هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ سه شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۸۵

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
حمله به منزل وزیر
به گزارش خبر گذاری دی اس اخ دیروز در حمله ای که توسط البوس و خانواده صورت گرفت منزل وزیر فتح شد.این عملیات که با نام وزارت 20 انجام شده همینک به پایان رسیده.
گزارش های هول انگیزی از خانه ی وزیر به دست ما رسیده .
طبق این گزارشات در زیر زمین خانه ی وزیر ,سیاه چال های فراوانی وجود دارد که در ان ها به شکنجه ی مخالفان می پردازند.
همینک دو تن از افرادی که در هلفدونی به گرفتن اعتراف از مخالفان می پرداختند به گروگان گرفته شده اند.اسامی این افراد عبارتند از:مونتاگ و استرجس .
تا به حال یکی از زندانیان هم ازاد شده که به گفته خودش الان در اعتصاب غذا به سر میبرد.


[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
اخبار ساعت هشت
در ادامه گزارشات استرجس پادمور سخنگوی محفل .با خبر نگار اعزامی به منطقه ارتباط مستقیمی برقرار کرده ایم تا جامعه ی جادوگری از اوضاع در کافه و مناطق اطراف ان با خبر شوند.
...:ارشام صدای مرا میشنوی.
صدای طلسم هایی که به دیوار میخورند و از مسیر اصلی خود منحرف میشوند شنیده میشود
ارشام:بله بله سلام میکنم خدمت همه ی جادوگران.
...:لطفا از اوضاع منطقه برای ما بگویید و اینکه ایا هنوز هم درگیری ادامه داره؟
ارشام:بله.امروز صبح مرگ خواران به همراهی لرد تاریکی به کافه محفل حمله کردند.
اما کافه چند وقتیست که به دلیل نبودن دامبلدور خالیست.بنابراین در حمله ی اولیه تلفاتی داده نشد.اما با گذشت زمان و با ظاهر شدن نشان سیاه بر فراز بام های منطقه, محفلی ها هرچه سریع تر خود را به منطقه رساندند و همینک در حال برنامه ریزی برای حمله هستند.طبق گزارشات رسیده از وزارتخانه گروه کاراگاهان نیز به رهبری بیل ویزلی به منطقه اعزام شده اند.ما اجازه ی رفتن به نزدیکی کافه را نداریم ولی با استفاده از دوربین هایی که در اختیار داریم توانستیم ورود کاراگاهان را به کافه ببینیم.
طبق تلگرافی هم که همینک جناب وزیر مردمی برای ما ارسال نموده اند ارتش نیز در راه است.
...:ایا خبری از تعداد کشته شدگان دارید.
ارشام:نه هنوز خبری به دست ما نرسیده.ولی دوربین ها به زمین افتادن یکی از کاراگاهان را نشان داده اند.
...:پس هنوز نبرد با شدت ادامه داره؟
ارشام:بله ادامه داره و طبق پیش بینی شدت ان بیشتر هم خواهد شد.
...:ایا لرد سیاه همینک در کافه است؟
ارشام:ایشان پس از اولین حمله از محل خارج شدند.و دیگر دیده نشده اند.


[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۶:۰۱ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
حمله سياهاي بيكار به كافه محفل ققنوس

بر طبق آخرين اخبار .... عده اي از مرگخواران پاچه خوار ولدمورت(جرأتو داشتي ) به دستور وي به كافه محفل حمله كردن...در پي اين عمل كه بسيار ناشايست بود ملت سفيد اعتراضي نكردن چون مدتي بود كه محفل خالي بود.....
ما در ميان همه ي طلسمها و وردهاي خطر ناك خودمون رو به استرجس پادمور سخنگوي محفل رسانديم و از او سوالهايي به عمل آورديم...
خبرنگار بي كار پيام امروز:
استرجس جان نظرت درباره اين حمله چيه؟؟؟
استرجس بوقي زد و جواب داد:
خب بايد بگم واقعا بيكارن كه به محفل حمله ميكنن....آقا چرا اون موقع كه ما دامبل رو داشتيم حمله نميكردن...چرا اون موقع كه روزي 50 نفر توي محفل پست ميزدن حمله نكردن......
خبرنگار بي كار پيام امروز:
خب سوال بعدي...به نظر شما كي در اين جنگ پيروز ميشه؟؟؟
استرجس:خب بايد بگم حمله بي خود و بي موقعي بود.....كاملا بي موقع...ما حتما تلافي خواهيم كرد...مطمئن باشيد...ولي درمورد اين حمله بايد بگم كه اونا پيوز نميشن...چون هيچ يك از افراد سفيد عكس العملي نشون ندادند و اين نشون ميدهد كه ملت سياه بايد برگردن......
خبرنگار بي كار پيام امروز خواست سوال ديگري بپرسد كه طلسمي از طرف پيتر پتي گرو به سمت اونا شليك شد.....
استرجس و خبرنگار سرشون رو پايين آوردن در اين موفع بود كه استرجس فرياد زد:
خودم ميكشمت پيتر
به هر صورت ما كافه رو ترك گفتيم و در بين راه هم استرجس از ما خداحافظي كرد و رفت...

اين بود اخباري تازه از محفل ققنوس...
خبرنگار پيام امروز...به همراه استرجس پادمور سخنگوي محفل...


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۳:۰۳ یکشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۵

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
وزارتخانه آسلامی نیست!

به نقل از واحد ارزشیِ ستاد مرکزی آسلام:

حاج‌آقا دارک لرد که دیروز در خطبه‌های نماز شنبه‌ی مسجد شهید گیزر سخنرانی می‌کرد اشاره کرد که وزارتخانه آسلامی نیست. وی با اشاره به جو ضدآسلامی جامعه، وزارتخانه را تهدید کرد که در صورت ادامه‌ی وضعیت فعلی حکم جهاد خواهد داد. ایشان گفتند: " درسته این وزیر خیلی سیفیده! ولی دلیل نمی‌شه که هر کاری دلش خواست انجام بده!" ناظران و کارشناسان اعلام داشتند که شخص حاجی به دنبال قدرت شخصی بیشتر در سطح جامعه هستش و اینا همش بهانه هستش. البته این ناظران و کارشناسان یک ساعت بعد در حالی که سر و وضع آشفته و احوالات عجیبی داشتند حرف‌های خود را تکذیب کرده و گفتند که حاج‌آقا فقط به فکر مصلحت جامعه هستند و مسلماً وزارت در کنار ولایت آسلامی همسو کار خواهد کرد.

ولدی ادیسه دشمن ادبیات دومبولیسم!

در ادامه‌ی خطبه‌ها و در خطبه‌ی 545 حاج‌آقا ایشان ضمن اشاره به این‌که جادوی سیاه صلح‌آمیز و کشتن سفید‌ها به صورت صلح‌آمیز و ترکوندن همه‌جا به صورت صلح‌آمیز و کلاً انجام هر کار خبیثانه‌ای به صورت صلح آمیز حق مسلم ماست! به توطئه‌ی شخص معلوم‌الحال ضدآسلامی به نام ولدی ادیسه اشاره کردند. ایشان گفتند" این کیه من نمي‌دونم! ولی به خاطر آقا دامبل هم که شده با ایشون برخورد آسلامی خواهم کرد" ایشان سپس نگاهی حاجیانه به قسمت خواهران انداختند که موجب شد چند خواهر بیهوش بشوند که معلوم شد جاسوسان ولدی ادیسه بوده‌اند! سپس ادامه دانند. " من نمي‌دونم این چطوری حرف می‌زنه! ولی این ضدارزش‌های پست‌زنی جادوگران ضدآسلام و دشمن آسلام است! به خصوص که در اقدامی مذبوحانه از آداس هم حمایت رسمی کرده! من از اولم می‌دونستم این یه ریگی به وندشه!" سپس در حالی که با دست راست یه شیشه‌ی نوشابه 3 لیتری را نگاه داشته بودند ادامه دادند:" من در این‌جا اعلام می‌کننم که کشیدن سیگار حرامه" سپس کسی از پشت کاغذی دست ایشان داد و ایشان فرمودند... " این چیزی که یه کم قبل گفتم منظورم این بود که ولدی ادیسه باید از کتاب هری‌پاتر محو شود!" سپس مردم در اقدامی آسلامی لبیک گویان از میدان شهید سدریک تا درب ستاد تظاهرات کردند و شعارهایی مانند: ای حاجی‌ِ آزاده! آماده‌ایم آماده.. وای اگر آسلامیوس حکم جهادم دهد!... آواداکداوارای ادیسه نتواند که جوابم دهد!...

نیش نیش و کرام در چنگال پلید آداس!

به نقل از شبکه‌ی معلوم‌الحال سوسک امروز ... وبمستر مردمی کرام و مارِ معلوم‌الحال سالازار اسلایترین هنوز در چنگال آداس که خونِ جادوگران هنوز هم از آن چنگال مي‌چکد!، گرفتار هستند. از نجات‌دهندگان عزیز خواهش مي‌شود در صورت تمایل به عملیات انتحاری به دفتر مرکزی امو حاج و یا ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو مراجعه کنند!


!ASLAMIOUS Baby!


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۸:۲۵ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵

سالازار اسلیترینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۶ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۴ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۷
از تالار اسرار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 272
آفلاین
به گذارش خبرگذاری نیش نیشستان به نقل از نیش نیش کبیر چندی پیش خبر رسید که در پی درگیری ها هولناک فی مابین نیرو های نوشابه ای و نیروهای عدسی پایگاه اصلی عدسی ها روی سرشون خراب شده و فاجعه ای همانند هیروشیما دوباره تکرار شد! خبر نگار ما در واحد ارسالی خبر چنین نقل میکند!
-: در پی گروگان گرفته شدن ویکتوور کرام توسط ساحره ها و مورد آذار (حمایت از دومبولیسم) قرار گرفتن وی! حاج آقا دارک الخدا کبیر طی یک اقدام انتهاری نیروهای نوشابه ای را به مقر اصلی این ملعونان ساحره اعزام کرده و در نهایت با استفاده از طلسم هسته ای آسلامیوس مقر ایشان را برسرشان مورد رحمت قرار داده اند!
خبر نگار واحد سالی خبر لندن!
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=--=-
همچینین از آخرین اقدامات این حناب دارک الخدا بر کنار کردن برادر حمید از منسب ریاست منکرات بود که با تشویق و شادی خیل عظیمی از مردم رو به رو شد! طی این اقدام انتهاری برادر حمید بکلی از تمامی مسئولیت ها و مناصبش خلع گشته و به شغل شریف بیکاری مشغول شده است!
-=-=-=---=-=--=-=-=-=-=--
در نهایت خدمت طرفداران عزیز دارک الخدا باید عرض کنم که به زودی خبر گذاری شخصی این شخص بزرگوار! که خبر گذاری ای دی ان اس نام دارد! شروع به کار خواهد کرد و اخبار را بدون سانوسور برای شما بیان خواهد ... ..

ببخشید به علت پخش خبرمهمی که هم اکنون به ما رسید خبر قبلی را قطع نمودیم!
طبق خبری که همین الان از اداره هوا شناسی به ما رسیدطبق آخرین فعل و انفعالات زمینی! آتشفشان در شرف فوران تشریف دارن لطف راحت باشید!
=-=--=-=-=-=-=-=-
با تشکر تا بخش دیگر از خبر های نیش نیشستان
دارک الهدا نگهدار!


نمایشنا


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۷:۴۵ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵

تام ریدلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۲ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۵۳ پنجشنبه ۶ دی ۱۳۸۶
از آنگباند
گروه:
کاربران عضو
پیام: 150
آفلاین
شایعاتی چند اندر احوالات سدر آسلام و قعر آن

تیم حوادث طبیعی پیام امروز :

نفس حج سیاه مشت فشان خواهد شد
آسلام پیر دگر باره جوان خواهد شد!

اندک دقایقی پس از بازگشت متحوارنه و غیر منتظره ی کاروان حجاج از بار گاه ملکوتی معبد "آسلام-پوم" در کرانه های دارکیون ، عبایی ردا گونه خود را از باقی کاروان جدا کرده ، به تاخت به سوی شهر لندن شد وان پهلوان عرصه ی ایثار وان جان بر کف ِ جبهه ی خمار ( به فتح "خ" و تشدید "م" ) وان بسیار وان بی عار ، حاج آقا دارک لرد ِ "بر دار" ، در پی رهانیدن یکی از خادمان اش همی روان به سوی آداس کاندران جفا بسیار گشتی بر ندیمان ، و کسی هیچ نبودی در آن که جمعیت "زز" را اندکی مروت گردد و است!

از این رو ، مردی که نیمی از احشا یش را در راه آزاد سازی بلاد آسلام از چنگال مانیکوریده ( مورد مانیکور قرار گرفته) ی ساحران فدا نموده ، به در آداس رسید بی آنکه خود همی داند!
ناظران عینی اضافه می کنند که در طی یک عملیات نا موفق، تا این لحظه خادم حاج آقا دارک لرد اعظم همچنان در اسارت گروهک آداس قرار دارد!
اما خبر نگار ما شایعاتی جدی در باره ی چگونگی ناموفق گشتن و گردیدن عملیات در اختیار ما قرار داده که به نظر شما می رسانیم:


نقل قول:
این‌که سر حاجی چه بلایی اومد و آیا مبارزه‌ای در دفتر عادس در گرفت رو خلاصش رو فردا شب مي‌ذاریم و وسط تابستون پخش می‌کنیم!


و اما بشنوید از بلایی که به سر حاجی اومد!

در ههمون لحظاتی که سالازار اسلترین ، ندیم آداس در حال لبیک گفتن بود ، هیبت سیاه نحیف اما بلندی در مقابل در آداس فرود اومد!
- پاق!
حادل( حاج آقا دارک لرد): لعنت آسلام بر زیتون! این دیگه چی بود؟!
هیبت سیاه : من! لرد ولدمورت شوالیه ی حامی ساحران از لامانچا اعلام می کنم که راه روی تو بستست عالجناب حادل!
حادل : هین؟!
لرد ولدمورت : آهین! این جا تحت حمایت منه!
و این زمانه که هیبت سیاه ، وند خودش رو می کشه و ابعاد کوچه ای که به آداس می رسه ، از وحشت کوچیک می شه! وند رو روی سینه ی حادل قرار می ده!
حاج آقا دارک لرد دست رو توی عبا می کنه و در جیب مبارک فرو می بره !
یه اوتو بیرون میاره و به سمت لرد سیاه می گیره !! اتو رو می ندازه!
بعد یه شیشه نوشابه بیرون می کشه! بعد یه کتاب که روش نوشته آسلام وارز ، بعد یه چیز دایره ای شکل براق! روی این یکی یه چیزی نوشته که فقط " کرافت" اش معلومه! بعد یه سری هسته ی زرد آلو! بعد شیشه ی عطر گلاب ! بعد یه چیز نا موزون که روش نوشته گردان ارشاد سفیدی ( ابهام!!!!) و به نظر چیر
خطرناکی می رسه ! بعد یه مسواک! و....! بالاخره تصمیم می گیره رداش رو که بسی شبیه به عبا است از تن اش در بیاره و تکونش بده!
در تمام این مدت هیبت سیاه با چشم های گشاد شده داره حادل رو بر انداز می کنه!
از توی چین مبارک ردا یه چیزی بیرون میافته که به نظر لرد سیاه یه نخه که توش یه سری مهره ریختن!
حاجی نخ و مهره ها رو ( گویا ماگل های بهش می گن تسبیح یا تصبیح یا طثبیه) بلند می کنه و به شکل چوب جادو جلوی صورت هیبت سیاه می گیره! نخ ِ مهره دار فاصله ی کمی با دماغ جناب لرد داره که ناگهان وا می ره ، شل می شه و رو به پایین خم می شه! ( تصورش سخت نیست! )
حاجی یه چیزی رو زمزمه می کنه : برپاییوس تاسبیروم!
اسلحه ای آسلامی دوباره راست سر پا می ایسته و تهدید کننده به نظر می رسه!

حاجی یه کم عقب می ره و :
- آسلامیوس!
لرد سیاه با سرعت خوبی ضد طلسم رو اجرا می کنه:
- زدآسلاموم!
حادل : خوبه اخوی! اما اینو داشته باش : " آسلامتُ آشهادیوم "
لرد سیاه که غافلگیر شده حال عجیبی پیدا می کنه! احساس می کنه دو تا بال در اورده و یه دایره ی طلایی بالای سرش داره می چرخه! با تون کم شروع می کنه به زمزمه ی آواز غریبی:
آشهادو ان حاجی ال....
یه نفر از توی فضای تاریک داخل آداس جیغ می زنه:
- نـــــــــــــــــــــه
( بعد صدا کلفت می شه و کش می یاد ! نوووو ــــــــــه !!!!!!)
لرد سیاه کم کم به حالت اولش بر می گرده و با خشم به حادل نگاه می کنه!
- آواداکداوریم! نه! آواداکرام را! نه نه! آشهادوکداورا!
( یه نفر از پشت در پچ پچ کنان می گه : آواداکداورا!)
لرد سیاه : آواداکداورا!
نور سبز رنگ به پرواز در میاد و درست می خوره به سینه ی حادل! همه منقلب می شن! صدای شیون از توی آداس به گوش می رسه!
- حاجی نبودی ببینی سالی آزاد گشته / نوشابه هایت .....

درست همین لحظه دوباره همه تحت تاثیر قرار می گیرن!
حادل که داشت روی برانکارد به بیرون میدان جنگ حمل می شد بلند می شه و می شینه! بعد به صحنه ی نبرد بر می گرده!
صدا هایی نالان : - حاجی با تعصب! هوم هوم هوم هوم! حاجی با تعصب...

میاد جلوی در و رو به روی لرد سیاه می ایسته!
-خودتو نشون بده ! ده یالا!
بعد بی تابی می کنه و کلاه شنل رو کنار می زنه!
- ماااااااا! چرا اینتو نیستی پس! کجایی؟!
شنل به نظر می رسه خود به خود توی هوا معلق مونده چون چیزی توی شنل نیست! مطلقا چیزی دیده نمی شه!
صدای ولدمورت: من همین جام حادل! منتها وجود ندارم!
- آسلامیوس! به حق آسلام! جنی شدی ولدی ادیسه؟! منظورت اینه که وجودشو نداری؟!
- ! نه! وجود ندارم حادل!

هیبت سیاه فریاد می زنه :
"آستاکبار ولدمورتیسماملیوسین تاردیون کمکفنرسول نوشابه بخار کن دینگ دینگ! "

هوای داغی از نوک چوب دستی بیرون میاد و ردای حادل رو به حرکت در میاره! نوشابه هایی از ردا رو به عقب پخش می شه ، روی زمین می ریزه ، فواره می زنه و در همین حال ردا مدام کوچیک و کوچیک تر می شه!

حادل منقلب می شه و به پهنای صورتش می خنده و روی پاشنه ی پا می چرخه و دوباره به پهنای صورت اش می خنده و دوباره روی پاشنه ی پا می چرخه: دوباره همدگیرو می بینم اخوی جلف سفید!
شترق تروق دارخ دومب! ( صدای غیب شدن حادل!!!!!!!)


لرد سیاه رو به در می کنه : ماموریت انجام شد "دیزی میس لیزی"
(dizzy miss lizzy)!
یه خانوم مسن انگلیسی جلو میاد و به شکل غریبی مدام پلک می زنه و دستاشو توی هم گره کرده و تاب می ده!

..........

پست رو پیام امروز یش کردم و این جا گذاشتم چون به نظر می رسید که توطئه ای در آداس در حال اجراست که از پیش تعیین شده است و نباید چیز خارجی واردش کرد!



Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۴:۰۴ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
و جنگ دوباره آغاز مي شود ...


به گزارش واحد مركزي خبر با بازگشت حاج آقا دارك لرد به جامعه ي جادوگري، ملت جادوگر از خوشحالي در پوست خودشون نمي گنجند .... خبر هاي ضد و نقيض حاكي از آنست كه از زمان بازگشت حاجي تاكنون سالازار بيست بار پوست اندازي كرده است !

حاجي پس از رسيدن به فرودگاه در سخنراني تاريخي گفت :
" جنگ سياه و سفيد ديگه معنايي نداره ... جنگ واقعي امروز بين ساحره ها و جادوگر هاست ! "

به دنبال اين اظهارات صريح انجمن اسلامي ساحران مقيم مركز شامل ونوس، زهره، ناهيد، تير، اورانوس و كيوان ! امروز تشكيل جلسه داد و ونوس رئيس اين تشكيلات خود گردان !! در بيانيه اي اعلام كرد كه :
" من تا ششم عيد نيستم ... يه موقع فكر نكنيد از حرف هاي عله ناراحت شدما ... ميخام برم مسافرت ! "

پيام بازرگاني //
ونوس : هوووي اين كيوون چيه اين وسط ! اينا همش يه توطئه كثيفه ، من خودم تو آداس دولت تعيين ........
پايان پيام بازرگاني //

بدنبال اظهارات ونوس تمامي ساحره هاي اين مرز و بوم از لحظه ي ورود حاجي غيب شده ان و اثري از اون ها در دست نيست !
- خانم .. خانم نظر شما راجع به صحبت هاي اخير حاجي چيه ؟
يك ساحره ي محترم : من تا وكيلم نياد صحبت نمي كنم !
- وكيلم .... ساحره رفته گل بچينه !

در همين راستا ديروز مجله ي ساحره با چاپ مطلبي از تمام ساحره هاي اين مرز و بوم خواست خونسردي خود را حفظ نمايند و با سلاح مخصوص خودشون به ملت جادوگر حمله كنند !


با ما باشيد تا بعد /.


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱:۴۷ سه شنبه ۱ فروردین ۱۳۸۵

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
حاجی آقا دارک لرد! مرد خط مقدم آسلام بازگشت


به گزارش آخرین خبر شبکه‌ اطلاع رسانی امپراطوری EDNS قبل از این‌که توسط ولدمورت، معروف به ولدی ادیسه! تسخیر شود... در آخرین جنگ سخت بین نیروهای امپراطوری و شورشیان همیشه در صحنه‌ی اطراف قزوین حاج‌آقا دارک لرد از دست امپراطور موفق به فرار شد. جزئیات این جریان رو در فیلم مستندی که چراغ‌علی‌ِ جان‌برکف گرفته است در سمع و نظر شما مي‌گذرانیم:

... چیشت چشیت... من چه جیگرم!... هوی چراغ‌علی بیا اینور..
- واستا نورممد لنزش رو تمیز کنم! آخخخخخخخخخخ! تتتتتف!
- لنز دوربین سبز شد چرا؟
- صافی رنگ طبیعی بود دیگه!
- مثل این‌که دارن میان ها!
- ها؟ کیا؟ آهان یادم اومد ما وایستادیم تا از جنگ فیلم بگیریم!
وووووووووووووووووویژ! جنگده‌های امپراطوری از بالای سر نورممد و چراغ‌علی رد می‌شن!
- عجب!
- خیلی فاز داد
- نولم داد جان تو! ... نیگا کن مثل این‌که دارن بر می‌گرد!
- آره یه چیزایی از زیر بالاشون در اومد!
- آره چه خوشگله! از پشتشون دود در میاد!
- مثل بیل پرنده‌ی آتشین جاسم مي‌مونه!
- عجب!
بدبومب!
دوربین بعد از کلی دود و جریانات دوباره صاف میشه... جنگ شدیدی بین نیروهای امپراطوری و یه سری آدم‌های سیبل کلفت و اسموت که شیشه نوشابه گرفتن دستشون در جریانه... روی پیراهن این بندگان خدا هم نوشته شده"نیروهای ارزشی ورزشی (جنبشی)"‌

آهنگ یاران چه غریبانه در حال پخش
صحنه‌هایی از رشادت‌های نورممد و چراغ‌علی پخش میشه که یدونه نوار سیاه کنار عکساشون هستش. در حال شوخی شهرستانی با جاسم و چیزای دیگه تریپ صمیمیت ازشون پخش میشه که یهویی فیلم قطع میشه!
- هوی! بابا ما نمردیم که!
- عجب این کارگردانه آدمه بی‌جنبه‌ی ضایعی هستش! نور ممد بساطو جمع کن بریم طرف زندان فوق امنیتی

دوربین بدو بدو تکون می‌خوره و بیشتر وقتا از جورابای سوراخ چراغ‌علی فیلم برداری میشه!
- رسیدیم!

خط مقدم...
شپلخ شپلخ شپلخ!
-سوباسا خودت رو نشون بده!
- آی مادر! ولم کن!
خرت خورت خارت! شپلخ!
- زوپیس قهرمانه! زوپیس زوپیس قهرمان همیشه با ما بمان...
- شنودنگان عزیز... شنودنگان عزیز! قزوین آزاد شد! تکرار می‌کنم!... قزوین آزاد شد!
- از خط مقدم گزارش می‌دم! اوضاع همچین پیچیدس! ارتش زوپیس دوستان مقیم قهرمان آباد و عده‌ای معلوم‌الحال دیگه وارد جنگ شدند! مشخص نیست چی به چیه..... آخخخخخخخخخخ
- اینه! دشمن بداند! ما همیشه ایستاده‌ایم! سیفون پرتاب کن جدید عالی کار مي‌کنه
- .... مرلین نامرد منو چرا هدف گرفتی؟
درنگ! زرنگ! خدبدموبمابیم بابیموب بیم بابوووم!!(یه جور انفجار شدیداً خفن)
- دیوار شکصط! بروبچز هذب همله!!!!!!!!!!!!!!!
- .... نور ممد از اونور فیلم بگیر بروبچز لیبرات به توالت زندان حمله کردن! مرلین همچنان با یاران وفادارش یعنی واحد‌های بهداشتی داره مقابله می‌کنه.....!
یه طلسم مرگبار به سمت نور ممد میاد...
-‌آتشفشانیوس!
- نهههههههه! چی؟ با من بودی؟ من خداوندگار کل فروم‌های دنیام! من من می‌گن فروم ممد ! شماها همتون اندازه‌ی ناخن شصت پای منم نیستین! من طوفانم....! زلزم! سونامیم! هارکینم! ریتام.... شپلخ! (در این جا نور ممد دچار حمله‌ی ماهیتابه‌ای شد!)
- چراغ‌علی هستم! برادر نور ممد متأسفانه ظاهراً مجروح شده تلاش برای آزادسازی حاجی همچنان ادامه داره! ... نه وای آسلاما! اون خوده امپراطوره...
امپراطور تنها وسط بیابون ایستاده و یه نگاهی به دوربین مدل بابا خوشتیپ می‌اندازه! از بالاش دو تا جنگده‌ی امپراطور رد می‌شن و با دود می‌نویسن" آسوده خاطر با سایه‌ی امپراطوری"...
امپراطور: هیچ کس نمي‌تونه من رو شکست بده! من امپراطور کبیر تاریکی هستم! خودم کلی پست آتشفشانی مي‌زدم قبل از این پاتر خبر نداشتم!(امپراطور به شمشیرش به پاتر اشاره می‌کنه که داره پتو و منقل وسط جبهه پخش می‌کنه)
تو هیچ کار نمی‌تونی بکنی!

دوربین برمی‌گرده سمت جایی که صدا اومده!
یه نفر با لباس چسبون و عینک آفتابی و شلوار جین ایستاده و پشتش هم هوا ابریه... همه از جنگ کردن دست می‌کشن و با تعجب به این صحنه نگاه مي‌کنن
- ا ببخشید مثل این‌که منشی صحنه اشتب کرده! کات!
دوربین یه کم از در و دیوار فیلم می‌گیره و بر می‌‌گرده روی همون لوکشین
یه نفر با لباس سرتاسر مشکی و ریشی بلند با عمامه‌ای خفن ایستاده و توی یه دستش یه تسبیح هستش و توی دست دیگش یه چیزی شبیه چوب جادو با طرح شیشه نوشابه!
- حاجی دارک لرد؟! این غیر ممکنه! تو شخصیت سوخته هستی!
- نه بابا من به این سیفیدی! کجام سوخته برادر ارزشی من؟
- آماده‌ی مرگ شو !
- ای ضدارزش 0 از 5! من رو یه سال زندانی می‌کنی و نمی‌ذاری خواهران ارزشی جهت حل مشکلات آسلامی به من مراجعه کنند؟! به نام آسلام! حملهههههههههههههههههههه!

امپراطور و حاجی به سمت هم حرکت مي‌کنند و دود و انفجار همه جا رو می‌پوشونه!
- آودادا ایمپریو تاراتانگارا!
حاجی مدل ماتریکسی جاخالی میده!
- به من طلسم ضدآسلامی چندکاره می‌زنی؟ ریشیوس ماکسیمم!
امپراطور یه ریش خفن درمیاره!
- نهههههههههه! چه قیافم (...) شد!‌ می‌کشمت! بگیر که اومد! امپراطورادکنیوم!
حاجی غیب و ظاهر میشه!
- ضد ارزشیوس!
- آآآآآآآآآآآآآآآآ! نههههههههه! چقدر قیافم ضدارزش شد!
- موهاهاها! برادر حالا هیچ خواهری دیگه نگاهت هم نمی‌کنه!
- تو نمی‌تونی منو شکست بدی حاجی! آلتیمیتیوس!
- لِوِل شیش می‌زنی؟! آسلامیوس!

نور قرمز امپراطوری و سبز آسلامی به هم برخورد مي‌کنند و از وسطش کلی جرقه مي‌پاشه...
نور سبز: سلام خواهر نور قرمز حال شما؟‌
نور قرمز: اوا شما برادری ؟ خوبی شما؟
نور سبز: خواهر ارزشی! آیا وکیلم؟
نور قرمز: اوا چه فوری! چرا که نه! بله!

- ها؟! طلسم منو چی کار کردی؟! این غیرممکنه!
طلسم قرمز امپراطور به طلسم سبز تبدیل میشه و به امپراطور برخورد مي‌کنه
اوشاع! دوشاع!
......
گرد و خاک‌ها مي‌خوابه...
- تسلیم شو برادر امپراطور! تو شکست خوردی!
- شاید الان ولی باز هم می‌بینمت گجت!‍... ا ببخشید منظورم ... باز هم مي‌بینمت برادر! یا الله! ما اجکت کردیم در راه آسلام!...
یه سفینه از زیر زمین در میاد و امپراطور می‌پره توش و هوووووووووشت میره فضا!

نیروهای نوشابه‌ای دو حاجی جمع می‌شوند و حاجی نگاهی مدل "آسلام در پیش است!" به دوربین می‌اندازه و فیلم فید میشه....


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۳/۱ ۱۷:۵۳:۳۸

!ASLAMIOUS Baby!


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۰:۰۳ دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۴

سرژ تانکیان old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۹ جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۰:۰۹ یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 526
آفلاین
وحشتي ديگر در جامعه جادوگري_مناليزا ميتازد

بعد از پخش شدن خبر پيوستن «مناليزا» به اسمشو نبر ، دگر بار وحشت جامعه را در بر گرفت، جامعه جادوگري كه خود از بازگشت اسمشو نبر كم خواب شده بودند ، با خبر بازگشت مناليزا و پيوستن او به اسمشو نبر ، بيخواب شدند!!

جامعه جادوگري قبل از پيوستن مناليزا به اسشمو نبر به دليل كم خوابي ناشي از بازگشت اسمشو نبر شبها تا ساعت 5 صبح در انجمن ها و مجالسي به نام«انجمن بيخوابان» جمع ميشدند و موسيقي گوش ميدادند تا ترسشان كمتر شود ولي اكنون با پيوستن مناليزا به اسمشو نبر در شبانه روز حتي براي چند ثانيه اي هم نميخوابند و اين بيخوابي خود باعث از بين رفتن تمركز و آرامش ميشود.
رئيس بيمارستان سنت مانگو ، دكتر حسن مصطفي ، طي اطلاعيه اي به مردم جادوگر توصيه كرد:« بخوابيد...بيخيال بابا...دنيا دو روزه...بخواب..هيچي خواب شب نميشه»

برخلاف چهره مهرباني كه داوينچي (نقاش ماگلي) از اين جنايت كار كشيده است ، او بسيار خشن ، كشنده و هر نوع صفت بد ديگر هست!!

لبخند ، يكي از راه هاي «كشتار جمعي» اوست!!او با يك لبخند موسوم به «لبخند مناليزا» افراد جلوي روي خود را درجا ميكشد.رئيس ژاندارمري هاگزميد ، مايك لوري ، توصيه كرده است «اگر او آنهارا گير انداخت ، تلاش كنند او را نخندانند» و در ادامه گفت«اگر در مكاني او را ديدند حتي وقت خود را براي خبر دادن به ديگران طلف نكنند و سريع غيب شوند»

جمهوري آسلامي بنبست هاي قزوين ، لندن



پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۲:۳۰ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
شفافسازی دامبل در مورد وزارت در هزارمین پستش!!


بنا به گزارش خاله باز دات کام امروز آلبوس دامبلدور در میان جمع کثیری از ملت جادوگر بعد از مدت ها شروع به شفاف سازی در مورد وزارت کرد!!

""من مدارکی دارم از خیلی از جریانات وزارت که به شما نشان خواهم داد.""

در زیر مدارک دامبل را میبینید!...امیدواریم از این مدارک لذت ببرید!

تصویر کوچک شده
دامبل:این عکس نشون میده که وزیر اسموت شده چقدر خوشگل و خوش تیپ بوده و دراکو مالفوی داره همه رو گول میزنه...وزیر قبلی خیلی بهتر بود.دراکو مالفوی یه جوری میگه انگار وزیر قبلی بدتیپ بوده!...بفرما اینم عکسش!!




















تصویر کوچک شده
دامبل:این عکسیه بعد از انتخاب شدن یکی از وزرای قدیمی سحر و جادو!...بفرمایید اینم اسموته!(نیمه اسموته ولی اسموت کرد همون روز!)...وزیر باید اسموت کنه!!











تصویر کوچک شده
دامبل:این عکس نشون میده که اصلا وزیر اسموته و نیازی به اسموت کردن نداره!!...مشکوک نیست؟...میبینین مو نداره؟....بفرما!









تصویر کوچک شده
دامبل:این عکس نشون میده که حتی خدای اینترنت ویلیام ادوارد هم اسموت بوده!...یعنی وزیر نمیخواد حتی به خدای اینترنت هم احترام بگذاره!
توضیح:ویلیام ادوارد رو در عکس میبینید!









تصویر کوچک شده
دامبل:نه آخه به تو میگن وزیر مردمی؟؟؟....این عکسو نگاه کن:
1-سرژ داره زجه میزنه بعد تو به فکر اینی که اسموت نکنی؟
2-زاخی اسموته بعد تو اسموت نیستی؟ خجالت نمیکشی؟
3-هدیه پاتر باید این شکلی در فقر باشه بعد تو بگی من وزیر مردمیم؟
4-حمید هنوز عکس سیاه سفید میگیره...پول نداره بعد تو وزیر مردمی هستی؟
5-بین جوانان فاصله آسلامی رعایت میشه بعد تو مردمی هستی؟...بابا یه کم شبیه گیلیدی پیژامه پارتی ای بیجامه پارتی ای چیزی!
این عکس نشون میده که وزیر اصلا مردمی نیست!













تصویر کوچک شده
دامبل:اربابت اسموته بعد تو اسموت نیستی؟....خجالت نمیکشی؟؟؟












تصویر کوچک شده
دامبل:ملت فلسطین هم اسموت کردن ولی وزیر اسموت نکرده!...این نشون دهنده ی چیه؟...خب معلومه!...وزیر طرف اسرائیله!!....وزیر خلأ باید گردد....حذب جایگزین باید گردد!








تصویر کوچک شده
دامبل:در پیت...نه ببخشید!...برد پیت بازیگر معروف ماگلی هم 90 درصد اسموته هم خوش تیب.....بعد تو اسموت نمیکنی میگی خوش تیپی میاره؟...بفرما اینم خوش تیپ!

























تصویر کوچک شده
دامبل:بفرما!...اینم ایجاد شغل و معروفیت!...این آقای دارون هم اسموته و خوش تیپ هم یه کار باحال داره و هم اینکه معروفه...دیگه چی میخوای؟...اسموت کن بره دیگه!
















تصویر کوچک شده
دامبل:بفرما!...وزیر مردمی یعنی این!...وزیر در بین مردم میاد و اعتراض میکنه و مردم رو شاد میکنه...سرژ رو نگاه کن چقدر خوشحال و خندونه!...وزیر هم بدون هیچ قصد و قرضی داره میاد بین مردم....ببین وزیر اسموت چقدر باحاله که امپراطور هم طرفدارشه!...یک کلوم ختم کلوم!....وزیر اسموت کن!!














-------------------------------------------------------------------------
ببخشید که موضوع اسموت رو دوباره کشیدم وسط!
چون یه کم بی مزه شده!...ولی با عکسش خوش مزه تره!


پی نوشت:از تمام دوستانی که قبلا این عکسهارو تویه سایت گذاشته بودن و من تویه آرشیوم نگهشون داشته بودم و الان استفاده کردم..متشکرم!(چقدر داستان داره!!)


شناسه ی جدید: اسکاور







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.