هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





بدون نام
مکی عصبانی مباد تو درو میکوبه به هم!
مکی : آقا این چه وضعیتیه من 8534976087607836 روزه دنبال تابلوی سردره مغازمم ! ( فحش !) مگه اینجا صاحاب نداره ..............! ها ؟!
دنیس توی اتاق بوده ولی جاسم با دهن باز همونجا خشکش زده بود !
اسلو موشن ! ............... دنیس میاد تو................. یه چیزی رو پشتش قایم کرده بود...............
جلوی مکی وا میسه ...............................
دنیس : هی مکی خوش اومدی...........
مکی که داشت آب میشد با گریه میگه : ولی دنیس تو قول داده بودی دنیس تو قلب منو شکستی .......... هی دنیس ؟!
دنیس : به جونه مادرم من بیگناهم !
من قول دادم ولی زیرش نزدم . اینم تابلوی تو مکی !
اما یادت باشه اگه بازم ننه من قریبم بازی در بیاری ............ نه من نه تو !
نه تو نه من ! نه اون نه تو ( اشاره به جاسم ! ) ! نه اون نه............... !
مکی : بسه دیگه باشه بابا قبوله بیا اینا رو بگیر تابلو رو بده و مارو بی خیال
شو !

پیوست:



jpg  tr.JPG (29.03 KB)
1070_41cc087a212e0.jpg 424X296 px


ویرایش شده توسط دنیس کریوی در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۴ ۱۵:۴۵:۵۴


بدون نام
دنیس: (سووووووووووووووووووووووووووووووووووووووت ! )
دنیس : ما منتظر دومیش هستیم .................
هیچ جا............ !
کاین و دنیس پاچه ی دال دالی رو میگیرن و کشون کشون میبرنش بیرون !
دال دالی چشاش هنوز آلبالو گیلاس میچید !
گراپی : ای کالین ما آماده ایم ......آماده ایم !
کالین : ار مظهره شما فیض بردیم برادر گراپی ............... !
گراپی : هنوزم آماده ایم ........ !!!!!!!!!!!
کالین : بسه دیگه جم کن کاسه کوزتو هرچی ما میگیم مرسی این لندهور..............
گراپی غمگین و افسرده میره بیرون .
و خورشید کم کم داشت دست و پاشو جمع میکرد که بره ! !!!!!!!!!!



Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۲ جمعه ۴ دی ۱۳۸۳
#28

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
کالین:ای دال دالی بد...بچه بی تربیت حالا دیگه داداشه منو اذیت میکنی
دال دالی:
کالین:جاسم بدو برادر گراپی رو وردار بیا
گراپی:من اینجام برادر....
دالی:
گراپی:امری بود برادر؟
کالین:این دال دالی برادر منو اذیت کرده...
دالی:نه..نه من ...نه کییییی؟ کجا؟
دنیس: آره خودش بود...
صدایی بیامد چو پتک گران....برون شد یکی دال دالی زین جهان
و دال دالی سوت گشت تو آسمون و با برف سال دیگه اومد پایین پیش ولدی(بارتی پست خودمون )


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


بدون نام
دنیس : ای دالی بی..................................... !
____ دنیس با افسون خاموش کن آتیشو خاموش میکنه ____
دالا هوف که داشت فرار میکرد یه هو وامیسه . برمیگرده و به دنیس نگاه میکنه.
دالی : اگه مردی بقیشو بگو !
دنیس : نامردمو نمیگم !!
دنیس توی مغازه فرار میکنه و دالی دنبالش میذاره . دنیس : آاااااااااااای کالین کجایی که داشتو کشتن !
همین جور که دالی دنبال دنیس بوده یه هو کالین جلوش سبز میشه !
کالین : آهای دالی چرا گذاشتی دنبال داش کوچکیه من ؟
دالی جواب نمیده ( حواسش توی باقالیا بوده ! ) ولی یه هو یه افسون برای کالین پرتاب میکنه ولی خطا
میره و میخوره به سقف و کمونه میکنه و میخوره صاف توی مخ دالی !
دالی در جا میفته !
دنیس : هااااااااااااااااااااااااااای ! دستت درد نکه کالین !
کالین : NP! ما باید از داشمون حفاظت کنیم دیگه !

______________________________________________________



Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ پنجشنبه ۳ دی ۱۳۸۳
#26

آنتونین دالاهوف LORD MIND


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۱۹ چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۱۳ چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۶
از نیروگاه هسته ای
گروه:
کاربران عضو
پیام: 255
آفلاین
دنیس:خوب حالا یک کم اینورتر

دالاهوف:چقدر برم این ور دارم کم کم میرم تو دیوار!

دنیس:نه مواظب هستم.....

دالاهوف:

دنیس عکسو میگیره بعد یهو......
میبینه دالاهوف نیست

دنیس:خدای من!!!

دنیس:این همون دالاهوف معروف بود؟!!؟1؟!؟

جاسم:بله اوسا

دنیس یک لحظه بر میگرده به به جاسم نگاه میکنه بعد برمیگرده که دالاهوف را ببینه که میبینه غیب شده

دنیس:جلل خالق

یهو دالاهوف پشت سر جاسم و دنیس ظاهر میشه و با یک طلسم آوداکداورا پیشرفته 2005 همه ی عکاس خونه رو به آتیش میکشه




تصویر کوچک شده


بدون نام
دنیس میاد تو میبینه برادر کالین داره سخنرانی میکنه.................
کالین : نمایشنامه نویسی با................. !
دنیس : به به برادر کالین کجا بیدی نبیدی ؟!
کالین : سلام داشه خودم ! بذار ببینم چرا اینقدر از مردم کم پول میگیری ؟ میخوای کار و کاسبی رو تعطیل کنیم بریم گدایی ؟
____________ دنیس در حالی که جو گیر شده : ________________
حق با مشتریه !
کالین : جمش کن بابا حو صله نداریم ................ ! حق با مشتریه چیه ؟ اینا رو میگن شما ها رو خر کنن ! حق با شماست چیه دیگه ؟!
دنیس : ( با آهنگ منصور جورش کنین ) منو ببخش منو ببخش ....... میخوام که با تو باشم نمیتونم تنها شم ...............
کالین : ( هنوز با آهنگ منصور گوش بدین ) تو عزیزه دلمی ....... تو عزیز دلمی................................ !
فقط دیگه تکرار نشه . ok ؟!
دنیس : حق با شوماست ! برادر کالین !
___________ ______ _____ _____________



Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۲۱:۵۶ چهارشنبه ۲ دی ۱۳۸۳
#24

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
کالین میاد تو از کجاشو دیگه خدا میدونه
یه نیگه میندازه اینور اونور.....هییییی کار و کسب بی مجوز وای چه بیناموسییییییی (به سبک مرلین )ولکن چون برادرم زده مجبوریم به پارتی بازیم
اما نکات مجوز اسلامی
1.نکته کنکوری:نمایشنامه یادتان نرود بی نمایشنامه بی برو برگرد اسکرجیفای
2.نکته هزار نکته آیندگان:پستهای فرند شیپ و تنفس غیر آسلامی به غیر از اعضای معلوم الحال(گیلدی و بلا)ممنوع
3.قیمت ها را نقد پرداخت کنید بابا ما هم اینجا نون میخوریم نون نخوریم میمیریما
4.نکته ای از قلمچی:آخه قلمچی هم نکته داره
اینم مجوز فی المنکرات قزوین:


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


بدون نام
5 سیکله نا قابل !
ارزون حساب کردم مشتری شی ؟!
________________________ ________________________



Re: عکاسی کریوی
پیام زده شده در: ۲۱:۱۲ چهارشنبه ۲ دی ۱۳۸۳
#22

مانیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۴ یکشنبه ۱ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۵۸ پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۸۶
از Azeroth
گروه:
کاربران عضو
پیام: 210
آفلاین
مرسی دنیس خوبه واقعا سرعت باور نکردنی داری
فقظ قیمت رو بگو هر چه سریعتر
من ممکنه نیام به رودی بگو
باشه؟


تصویر کوچک شده


بدون نام
یکم باید بصبری .
تا بهت بگم چقدر میشه .

پیوست:



jpg  لبصغ.JPG (27.66 KB)
1070_41c9adcd1adc4.jpg 380X620 px


ویرایش شده توسط دنیس کریوی در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۲ ۲۰:۵۴:۲۹







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.