هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: گفتگو با مدیران ارتش الف دال,انتقاد و پیشنهاد ها
پیام زده شده در: ۰:۰۹ سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۵

سارا اوانز old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۶ شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۳۵ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از بالای سر جسد ولدی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 993
آفلاین
اندروميدا جان
شما كه نبايد پست بنده رو ادامه بدي كه عزيز من.................
شما بايد داستاني كه اوتو جان در همين تاپيك نوشتن رو خودت پست ابتداييش رو بزني و از هرجا كه خواستي شروع كني! در انتهاي روز 25 يه راي گيري از تمام اعضا ميشه و سپس بهترين شروع انتخاب و داستان در تابستان ادامه پيدا مي كنه! اميدوارم منظورمو فهميده باشي!

با تشكر
پارازيت!



Re: گفتگو با مدیران ارتش الف دال,انتقاد و پیشنهاد ها
پیام زده شده در: ۲۱:۴۵ دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۵

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
من مشکلی که دارم و نم یتونم نمایشنامه رو بزنم اینه که خیلی پست ها یبقیه طولانیه و اصلا ادم رو جذب نمی کنه که بخونه!! .. یه فکری برای این مسئله بکنی اوتو جان من هم فعال می شم!!..اما مثلا پست سارا واقعا بلنده!


" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: گفتگو با مدیران ارتش الف دال,انتقاد و پیشنهاد ها
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۵

اوتو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۰ دوشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۱۲ شنبه ۹ تیر ۱۳۸۶
از اون بالا جغد میایَ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 286
آفلاین
اعلامیه شماره 5 ارتش الف دال



اخطار

با عرض معذرت ار پروفسور کوئیرل

طبق توافقی که بین اعضا در اولین جلسه ارتش شد همه کسانی که چه در لیست معلق و چه در لیست فعال قرار گرفته اند میبایستی تا تاریخ 25 این ماه یک پست آزمایشی برای شروع داستان جدید در ارتش بزنند.
اما طی این مدت فقط دو نفر پست آزمایش خود را در تاپیک ارتش الف دال زده اند(بلید و سارا)
پس منتظر پست های خوب شما هستیم.در غیر این صورت هیچ عذری از هیچ کس پذیرفته نخواهد شد.


یک مژده به اعضای ارتش هم بدهم.تا با این مژده فعالیت خود را بیش از بیش افزایش دهید...

به احتمال خیلی زیاد از این به بعد ارتش پر قدرت الف دال به صورت مستقل با مرگ خواران (همون ارتش سیاه ) به جنگ خواهد پرداخت.

منتظر خبر های دیگر در این زمینه باشید.
-------------------------------------------------------
با تشکر اوتو بگمن مدیر ارتش


فعلا با این حال میکنیم...


شخصیت جدید


Re: گفتگو با مدیران ارتش الف دال,انتقاد و پیشنهاد ها
پیام زده شده در: ۱۲:۴۷ شنبه ۶ خرداد ۱۳۸۵

اوتو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۰ دوشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۱۲ شنبه ۹ تیر ۱۳۸۶
از اون بالا جغد میایَ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 286
آفلاین
خوب تشکر میکنم از هدویگ،جسیکا،لوییس،بلید،سارا،فرد،الیور،جرج،دارن،که در جلسه ای که قرار بود روز جمعه برگزار بشه شرکت کردند.
پس از گفتگو در جلسه و تبادل نظر به این نتیجه رسیدیم که داستان جدید به این صورت باشد
اول از امروز تا 28 خرداد همه اعضا به غیر از اخراجی ها باید برای شروع یک پست بزنند تا پس ازاتمام وقت بعد از رای گیری بهترین پست شروع کننده انتخاب کنیم و بعد از زننده ی این پست بخواهیم تا پست شروع داستان رو در تاپیک ارتش بزند تا بقیه بعد از ایشون
داستان رو جلو ببرند
----------------------------------
شرح کلی البته در زمان گذشته داستان:
در روزگاران قدیم نقشه ای بود که اگر کسی به آن دست پیدا میکرد میتوانست نیروی اهریمنی که در داخل زمین که هزاران سال هست که خفته اند رو بیابد وآنها را بیدار کند اما کسانی که به این خطرآگاهی داشتند نقشه را به دو قسمت تبدیل کردند و بعد تبدیل نقشه به دو تیکه جنگ سختی بین نیروهای تاریک( جادوگران پلید در آن زمان) و نیروهای سفید(جادوگران خوب در آن زمان) در گرفت که در این میان تکه اول به دست یکی از رهبران نیروی سفید افتاد اما او خود را ناپدید کرد و تا حالا هم کسی او را ندیده است
اما تیکه دوم نقشه به دست نیروی تاریک افتاد اما پس گرفتن تیکه دوم توسط اونها بین رهبران اختلافی به وجود آمد و چون نتونستن به نیروی داخل آن دست یابند تکه دوم نقشه از دستشان خارج شد و توسط فرد مرموزی دزدیده شد و از آن بعد نیز کسی نتوانست نیمه دوم نقشه را ببیند.
حالا از آن زمان سالهامیگزرد
--------------------------------------------
آین شرح کلی داستان بود که من مشخص کردم سوژه ی اصلیه داستان چیه
اما در این زمان یک نفر فقط از جای اون مرد که تیکه ی اول را حفاظت میکنه خبر داره و اون کسی نیست به جز آلبوس دامبلدور ،او هم چون بین کسانی که میشناسد به هیچ کس اطمینان ندارد نمیتواند چیران نقشه را بگوید
اما از آن طرف مرد که نقشه را در دست دارد فهمیده که نیروی اهریمنی دیگر بیدار شده و فقط با اون نقشه میتواند از آن جائی که قرار دارند خارج شوند.و تحت فرماندهی فردی که آنها را خارج کرد قرار گیرند.
اما در آخر آلبوس بین همه کسانی که میشناسد به بلید (قاتل خوناشامان و کسی که پسر شیطان را کشته) اطمینان میکنه و جریان نقشه رو بهش میگه و از او میخواد تا به تبت رفته و تکه اول نقشه را از اون مرد بگیره و به اینجا بیاره
اما غافل از اینکه آنیتا (دختر دامبلدور)به طور اتفاقی حرفهای پدرشو میشنوه پس به پیش گروهش یعنی ارتش الف دال میره و به آنها خبر میده
در آن طرف اوتو در حال گردش در کوچه دیاگون بود که به طور اتفاقی و مرموز سر از کوچه دیگه ای در میاره داخل کوچه بسیار تاریک و ترسنا ک بود و یک مغازه ی دربو داغون داخلش قرارداشت و بسیار ترسناک
وارده مغازه میشود و پس از مدتی به کتابه سیاهی که بسیار بزرگ نیز بود برخورد میکند و کتاب را از مرد مغازه دا که خیلی هم مر موزانه رفتاد میکرد خریداری میکنه اما مرد چیزهای بعد از خرید به او میگه که اوتو هیچی ازش نمیفهمه و زود از آنجا خارج میشه وقتی به سرعت از مغازه دور میشه بر میگرده اما دیگه نه کوچه ای وجود داشت و نه مغازه ای ...
وقتی هم کتاب رو باز میکنه به تکه کاغذ زیبایی بر میخوره که لایه کتاب وجود داشت(تکه دوم نقشه)
بعد از این هم معلومه دیگه ارتش با دردست داشتن تکه دوم نقشه به تبت میرند تا تکه اول نقشه رو از مرد بگیرند
که در این بین اتفاقاتی پیش میاد که اینو باید خودتون مشخص کنید

--------------------------------------------------
البته چند مورد را نیز متذکر بشم

1:نقشه دردست هر کسی که باشه کم کم او را به تاریکی میکشه و عمر او را نیز طولانی میکنه
2: نباید زیاد ژانگولری بنویسید به همه میگم، سعی کنید از همه استفاده کنید نه فقط یکی رو بالاتر از بقیه تو پستون نشون بدید
3: از عناصر که در یک پست باید استفاده بشه استفاده کنید.از قبیل فضا سازی،توصیف،و غیره
4: سعی کنید پسته تون ریتم تندی نداشته باشه یعنی زمان رو فدای چیز های دیگه نکنید اما اینم بگم نباید هم زیاد پستون کند باشه که خواننده از خواندنش خسته بشه
5: سعی کنید پستون رو در یک سطح نگه دارید یعنی پستون رابا یه شروع طوفانی آغاز کنید اما پس از آن با افت پستون رو تموم نکنید. یعنی زیاد بالا پائین نداشته باشه
6: زیاد از دیالوگ استفاده نکنید مگر زمانی که احساس میکنیداستفاده کنید البته همیشه هم باید از کلماتی که استفاده میکنید بجا تاثیر گذار باشند نه فقط برای زیاد کردن حجم پست.
7: از تخیلتون استفاده کنید البته نه به نفع خودتون بلکه به نفع داستان و حتما هم اگه میخواهید چیزی به داستان اضافه کنید اول اونو سبک سنگین کنید و ببینید آیا این سوژه ی فرعی و نوعی که وآرده میکنید به داستان اصلا رابطی داره و آیا اصلا اثری بر سیر داستان دآره یا نه
8: زیاد از عشقو عاشقی استفاده نکنید چون در داستان قبلی بیشتر روند داستان مربوط به عشقو عاشقی بود پس در حد لزوم کم استفاده کنید والبته بجا نه هر جائی که رسیدید شروع کنید.
9:وقتی میخواهید پستتون رو تموم کنید بیشتر توجه کنید و کاری کنید که طرف بعدی شما در ادامه پست شما به مشکلی برنخورد که نتواند برطرفش کند
10: چند بار گفتم و باز میگم نه در آغاز و نه در پایان از دیالوگ استفاده نکنید
11: همیشه خودتون رو با بقیه هماهنگ کنید و پستی نزنید که کله پستها خراب کنه
12: سعی کنید حجم پستون در حد استاندارد باشه نه پست چند صفحه ای بزنید و نه پست دو سه خطی

از همه معزرت میخوام که این چیزا روگفتم اینا فقط یه پیشنهاد است و هیچ قرض و مقصودی نداره فقط به خاطر خودتون هست .پس لطفا توجه کنید
میدونم کمی زیادشد و کمی بر خلاف نتیجه ای که در جلسه رسیده بودیم سیر داستان رو عوض کردم. البته من فقط اون زمان قبل رو وارد داستان کردم اما باید معلوم میشد که اصلا چه جوری نقشه به دست اون دو مرد رسیده و از همه هم میخوام در پست شروع آزمایش خود در حد بسیار بالا از این سوژه استفاده کنید واز اول کاری کنید که خواننده غرق داستان بشه پس ببینم این چنگ و اتفاقی که در دوران گذشته اتفاق افتاده رو چه جور ازش استفاده میکنید
در پست آزمایش خود در ارتش اگه دیدید پستون داره حجمش خیلی بزرگ میشه نترسید در یک قسمت پست اول رو تموم کنید و بعد پست دوم خودتون رو بزنید و از همون جای که پست اول رو تموم کردید شروع کنید .
باز هر کسی پیشنهاد و یا انتقادی از من و پستم و کارهام داشت بگه
خوب دیگه شروع کنید ببینم

با تشکر اوتو بگمن مدیر انتقاد پذیر ارتش الف دال


ویرایش شده توسط اوتو بگمن در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۶ ۲۰:۲۶:۱۱

فعلا با این حال میکنیم...


شخصیت جدید


Re: گفتگو با مدیران ارتش الف دال,انتقاد و پیشنهاد ها
پیام زده شده در: ۱۰:۲۱ پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۸۵

اوتو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۰ دوشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۱۲ شنبه ۹ تیر ۱۳۸۶
از اون بالا جغد میایَ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 286
آفلاین
اعلامیه شما 4 ارتش الف دال


تمامی اعضای ارتش الف دال که در لیست معلق و لیست فعال قرار
گرفته اند لطفا در روز جمعه در مسنجر یاهو حضور به هم رسانند.
موضوع جلسه بررسی داستان جدید و همچنین بیان چند پیشنهاد جدید در رابطه با داستان و بیان موضوع مهم در مورد ارتش
زمان :روز جمعه ساعت 6
مکان: میخونه مسنجر یاهو
حاضر بودن اعضای فعال الزامی میباشد.

-------------------------------------------

برای همه پیام دعوت فرستاده شده پس در اینجا پست بیخودی نزنین چون نمیخوام ناظر اینجا از این پستها ناراحت بشه
اگه هم حرف داشتید با پیام شخصی به من بگید.
همچنین اعضای معلق ارتش اگه میخواهند از اخراج شدنشون از ارتش جلو گیری کنند میبایستی در این جلسه شرکت کنند.


با تشکر مدیر ارتش الف دال اتو بگمن


ویرایش شده توسط اوتو بگمن در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۴ ۱۰:۴۱:۴۰

فعلا با این حال میکنیم...


شخصیت جدید


Re: گفتگو با مدیران ارتش الف دال,انتقاد و پیشنهاد ها
پیام زده شده در: ۲۱:۰۷ سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۵

سارا اوانز old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۶ شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۳۵ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از بالای سر جسد ولدی!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 993
آفلاین
سلام به تمامی دوستان ارتش

به نظر من این داستان بسیار جالبه....همین رو انتخاب کرده البته با تغییراتی که اوتو جان دادند و بزنین توی ارتش تا رستگار شویم!

یه چیز دیگه اینکه بزارید برای بعد از امتحانات فکر می کنم بهتر باشه.....می دونم که شما هم قصدتون همینه!

جا داره اینجا از همه عزیزانی که این موفقیت من رو در ارتش به من تبریک گفتن تشکر کنم...خیلی بابا دمتون گرم!!(مسخره کردم متوجه شدید؟؟؟؟) خیلی ممنون!

خب دیگه همین وقت رو نمی گیرم.....تا نظر دیگه با شما خداحافظی می کنم!
خدانگهدار

سارا اوانز



Re: گفتگو با مدیران ارتش الف دال,انتقاد و پیشنهاد ها
پیام زده شده در: ۲۰:۴۰ سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۵

اوتو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۰ دوشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۱۲ شنبه ۹ تیر ۱۳۸۶
از اون بالا جغد میایَ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 286
آفلاین
خوب من پست رو خوندم اما بلید جان اصلا شروع خوبی نبود .
نمیتونم این پست رو به عنوان شروع یه داستان قبول کنم
-----------------
خوب هدویگ جان نظر خوبیه اما بهتره
اینجوری باشه
که آنیتا از حرفهای آلبوس متوجه میشه که تومار دسته کسی دیگه ای است که در تبت در یک معبد زندگی میکنه
در آن طرف اوتواز هاگزمید یا یه جای دیگه وارده یه فروشگاه خیلی ترسناک و قدیمی میشه و پس چند بار صدا زدن صاحب فروشگاه متوجه کتابه خیلی قدیمی میشه که در یکی از قفسه ی فروشگاه قرار داره و از صاحب مرموز اونجا کتابو میخر ه بعد از بیرون اومدن از فروشگاه متوجه میشه که یکی از صفحه ها کتاب با دیگر صفحه ها فاصله داره وقتی بازش میکنه به تیکه کاغذ قدیمی بر میخوره غافل از اینکه این کاغذ نیمه دوم نقشه هست و بعد وقتی برمیگرده تا این کاغذ را به صاحب فروشگاه پس بده میبینه که هیچ اثری از فروشگاه نیست و پشته او خانه ی متروکی وجود داره
بعدن هم همه اعضا به طرف تبت میرن تا نیمه دیگر کاغذ که همان نقشه هست را پیدا کنند
اما بی خبر از اینکه ولدمورت تعدادی از افراد مخوفش رو به دنبال اونا فرستاده
خوب به نظر من اگه این طوری باشه خیلی خوبه
باز مونده به نظر شما
اگه کمکی خواستید من در خدمت هستم.


فعلا با این حال میکنیم...


شخصیت جدید


Re: گفتگو با مدیران ارتش الف دال,انتقاد و پیشنهاد ها
پیام زده شده در: ۱۸:۱۶ سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۵

دارن الیور فلاملold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ دوشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۲:۳۹ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۶
از میدان گریملود شماره ی 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 290
آفلاین
سلام خدمت مديران محترم ارتش

اوتو جان ميدونم داستان تموم شده ولي بليد تو آخرش پستش گفته كه هركسي كه مي خواد جنگ با مرگخوارا رو تموم كنه.
چون هيچ كس نفهميد آخر جنگ ما با مرگخوارا چي شد.ولي اين ديگه پست پاياني بود.پس لطفا اونو پاك نكنيد.


ویرایش شده توسط دارن الیور فلامل در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۲ ۱۸:۲۲:۰۲
ویرایش شده توسط دارن الیور فلامل در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۲ ۱۸:۲۴:۵۵

[i][size=small][color=3333CC]هيچ وقت نگوييد كه اي كاش زندگي بهتر �


Re: گفتگو با مدیران ارتش الف دال,انتقاد و پیشنهاد ها
پیام زده شده در: ۱۰:۵۳ سه شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
سلام بر اوتو و آنیتا مدیران ارتش!
من پست جدید بلید رو خوندم...
اگه این پست تایید شد به نظر من بهتره طومار دست اوتو نباشه و توی تبت مخفی شده باشه تا ما به همراه نیروهای اهریمنی دنبالش بگردیم...بعد طی یه سری اتفاقات ما به دست بیاریمش...
بعد هم از دست نیروهای اهریمنی فرار کنیم و ...
امیدوارم نظرم مفید بوده باشه

با تشکر
هدویگ




Re: گفتگو با مدیران ارتش الف دال,انتقاد و پیشنهاد ها
پیام زده شده در: ۲۱:۰۷ یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۵

اوتو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۰ دوشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۱۲ شنبه ۹ تیر ۱۳۸۶
از اون بالا جغد میایَ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 286
آفلاین
مثله اینکه متوجه سوال من نشدی بلید جان من گفتم ا ین پست شروع رو برام بفرست تا من یه نگاهی بهش بندازم.


فعلا با این حال میکنیم...


شخصیت جدید







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.