بیانیه شماره چند بود اصن؟!... هیییییی روزگار دل شکن!... هان! شماره شش ارتش آزادی و پرواز و آزکابان!... هیییی!ملت!
ما در باز پس گیری وزارتخانه شکست خوردیم!
بله! درست شنیدید! شکست خوردیم و این یک حقیقت تلخ است! بنده الان خیلی ناراحتم! هر چقدر هم که به چیز پناه می برم باز هم ناراحتم. نه برای از دست دادن مقام دو روزه ی دنیا. و نه برای حقوق های کلانی که حتی یک ناتش را هم در طول خدمتم نگرفتم. و نه برای کوتاه شدن دستم از قدرت که هرگز سوءاستفاده ای از آن ننمودم و هر چه بود حسن استفاده بود!
بلکه به این خاطر ناراحتم که رای شما ملت غیورپرور را به هیچ انگاشتند!
به این خاطر ناراحتم که گفتمان آزادی و پرواز را نادیده گرفتند!
به این خاطر ناراحتم که پیام چهارم تیر را نشنیدند!
ای ملت چیزدوست!
بسیاری از دوستان دلسوز و رفیقان گرمابه و گلستان و منقل دولت قانونی به بنده گفتند که این بیانیه را نده و به سقوط وزارتخانه اعتراف نکن؛ چرا که به منزله ی کم آوردن و شکست ارتش آزاد و تابستان و در کل خودکشی سیاسی است!
اما بنده چون به عهد صادقانه ی خود با شما ملت پای بند بودم نپذیرفتم و گفتم هرگز به مردمم دروغ نخواهم گفت! و همانطور که در شادی ها و پیروزی ها آن ها را شریک می دانستم در شکست ها و بحران ها نیز این ملت بزرگ را محرم اسرار می دانم.
ملت غیورپرور!
می دانم که اکنون فضای یاس و ناامیدی بر زندگیتان حاکم گشته و همگی ناباورانه به بارش بی رحمانه ی برف که از ساعاتی پیش مجددا آغاز گشته، می نگرید و به عاقبت نامعلوم خود و فرزندانتان می اندیشید.
اما بدانید که زمستان؛ هر چقدر هم سخت و طولانی، مردنیست!پس پرواز را به خاطر بسپار و آزادی را!
امروز آخرین سنگر آزکابان است و حق ما گرفتنی نیست!
پس باید به هر قیمت از این آخرین سنگر دفاع کرد.
بنده به عنوان وزیر قانونی و برخواسته از صندوق! چوبدستی به دست گرفته و در خط مقدم به مبارزه با کودتاچیان پرداخته و از آزکابان دفاع خواهم کرد و به همه ی شما این مژده را خواهم داد که پس از تثبیت مواضع و ترمیم ارتش و بهبود زخم های جسم و روحمان دوباره به سوی وزارتخانه حرکت کرده و ساختمان بزرگش را از لوث وجود اشغالگران زوپسی و زمستانی پاک خواهیم کرد.
پس تا آن روز با افزایش دوز چیز، امیدها را زنده نگه داشته و تا آخرین گرم چیز از دولت قانونی و رای خودتان دفاع کنید!
در پایان لازم می دانم نکاتی را یادآور شوم؛
اول اینکه؛ پس از سقوط وزارتخانه منوی مدیریتی که از دلو کش رفته بودم دیگر کار نکرد و بنابراین بلاک اخبار زنده باد تابستان از دست رفت.
فلذا از ارتش آزاد آزکابان درخواست می شود جهت آگاه سازی ملت غیورپرور بیش از پیش از رسانه های خبری، فرهنگی آزاد و مستقل موجود در جامعه مانند مجله شایعه سازی، هالی ویزارد، خبرگزاری سیاه، ققنوس نیوز و امثالهم استفاده کرده و از مراجعه و انداختن پارازیت بر روی رسانه های میلی! مانند روزنامه ی پیام امروز، رادیو وزارت و جادوگر تی وی شدیدا خودداری نمایند چرا که پس از سقوط وزارتخانه، تسلط اشغالگران بر این رسانه های میلی و وابسته افزایش یافته و در صورت استفاده ممکن است دستگیر شوید و چون آزکابانی هم فعلا در کار نیست احتمالا بفرستندتان گَلِ گربه های آمبریج یا توی جنگل ممنوعه پیش سانتورها! خلاصه حواستان باشد.
دوم اینکه همزمان با ایجاد فتنه و آشوب در سطح جامعه متاسفانه شاهدیم که قورباغه هم هفت تیرکش شده و بوژبوژیان نیز اعلام استقلال از هر دو جبهه نموده اند.
به این وسیله مجددا اعلام و یادآوری می گردد که هر دو رهبر این جبهه از تحت تعقیبان دولت آزادی و پرواز بوده و زنده هر کدامشان 500 گالیون می ارزد و هر چند دشمن اصلی ما اصحاب کودتا می باشند اما این جایزه همچنان به قوت خود باقیست و دولت آزادی و پرواز تا محو بوژبوژیان نیز از پای نخواهد نشست.
به همین خاطر از همه ی هواداران تابستان درخواست می شود به
بند ساحرگان آزکابان مراجعه کرده و در مقابل فتنه ی قورباغگان هفت تیرکش نیز ایستادگی نمایند و در عین حال حواسشان به فتنه ی وزغان منوکش هم باشد که از جای دیگری حمله نکنند. چرا که آخرین سنگر آزکابان است و حق ما گرفتنی نیست!
سوم هم اینکه؛ دادگاه رسیدگی به جنایات بگمن؛ از ساعاتی پیش آغاز شده و از همه ی خبرنگاران و اصحاب رسانه دعوت می شود با رعایت نکات گفته شده در بند اول به پوشش و تفسیر این حادثه ی مهم پرداخته و دولت کودتا را بیش از پیش رسوا نمایند.
پرواز را به خاطر بسپار و آزادی را؛ زمستان مردنیست!
مورفین گانت
وزیر قانونی و از صندوق درآمده سحر و جادو!
ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۱ ۱۹:۱۰:۰۸