لودو بگمن؛خب اين بنده خدا که رفت قاطي باقاليا تا درس عبرتي باشه براي ديگر فتنه گران که بي هوا آپارات نکنن تو آزکابان! به زودي دادگاهش هم برگزار خواهد شد و به سزای اعمال ننگینش خواهد رسید!
جد بزرگ؛عزيزمي جدجان! عزيــــــــــــــــــزمي!
چقد بوي آقاجون خدابيامرزو ميدي!
اونم هميشه دهنش بو پياز مي داد!
خونه ت آباد جدجان که در اين روزهاي تنهايي و غربت ياد آقاجونمو برام زنده کردي و چراغ اولو روشن! ببينم جدجان، قرصاتو خوردي؟ نکنه اشتباهي خواستي بري اونجا، اومدي اينجا؟!... ولي نه!... بر خلاف ظاهر گول زنکت تو زرنگ تر از اين حرفايي. مي دوني که پيروز اين ميدان دولت آزادي و پروازه و فتنه گران به زودي رسوا خواهند شد!
دوماد؛بابا يه عمر تو دوماد سرخونه ما بودي هيچي نگفتيم حالا چار روز اومديم تو اين زندانِ نمورِ تاريکِ.... ايششش! چخه! برو عمتو ماچ کن توئم!... تاريکِ پر از ديوانه ساز که تا غافل بشي از چپ و راست مي پرن ماچت کنن بعد کم مونده اجاره هم بگيري از ما!
دومادجان!
عزيز من! الان ما در بحرانيم! بيا براي خوشبختي زن و بچت هم که شده اين اختلافات و کينه هاي گذشته رو فراموش کنيم و من سعي مي کنم چشم بر مشنگ بودنت ببندم. تو هم هر کي رو که آباجي مروپي گرام اسمشو داد دستت، تو بلک ليست اعلاميه هاي آزکابان زنده يا مرده با هر مبلغي که صلاح دونستي تحت تعقيب اعلام کن. هر کي رو هم ملت اعلام جرم کردن اگه مجرم يا تحت تعقيب بود يا فتنه گر بود و مثل اين لودو بي هوا اومد تو، فوری بزن تو سرش بفرست بازداشتگاه موقت تا دادگاهيش کنيم و بعد هم يا زنداني شه يا بديم ماچش کنن.
چاخانوف؛ياور هميشه مومن!
تو اولين عضو کابينه و جزو وفادارترين ها به گفتمان چيزي. به همين خاطر تا جمع شدن اين خس و خاشاک، تو را با نام کوچکت يعني آنتوان صدا مي کنم (اگر يادم نرود) و آزادانه عمل خواهيم کرد چرا که ما مردان عمليم!
ارگ؛یعنی بگمنو کفن کنم تو رفیق اصغر و اسدی؟!
نالوطی پش تا امروژ کجا بودی؟!
شلامتی رفقای پادررکاب که شر به ژیر روژای شَروَریَن و شَروَر روژای شر به ژیری؛ بژن پُک رو!
خوب موقعی اومدی دائاشم. مردیم بس که مقاومت کردیم! ارگتو چاق کن یه بابا کرم بیا یه کم قر بدیم، تجدید قوا کنیم. همش که نمیشه رزم کنیم. بزم و منقل و چیزم واجبه برای ادامه حیات نهضت ژون تو!
ویلی؛احسنت بر تو ای خبرنگار وفادار دولت آزادی و پرواز!
احسنت بر پاسخ هوشمندانه ت به گزینه ی برف!
بدان که جنگ رواني دشمن بسيار شديده و تک تک ما وظیفه داریم به مقابله با تهاجم فرهنگي رفته و پاسخگوي شبهات جوانان باشیم و يه نگااااااااااهي به دور و بر خودمون بندازيم تا با ابراز حقایق در رسانه های آزاد اين همه جووني رو که به خاطر کم کاري هاي فرهنگي ما اغفال شده و به آغوش فتنه گران رفتن رو آگاه کنيم.
در این مورد من روی تو حساب ویژه ای باز کردم ویلی.
مادام پامفری؛احسنت بر این بصیرت شما مادام!
چرا که در این فضای غبارآلود فتنه که بسیاری از خواص و معاونین و رؤسای باسابقه لغزیدند، شما از گرد راه نرسیده، حقیقت و راه درست رو تشخیص دادی و به جبهه ی مقاومت پیوستی!
هر چند جنگاوران غیورپرور ما عمرا زخمی بشن ولی بالاخره یه واحد امداد و نجات برای اوردوزهای احتمالی لازمه. خوش آمدی به آغوش ارتش آزاد آزکابان ای درمانگر بزرگ!
رونالد ویزلی؛آفرین کاراگاه!
واقعا به هیچکس نمی شود اعتماد کرد. من این تجربه ی تلخ را با پوست و استخوانم حس کردم آنگاه که در این توفان خس و خاشاک اکثریت اعضای کابینه و کارمندانم همچون برگ های پاییزی فروریخته و آزادی و پرواز را چون درختی خشکیده در کوران زمستان تنها گذاشتند!
اما غافلند از آن که زمستان به پایان خواهد رسید و برگ هایی جوان تر و سبزتر بر شاخه های آزادی و پرواز خواهد رویید و سرود زنده باد تابستان بار دیگر بر لبان کودکان این دیار خواهد خندید!
برای کاراگاهان آگاهی چون تو برنامه ای دارم که در بیانیه ی 5 اعلام می کنم.
رز ویزلی؛این که یک نفر با گوشی فرم مقاومت پر کند یعنی خیلی مقاوم است. من چشم هایم پر از اشک شد در برابر این همه از خودگذشتگی. آفرین رز! خوش آمدی! ارتش آزاد آزکابان به یکی مثل تو نیاز فراوان داشت.
همممم، بازم یه ویزلی دیگه!
چارلی ویزلی؛مسیر اشتباهی رو انتخاب کرده بودی چارلی. برات گونی آماده کرده بودیم. اما خوشحالم که خیلی زود آگاه شدی و به مسیر درست آزادی و پرواز برگشتی. خوش آمدی!
و به جان دلو حاضرم قسم بخورم عصری یه کوتوله رو هم اینجا دیدم و یه گونی هم واسه فلیت آورده بودم ولی قسر در رفت! ای آدم زرنگ!
بیدل بقال؛درود بر اسطوره ی شعر و ادب، موسیقی و طرب، بقولات و مُرَب! (جمع مکسر مربا!)
بیدل جان خیلی خوب کردی آمدی. دولت ما یک دولت نظامی و دیکتاتوری نیست که! دولت فرهنگی است و به اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه اهمیت می دهد بدجور! و بنده به شخصه معتقدم هر چه کار فرهنگی بشود کم است آقاجان! باید رسانه های ما پر از شعرها و داستان ها و تماثیل نغز و طرب انگیز باشد که با یک وزش مختصر خس و خاشاک یکهو این همه جوان در آغوش فتنه غش نکنند!
این مهم بر عهده ی شما اصحاب فرهنگ و هنر است و بنده در بیانیه ی 5 عرض خواهم کرد که چه باید کرد.
اما
بیانیه ی شماره ی 5 ستاد مقاومت مردمی موسوم به ارتش آزاد آزکابان، خطاب به اعضای این ستاد می باشد:
برادرانم؛ لیوبی! شانگفی! کوانگ یو! مروپی! سالازار! تام! آنتوان! ارگ! ویلبرت! مادام! رونالد! رز! چارلی! بیدل!
اکنون که هسته ی اولیه ی مقاومت را پی ریخته ایم باید که نقشه ی راه و وظایف را نیز تبیین نماییم.
امروز سنگر مقاومت در برابر خس و خاشاک، در
وزارتخانه است!
مبارزه ی اصلی در آنجاست و باید همه مان در درجه ی اول در این سنگر مقاومت کنیم.
برادرانم؛ لیوبی! شانگفی! کوانگ یو! مروپی! سالازار! تام! آنتوان! ارگ! ویلبرت! مادام! رونالد! رز! چارلی! بیدل!
در درجه ی دوم بحث رسانه ها و جنگ روانی دشمن مطرح است. رسانه هایی همچون جادوگر تی وی، رادیو وزارت، پیام امروز، بیلبورد وزارتخانه و امثالهم را رصد خواهیم کرد و به شبهه افکنی های خس و خاشاک پاسخ های شفاف و قاطع خواهیم داد و صد البته از ظرفیت های فرهنگی همچون هالی ویزارد و کلاس های هاگوارتز نباید غفلت کرد، چرا که مخاطب نسل جوان دارد!
برادرانم؛ لیوبی! شانگفی! کوانگ یو! مروپی! سالازار! تام! آنتوان! ارگ! ویلبرت! مادام! رونالد! رز! چارلی! بیدل!
و اما آخرین سنگر آزکابان است!
ما دیشب بگمن را که آمده بود اینجا زبون درازی می کرد گرفتیم و به زودی دادگاه آزکابان را در رسیدگی به جرائم وی فعال خواهیم کرد. بنابراین لازم است یک نفر به عنوان دادستان و قاضی از بین شما عزیزان اعلام آمادگی کند تا جرائم بگمن را فهرست کرده و جلسه ی محاکمه را برگزار کرده و دفاعیات غیرمعقولش را شنیده و سپس حکم محکومیتش را صادر نماید.
از آنجایی که بیشتر اصحاب فتنه را فریب خوردگان و تهدیدشدگان تشکیل داده اند قرار بر این شد که ابتدا آباجی مروپی فضای جامعه را برای این عزیزان تشریح کند تا دست از حمایت خس و خاشاک برداشته و به آغوش آزادی و پرواز بازگردند. اما اندک افرادی باقی خواهند ماند که دیگر امیدی به هدایتشان نیست و لیست این افراد به دوماد تام ریدل تحویل داده خواهد شد تا تحت تعقیب اعلام شوند.
و در اینجاست که وظیفه ی عمومی دیگری بر عهده ی همه ی ما گذاشته می شود و آن
اعلام جرم افراد تحت تعقیب است. مخصوصا کاراگاهان وفادار به آزادی و پرواز می بایست در این زمینه فعال باشند و افراد مذکور را تحت نظر گرفته و با مشاهده ی کوچکترین خطایی اعلام جرم کنند. هر چند فعلا شرایط کمی سخت است و دستهایمان اندکی بسته و شاید موفق نشویم کسی را دستگیر کنیم اما این جرائم به عنوان اسناد و مدارک جنایات خس و خاشاک در معرض داوری عموم قرار گرفته و حتی ممکن است دادگاه غیابی برایشان تشکیل دهیم و دوماد هم بر اساس همین اعلام جرائم تشت رسواییشان را در مخفی نامه ها بر زمین بزند!
برادرانم؛ لیوبی! شانگفی! کوانگ یو! مروپی! سالازار! تام! آنتوان! ارگ! ویلبرت! مادام! رونالد! رز! چارلی! بیدل!
روش های جدید مقاومت را پیشنهاد داده و همینجا در میان بگذارید تا با دموکراسی و مشورت بتوانیم شلنگی پرفشار بر این خس و خاشاک گرفته و ریزگردها را از آسمان صاف و آبی دور کرده و با آزادی پرواز کنیم!
برادرانم؛ لیوبی! شانگفی! کوانگ یو! مروپی! سالازار! تام! آنتوان! ارگ! ویلبرت! مادام! رونالد! رز! چارلی! بیدل!
دست در دست یکدیگر دادهاید تا کشور را دوباره سامان ببخشید. میدانم چه رنجهایی در این راه کشیدهاید؛ میدانم!
من هر روز غروب بر فراز تپهی همیشه سبز و پرخشخاش کنار دهکده ی لیتل هنگلتون به امید بازگشتتان به دوردستها خیره میشوم؛
نمیدانید چقدر دلتنگتان هستم!
اکنون مدتی است که گلهای خشخاش باز شدهاند اما شما هنوز بازنگشتهاید.
به نسیم گفتهام تا چیز گلهای خشخاش را برایتان بیاورد.
به نسیم گفتهام که خس و خاشاک سختیها را از چهرههاتان بزداید.
مرا بیش از این منتظر نگذارید، برگردید!
با پیروزی برگردید!
با آزادی برگردید!
با پرواز برگردید!
زنده باد تابستان!