هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۰:۴۷ جمعه ۱۰ تیر ۱۳۹۰

گلرت گریندل  والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۰ یکشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵
از تو خوشم میاد.
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 298
آفلاین
1. اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید. ( 5 امتیاز)

اوکمی بیشتر در آب و هوای گرم و مرطوب زندگی می کنه. برای همین توی کشور هایی مثل اندونزی، مالزی، هند و ژآپن زندگی می کنه.

2. غذای اصلی اوکمی چیست؟ ( 5 امتیاز )

اوکمی اغلب شامپانزه ی وحشی می خوری. ولی در مواردی هم دیده شده که میمون خورده.

3. رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید. ( 20 امتیاز)

گلرت، رز، هوگو و سدریک توی یکی از جنگل های مالزی در حال حرکت بودند. چون رهبر قبلی گروه اوباش تموم پول ها را بر داشته و رفته بود، گروه الان شدیداً پول لازم بود و 4 نفر از اعضای اون با پیشنهاد رز و در عین مخالفت های گلرت() به مالزی اومده بودند تا چند تا تخم اوکمی بدزدند.

گلرت غر غر کنان گفت: حالا این تخم اوکمی که گفتی، چقدر می ارزه؟

رز گفت: اساساً با توجه به این که روی تخم لایه ای به قطر 10 سانتی متر از نقره وجود داره، هر تخم حدود 50 گالیون قیمتشه.

سدریک گفت: خوب، بد نیست. حالا چه شکلیه؟

رز جواب داد: یه ترکیبیه از نجینی و کج منقار. بدنش شکل نجینیه ولی نوک و پا و بال هاش شبیه کج منقاره.

تا جایی در جنگل پیش رفتند که درختان کاملاً به هم نزدیک بودند و آفتاب صبحگاهی داخل جنگل نمی شد. نسیم خنکی می وزید و موهایشان را مخصوصاً زلف های شهلای گلرت را پریشان می کرد.

- اوکمی.

این صدای هوگو بود که صحنه ی دراماتیک گلرت را بر هم زد و با نگاهی نفرت بار از طرف او مواجه شد.

یه اوکمی به طول حدود 6-7 متر روی درخت مقابلشون و روی یه سری گوی نقره ای بزرگ خوابیده بود.

رز گفت: وای. من تا حالا چنین اوکمی ندیده بودم. چه بزرگه. چه تخم های بزرگی داره.

گلرت گفت: حالا کی میره میارتش؟

ملت:

- ترسو ها. حالا شجاعت رو یاد بگیرین.

گلرت چوبش رو در آورد و به سمت اوکمی حرکت کرد. حیوون بدبخت هم با نگاهی خیلی خونسرد به گلرت می نگریست.

گلرت گفت: ببین کوچولو، تو الان دو راه داری. یا اینکه مثل بچه ی خوب 2-3 تا از اون تخم هات رو میدی یا ...

ولی بقیه نشنیدن که اوکمی چه راه دیگه ای داره چون با یه حرکت سریع به گلرت حمله و با اختلاف اندکی از کنار پاش گذشت.

گلرت با صدایی لرزان به رز گفت: نگفتی اینقدر وحشیه. فکر کنم باید از در دوستی وارد بشم.

رو به اوکمی کرد و گفت: ببین دوست عزیز...

اما بقیه ی حرفش رو با یه جیغ بنفش تکمیل کرد و چوبش رو پرت کرد. و از حمله ی اوکمی فرار کرد و از یه درخت آویزون شد و شروع به جیغ زدن کرد.

- آی داد... آی هوار... خدایا کمکم کن... خدایا دیگه به حرفات گوش می دم... دیگه گناه نمی کنم... یا مرلین... کمک... یکی منو از دست این وحشی نجات بده.

پس از چند دقیقه جیغ و داد متوجه شد که صدایی نمیاد. برگشت پشتش را نگاه کرد.
اوکمی رو زمین افتاده بود و بقیه به گلرت زل زده بودند.

گلرت گفت: چی شده؟

رز جواب داد: تو چوبدستیت رو پرت کردی و خورد به مغز اوکمی و اونو کشت.

گلرت خیلی سریع گفت: بابا پرت کردم چیه. این یه فن خیلی قدیم بود. من داشتم اینطوری می کردم که شما نترسین.

ملت:


میون یه مشت مرگخوار/ زیر علامتی شوم
توی خ�


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۹:۵۹ پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۹۰

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
1. اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید. ( 5 امتیاز)

اوكمی قابليت زندگی در آب و هوای گرم و مرطوب رو داره و از سرما فراريه. به عنوان نمونه اوكمی در كشورهای استوايی، آفريقايی، آمريكای جنوبی، هندوستان و امثالهم پيدا ميشه...


2. غذای اصلی اوکمی چیست؟ ( 5 امتیاز )


گوشت، علی‌الخصوص گوشت ميمون... با توجه به منطقه‌ای كه اوكمی ها زندگی می‌كنن، ميمون براشون در دسترس تره و همين امر هم موجب شده كه به خاطر خوردن ميمون در نسل‌های متوالی، طبع‌شون با گوشت ميمون سازگارتر هم بشه و طعم گوشت ميمون رو به ساير گوشت ها ارجح بدونن.

3. رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید. ( 20 امتیاز)

كينگزلی در جنگل‌های آمازون مشغول قدم زدن بود. نسيم ملايمی در جنگل می‌وزيد و موهای پرپشت كينگزلی را ( ) می‌رقصاند. كينگز با قدم هايی بلند در جنگل پيش می‌رفت و برای ميمون های متنوع روی درختان، از شامپانزه گرفته تا اورانگوتان و حتی گوريل انگوری ( ) دست تكان می‌داد. بعد از طی مسافتی طولانی، كينگزلی به موجود عجيبی برخورد كه بدنی افعی مانند و بسيار دراز داشت، دو بال بر پدنش خودنمائی می‌كرد و مثل جوراب های گل منگولی رز ويزلی پوستی رنگارنگ داشت .

- اين اوكميه كه! حالا چه غلطی كنم وسط اين مصيبت؟ پدرم در مياد!

اوكمی نيشش را با حالتی تهديد آميز برای كينگزلی به نمايش گذاشت، با پاهای كوچكش به طرف كينگزلی آمد و چشمان درشتش را به او دوخت...

- اوكمی جان... بزن به چاك ... برو وگرنه يه بلائی به سرت بيارم كه مرغ‌های آسمون به حالت گريه كنن ... تا سه می‌شمرم می‌ری دنبال كارت، وگرنه دوباره تا سه می‌شمرم !

اوكمی در حالی كه به كينگزلی نزديك شده بود، با دمش ضربه‌ی محكمی به شكم كينگزلی وارد كرد تا كينگزلی روی تنه‌ی ضخيم درخت كاج پشت سرش پخش بشود . كينگزلی در حالی كه از شدت ضربه شديدا" درد می‌كشيد، چوبدستی اش را بيرون آورد و به طرف اوكمی گرفت:
- آواداكداورا!

طلسم سبز رنگ به بدن اوكمی خورد، اما در كمال ناباوری برگشت پيدا كرد و به طرف يك گل رز ( ) رفت. كينگزلی در حالی كه با ترس و نگرانی به اوكمی نگاه می‌كرد كه لحظه به لحظه نزديك تر می‌شد و نيشش را با حالت رعب انگيز تری تكان می‌داد، چوبدستيش را بيرون آورد و به طرفش گرفت:
- اوكمی ها در سرما می‌ميرن... بايد سردش كنم... سرمائيوس! ( طلسم از نوع من در آوردی )

طلسم بنفش رنگ كينگز از نوك چوبدستی بلندش به طرف مار رفت و سرما را به جانش انداخت. مار از شدت سرما به خودش لرزيد و بعد از پنج دقيقه ويبره رفتن ( ) با عالم فانی وداع كرد. ( اينم يه جمله‌ی تكون دهنده )

قصه‌ی ما به سر رسيد، اوكمی به خونه‌اش نرسيد.



Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۱:۰۹ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۸ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
از لرد سیاه اطاعت میکنم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 388
آفلاین
1. اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید. ( 5 امتیاز)
همونطور که همه گفتن دیگه. حالا منم میگم.
آب و هوای گرم میخواد، معمولا توی کویرها دیده میشه و همینطور برخی مکان های مرطوب.
کشور هم مثل ایران، هندوستان، آفریقا و اینا

2. غذای اصلی اوکمی چیست؟ ( 5 امتیاز ) گوشت. گوشت میمون هم میخورن ولی گوسفند و همینطور گوشت شیر رو بیشتر میپسنده

3. رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید. ( 20 امتیاز)

زنوفیلیوس به آرامی نزدیک شد. به کله اش نگاه کرد که لابه لای پرهایش مخفی شده بود. به نظر خواب می آمد.زنوفیلیوس به آرامی و با احتیاط بر روی نقاطی که هیچ برگی روی آن نریخته بود قدم میگذاشت. گاهی مجبور بود بپرد اما کفش های ضد جاذبه اش که قبلا به دست آورده بود بسیار به درد میخورد و مانع از برخورد شدید پایش به زمین می شد.
میدانست این حیوان بسیار خطرناک است و اگر احتیاط نکند مطمئنا کشته می شد.
مانع یک طرف کوله پشتیش را از بین برد حال میتوانست بی صدا تور را در بیاورد.
به آرامی نزدیک تر رفت. تور را بالا برد... خرچ...
اشتباه کرده بود. آن برگ لعنتی جلوی پایش افتاده بود. با ترس به اوکمی نگاه کرد که کله اش را بالا می آورد. نه تنها آن تور نشان گر قصد شومش بود بلکه او را از خواب بیدار کرده بود.
احتیاط را کنار گذاشت و به سرعت دوید بلکه بتواند خود را به مخفیگاه برساند. اما هیچ امیدی نداشت. صدای پاهای اوکمی را شنید ولحظه ای بعد او در چنگالش بود.
Game Over...


- اه لینی، نمیذاری یه بازی بکنیم، چیه انقدر صدام میزنی؟

زنوفیلیوس با بی حوصلگی به لینی نگاه می کرد که چوب دستیش را پایین می آورد.

- اگه به خاطر تو نبود الان این لولو رد کرده بودم .ولی هر دفعه میای و نمیذاری. اه. حالا میمردی 5 دقیقه دیرتر میزدی؟

- زنوف، تو که نمیتونی همیشه بازی کنی. قرار شد تکالیف هاگوارتز رو انجام بدی. هروقت اونا رو انجام دادی بعد...

- باشه اینکارو میکنم، تو خیلی علاقه داشتی مامان بشی نه؟ واسه همینه انقدر مادرانه رفتار میکنی دیگه؟

-زنوفیلیوس لاوگود! تو باز اینو گفتی؟ تو برای 3 روز حق نداری درس بخونی.

زنوفیلیوس که با تلاش بسیار موفق شده بود حالت غمگینی به خود بگیرد گفت : اما لینی...

- اما و اگر نداره. وقتی درس نخوندی آدم میشی.

لینی با گفتن این حرف بیرون رفت و زنوفیلیوس را تنها گذاشت. زنوفیلیوس نیز از موقعیت استفاده کرد.

- این بار ردش میکنم. حالا میبینی!



Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۷:۴۳ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۹۰

آقای اولیواندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۷ پنجشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۶:۰۸ شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳
از رائیل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 227
آفلاین
1. اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید. ( 5 امتیاز)

اینجور که معلومه به آب و هوای گرم و خشک نیاز دارن. چون بیشتر تو هند پیدا میشن.
هندوستان
آفریقا
ایران( در قدیم الایام )




2. غذای اصلی اوکمی چیست؟ ( 5 امتیاز )

گوشت:
چون نژاد اوکمی ها از مار ها گرفته شده گوشت موش رو ترجیح میدن.



3. رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید. ( 20 امتیاز)

باران نم نم میبارید.آرکوس که برای قدم زدن تو هوای به این خوبی دل تو دلش نبود ردای کلفتش را پوشید و از برج گیریفیندوری ها یه آرامی بیرون آمد.جدیدا بچه های دیگه خیلی بهش گیر میدادن و میگفتن که الیواندر داره دیوونه میشه. اما او اصلا به بچه های دیگه اهمیت نمیداد.
از در بلوطی رنگ هاگوارتز گذشت و میتوانست به راحتی کلبه ی کیک مانند شکار بان مدرسه را ببیند.از کلبه ی او خیلی خوشش می آمد اما از خود شکار بان متنفر بود.
چرا؟؟
خودتان قضاوت کنید.از کسی که بچه های مدرسه را تنبیه میکند خوشتان می آید؟؟
الیواند نفس عمیقی کشید و با خود گفت:

-شانس آووردم الان خوایه.وگرنه اگه منو میدید سه روزی تو حبس بودم!

ناگهان صدای فشفشی عجیب از بشت الیواندر برخاست.

- فششششش.هیسسس.

آرکوس به آرامی سرش را چرخاند و به اوکمی ای که به او زل زده بود تگاه کرد.
نمام بدنش میلرزید.او نمیدانست چطور باید در مقابل اوکمی از خودش دفاع کند. به شکاربان مدرسه لعنتی فرستاد گفت:

- چرا درس اوکمی ها رو گذاشت جلسه آخر؟؟مرنیکه ی ....

اما حالا وقت لعنت فرستادن به بخت بدش نبود.باید زود تر راه می افتاد.
به سرعت مخالف جهت اوکمی دوید.اما آرکوس دونده ی ماهری نبود. اوکمی مثل برق خودش را به او رساند و هیکل مهیبش را روی آرکوس انداخت.آرکوس سنگینی حیوان دو پا را روی پشت نحیفش به خوبی احساس کرد.
انگار که اوکمی دوست داشت پسر بیچاره را عذاب دهد.
ناگهان صدای بلند تیری به گوش رسید و پاهای اوکمی روی بدن الیواندر سست شد.

صدای خشنی فریاد زد:
- پسره ی ابله. تو اینجا چی کار میکنی؟؟ میدونستی اوکمی ها میتونن بعد از تزریق سم به بدن شکارشون رو تا بیست و چهار ساعت زنده نگه دارن و ضجرش بدن؟؟

الیواندر به آرامی هیکل اوکمی بی جان را از روی کمرش پایین انداخت و بلند شد.نگاهی به شکار بان مدرسه انداخت که با تفنگی دو لول در دستانش به او چشم غره میرود.
الیواندر با ترس و لرز گفت:
آقای اسمیت. م ...م..من ف..ف...فقط اومدم هوا خوری.
اسمیت شکار بان مدرسه دم اوکمی را زیر پایش له کرد و با پوزخندی ترسناک جواب داد:

-و فکر کنم تا هفته ی دیگه این هواخوری ادامه داشته باشه.چند روزیه که سرم خیلی شلوغه.فکر کنم بهترین تنبیه برا تو این باشه که به اوکمی ها تا یه هفته غذا بدی!
__________________________________________
هنوز که هنوز است الیواندر پیر هر وقت که به یاد آن خاطره می افتد تمام بدنش سست میشود.



Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۷:۳۵ سه شنبه ۷ تیر ۱۳۹۰

ریونکلاو

ارگ کثیف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۰ یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۳:۳۶:۳۸ شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳
از این به بعد...
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 108
آفلاین
1. اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید. ( 5 امتیاز)

معمولا این حیوانات در نزدیکی خط استوا زندگی می کننولی در نقاط گرم سیر هم مشاهده شده اند از جمله در کشور های مکزیک ، کاستاریکا ، روسیه (!) ، قوچان !

2. غذای اصلی اوکمی چیست؟ ( 5 امتیاز )

اشکنه کشک ! ( به همراه کله پاچه میمون و سالاد پرندگان استوایی )

3. رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید. ( 20 امتیاز)


ارگ در حالی عرق پیشانیش را با ریش های بلندش پاک می کرد یک بند با صدای بلند در حال فحش دادن بود و سعی می کرد به تمام سنگ ها و بوته های زیر پایش لگد بزند .

- عوضی های بز ، گوسفند ، اصلا کثافت !

در همین هنگام که در حال رد شدن از کنار بوته ها بود پایش به بوته ای محکم گیر کرد و با صورت به زمین چسبید .

- من مـــــــــــا د ________________________________ دم !

ارگ به سختی از روی زمین بلند شد و ساکش را دوباره بر روی دوشش گذاشت اما همین که خواست حرکت کند در مقامبلش موجودی قرمز و عجیب را مشاهده کرد .

- تو دیگه کودوم خــــ ... هی تو یک اوکمی هستی!!!

ارگ ساکش راانداخت ، چوب جادویش را به سمت موجود نشانه گرفت و به چشمان زردش خیره شد .

- بیا جلو ببینم ننت بهت چی یاد داده !

با گفتن این کلمه به سمت موجود خیز بر داشت و در مقابل اوکمی هم با غرشی بلند به سمت ارگ جست زد ، اما همین که به چند قدمی هم رسیدند ارگ دستانش را بالا برد و هردو ایستادند.

ارگ : این بوی چیه !؟

اوکمی سرش را کمی به اطراف چرخاند و سرش را تکان داد !

ارگ : نه این خیلی بوی بدیه !
اوکمی : عـــــــــــر عـــــــــــر قــــرچ !
ارگ : بو از توئه !؟
اوکمی : نه نه ، من تازه زسیدم !
ارگ گفت: مشخصه بو مال توئه ، صبح تخم مرغ خوردی !؟

اوکمی با تعجب گفت : اره اما ...

ارگ با عصبانیت فریاد زد : خب پس مشخص شد مال توئه ، تو یک حیون بی فرهنگی که فقط بلده تخم بخوره و هوا رو بد بو کنه ، چطور می تونی تخم دوستا تو بخری ، تو تخم همه رو می خوری ، فقط تخم می خوری ، تخم منم خوردی ، اصلا بیا بخورش باو !

ارگ به سمت اوکمی رفت و سه تا توی گوش حیوون زد .

- دیش دیش دیــــــش !
ارگ : تا وقتی یاد نگرفتی خودتو کنترل کنی و تخم اینو اونو نخوری از لونت در نمیایی !
- دیش دیش دیش !

ارگ بعد از این که سه بار توی گوش اوکمی میزنه ساکش رو بر میداره و به راحش ادامه میده و حیون متعجب و شرمنده رو تنها میزاره !

اوکمی :


ویرایش شده توسط ارگ کثیف در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۷ ۱۷:۴۵:۴۴
ویرایش شده توسط ارگ کثیف در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۷ ۱۷:۴۹:۰۶
ویرایش شده توسط ارگ کثیف در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۷ ۲۰:۱۳:۳۰

arAm EsSa


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۳:۴۱ دوشنبه ۶ تیر ۱۳۹۰

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
دیروز ۲۲:۴۰:۴۲
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
1. اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید. ( 5 امتیاز)

اکثر اوکمی ها در مناطقی که آب و هوای گرم دارن زندگی میکنند و از جمله ی آن ها میتوان هندوستان و کشورهای گرم آسیای شرقی و خاور دور و ... را مثال زد!

2. غذای اصلی اوکمی چیست؟ ( 5 امتیاز )

اوکمی ها به خوردن موش و پرنده علاقه ی زیادی دارند اما خوردن میمون را نیز رد نمیکنند!


3. رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید. ( 20 امتیاز)

لونا بین راه ایستاد و زمانی که لینی متوجه شد او را همراهی نمیکند برگشت.

- چی شده؟ چرا نمیای؟

لونا با پاهایش خاک روی زمین را پراکند و همان طور که سرش پایین بود گفت:

- لینی به نظرم فکر خوبی نیست که به اون کلبه بریم! من اصلا احساس خوبی ندارم، تو که میدونی حس های من همیشه راست میگه!

لینی چشمانش را چرخاند و گفت: نخیرم! حس های تو همیشه مزخرف میگه! همیشه! داره باورم میشه که تو هم یه مشنگی! چون فقط مشنگا هستن که معتقدند اون کلبه ترسناکه و توش جنه!

لونا که میدانست بحث با او فایده ای ندارد جلوتر به راه افتاد و بدون اینکه به لینی نگاه کند گفت: ولی اگه اتفاقی بیفته گردن خودت!

لینی مشتش را به نشانه ی موفقیت به هوا برد و گفت: تا چوبدستیمونو داریم غم نداریم!

آن دو چند ساعتی در حال راه رفتن بودند و تشنه و خسته بعد از دو ساعت به آنجا، یعنی جایی گرم و خشک و بدون علفی که تنها یک کلبه در وسط آن سبز شده بود رسیدند.

لونا دست به کمر پرسید: میدونی لینی؟ اگه تعطیلات آخر هفته مون رو به جای اینجا تو هاگزمید میگذروندیم الان اینجوری تشنه و خسته نبودیم!

لینی که روی تخته سنگی نشسته بود و کفش هایش را از سنگ ریزه ها خالی میکرد پاسخ داد: خفه شو لونا! نمیدونم چرا اینقدر حرف میزنی! به نظرت تو اون کلبه چیه؟

- چیه؟ خب معلومه! همه میگن اونجا جنه، چرا تو نمیخوای باور کنــ...

اما لینی بیتوجه به لونا به سمت کلبه رفت و لونا برای اینکه از او عقب نیفتد دنبالش دوید. آن دو پشت در ایستادند و گوش هایشان را به در چسباندند.

- صدایی میشنوی لونا؟
- جن ها که صدا ندارن!

لینی در حالی که از سوراخ در به درون آن نگاه میکرد گفت: کلید توی این قفله! مشنگا میگن گاهی این کلبه صداهای زوزه میاد و درش به شدت تکون میخوره!

لینی عقب رفت و با چوبدستیش طلسمی خواند و در را باز کرد و آن دو وارد کلبه شدند.

در نگاه اول انگار هیچ چیز در کلبه وجود نداشت، اما اگر با دقت بیشتری به آنجا نگاه میکردند وسایل قدیمی و چوبی زیر خروار ها خاک و تارعنکبوت پنهان شده بود.

لینی مشتاقانه به سمت اتاقی رفت که انتهای کلبه وجود داشت و در آن را باز کرد، آن موقع بود که همه چیز از سکوت درآمد و صدای وحشتناکی مثل بال زدن یک پرنده ولی ترسناک تر و خشن تر از آن به گوش رسید.

لونا با شنیدن صدای جیغ لینی به سمت اتاق رفت و با کمال تعجب موجود زیبا ولی ترسناکی را دید که به سمت در پرواز میکند.

لینی با ترس از اتاق بیرون آمد و گفت: بیا بریم دنبالش!

و سپس هر دو از کلبه خارج شدند. لینی دستانش را سایبان چشمانش کرد و گفت: اون اونجاست! داره میاد به طرف ما! لـــــــــــونا فرار کن!

هر دو پشت تخته سنگی که لینی قبلا روی آن نشسته بود رفتند و پنهان شدند.

جانور روی زمین فرود آمد و با گردن درازش همه جا را نگاه کرد، زبانش مدام از درون دهانش بیرون می آمد، لونا چوبدستیش را بیرون آورد و طلسمی را سمت آن جانور خواند.

طلسم به جانور خورد و او را نقش بر زمین کرد. آن دو از پشت تخته سنگ بیرون آمدند و کنار جانور زانو زدند.

لونا آب دهانش را قورت داد و گفت: به نظرت مرده؟

اما قبل ازین که جوابی از طرف لینی به گوش برسد جانور چشمانش را باز کرد و لونا را به عقب راند، لینی دانست که اگر جانور بخواهد تا لحظاتی بعد بلایی سر لونا بیاورد لونا دیگر زنده نیست، او چشمانش را محکم بست تا این صحنه را نبیند.

وقتی لینی چشمانش را آهسته باز کرد جانور را دید که نقش بر زمین افتاده و لونا که قیافه ی وحشتزده ی خود را نثار جانور میکند.

او توانسته بود در بهترین زمان طلسم مرگ را به سمت جانور نشانه بگیرد.


ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۶ ۱۳:۴۶:۵۱

Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ شنبه ۴ تیر ۱۳۹۰

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
کلاست خیلی جذابه

----------------

1. اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید. ( 5 امتیاز)


در هندوستان و خاور دور یافت می شود مثل چین و قسمت های شرقی اسیا
و به آب هوای گرم نیازمند است.

2. غذای اصلی اوکمی چیست؟ ( 5 امتیاز )

موش ها و پرندگان از غذای اصلی این جانور هستند اما در حال شکار میمون نیز دیده شده اند.

3. رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید. ( 20 امتیاز)


گودریک همراه با زن خوشگلش در حال پیاده روی از نوع عاشقانه () در جنگل های گرمسیر هندوستان بودند.

گودریک: « آخه دختر ... تو چقدر خوشگلی؟ » ()

همسر گودریک: « وا ... گودی ... خجالتم نده دیگه »

هوای صاف و افتابی فرصت خوبی فراهم آورده بود تا زوج های جوان به همدیگر چرت و پرت بگویند و ما نیز دوست نداریم بقیه صحبت های آن دو مرغ عشق را برایتان بازگو کنیم. ()

اما بار دیگر باز می گردیم. گودریک همینطور در حال بلبل زبانی بود و در حال تعریف کردن از همسرش بود.

گودریک: « عزیزم ... سرخرگ هات چقدر قشنگن! » ()

همسر گودریک قبل از اینکه جواب شوهرش را بدهد و از جوش کنار گردن او تعریف کند () ، ماری را مشاهده و جیغ کشید.

گودریک همین که مار را دید ، شمشیرش را در آورد و با یک یک حرکت مار را به دو نیم تقسیم کرد و بار دیگر مشغول صحبت عاشقانه خود شدند.

و اینطوری بود که گودریک گریفندور اوکمی را کشت.

4. نام اوکمی در جامعه ی جادوگری یا مشنگی ( فرق نداره کدوم )معنا های خاصی دارد. دو معنا نام ببرین.( 5 امتیاز)( مخصوص دانش آموزان قانونی)


در جامعه ی جادوگری:

1- در میلیون ها سال پیش کوهی وجود داشت که مردم معتقد بودند در داخل آن کوه چیز های عجیبی وجود داشت و نام آن نیز اوکمی بود. بعضی شایعات وجود دارد که این کوه اکنون در کنار هاگوارتز می باشد.

2-به عینک شکسته توسط طلسم کروشیو و له شده توسط طلسم کننده ، اوکمی می گویند.


تصویر کوچک شده


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۱:۴۵ شنبه ۴ تیر ۱۳۹۰

جرج.ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۵ یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۱:۵۳ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۱
از یه جایی که اصلا انتظارشو نداری!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 121
آفلاین
1.اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید. ( 5 امتیاز)

اوکمی جانوریه که تو مناطق گرمسیری زندگی می کنه:

هند،در بعضی از قسمتهای آفریقا مثل سومالی،بنگلادش،مالزی و...

2.غذای اصلی اوکمی چیست؟ ( 5 امتیاز)

ازاونجایی که اوکمی یک جانور گوشتخواره معمولا پستاندارانو شکار می کنه مثلا:میمون،موش کور،موش و البته اگرم قسمتش بشه انسان!!


3.رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید. ( 20 امتیاز)

یه روز داشتم با برادرم فرد تو جنگل قدم می زدم،یه روز ابری خاصی بود...چجوری بگم...خوب اونروز رو استثنا با فریاد های مامان از خواب بلند نشده بودم و این خودش حسابی جای شکر داشت.

به اعماق جنگل پیش می رفتیم تا یه سوسک کرگدنی بزرگو بگیریم و به برادر عزیزمون رون توی جشن تولدش هدیه کنیم،هوا با اینکه ابری بود ولی خیلی با حال بود،نه سرد بود نه گرم.

خوب،تا اینجا همه چی عادیه نه؟عیبی نداره،در همون حال که داشتیم یه سوسک از اون داش مشتیاشو می گرفتیم یهو یه چیزی گفت:قققققاااا !!!!

خوب منو فرد یه خورده ترسیدیم( )اما سریع به خودمون مسلط شدیم،صدای جونور همچنان ادامه داشت تا اینکه ما به پشت یه درخت رسیدیمو اونو دیدیم...آقا نمی دونی چقدر قشنگ بود!

قرمز آتیشی با یه تاج روی سرش اول فرد فکر کرد خروسه...که خوب اصلا تصور درستی نبود چون بلافاصله برگشتو با چشمانی سرخ از عصبانیت به ما خیره شد،بعد یه نعره کشید و به سمت ما هجوم اورد...

دکی!این دیگه کیه بابا!یارو با سی صد تا سرعت داشت می اومد طرف ما منو فرد یه نگاهی به هم انداختیمو...چی؟!جنگیدیم؟ نه بابا فرارو به قرار ترجیح دادیم!ما بدو اون خروسه بدو!بالاخره فرد یه تصمیم جانانه گرفت:

_ هی جرج!شاید اون واسه سوسکه اومده می خوای بدمش بهش!؟

_ چه می دونم هر کاری میخوای بکنی بکن!

فرد با یه چرخش ناگهانی به سمت اون خروسه برگشت سوسکو پرت کرد طرفشو دوید اما هنو دو قدم برنداشته بودیم که دیدیم به به!خروسه داره فرار می کنه!هه هه! پس خروس با اون عظمت از یه سوسک کوچولو

می ترسه!هه هه هه...
_________________________________________________________________

خب البته شاید درگیری نداشت اما خدا وکیلی شکستش دادیم دیگه نه؟

4. نام اوکمی در جامعه ی جادوگری یا مشنگی ( فرق نداره کدوم )معنا های خاصی دارد. دو معنا نام ببرین.( 5 امتیاز)( مخصوص دانش آموزان قانونی)

خب اوکمی در زبان جادوگری دو تا معنا داره:

1.اسم کهن و سابقه یه جور اژدهاس که میگن سیصد سال پیش منقرض شده

2.اسم یه وسیله شوخیه که در واقع یه جعبه اس و یه دکمه داره که اگه دکمه رو فشار بدی...اهم خوب یه صدای خیلی خیلی نابهنجار از خودش ساطع می کنه!(البته این چون در حیطه تخصص من بود ذکر کردم!)


یه بزرگی(فرد یا جرج ویزلی) میگه:بخند تا دنیا بروت بخنده!([color=006600][font=Arial]صبر �


Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۳:۱۳ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰

سدریک دیگوریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۳ جمعه ۲۰ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۱:۴۰ دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵
از این طرف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 200
آفلاین

.1 اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید. ( 5 امتیاز(

اوکمی بیشتر در جنگل هایی که آب هوای آن مر طوب است زندگی می کنند مانند کشورهای:
1. تایلند
2. مالزی
3. هندوستان

.2 غذای اصلی اوکمی چیست؟ ( 5 امتیاز(

قضای اصلی اوکمی گوشت است. و چون در محل زندگی او میمون فراوان است از گوشت میمون تغذیه می کند.

.3 رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید. ( 20 امتیاز(

سدریک که با انگیزه خاصی به جارو ویکتور که تازه خریده بود و از بهترین جارو های کوییدیچ به حساب می آمد زل زده بود گفت: « خیلی قشنگه میشه یه بار امتحانش کنم؟ »
ویکتور هم با غرور گفت: « اشکال نداره. امتحانش کن. »

سدریک هم که از خوش حالی داشت پر در می آورد سوار جارو شد و با سرعتی باور نکردنی به هوا رفت. ولی سرعت زیاد آن باعث شد که کنترل جارو از دست سدریک در برود و به زمین سقوط کرد. جاروی ویکتور شکست و سدریک هم از شدت درد ناله می کرد ولی خوشبختانه جایی از آن آسیب ندیده بود.

ویکتور هم که کنار جارویش نشسته بود گریه می کرد و خطاب به سدریک گفت: « جارویم را شکوندی. باید برایم یکی اش را بخری. »
سدریک هم ناله کنان گفت گفت: « برایت پولش را جور می کنم بهت قول میدم. »
ویکتور گفت: « چه طوری؟ »
سدریک هم در پاسخ به ویکتور گفت: « میرم تخم اوکمی را برات بر می دارم. اخه پروفسور ویزلی گفت که تخمش از نقره هست و هر کی می خواد ببیندش نزدیکای خونه هاگرید میتونه اونا ببینه. »
ویکتور به سدرک گفت: « ولی گفت که اون خیلی وحشیه ها! »
سدریک لبخندی زد و گفت : « نگران نباش از پسش بر میام. »

سپس ویکتور را تنها گذاشت و به سمت جنگل ممنوعه دوید. حدود پنج دقیقه بعد به خانه هاگرید رسید و دید که اوکمی بر روی تخم هایش خوابیده و بالای سر آن را با شمع های معلقی در هوا نورانی کرده بودند. در همین لحظه سدریک یاد حرف پروفسور ویزلی افتاد که گفته بود:« یادتان باشد که اوکمی ها با نور آرام می شوند. »
پس آرام چوبدستیش را از جیبش در آورد و گفت: « لوموس »
بعد از گفتن حرف سدریک نوک چوبدستیش نورانی شد. سپس سدریک به سمت اوکمی رفت و پنج تا از تخم هایش را آرام برداشت. ولی اوکمی بعد از برداشتن تخم هایش توسط سدریک دیگه آرام نگرفت و به سمت سدریک حمله ور شد. سدریک که دیده بود با آن نمی شود با زبان خوش صحبت کند گفت: « سکتوم سم... » ولی قبل از اینکه حرفش تمام شود اوکمی او را محکم به زمین کوباند و خاک زیادی از زمین بلند شد و همین باعث شد که اوکمی دیگر جایی را نبیند. سدریک هم از فرصت استفاده کرد در حالی که روی زمین خوابیده بود گفت با صدای خش خشی گفت: « سکتوم سمپرا »
و در همین لحظه پرتو ای از چوبدستی سدریک بیرون آمد و به سمت اوکمی رفت. پس از برخورد پرتو به بدن او ناله کنان بر روی زمین افتاد. سدریک هم تخم ها را برداشت و دوان دوان به سمت حیاط مدرسه دوید. سر و روی سدریک پر از خاک بود و جای چنگال های اوکمی بر روی صورتش مانده بود. وقتی به حیاط مدرسه رسید صدای شکستن تخم ها می آمد و موودات بسیار ریزی از آن بیرون آمد. در همان لحظه پروفسور ویزلی آمد و با خوش حالی گفت: « می دانستم حالا از تم بیرون می آیند. سدریک این 5 تا اوکمی را بده من ببرمشون پیش مامانشون. آهان این پوسته تخم مرغ ها هم مال خودت. جنسش نقرست و خیلی با ارزشه. »
سدریک هم اوکمی ها را به پروفسور داد و پس از آن به جمع کردن پوسته تخم مرغ ها پرداخت و وقتی که تقریبا کارش تمام شده بود ویکتور را دید که بالای سرش ایستاده. سپس سدریک نصف پوسته تخم مرغ ها را به ویکتور داد و گفت: « این هم پول لازم برای خرید جارویت. بهتره برم حمام. » و به سمت تالار عمومی رفت.




Re: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۷:۴۳ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰

آگوستوس پایold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۱ پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۰:۰۴ جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 375
آفلاین
1. اوکمی در کدام ناحیه ی زمین بیشتر یافت می شود و به چه آب و هوایی نیاز دارد؟ چند کشور نام ببرید.

این جانور گوشتخوار زیبا ساکن هند و خاور دور است. (خاور دور اصطلاحی است که مردم مغرب زمین به بخش شرقی آسیا از جمله کشورهای چین، ژاپن ، منطقه هندوچین و غیره داده اند) در کل موجودی است که آب و هوای گرم و مرطوب را دوست دوست دارد و تا حد امکان از مناطق سرد دوری می کند.

2. غذای اصلی اوکمی چیست؟

با توجه به اینکه این حیوان گوشتخواره مسلما هر نوع گوشتی که دم دستش باشه رو می خوره. از اونجاکه اوکمی ها در منطقه ای زندگی می کنند که پر از میمون است بنابراین میمون جز غذای اصلی اوکمی به حساب میاد.

3. رولی در مورد مبارزه ی خود با یک اوکمی وحشی بنویسید.

و آنگاه آگوستوس با دیدن اوکمی وحشی که به سمتش می آمد،در دل نالید:
- آه ...ســــــــــــــــــــــرورم!

اما صد افسوس که لرد سیاه کیلومتر ها دورتر از برد صدای آگوستوس، مشغول رسیدگی به شم و غم زندگانیش، یعنی کله زخمی بود.

آگوستوس به ناچار برانداخت بار سفر
بپوشید گبر ژیان بر ردای سفر
بنالید زان سوی اوکمی که هی!
ندانی که من یار لردم ز کی!
بیامد جوابی به سویش به جد
که لردت بود نو نژادی ز بوز*؟ ( بوزینه)
به دندان بخایید زین حرف او
همه جز جزئش بشد بورِ بور
همه رخ به یکباره سندروس بشد
بدنبال آن چه حرف ها که خورد!
آگوستوس نیاورد تاب زین حرف او
به ناگه کشید آن سیاه فام چوب
بیاورد نحس واژه را بر زبان
که تیره کند دیده و ذهن مار*( منظور اوکمی است)

پس از آنکه آگوستوس طلسم مخوف آواداکداورا را بر زبان آورد و اوکمی بی ادب را به سزای اعمالش رساند:

بیاورد فرمان سرور بجای
سر و تخم حیوان ببرد سوی شاه

آگوستوس نامه؛ خان هفتم مبارزه با اوکمی

4. نام اوکمی در جامعه ی جادوگری یا مشنگی ( فرق نداره کدوم )معنا های خاصی دارد. دو معنا نام ببرین.( 5 امتیاز)( مخصوص دانش آموزان قانونی)

1.اوکمی در زبان انگليسی به معنای يك تركيب فلزی شبيه به نقره است.
2. اوکمی یکی از حرکات اساسی در هنرهای رزمی و بخصوص در تکنیک های حرکات پرتابی می باشد و در زبان ژاپنی به معنی طریقت نرمی یا انعطاف است.


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۳ ۱۷:۵۰:۱۷

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.