هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۱۶:۳۴ یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴
#29

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۵۴ سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۴
از ارتش سیاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 170
آفلاین
همون موقع پاتریشیا کنار گوش کتی می گه: دیری دیدیم لاوندر هم به جادوگران گل گلی پیوست
بلا خره با هزار زور لاوندر را پایین اوردن کتی به پاتریشیا می گه : 100 رحمت به سیبل همون موقع سیبل تصمیم می گیره بره رو سن
پاتریشیا:
کتی:
سیبل : یه شلوار کوتاه پاره پوشیده و یه ردای مدل کثیف پوشیده که جای چرخ ماشین روشه
پاتریشیا : و سوت می زنه
کتی غضبناک به پاتریشیا نگاه می کنه و می گه حالا نوبت تو یه خودت یه لباسی پیدا کن پاتریشیا غیب می شه و کتی بهش نگاه می کنه که داره از پله ها بالا می ره.......

====================
ادامه دارد...


[b


Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۱۴:۳۳ یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴
#28

لاوندر براون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۸ سه شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۵:۱۲ دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۴
از بلندي هاي بادگير
گروه:
کاربران عضو
پیام: 21
آفلاین
كتي: فلور!فلور چي كار كنم از دست تو. چند بار بگم موهاتو اينطوري نكن. تو بايد موهاتو باز بذاري. هي واي جيني! چرا اين دامن و پوشيدي. اون يكي كوتاهه ماله تويه.
آهنگ شروع شد. و صداي همهمه ي جمعيت كه مشغول پيدا كردن جاي مناسب بودن.
ونوس: كسي شلوار بگي منو نديده؟
رودي: من صندل هاي گلبهي مو مي خوام. هرميون بدشون به من.
هرميون: هر وقت تو رداي كوتاهتو دادي به من منم صندل ها رو مي دم.
كتي: واييييييييييييييييييييييي! بسه تو رو خدا الان نوبتشه رودي بهش بده بره ديگه.
لاوندر: اي بابا! اين زلن زيمبو ها چيه به دامنم وصل كردن. با اينا كه نمي شه راه رفت.
همه مشغول اند كه يهو جيغ يكي بلند ميشه!
: نه اصلا محاله من اين تيشرت با طرح عنكبوت رو بپوشم.
(حدس مي زنين اين رو كي ميگه)
كتي: اي خدا منو بكش از دست اينا راهت كن.بيا برو رو سن ديگه. و رون رو به روي صحنه هولش مي ده.
رون ابتدا مبلغي سرخ و سفيد ميشه اما چند قدم كه بر مي داره اوضاع بهتر مي شه و بعد با يه چرخش مسير رو بر ميگرده.
جمعيت مشغول عكس برداري و الگو برداري اند.
نفر بعدي فلوره: با قدم هاي ضرب دري و در حالي كه يكم شورشو در اورده شروع به قدم زدن رو سن مي كنه. به انتها كه مي رسه دستشو به كمرش مي زنه لباشو غنچه مي كنه و دور مي زنه.
به ترتيب همه مسئوليتشون رو انجام مي دن. نوبت لاوندره.
_كتي: يا مرلين مقدس! به خير بگذرون.
لاوندر مي ره روي سن. اول نگاهي به جمعيت ميندازه و يعد در حالي كه نگاهش دنباله كسي باشه شروع به حركت مي كنه. به نيمه راهش كه مي رسه مثله سنت مانگويي ها شروع به دست تكان دادن مي كنه: آه مادر ديدي منم مانكن شدم.
ساحره اي كه به نظر مي رسيد مادرش باشه در حالي كه رو گرفته بود و رداي گل گلي تنش بود براش دست تكان مي داد.
كتي : نععععععععععععع! بسه ديگه. و تالاپ افتاد و غش كرد.



Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۳:۳۹ یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴
#27

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
بعد از شبح واره ها هم مردم ديگه مي ياند.فلور مي پره و پاتريشيا رو بغل مي كنه
فلور:واي ممنون من خيلي سالن مد دوس دارم.
سيبل:واي خدا چقد از صحنه هاي عاطفي بدم مي ياد.
به نظر مي رسه تنها در اين يه مورد با كتي موافقه.
كتي:فلور جان .خب اينجا سالن مده ديگه.
يه دفعه كتي متوجه مي شه سيبل رفته رو صحنه.
كتي:نه..واي سيبل .من از دست اين چي كار كنم
كه يكدفعه....
----------------------------
ادامه دارد
---------------------------



Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
#26

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۸ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۴ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۴
از هاگزميد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 108
آفلاین
زين پس جادوگران محترم سعي كنيد بيشتر رو مد باشيد
سالن مدو به مناسبت تولد كتي بل (كه چيزي بهش نمونده با شرشره هاي صورتي و قرمز تزيين كردند..اولين گروهي كه وارد مي شن گروه جادوگران گل گلي اند:
گروهشون:
بچيگا مو رو نگاه كنين كه جون داداشا رنگ گلبهي مده
لاوندر:اشتباه نمي كنه؟؟مگه صورتي چرك مد نيست...؟؟
كتي بل:آه توهين به مقدسات...لاوندر عزيز مد جادوگرا با موگلا كاملا فرق داره..ببينم نكنه تو ماگلي...
...خب از اين يحث خارج مي شويم...
جمعيت با ديدن اين جادوگراي گل گلي كلي ذوق زده مي شن...بعضي از دختر جواتاي اين شهر زيبا نيز در اين سالن گرد هم آمده اند ..و بدين صورتتند:
نوبت بعدي نوبت شبح واره هاست...


آن روز همايون كه به عالم قفسي نيست..
اي مرغ گرفتار بماني و ببيني...


Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۴
#25

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
اینجاست که به شدت به رگ غیرت سیبل بر می خوره ...عنکبوتشو از تار می گیره و مدل وسترنی پرت می کند به سمت رون همه از جمله رون جا خالی می دند.سیبل داد می زنه حالا فکر کردید نمی ذارم یه تنفس مصنوعی راحت بدید!بعد رون رو از یقه می گیره و در حالی که دنبال خودش از سالن بیرون می کشه داد می زنه پاتریشیا بیا که خونت رو بریزم! پاتریشیا 560 درجه بر می گرده و خلاصه یه دوئل به سبک کون جوانگ روی صحنه اجرا می شه...
همه :
پاتریشیا می ره رونو بغل می کنه و یکی دو صحنه عاطفی هم پیش می یاد :bigkiss: :bigkiss: اونوقت هر سه به جمعیت تعظیم می کنند و می رند بیرون تا با هم با خیال راحت دوئل کنند. راستی مجبور می شند برای کتی امبولانس خبر کنند...
از اون عقب صدای هرمیون بلند می شه : بی ناموسها...رون بیا بریم
جمعیت هم چون نمی خواستن دوباره شاهد یه دوئل هیجان انگیز دیگه باشن خودشون رسما پا می شندمی رند و سالن مد موقتا تعطیل می شه!



Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۱۷:۳۹ پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۴
#24

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۲ دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۵۴ سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۴
از ارتش سیاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 170
آفلاین
سیبل که انگار خیلی حواسش پرتهسر راهش با بی توجهی به پاتریشیا میخوره کتی با نگرانی به پاتریشیا نگاه میکنه!!
پاتریشیا بی اعتنااز پله ها بالا میری و به انتهای سالن میره و یه دور میچرخه و :
ملت:آآآآآآآآآآآآآآآآآآآوووووووووووووووو
پاتریشیا یه ردای قهوه ایه سوخته ی خز دار پوشیده که به سختی میتونی خزها را از موهاش تشخیص بدی یه شلوار کوتاه سبز پوشیده کفش هاشم نارنجیه و مدل عروسکی.
رون که همون موقع چشم سیبل را دور دیده یه نگاه به پاتریشیا می کنه : و به کناریش میگه خیلی خوش قیافس ولی به رنگ های لباسش توجه نداره.
رون به کناریش نگاه میکنه و در کمال تعجب سیبل را میبیننه
سیبل: و رون دوباره سعی میکنه فرار کنه همون موقع پاتریشیا که داره از سالن میره بیرون بر می گرده و برای سالن یه بوس می فرسته
پند تا از اعضای ملت احتیاج به امبولانس و اب قند و بقیه:


[b


Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۱۳:۴۶ سه شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۴
#23

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۸ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۴ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۴
از هاگزميد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 108
آفلاین
بعد از اينكه سيبل همه رو تحت تاثير قرار ميده جيني مياد روي صحنه!!!

جمعيت: :bigkiss: :bigkiss:
جيني بعد از يه مدت غيبت با شكل و شمايلي كاملا متفاوت رو كار مياد!!!
مد سال نو!!!رداي صورتي كوتاه با شلوار هاي صورتي كه به رنگ قرمز موهاش ميومد..
بعد از انيكه به انتهاي كت واك مي رسه بر مي گرده و يه نگاهي به كتي ميكنه!
كتي:چرخش آخر يادت نره1!!!!
جيني يه دور خفن مي زنه و بعد نوبت ....ميشه!

كتي با اضطراب ليست مدلا رو نگاه مي كنه !!!بعدي كي بود عجله كن!!!به مسابقه كويييديچ نمي رسيم!!!!!


آن روز همايون كه به عالم قفسي نيست..
اي مرغ گرفتار بماني و ببيني...


Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۵:۴۶ جمعه ۱۹ فروردین ۱۳۸۴
#22

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
بعد سيبل در كمال پر رويي وارد صحنه مي شه .يه رداي
بابانوئلي پوشيده با يه شلوار لي خواهران عجيب . پشت لباسش يه عنكبوت زنده قد خانوم اكتا روي تارشون وول مي خوردند.
عنكبوت هاي تو سالن: مااااااااااااا

رون: واااااااااااااااااااا
بعد رون يه طلسم مي فرسته براي عنكبوته كه سيبل تو يه ثانيه دفعش مي كنه و مي گه :مي دوني عنكبوتي مثل اين شبي چقدره؟ بعد رون فرارميكند و سيبل و عنكبوتم دنبالش مي رند.


ویرایش شده توسط سیبل ایزابل دورست در تاریخ ۱۳۸۴/۱/۱۹ ۶:۴۳:۳۴


Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۲۱:۵۷ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
#21

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۸ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۴ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۴
از هاگزميد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 108
آفلاین
خب بعد از سال نودوباره سالن مد به كار افتاد..
فلور هيجان زده منتظر آغاز به كار سالن مد بود...سالن رو به مناسبت سال نو با رنگاي قرمز (گيلاسي!!!!!)تزيين كردن..
اول از همه فلور وارد صحنه ميشه(مي دونين ديگه براي تاثير اوليه)
كتي:زود باش ديگه..وقتي به آخر رسيدي موهاتو پريشون كن بعد با يه قر كمر دور بزن!!!
فلور:نمي خواد اينا رو به من بگي خودم از قبل تمرين كردم!!

بعد از اينكه فلور داخل سالن ميشه.....صداي جيغ بيل به گوش ميرسه!!
بيل:
جمعيت: :bigkiss: :bigkiss:
همين كه فلور دور مي زنه صداي جيغ و داد مردم بلند ميشه ...
جمعيت:دوباره!دوباره!!!

فلور يكمي رنگ صورتش به زردي مي زنه و در ميان جيغ و داد گم ميشه...يكي جيغ مي زنه كتي!!!!!!!
بردن ..كشتن!!!!



سال نو مبارك!


آن روز همايون كه به عالم قفسي نيست..
اي مرغ گرفتار بماني و ببيني...


Re:سالن مد جادوگری
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰ چهارشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۴
#20

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۴ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۰۹ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸
از پاریس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 929
آفلاین
برو باییه تویه سالن مد
کتی بل: دوستان سریع تر بجنبین دیگه
فلور: آه کتی من عاشق اینجام اینجا بابه منه خیلی دیر اینجارو پیدا کردم آه از دستم رفت آره از دستم رفت
فلور همون طور تو رویایه خودش غرقه
کتی: فلللللللللللللللللورررررررررررررررر
فلور: اوه کتی بزار یاد روزایه خوشه زندگیم افتادم
کتی: واقعا که مثلا فردا جشنه و تو نشستی
و می ره که سره یکی دیگه داد بکشه
فلور در رویا غرقه یاد پاریس می یوفته با سالن مدش آخ که چه جالب بوده
مادام ماکسیم: فلور یک نامه امده ماله تو هستش
فلور: من؟
می پره و نامه رو می گیره از کی بوده اوه بله بیل / بیل ویزلی
فلور:
مادام ماکسیم": زیر لبی می گه پسر قحط بود!!!!!
ناگهان صدایه جیغ فلور بلند می شه
همه ی کسانی که تو سالن هستن بر می گردن طرف فلور
فلور: اوه بدبخت شدیم
کتی: هوم چی شده ؟
فلور: خبر رسیده حاجی می خواد بیاد اینجا!!!!!!!!
کتی: اونه دوستان سریع مادام رزمتا اون تابلو رو بردار تابلو حاجیه رو بزار بدو
فلور بلند شو اون ضبط رو بردار بودو
سالن رو با روبان سیاه تزیین می کنم
هوم شکم برو لباس مثل حاجی بپوش
گیلدی : کتی یعنی چی مثلا سالن مد ها
کتی: از امروز به بعد مد یعنی مد حاجیوس
زنان با لباس حاجیوسه که خودم حالا طرحشو می ریزم
و مردان لباس حاجیوس
گیلدی: اوووووووووووو چه جالب همه حاجیوسی
فلور:
همه:


دلبستگي من به جادوگران و اعضاش بيشتر از اون چیزی که فکرشو میکنید







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.