توماس جانسون عزیز:
از طرز نوشتنت خوشم اومد. ببینیم چی داشتی و چی نداشتی:
اول رولت رو با یک فضا سازی عالی شروع کردی که واقعا مفهوم رو رسونده بودی.
بعد حالت تومی رو جالب به تصویر کشیده بودی که البته هنوز جا داشت ککه حالتشو بهمون بگی، اما خوب بود و من دلم به حالت سوزید!
بعضی جاها از کلماتی استفاده کرده بودی که یه کم باید روش کار کنی و از کلماتی بهتر و زیبا تر به جاش استفاده کنی. امیدوارم اینو حتما در نوشته های آیندت در ارتش رعایت کنی. مثلا " پسر اونو چپه کرد" که باید می نوشتی "برگردوند" .
دیگه دیالوگهاتم که خوب بود و مورد خاصی توش نمی بینم! واقعا خوشحال شدم که تو اومدی عضو ارتش بشی.
آهان... که تو جدی مینویسی؟! با اینکه جدی نوشتنت خوب بود، ولی توی جادوگران گل گلی که.... .
می ترسم قبولت نکنم، دستمال ننه ی ننه ی عمه مرلین رو در بیاری و فاز همه رو بندازی بالا!!! (حالا معنیشونم که نمیدونم!!)
منتظر جدی نوشتنها و هلیکوپری زدن ها ی تو هستم، اما خواهش میکنم مراسم افتتاحیه نگیر!!
تایید شد....... آنیتا
**********
اولیور وود عزیز:
داستانت خوب بود ولی واقعا یه چیزی نبود که بتونیش توی یه پست اونو به تصویر بکشی. و در ضمن نقش اون دختره هم یه جوری بود و به قولی نامفهوم بود، می یاد و میره.
نظر من اینه که تو یه نمایشنامه بنویس، هر چند کوتاه باشه. فقط می خوام فضاسازی ها و دیالوگ هاتو ببینم. البته یه سوژه کوچولو هم داشته باشه، بد نیست. مهم هم نیست که حتما در ارتش اتفاق بیفته، اما یه ربط کوچولو که دیگه داشته باشه!! قبول؟! حالا نداشت هم عیبی نداره.
*******
سارا ایوانز عزیز:
حالا بچه مردومو میکشی؟! حالا هری رو میکشی؟!
خوب بود:
فضا سازی دقیقا رعایت شده بود. سوژه خوب بود و دیالوگ ها مناسب( البته نسبت به کوتاهی پست، یعنی میتونست خیلی بهتر باشه!!).
خب، اما توضیحات اضافه از حس داستانت کاسته بود؛ یعنی اون تیکه ای که حالا یه مردی می ید و بهش شک میکنه و طلسم میفرسته! اینجا به راحتی میتونستی این تیکه رو نیاری، اما شاید بگی که پس چه جوری می رفت پیش ولدمورت؟!
اینجا باید از یه چیزای جادویی استفاده میکردی، مگر نه اینکه ولدمورت به ذهن هری راه داره؟! خب، به راحتی از این چیزا استفاده کن! میتونستی بگی یه چیزی در ذهن هری اونو میکشوند به اون کوچه!
به همین راحتی بک جز غیر ضروری که از جذابیت داستانت کم میکرد، حذف شد و با به وجود آمدن یک موقعیت ذهنی برای هری، هیجان و جذابتی برای داستانت درست میکرد.
پس، همیشه این چیزی رو که گفتم در نظر بگیر. منتظر پستهای خوب تو در ارتش هستم.
تایید شد...... آنیتا
----------------
در ضمن اینجا که وایت تورنادو نیست که نام و یاهو آیدی میدین!! ( نکته گروهی: قبلا توی گریف بودم، عضو ارتش هم بودم!) راحت باشین!!