دارن الیور عزیز:
آفرین!! عالی بود.
دیدی که چطور، تنها با کمی فضاسازی و نوشتن دیالوگ های خوب، نوشتت عالی شد؟! خودت کیف نمی کنی؟! ( من که کیف کردم!!)
آما....
اینجا چند تا مورد داشتی!!
1- پاراگراف بندی! هنوز در پاراگراف بندی مشکل داری. ببین، وقتی می خوای دیالوگ بنویسی، باید در یک سطر جدا باشه! و این کار رو تنها با خوندن نوشته های بقیه می تونی یاد بگیری.
2- البته نام آوا ها هم از این قاعده مستثنا نیستند. مثلا اون " ویژژژژژژژ". اون باید در یک سطر جدا قرار می گرفت. پس حتما اینا رو رعایت کن.
3- همون مشکلی که یکی دیگه هم داشت(!) رو تو هم داشتی! یعنی وقتی داری به صورت کتابی مطلب مینویسی، نباید از لغات عامیانه هم در اون استفاده کنی. مثلا در جایی نوشتی:
" چه کسی اینکار رو کرده است"
مسلما آوردن " رو" در اینجا اشتباهه و باید " را" مینوشتی. در نوشتت دقت کن و اینا رو رعایت کن.
4- به ریش بابا دامبل قسم، اسم من، آنیتا هست!!! ای خدا!!
5- سعی کن حالت کسی رو که داره صحبت میکنه رو توصیف کنی. خوب بود می نوشتی:
" بعد از چند لحظه تامل، چشمانش را ریز کرد و در حالی که لب پایینش را می گزید، بلاخره تصمیم گرفت آن حرف را به او بگوید:
_ ببین ما یک ..."
دیدی! البته بازهم زیاد خوب نشد، چون خیلی فی البداهه بود! اما بازم تونستی اون حالت آنیتا رو درک کنی که داشته با خودش کلنجار میرفته تا ببینه اونو دعوت کنه یا نه!
بنابراین( الان نفست تو سینت حبس شده!!):
دارن عزیز، شما از الان عضو ارتش هستید، اما ازت می خوام که همین پستت رو با نکاتی که گفتم درش رعایت کنی، دوباره بفرستی تا ببینم منظورمو گرفتی یا نه!
تایید شد....آنیتا
اوه گتا!!
من همیشه با نوشتنت مشکل داشتم! میدونی، خیلی خوب می نویسی، اما همیشه اینو در نظر داشته باش که خواننده از داستانی که در ذهن پروردی، خبری نداره و باید روشن بنویسی!
از همون بند اول اگر حساب کنیم، علائم نگارشی و نوع انتخاب لغت کمی مشکل داشت. من بهترشو برات می نویسم!:
آسمان نيلگون با سخاوتمندي چتر محبت را بر سر مردم كشيده بود و سه برادر به نامهای توماس، تام و سیسارو آنجلو نیز از این قاعده مستثنا نبودند.
یه کم بهتر شد!!
فعلها!! باید در جملات مرتبط به هم، افعال رو در یک زمان استفاده کنی. در بند دوم، آخرین فعلت با بقیه ی افعالت همخوانی نداشت!
پاراگراف بندی هم یه کمی مشکل داشت. بندهای 4 و 5 باید با یک ویرگول ناقابل به هم متصل می شدند!
آیا بین سپاهیان سپیدی و مرگخواران صف آرایی ایجاد میشه؟! چون اینطور که نوشته بودی اونا در زمان ولدمورت بودند! مسلما نیروی سپیدی در کتاب هری پاتر مثل سپاه گاندلف، و مرگخواران مثل ارگها نیستند!! مخلوطی از اینها، باعث سردرگمی و گیج شدن خواننده میشه.
بند آخر هم به زیبایی تمام نوشته شده بود، آما...
اما تو با رعایت نکردن علائم نگارشی، مثل نقطه، خوندن اون رو برای ما سخت کرده بودی! و اوج نوشتت رو با این کار خراب کردی!
سوژه، بسیار عالی بود! و در این کوتاه پست، تونستی خیلی زیبا داستانت رو برامون بنویسی، اما اگر همین چیزایی که در بالا به اون اشاره کردم رو رعایت کرده بودی، واقعا پست محشری میشد.
خلاصه اینکه:
گتافیکس عزیز:
یک پست دیگر، با رعایت نکاتی که در بالا به اون اشاره کردم بزنید! یا همین پست رو درست کنید و دوباره بزنید.
در نتیجه:
تایید نشد..........آنیتا!