هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱:۰۲ پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۴
#70

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
پروفسور من مكان گلدون ها رو قبل از جلسه دوم گفته بودم!
بهتره يه نگاه بكنين به پستم

سوال:آب درون اين كاكتوس چه مصارفي داره?!
اين آب خواص جادويي فراواني داره كه از آن جمله ميتوان به رشد دادن لوبياي سحرآميز تا ارتفاعات بلند و همچنين زنده كردن اشيا به طوري كه دست و پا در ميارن و ميدوئن و در ميرن!
در ضمن اين آب خواص درماني هم داره كه ميتونيم به از بين بردن واريس پا! و همچنين خوب كردن جوش ها اشاره كرد.
در ضمن اين آب در مواد رنگي براي رنگ كردن موها نيز مورد استفاده قرار ميگيرد.(نكته علمي-پزشكي:به خاطر همينه كه بيشتريا موهاشون ميريزه!)
---------------------------------------
در كل هدفم اين بود كه بگم تكليف اولي رو قبلا انجام داده بودم!


شناسه ی جدید: اسکاور


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۸:۱۷ چهارشنبه ۹ آذر ۱۳۸۴
#69

هلگا هافلپافold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۳ یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۲ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۲
از كجا باشم خوبه؟!؟!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 705
آفلاین
سلام!

مكان گلدونها:

گلدون اول:تالار عمومي هافلپاف..در حال دستگيري يك خيانتكار!
گلدون دوم:خودم در حموم..اون صداهاي چك چك هم مال آب بود!منم داشتم آواز مي خوندم!

آب درون اين كاكتوس چه مصارفي داره?

1-با اينكه سميه ولي اگر مقداري بلادن به آن اضافه كنيم براي درمان سرخك جادويي واقعا فوقا لعادهست!
2-از اين آب مي شه براي تحت كنترل گرفتن حافظه افراد استفاده كرد!
3-اگر در اين آب مقداري جوش شيرين حل كنيم مورد استفاده براي پاك كردن لكه هاي چربي مي شود!(بيشترين استفاده براي خانمهاي خانه دار!)


هاف[size=large][color=FF0066]ل[/co


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۰۲ چهارشنبه ۹ آذر ۱۳۸۴
#68

فایرنزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۵ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۵ یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱
از جنگل ممنوعه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 253
آفلاین
گلدون اول: كنار درياچه، توي حياط هاگوارتز...
گلدون دوم: كلبه‌ي هاگريد..
گلدون سوم: اتاق پروفسور مك‌گوناگال...


تصویر کوچک شده


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ سه شنبه ۸ آذر ۱۳۸۴
#67

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
آب درون اين كاكتوس چه مصارفي داره?
1-اگه چوبدستیمون رو به مدت یک شبانه روز در این آب بخوابونیم حتی با بی خطرترین طلسمها فرد میمیره چون آب داخل این کاکتوس بسیار سمیه و گفته میشه که قدرتش از زهر مار هم بیشتره
2-از این آب میشه برای پادزهر بسیاری از طلسمهاه ممنونعه نیز استفاد کرد فقط باید حتما زهر این آب رو ازش جدا کرد چون باعث پیریه زود هنگام میشه
3-اگه این آب رو به مدت بیست چهار ساعت بجوشونیم(البته بخارش نباید خارج بشه ازش میتوان به عنوان آب آشامیدنی هم استفاده کرد که خاصیت تب زدایی هم پیدا میکنه
4-میگن اگه مقداری از تیغهایه این کاکتوس رو در آبش حل کنیم خاطیت دومبولیسیم یا به عبارتی خاصیت اشتپ پیدا میکنه که اگر کسی ازش بخوره همه چیز رو غلط غلوط میگه
5-بهترین نوع استفاده از آب این کاکتوس هم اینه که بخاری روو که از چوشوندن این آب بدست میاریم رو قسمتی که درد میکنه بمالیم سه سوته خوب میشه البته مادربزرگه خدابیامرزم قبل از مرگش اینکارو کرده بود که نتیجشم معلومه


عکس شماره یک
عکس شماره دو
عکس شماره سه





Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۳۵ دوشنبه ۷ آذر ۱۳۸۴
#66

آوریل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۷ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
از کارتن!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
آوریل ته کلاس نشسته و داره با ته مدادش اونجاشو (خودتون بکشی نمیگم کجا) میخارونه، یهو یه فکری جرقه میزنه تو ذهنش، قلم رو پایین میاره و شروع میکنه به نوشتن:
مکان گلدون اول : حموم ریون کلاو، زیر حوله ها
مکان گلدون دوم : تزریقاتی، کنار پنجره
موارد استفاده از آب داخل گیاه:
خوب با توجه به اینکه تیغ ها سم مورد نیاز رو از این آب میگیرن میفهمیم که آب خیلی سمیه و با خوردنش میتونیم خیلی زود به دوستانمون در اون دنیا بپیوندیم. البته این آب تقویت کننده هم هست، مثلا اگه ریش رو در این آب قرار بدیم رشد فراوانی داره. و احتمالا شا و سرژ از این آب استفاده میکنین. اگه این آب درون معجون آرام بخش ریخته بشه فرد میمیره، ولی اگه توی این آب موی تک شاخ بندازیم اثراتش کاملا برمیگرده و به یه ماده مفید تبدیل میشه و اگه از این ماده برای آب دادن به همین گیاه استفاده کنیم به طرز غیر قابل باوری رشد میکنه.
عکس هایی بعد از تبدیل:
عکس اول
عکس دوم
عکس سوم


[size=small]جادوگران برای همÙ


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۰۶ شنبه ۵ آذر ۱۳۸۴
#65

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۱:۲۹ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
درس دوم

مرلين كبير آرام در گلخانه شماره هفت رو باز ميكنه و وارد ميشه (تعجب نكنيد! از وقتي كه وزارت ور افتاده بودجه بيشتري به آموزش و پرورش رسيد كه نتيجه اش اضافه شدن امكانات به مدارس خاص يعني هاگوارتز بود!) در نگاه دوم گلخانه به نظر خالي مي آمد اما در نگاه اول متوجه ميشويم كه چوبهاي خشكيده اي روي ميز ها قرار دارندزج.
مرلين دستي بر ريش كشيد و با خود گفت: اين دامبلدورم دست از ريش ما بر نميداره! حسود! اهه.. چرا كسي نيست سر كلاس؟ گفته بودم كه بيان گلخونه 7...
شترق!‌ در گلخانه از جا كنده شد و آلبوس دامبلدور به درون پريد. از همان فاصله شيرجه رفته و ريش بلند مرلين را كشيد و گفت: آخه پيرمرد! اين چه وقته اومدن سر كلاسه؟
- چي شده مگه؟ سر ساعت اومدم كه!
- سر ساعت اومدمو... امروز شنبست جناب مرلين!‌شما ديروز بايد كلاس رو برگزار ميكردي! همه دانش آموزا رو سر كار گذاشتي! به من خبر رسيده در اون لحظه با آرامش در كافه سه دسته جارو مشغول نوشيدن چاي بودي! آخه اين چه وضعشه!
مرلين ريشش را از دستان دامبلدور كشيد و گفت: خيلي خوب! قبول! نزن بابا! باشه شما تشريف ببر بچه ها رو بفرست سر كلاس كاريت نباشه من درستش ميكنم!
- اين كارو ميكنم ولي امتياز كسر خواهد شد! در ضمن منم هافل پاف هستم...
دامبلدور كه باز وسوسه ميشد ريش مرلين را بچسبد بر اين هوس خود غلبه كرد و به بيرون شتافت.

نيم ساعت بعد.

خيلي خوب دانش آموزان گرامي!‌ اين هفته من يك گياه ظاهرا بي خطر رو به شما معرفي ميكنم. اين تكه چوب هاي خشك رو ببينيد. دست نزن! فقط ببينيد. به ظاهر چوب هاي خشك و بي خطري هستند. آما!
- آما چي؟
آما اين ها گياهاني بسيار آب زير كاه و بدجنس هستن. حالا طبق كاري كه من ميكنم كاردك رو توي اون شكاف كناريشون فرو كنيد.. آخ! دستكش يادتون نره. خب كاردك رو كه فرو كرديد حالت اهرم بهش بديد و گياه رو باز كنيد...

در مقابل حيرت همگان چوب خشكي كه در دستان مرلين بود با سرعت هر چه تمام تر تبديل به يك كاكتوس خيلي بزرگ شد و مرلين كه ريش محافظ داشت از گزند خارهاي درشت آن جان سالم به در برد.
- اين ها تبديل به كاكتوس ميشن.. فقط مواظب باشين وقتي به شكل كاكتوس در ميان خارشون بهتون اصابت نكنه چون اين خارها بسيار سمي و مهلك هستن...

اين گياهان در يك جنگل متروكه در يونان كشف شده اند كه بسيار براي كشتن به كار برده شده اند.
ميشه اونو به عنوان يك كادوي ساده براي يك نفر فرستاد و وقتي اون بخواد اينو بازش كنه تيغهاي كاكتوس به شدت بر اون وارد بشه و در عرض كمتر از ده دقيقه بميره. پس حواستون به چيزايي كه به دستتون ميرسه باشه!

اسم اين گياه: نارنجكتوس
عمر:‌ 55 سال
پراكندگي:‌ رو به انقراض
غذا و طريقه نگهداري: اينها رو ميشه با آبياري قطره اي تغذيه كرد و براي نگهداري هم ميشه اونا رو در جعبه هاي شيشه اي كه از اون نور عبور كنه نگه داشت. تا وقتي هم كه دستي به اون شيار زده نشه خطري متوجه شما نيست. در هر شرايط آب و هوايي ميتونه زنده باشه اما اينا به سختي توليد مثل ميشن. شايد از هر بيست تا يك دونه جديد از اينا به وجود بياد و براي همينه كه رو به انقراض ميرن.

تكليف شما: اونهايي كه جلسه پيش تكليف تحويل دادند كه بايد رو كنند كه گلدان ها رو در كجا و چه فضايي گذاشته بودند. و اونايي هم كه ندادن تكليف رو ديگه نميخواد چيزي بدن چون قبول نميكنم!

تكليف بعدي هم اينه كه شما بنويسيد براي ما كه آب درون اين كاكتوس چه مصارفي داره.
كشيدن عكس هم 5 امتياز در بر خواهد داشت.


امضا چی باشه خوبه؟!


كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲:۱۷ شنبه ۵ آذر ۱۳۸۴
#64

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
در كل بيشتر نوشته هاي من از مباحث كاملا واقعي سايت گرفته شده بود:
----------------------------------------

1)در ميخونه مسنجر:
سالازار به دامبلدور كاري رو محول ميكنه و بعد دامبلدور براي اين كار رشوه ميگيره(كاملا واقعي!)

سالازار اسلايترين:سه تا!
دامبلدور:الان كار دارم!
سالازار:چهارتا!
دامبلدور:بابا حوصله داريا!
سالازار:پنج تا!ديگه آخريشه!فكر مارم بكن ديگه!بقيه صداشون در مياد!
دامبلدور:ها؟....هووووم!خب باشه!
سالازار:عاليه!خب پس صدات در نمياد ديگه؟
دامبلدور:نه!ولي به شرط اينكه زير حرفت نزني و فرومارو هر چه زودتر تحويل بدي!!
سالازار:الان بهت دسترسي ميدم!


2)در ميخونه مسنجر:دامبلدور كه بهترين دوست كالين كريويه ميخواد مانع رفتنش از سايت بشه(كاملا واقعي!)

دامبلدور:آخه واسه چي؟
كالين كريوي:واسه اينكه اين سومين باره كه دوستام بهم از پشت خنجر ميزنن!
دامبلدور:ولي آخه....
كالين:آخه نداره!بايد برم!اين طوري نميشه!
دامبلدور:خب....خب....اگه اين طوريه پس منم ميام!
كالين:كجا مياي؟
دامبلدور:پيش تو!
كالين:خب بيا پيش من! ولي الان خونه نيستم!
دامبلدور:نه بابا منظورم اون نبود كه!يعني منم ميرم!
كالين:يعني چي؟يعني تو هم ميخواي بري؟
دامبلدور:خب آره!مگه چيه؟
كالين:هيچي!ولي يه موقع به خاطر من نباشه!
دامبلدور:نه بابا خودمم خسته شدم!
صداي بسته شدن در مياد!(اين در اون در نيستا!....يه صداي دريه كه همتون ميشناسينش !)
**در اينجا هم منظور صداي sign out شدن در ياهو مسنجر بود!**

3)اين مورد در يكي از تالارهاي هاگوارتزه:

يك دانش آموز گمنام:آره!شنيدي دامبلدور داره به نفع هافلپاف كار ميكنه؟
يك دانش آموز گمنام ديگه:آره قربونش!....تا ترم قبل هافلپاف آخرين گروه بود ولي اين ترم شده يكي از كانديداهاي قهرماني!
توماس جانسون:سلام!
گمنام 1:سلام تومي!
گمنام 2:سلام قربونت برم!
توماس جانسون:هوووم!ميبينم كه دور هم جمعتون جمعه!
گمنام 1:آره!داريم در مورد طرفداري دامبلدور از هافلپاف صحبت ميكنيم!
توماس جانسون:ها؟...اي بابا!من از صبح هر جاي قلعه ميرم همش صحبت از همينه!...بابا جون شماها فكر نميكنيد هافلپاف قديما اصلا عضو فعال نداشت و اصلا تالارشون اوراق بود ولي الان اعضاش زياد شدن و روز به روز هم دارن زياد تر ميشن و تالارشون شده هماهنگترين تالار؟
گمنام 2:ماشالله فك!

4)اين مورد هم در يكي از راهروهاي نزديك به در اصلي هاگوارتزه و دو تا دانش آموز ميخوان گلدوني رو كه من گذاشته بودم رو بدزدن!:

-فكر كنم يكي از اين گياهاي باحال هاگريده!
-آره!بهش ميخوره گرون باشه!
-بردارش بريم تيف!
-بابا نميبيني تيغ داره؟
-بردار بابا سوسول!يه موقع النگوهات نشكنه!
-هووووووم!....آي!اووووخ!واااااخ!
-تيف در رو!
دامبلدور:كجا؟!

5)اين گفتگوي عله با ويليام ادوارده :

ويليام:پس چي فكر كردي!من همه رو سيم ثانيه متلاشي ميكنم!
عله:يعني واقعا تو اين همه سايت داري؟
ويليام:خب آره!مگه چيه؟
عله:خب آخه من يه سايت بيشتر ندارم!البته سايتم تكه!
ويليام:آره!ميشناسم سايتتو!بچه هاش همشون باحالن!ولي يه بدي اي دارن!هر كاري كردم نگذاشتن من ناظر سايت بشم!
عله:ولي خداييش من بهترين نويسنده رول سايت هستم!من خداي رول پليينگم!هيچ كس نميتونه مثل من بنويسه!حتي حاجي!
ويليام:پس من چي؟!
-------------------------------------------------------------
در كل اميدوارم خوب نوشته باشم و كل سايت رو بده باشم زير سوال!


شناسه ی جدید: اسکاور


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ جمعه ۴ آذر ۱۳۸۴
#63

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
گلدان اول:
مکان تالار عمومی هافلپاف - خوابگاه دختران
دامبلدور وارد خوابگاه میشه و میره روی تخت یکی از دخترا میشینه
هلگا: هی میلی( میلاد ) برو امتیازا رو به رو کن من 40 امتیاز برای گروهمون گرفتم
دامبل: نمیخواد الان ما از همه بالاتریم به روزش کنم دوم میشیم
هلگا: خوب فقط امتیازای ما رو به روز کن از بقیه هم امتیاز کم کن
هیپزیا: اره برو از مایکل 20 امتیا کم کن بگو خارج از موضوع پست زدی
دامبلدور از جاش بلند میشه و به سمت در میره
دم در سرش رو بر میگردونه و میگه
دامبل: باشه من برم راستی یادتون باشه به کسی نگین من اینجا بودم ها برام حرف در می یارن
هلگا: نه بابا تو مدیری کسی بهت کاری نداره هر جای قلعه بخوای میتونی بری

صدای گلدان دوم

مکان: دریاچه ی هاگوارتز - محل زندگی موجودات دریایی
یکی از موجودات میره به سمت رئیسشون و یک چیزی بهش میگه
ها وووووووووو الیو هین ها لوبه
رئیسه عصبانی میشه و داد میزنه
اریمون لی وان بودو ایکانی
موجود دریاییه میگه
سیسیوس مالتیموس فرولایتاتا
و تعظیم میکنه و میره


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۲:۵۱ جمعه ۴ آذر ۱۳۸۴
#62

آوریل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۷ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۸۷
از کارتن!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 789
آفلاین
پروفسور اینا که فقط صدا رو میشنون؟ چرا دیگه صحنه رو توصیف کنیم؟ ولی خب باشه.....
اولی) چه حدس زدین چه نه اولی برای حموم ریون کلاو بود (چقدرم داریم ما )......بنده در حموم بودم و همه اون ششششش های اولی برای ریزش آب روی سرم بود و اون دومین شییشیشیشیش برای این ریتمش عوض شد چون من دیگه زیره اب نبودم و داشتم میرفتم سمت در که ببینم کدوم بی ناموسی اومده پشت دره حموم (این دفعه رفتین حموم امتحان کنین و ببینین که وقتی زیره آبین با وقتی که نیستین صدای آب فرق داره )
اگرم بخوام بگم اون یارم کی بود که هیچی بابا، بدبخت میشم میره پیه کارش و درواقع لو میرم نمیتونم بگم اون کی بود ولی یکی هست که همتون میشناسین و چون میخواستم یه سری جمله بگم که به اون شخصیت ربط داده میشد مجبور شدم شخصیت اونو بذارم، تورو خدا هرکی فهمید منحرف نزنه (در چند خطه بعد میفهمین که نباید منحرف میزدین من همتون رو گول زدم )
خب مکانش که حموم ریون کلاو ساعت 2 نصفه شب بود و این گلدونه ناقلا زیره حوله ها قایم شده بود، اون شخص از خدا بیخبر هم اومده پشت دره حموم که بنده رو بترسونه و اذیت کنه که با حرکتی آکروباتیک!!!! از سوی من ( ) که زدم توی سرش و اون صدایی که شنیده شد از شوی گوشکوبه من بود اون شخص هم - - - - - - - - - بود.
دومی) اینم از مواردی بود که خداییش خودم خیلی فکر کردم روش، اگه گفتین اونا صدای چی بودن؟ بله کاملا غلط گفتین چون صدای آه و ناله و درد کشیدن مردم بود....حالا مکانش که مکانی است بس مقدس، در این مکان همه به پشت میخوابن و شخصی بس مهربان به انها میگوید که عزیزم اون شلوار رو دربیار (وای چقد فکره منحرف ) و وقتی شلوار درمیاید همه از درد فریادی میزنن به بلندیه فریاد سرژ...بله این مکان یک ....یک......تزریقاتی است بله....تزریقات و پانسمان بالای یک داروخانه فروشی که همه درش از درد آمپول فریاد میزنن.


[size=small]جادوگران برای همÙ


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۱:۱۴ جمعه ۴ آذر ۱۳۸۴
#61

هوكيold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۳ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۹ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹
از مغازه‌ي لوازم جادوي سياه هوكي
گروه:
کاربران عضو
پیام: 269
آفلاین
گلدان ا در سالن اجتماعات هاگوارتز:
در غم از دست دادن سرژ(توجه كنيد... اين داستان بر اساس واقعيت تهيه شده است** به تاپيك نعوه‌ي برخورد** سر بزنيد جريان رو ميفهميد...):
سرژ تانكيان(لرد ولدمورت) روي سن ايستاده بود و داشت به آرامي براي همه‌ي اعضاي سايت سخنراني مي كرد:
سرژ: شما از دست من ناراحتين... همه از جنگي كه پيش اومده بود گله مي كنن... همه مي گن چرت ترين جنگي بود كه انجام شده...
لوسيوس مالفوي: نه... لرد... ما منظورمون اين نبود كه تو بري...
سرژ: همه ازم شكايت دارن... شناسه‌ي لرد ولدمورت واسم خيلي زياد بود... نبايد اونو مي گرفتم... من از اين سايت مي رم... از جادوگراني بدون سرژ اذت ببرييد... باي باي...
هوكي: نه... سرژ يا همون لرد... نرو... برگرد سرژ... همه نارحت شدن... نمي بيني؟
صداي گريه به گوش مي رسيد... بعضي هم شورع كردن به جلوگيري از اون...
بلاتريكس لسترنج: جادوگران بدون سرژ مثل يه ساندويچ بدوون نوشابه‌است...
اما مثل اين كه سرژ اين ها را نمي شنيد چون ديگر صدايي از بلند گو به گوش نمي رسيد...
مرلين كبير: سرژ خوب كرد كه رفت... ناسلامتي كنكور داره... اونم نكور رياضي...
هوكي: مرلين مي آم مي گيرم مي زنمت ها!!!(بله... اين هوكي منم و مرلين استاد عزيز... ولي ديگه تو چت باكس نقش يه معلم نداشت و من چون واقعيت رو مي نويسم و بعضي جملات عينا تكرار شدن لزومي به حذف نمي بينم!!!) من مي گم برگرده تو مي گي خوب كرد رفت؟...
بيل ويزلي: من موافقم... بعد كنكور وقت واسه ولدي شدن زياده... هوكي تو هم لازم نيست كسي رو بزني... مخصوصا مرلين!
هوكي: آخه شمغيفقسژزرم...(اين جا صدا وخراب ضعيف تر مي شه... معلومه يكي گلدون رو بر مي داره آب بده!!)


به سراغ من اگر می آیید، نرم و اهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.