اسپانیا و جنگ با روم حرکت کند، هانیبال که آن زمان یازده ساله (به روایتی نه ساله) بود از او خواست تا او را نیز با خود ببرد، هامیلکار موافقت کرد ولی با این شرط که هانیبال سوگند یاد کند که تا زمانی که زنده است با روم دشمن باشد (به روایتی انتقام کارتاژ را از روم بگیرد). هانیبال این سوگند را در مذبح (بَعل همان) یاد کرد و با پدرش به اسپانیا رفت و در سراسر عمرش به این سوگند وفادار ماند.

پس از مرگ هامیلکار در اسپانیا، پسرخوانده و دامادش هاسدروبال و پس از او هانیبال فرمانده نظامی کارتاژ شد. آن زمان او بیست و شش ساله بود و نیز در زمان او بود که دومین جنگ پونیک (جنگ‌های میان کارتاژ و روم) در سال ۲۱۸ پیش از میلاد آغاز گشت و هفده سال به طول انجامید.او پس از اجرای نقشه متهورانه گذشتن از آلپ و وارد شدن به خاک ایتالیا، با استفاده از نبوغ خود ضربات مهلک و شکست‌های قطعی بر پیکره ارتش روم وارد کرد. معروفترین جنگ او نبرد کان در سال ۲۱۶ پیش از میلاد بود که ارتش دشمن را محاصره و نابود کرد.

اما کارتاژ به خوبی از فرمانده جنگی خود حمایت نکرد و سرانجام با اینکه هانیبال هرگز شکست نخورده بود، در جنوب ایتالیا تنها ماند. رومی‌ها توانستند دوباره متصرفات هانیبال را آزاد کنند و پس از شکست‌های پی در پی کارتاژ در اسپانیا، روم اسپانیا را باز پس گرفت و پا در خاک آفریقا گذاشت. کارتاژ، هانیبال را به سرعت به کشور فرا خواند. سرانجام نبرد قطعی در زاما در گرفت و هانیبال برای اولین و آخرین بار شکست خورد و کارتاژ مجبور شد تحت پیمان صلح، امتیازات فراوانی را به روم بدهد، طوری که روم قدرت اول منطقه مدیترانه شد.

اینا همش توضیح مختصر بود


5 وسیله سیاه مشنگی نام ببرید و هر کدوم رو خیلی مختصر توضیح بدید (15 نمره)


اسلحه : انواع بسیار گوناگونی دارد.در اسلحه ها تیر قرار میدهد و اسلحه میتواند آن تیر را با سرعت بسیار بالا به صورت مستقیم پرتاب (شلیک) کند.تیر اسلحه ها از باروت میباشد.باروت نیز موادی آتش زا هستند و منفجر میشوند.

F44 : یک نوع هواپیما جنگی بسیار پیشرفته است.F-44 ها قابلیت پرواز در آسمان را دارند.یک F-44 قابلیت پرتاپ موشک را دارد.موشک نیز انواع مختلفی دارد.موشک ها منفجر می شوند و اطرافش را نابود میکند.

بطری های شیشه ای : با کوباندن آنها به سر دیگران میتوانید فرد مقابل را زخمی یا حتی به قتل برسانید.جسمی بسیار ساده اما خطرناک !

منجنیق : منجنیق ها قابلیت پرتاپ انواع سنگ ها را دارند.در زمان های بسیار دور از منجنیق برای نابود کردن دیوار ها و دیوارهای قلعه ها استفاده میکردند.

مین ها : مین ها در خاک و بر روی زمین قرار میگیرد و هر چیزی که بر روی مین ها برود،ابتدا مین منفجر میشود و بعد آن چیز هم نابود میشود.افراد و تانک های بسیار در جنگ های ماگلی در اثر مین ها نابود شدند.


ویرایش شده توسط ویـکتـور کــرام در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۹ ۱۵:۵۸:۲۴
ویرایش شده توسط ویـکتـور کــرام در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۹ ۱۵:۵۹:۵۶
ویرایش شده توسط ویـکتـور کــرام در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۹ ۱۶:۱۴:۲۱

»»» ارزشـی گولاخ «««


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۱۱ یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۰

رومیلدا وین old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۵ دوشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۱:۱۰ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
از بیکران دور در روزگار نور در شهر بی عبور زیر درخت مهر
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
1. فرد ریش دار حاضر در کلاس جه نام داشت و چه کرده بود! (5 نمره) (ویژه دانش آموزان رسمی)

او شخصی نبود جز بن لادن :
آسامه بن محمد بن لادن، در سال ۱۹۵۷ در شهر ریاض در عربستان سعودی متولد شد.

او بنیانگذار یک گروه به نام القاعده بود که در ارتباط با حملات تروریستی تحت تعقیب قرار داشت.
برخی از نام‌های مستعار بن لادن عبارتند از: اسامه بن محمد بن لادن، شیخ اسامه بن لادن، شاهزاده، شیخ و ابومحمد.

سرانجام در دوم می سال 2011 اسامه بن لادن که در یک خانه‌ دو طبقه به فاصله 100 یاردی از یک آکادمی ارتش پاکستان در منطقه ابیت آباد در ایالت خیبرپختونخواه واقع در 150 کیلومتری اسلام آباد پنهان شده بود، با حمله چند هلی کوپتر حامل نیروهای ضد تروریستی آمریکا کشته و توسط نیروهای آمریکایی جسدش در دریا دفن شد.

2. 3 نفر از مشنگ های سیاه را نام ببرید و توضیحی در باره زندگی و جنایت های هرکدام بدهید (15 نمره)


موسولینی( رهبر ايتاليا) ( 1889 تا 1945 ميلادي در سال‌های میان دو جنگ جهانی موسولینی که فرزند یک آهنگر بود و در حین جنگ جهانی اول وی به درجهٔ استواری نایل آمده بود، از نارضایتی مردم ایتالیا استفاده کرد و حزب فاشیسم را تشکیل داد او با تشکیل این حزب ادعا می‌کرد که می‌خواهد عظمت روم باستان را برای ایتالیا احیا کند

سر انجام در سال ۱۹۲۲ موسولینی توانست فرمان نخست وزیری را از پادشاه ایتالیا بگیرد و به خود لقب دوچه یا پیشوا بدهد .
در عرض چند سالی بعد از ۱۹۲۴ موسولینی پارلمان ایتالیا را بدل به وجود بی خاصیتی کرده، عدهٔ شرکت کنندگان در انتخابات عمومی را کسر نموده و به سانسور مطبوعات پرداخته بود، اتحادیه‌های کارگران را منحل ساخته و کارگران را از حق اعتصاب محروم نموده و سایر احزاب سیاسی را به کل منسوخ کرده بود . دستگاه پلیس مخفی دایر کرد و دادگاههای مخصوصی برای محاکمهٔ مخالفین رژِیم تاسیس نمود . هم چنین وی تعدادی از سران باند مافیای سیسیل را بازداشت کرد . پس از روی کارآمدن آدولف هیتلر در سال ۱۹۳۳، او با آلمان و ژاپن دولت‌های محور را به وجود آوردند که در ظاهر هدفشان مبارزه با کمونیسم بود .


رادوان کاراتزیچ( رهبر صربستان) ( 1995ميلادي رادوان کاراتزیچ از رهبران صرب جنگ بوسنی، که به قصاب بالکان و نسل کشی مسلمانان مشهور است, دستگیر شد. او متهم به سازماندهی کشتار بیش از 7هزار و 500 نفر از مسلمانان در سربرنیتسا در سال 1995 در جنگ صربها علیه مسلمانان بوسنی می باشد.

در مقایسه مجازات صدام و کاراتزیج که هر دو جنایتکار جنگی قلمداد می‌شوند میتوان گفت: اشد مجازات اعدام برای صدام نشان‌دهنده استحکام نظام سیاسی در عراق است که از سوی دولتمردان عراق صورت گرفت. کاراتزیج در نطر غربیها اعتبار چندانی ندارد اما ممکن است به دلیل فشار زیاد افکار عمومی در مورد کاراتزیج نیز همین اقدام صورت بگیرد این بستگی به مردم و افکار عمومی دارد.


اسکندر مقدونی( پادشاه باستانی مقدونیه) ( ۳۲۶ تا ۳۵۶ پیش از میلاد
اسكندر پس از آنكه به تخت جمشيد راه يافت ، گنجهاي هنگفت زر و سيم سلاطين هخامنشي را به يغما برد . ارزش يكي از گنجها به 120 هزار قنطار سيم برآورد شده . اسكندر به بالشتگاه شاه روي آورد و پنجهزار قنطار زر بالاي تخت شاه را ربود و سپس از زيرپايي شاه سه هزار قنطار زر به خزانۀ خود فرستاد . همچنين تاك زرين كه خوشه هاي آن از گرانبهاترين گوهرها ساخته شده بود به دست اسكندر افتاد. سربازان اسكندر ، مانند پيشواي خود ، به غارت سكنۀ تخت جمشيد مشغول شدند . بنا به گزارشها و مدارك تاريخي ، تخت جمشيد ، توانگرترين شهر در جهان بود ؛ حتي خانه هاي خصوصي از چيزهاي گرانبهايي كه در دوران قدرت پارسيان گرد آمده بود ، پر بود . سپاهيان اسكندر مردم را بيرحمانه مي كشتند ، زنها را به بردگي مي بردند ، مقدونيها بر سر تاراج گنجها و منابع با يكديگر مي جنگيدند.

3. 5 وسیله سیاه مشنگی نام ببرید و هر کدوم رو خیلی مختصر توضیح بدید (15 نمره)


1-کمربند: علاوه بر نگه داشتن شلوار برای جلوگیری از افتادنش کاربرده دیگری دارد که بیشتر مدنظره معلم های وحشی هستش

2- چاقو-تیزبر: بیشتر اوباش ازش استفاده میکنن واسه خط انداختن روی افراد و ترسوندنشون

3-گرز: در هنگام خطر نزد هر کس باشد باید تا جایی که جون داری فرار کنی

4-رینگ بکس: در دعوا ها استفاده میشه که داخل دست میره و صورت طرفو میاری پایین

5-زنجیر: اونم همچنین برای دعوا مورد استفاده است و بستن طرف که در نره
6-قفل فرمون: وسیله ای دفاعی که هم برای جلوگیری از دزدیده نشدن ماشین وهم واسه کوبیدن به سره مبارکه اقا دزده


ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۹ ۱۷:۰۳:۳۸

چشمانت را

به مناظره دعوت می کنم


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۳۷ یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۰

گلرت گریندل  والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۰ یکشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵
از تو خوشم میاد.
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 298
آفلاین
2. 3 نفر از مشنگ های سیاه را نام ببرید و توضیحی در باره زندگی و جنایت های هرکدام بدهید (15 نمره)

1. چنگیز خان: یه فرد از کشور مغولستان بود که چون خیلی شاخ بود و تونسته بود قبایل مغولستان رو با هم متحد کنه رفت و آسیا و اروپای شرقی رو فتح کرد. اینطوری میگن که لشکر کشی که چنگیز خان به سرزمین پارس کرد بزرگترین لشکر کشی پیاده ی تاریخ بوده.

چنگیز خان در سرزمین پارس خون های بسیاری ریخت و در نیشابور توی خیابون ها جوی های خون راه افتاد و از سر مرد ها و زن ها و بچه ها هرم های بزرگی ساخت. حتی به سگ ها و گربه های شهر هم رحم نکرد.
و بالاخره در سن 73 سالگی بر اثر بیماری به درک واصل شد.

2. آدولف هیتلر: او یکی از جنایت کار ترین انسان های دنیا بود. در حالی که بعد از جنگ جهانی اول به عنوان یکی از پر افتخار ترین سرباز های آلمان به کشورش برگشت به حزب نازی ها رفت. بعد چند وقت به ریاست اون رسید و می خواست کودتا کنه که موفق نشد و به زندان افتاد. اما با سخنرانی های ناسیونالیستی، کمونیستی و ضد یهودی طرفداران زیادی رو در آلمان بدست آورد.

حدود 10 سال بعد صدر اعظم شد و آلمان رو به یه دیکتاتوری تک حزبی فاشیستی تبدیل کرد.

6 سال بعد به چکسلواکی و لهستان حمله کرد و پایه گذار جنگ جهانی دوم شد که در آن آلمان و ایتالیا و روسیه به عنوان نیروهای متحدین و فرانسه و بریتانیا و چند سال بعد آمریکا به عنوان نیروهای متفقین با هم جنگیدند.

این جنگ در نهایت به کشته و زخمی‌شدن آدم های زیادی منجر شد، مهمترین آن کشتار دسته‌جمعی یهودیان که تعداد آن شش میلیون نفر تخمین زده می‌شود و همچنین میلیونها انسان دیگر توسط نازی‌ها و متحدان آنان بود که به واقعه هولوکاست معروف گشته‌است.

اگرچه در عرض سه سال، آلمان و نیروهای متحدین بیشتر مناطق اروپا، بخشهای بزرگی از آفریقا، شرق آسیا و اقیانوسیه را اشغال کردند اما نیروهای متفقین از سال ۱۹۴۲ به بعد، از اونا جلو افتادند و در سال ۱۹۴۵ آلمان نازی را از طرف محاصره کردند. اون هم در همون سال و در هنگام جنگ توی برلین، با همراهی نامزدش خودکشی کرد.

3. عبدالمالک ریگی:
عبدالمالک ریگی زاده ۱۳۵۸ رهبر پیشین گروهی بنیادگرا و سنی‌مذهب به نام جندالله بود؛ گروهی که در منطقهٔ سیستان و بلوچستان به مبارزهٔ مسلّحانه با حکومت جمهوری اسلامی ایران می‌پردازد. این جنبش از سوی جمهوری اسلامی ایران و دولت پاکستان به عنوان «یک گروه تروریستی» شناخته شده‌است. سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اون را متهم به «قاچاق مواد مخدر، آدم‌ربایی و قتل برخی از مردم عادی و نظامیان ایرانی به ویژه اعضای سپاه پاسداران» کرده‌است.

بار ها طی عملیات های مسلحانه و تروریستی او و گروهش به ماشین ها، اتوبوس ها و... حمله کردند، آدم ها را کشتند و فیلم اونو روی اینترنت گذاشتند.

ریگی در اسفند ۱۳۸۸ توسط وزارت اطلاعات ایران دستگیر شد و
اون که به محاربه و فساد فی الارض متهم شده بود، بامداد یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ به دار آویخته شد و به درک واصل شد.

3. 5 وسیله سیاه مشنگی نام ببرید و هر کدوم رو خیلی مختصر توضیح بدید (15 نمره)

1. خط کش: بله درست شنیدی. بعضی از انسان های بی شرف که در لباس معلمی قایم شدند با اون بچه ها رو می زنن.

2. باتوم: بعضی ها که خودشون رو حزب علی می دونند با اون به مردم بی گناه حمله می کنند و اون ها را لت و پار می نمایند.

3. گاز فلفل: در اصل باید برای محافظت شخصی استفاده بشه ولی بعضی ها اونو توی چشم ملت بیگناه می پاشن.

4. شیشه نوشابه: بدون شرح!

5. پنجه بوکس: برای دعوا های خیابانی استفاده می شود و با آن فک خورد میشود.


میون یه مشت مرگخوار/ زیر علامتی شوم
توی خ�


Re: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۱۷ یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۰

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
1. فرد ریش دار حاضر در کلاس جه نام داشت و چه کرده بود! (5 نمره) (ویژه دانش آموزان رسمی)
اسامه بن لادن بود! کلا بچه ی بد و تروریستی بود! از بچگی ما همه می رفتیم تو کوچه لی لی ایشون ماکت ترور می ساخت. جرقه ی قتل و از این کارا اولین بار وقتی درون مغزش به وجود آمد که با ترقه ای ماشینی را به آتش کشید. پس از آن به بمب گذاشتن رو آورد و از بین دوستان نزدیکش فقط من جون سالم به در بردم!

2. 3 نفر از مشنگ های سیاه را نام ببرید و توضیحی در باره زندگی و جنایت های هرکدام بدهید (15 نمره)

هیتلر :. شاید خیلی ها اونو سیاه ندونن اما من میدونم! هیتلر با انداختن فکر اینکه آلمان ها ، که در اصل آریایی بودن ، نژاد برتر هستند و هم چنین با به کار گرفتن جوانان در اردوگاههای کار اجباری، باث جنگ جهانی دوم شد. در ابتدا انگلیس به آلمان اعلان جنگ کرد. آلمان با تمام قوا به سمت انگلیس حمله کرد و تقریبا پیروز شد. همه فکر میکردن که این جنگ چند ماهه تموم میشه اما 7 سال طول کشید. چون جنگی که آلمان 20 سال باش آماده شده ، الکی نیست که! :دی. کانادا ارتش پانصد هزار نفری خودش رو به کمک اروپا فرستاد و چشم امید تمام مردم به نیروی بریتانیا بود. نیروی خشکی بریتانیا شکست خورد . نیروی دریایی آماده شد اما آلمان ها به دریا نزدیک نشدند! سپس ارتش سنگ دل آلمان ، لهستان را غرق کردند و زیر آب فرو بردند. با شکستن تمام سد هایش. بعد هم تمام بلژیکی را از گرسنگی به کشتن دادند. چندین بار به فرانسه حمله کردند و تا پاریس پیش رفتند. پاریس سقوط نکرد. آنها سراغ کورسلت رفتند اما ارتش کانادا انها را شکست داد. در این دوره شعار فرانسوی ها " آنان عبور نخواهند کرد " بود.یک میلیون روسی کشته شدند. سپس آلمان به روسیه حمله کرد اما در سرما تاب نیاورد و تقریبا شکست خورد. در آخر هم ابتدا استرالیا با آلمان صلح کرد و بعد بقیه ی کشور ها. کانادا هم 250 هزار نفر کشته داد. ( بازم توضیح میخوای میدم ها! حفظم تمام جنگ ها رو! مهم ترین هاشو گفتم!)

صدام حسین : رئیس جمهور رژیم بعث عراق که بسیار دیکتاتور و جنگ طلب بود و حملات زیادی به کشورهایی مثل ایران و کویت انجام داد که در آخر اعدام شد.

ابن ملجم مرادی:
. قاتل اما علی که پس از شکست خوردن طرح حکمیت در جنگ صفین به خوارج پیوست و در جنگ نهروان جز خوارجی بود که فرار کرد. و در آخر در روز 19 رمضان در هنگام نماز در مسجد حضرت علی را مجروح کرد که ایشان در 21 رمضان در گذشت.


3. 5 وسیله سیاه مشنگی نام ببرید و هر کدوم رو خیلی مختصر توضیح بدید (15 نمره)

هفت تیر: آقا ما آخرش نفهمیدیم فرق کلت با هفت تیر چیه. اما انواع تفنگ ها وجود داره که باهاش میشه از دور شلیک کرد و یه نفر رو کشت را چلاق کرد!

بمب اتم : بمبیه که انیشتین در جنگ جهانی دوم ساخت و آمریکا برای آلوده کردن ژاپن که از آلمان حمایت کرده بود استفاده کرد.

تانک سنتوریون : یه نوع تانکه که مسلما برای جنگ استفاده میشه. اولین تانک بریتانیایی بود که در جنگ جهانی دوم استفاده شد و پس از جنگ جهانی هم مورد استفاده قرار گرفت.

چاقو : چیز تیزی است که فلزی می باشد و معمولا برای بریدن گوشت و مرغ و ماهی مورد استفاده قرار می گیرد اما برخی مشنگ ها از آن برای دعا هم استفاده می کنند.

تفنگ آریساکا: نام بعضی از تفنگ هاست که که ساخت ژاپن است و در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفته و 5 تیره است.



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!











شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.