هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۷:۲۷ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
پست پنجم تیم تریسلیوانیا

همه اندر كف پلاک سیاسی موندند!!!

دراکو : بله! با من كار دارين ...من وزیرم!

شپلخ!..یه چوبی از یه جایی بر سر دراكو فرود مياد ولي دراكو هيچيش نميشه !!

آنيتا : شوور خودمه ها مي بيني چه قدرتي داره !! ... !

بغل دستي آنيتا كه كم كم در حال منفجر شدنه از جيبش يه شي محترقه در مياره و ميندازه تو جيب چادر آنيتا !!!!

مامور خفن ها: !

هنوز كه هنوزه دامبلدور در ذوق اجازه مامانش به سر می بره و ردای بلر رو گرفته و هی می کشه!!!

آلبوس :منم بازی!منم بازی!..لیست رو عوض کنیم!..

بلر : بازي تموم شد عزيزم !

يهو يكي از اون مامورا كه هيكل خيلي خفني داره با صداي شرلوك هلمز ميگه : آره بازي تموم شد آقاي بلرويچ !!

دراكو : اين آقاهه چه بانمكه !!

اينبار کریچ الدوله با کریچر می زنه توی سر دراکو !!

در همين لحظه مواد محترقه داخل جيب آنيتا مي تركه !!

بووووووم ...

نصف استاديوم ميره رو هوا ولي مامورا خيلي جدي دارن به كارشون ادامه ميدن !



یکی ديگه از مامورها آهسته میاد جلو !!

یه کارت در میاره و میگیره جلوی همه ...

- به نام مامور مخصوص مفاسد ورزشی بازی رو متوقف کنید! ... ميدونين چه كسي در مقابل شماست ... مامور مخصوص مفاسد ورزشي ... جي جي اوكوچا!!! "

همه :

آلبوس : اِ..این که عکسه ونوسه!.

ماموره سرخ می ش، سریع کارت رو برمیگردونه توی جیبش و یکی دیگه در میاره!

مامور خفنه : اين بو كه پيچيده تو استاديوم چيه !!

مك بون : بوي تبانيه !!

اندرو : بنظرم بوي آتيشه .....


ویرایش شده توسط اندرومیدا در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۱ ۱۷:۳۰:۳۳

" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۹:۰۲ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین

نمایش نامه ی چهارم تیم ترنسیلوانیا


لیستت رو بده ببینم !!!

گزارشگر :‌ !
کریچر لیست رو میگیره و شروع میکنه به خوندن ...
دراکو مالفوی ( مهاجم ) - آلبوس دامبلدور ( دروازبان ) - سالازار اسلیترین ( مهاجم ) - ونوس ( جستجوگر )

آخرامووویچ ( مهاجم ) - جاسم ( مدافع ) - نورممد ( مدافع )

کریچر: این لیست تغییر کرده ما بازی قبلیشون رو آنالیز کرده بودیم فقط یک بازیکن داشتن اونم دامبل بود!!!
گزارشگر:

کریچر کاغذ رو میندازه زمین و با پاش لهش میکنه و به سمت زمین بر میگرده!!!
در حال برگشتن یک نگاه به تابلو امتیازا میکنه !!!
آداس :130
ترنسیلوانیا: 10!!!


بعد یک نگاه به زمین میکنه !!
چو و مكيه و مک بون روی یک جارو نشستن جوری که مک بون جلوه مکیه وسط چو عقب
(به دلیل مسائل ناموسی!!)
کرچ الدوله هم با همون تيریپ خفنش نشسته روی نیکمت ذخیره ها و داره استراحت میکنه و مریدانوس و اندرومیدا هم وسط زمین الکی میچرخن و هیچ توپی بهشون نمیرسه !!
همین موقع دراکو یک گل دیگه میزنه و در حالی که از کریچ می گذره بهش یک فحش بد میده( جن تروریست پدر بزرگ خراب)!!
کریچر قاطی میکنه و دنبالش میره تا با کله بزنه به شکمش ولی وسط راه به چو و مکیه و مک برخورد میکنه که به دلیل سنگینی بیش از حد کنترل جاروشون رو از دست مي دن و به دراکو نمیرسه و چهار تایی از اون بالا میافتن زمین ...
کریچر در حال سقوط یک نگاه دیگه به تابلو میندازه و میبینه که امتیاز آداس به 180 رسیده !! ( كي گل زدن ! )
همه: خدای من ...خدای من ( با اکو)
یک تماشاچی: الان میخورن زمین ....
یکی دیگه: نگران نباش دامبلدور کمکشون میکنه‌!!
همه ی جمعیت دروازه ی تیم پاورآداس رو نگاه میکنن ولی آلبوس اونجا نیست !
همه: یعنی کجا میتونه رفته باشه ...
چند دقیقه بعد از به هلاکت رسیدن بازیکنان تیم ترنسیلوانیا آلبوس در حال صحبت کردن با موبایلش از جنگل ممنوعه می یاد بیرون !
آلبوس: بچه ها مامانم گفت بازم میتونم بازی کنم !!
بلر یک نگاه به ساعتش میکنه و سوت رو میزنه ....
اندرومیدا : چرا سوت زدی بوقی ؟
بلر: وقت بازی تمومه !
همه: !
در همین لحظه یک ماشین مشکی با شیشه های دودی و پلاک سیاسی کنار زمین نگه میداره و چهار مرد شیک پوش از اون خارج میشن !!!


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۴:۵۷ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
**نمایشنامه پنجم تیم پاورآداس **


کایپتان تیم تریسیلوانیا به علت مصدومیت مهاجمش تایم اوووت میگیره!


**در رختکن**

دراکو به پشت آلبوس میزنه...

دراکو: ایول بابا...تو عجب دروازه بانی بودی ما نمیدونستیما!!!
سالی: ضربه ای که مکی زد رو من تا حالا ندیده بودم هیچ دروازه بانی بتونه بگیره...آلبوس چه شکلی گرفتیش؟!

آلبوس دهانش رو باز میکنه تا چیزی بگه اما هیچ صدایی از دهنش در نمیاد...

دراکو: اشکالی نداره...ببینید ما این بازی رو بردیم...مطمئن باشید...وزیر با شماست!
و وزیر اسکناس های تویه جیبش رو به بقیه نشون میده و چشمکی میزنه!!

**شروع دوباره مسابقه**
گزارشگر: «حالا مسابقه دوباره شروع میشه...همین اول بازی داور جدید مسابقه یه کارت زرد به آخراموویچ نشون میده! »

آخراموویچ به سمت داور میره و اعتراض میکنه...
-آی دو نات انی ورکز!...یو بریک مای هارت!(i don`t any works!...you are break my hurt!!)
داور جدید: انگلیسی دست و پا شکسته حرف میزنی!...من نفهمیدم چی گفتی!
آخراموویچ: بابا من کاری نکردم...چرا الکی به من کارت زرد نشون میدی؟!!
داور جدید: فارسی حرف زدی؟!!!
آخراموویچ: آره بابا من الان چند وقته اینارو سر کار گذاشتم!...من یه مدت تویه تیم آفتابه سازی خاله بازستان بازی میکردم که منو از تیم اخراج کردن...بعد یکی دو سالی میشد تیم نداشتم یه دفعه وزیر از طریق بلرویچ منو پیدا کرد و گفت بیام برا تیمشون بازی کنم!!
داور جدید: به هر حال رویه ردات مارک خارجکی زده!...این یعنی تهاجم فرهنگی!...این کارت زرد که هیچی کارت قرمز هم داره!


گ: «خب بازی دوباره شروع میشه و یه پنالتی دیگه به نفع تیم تریسیلوانیا به دلیل تهاجم فرهنگی گرفته شده!...تا باشه از این تهاجم فرهنگیا....امیدواریم هر چقدر دوست دارند تهاجم فرهنگی کنند ولی تهاجم بوقی نکنند!»

مک بون یک بار دیگه پشت توپ قرار میگیره و توپو پرتاب میکنه...

-صحنه آهسته...تیلیپ فوتبالیست ها....توپ در حال طی کردن مسیر بین نقطه پنالتی(!) و دروازست...!!

دراکو: آلبوس تو دفعه ی قبل توپی رو گرفتی که هیچ دروازه بانی نگرفته...پس تو میتونی مطمئن باش!
سالی: آلبوس!...امید من به شما پیرخرفتاست!!!( )
ونوس: یادت بعد از مرگت در ذهن ما همیشه خواهد بود!...راستی آلبوس من دارم یه تار موتو میبینم که سیاه شده!!!

گ: «حالا آلبوس لاییش رو باز میکنه تا توپو گول بزنه!!!!....توپ اتفاقا گول میخوره و به سمت لایی آلبوس حرکت میکنه ولی آلبوس در لحظه آخر لاییش رو میبنده و توپ بین پاهاش گیر میکنه!!!»

کریچر: توپ از خط رد شد...رد شد!

گ: «داور مسابقه ادامه ی بازی رو اعلام میکنه و صدای تشویق تماشاگرا هر جنبنده ای رو کر میکنه!...آلبوسو نگاه کنید!! »

دامبلدور پرچم تیم پاورآداس رو از دست یکی از تماشاگرا قاپ میزنه و دور تا دور زمین رو پرواز میکنه ....اما فقط خودش میدونه که هدفش چیه...دیدن مادام رزمرتا در بین تماشاگرا از نزدیک!...و مادام در طرف دیگه ی ورزشگاه قرار داره!!


ونوس: آلبوس آلبوس...یه دونه ریش سیاه دیگه هم درآوردی!

آلبوس به ریش هاش نگاهی میکنه و میبینه که چند تار موی سیاه در بین موهاش در اومده!!! و نگاه پرسش گرانه ای به ونوس میندازه...

ونوس: من شنیدم هر کسی خیلی پیر بشه موهاش دوباره برمیگرده به حالت اول!

آلبوس در خیال خود فکر جوونی میکنه و به چند لحظه ی بعد که قراره مادام رزمرتا رو در بین تماشاگرا ببینه فکر میکنه...


گ: «حالا آخراموویچ کنار زمین داره کفشش رو عوض میکنه!!!!.....این بازیکن خیلی خرافاتیه!!!»


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۱ ۵:۰۲:۱۵

شناسه ی جدید: اسکاور


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۰:۴۸ یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۵

مریدانوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۲ سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۲
از قعر فراموشی دوستان قدیمی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 190
آفلاین
پست سوم تيم تريسيلوانيا


چو یک نگاه به جاروی کرچ الدوله و کریچر میکنه و به این نتیجه میرسه که چیزی از کرچ الدوله کم نداره!! برای همین وردي رو زمزمه مي كنه كه باعث مي شه جاروش بتركه ، بعد با خوشحالي به سمت جاروي مك بون مي دوه و سوارش مي شه !
مك بون و چو : !
مکیه : !

آخراموویچ با نارضايتي انگشت اشاره اش به طرف بازيكناي تريسيلوانيا مي گيره ؛
_ قبول نيست ، اينا با پنج تا جارو شانس برد بيشتري دارند ! ملت : !
در همين لحظه داور بازي دوان دوان وارد زمين مي شه و قبل از اينكه دو فرد مجهول الحال قبلي دوباره سرش رو توي گوني جديدي بكنن ، سوت بازي رو مي زنه. ( به سلامتي بازي شروع شد !! ) ...


سالازار سرخگون رو مي گيره ، اندرو رو دور مي زنه و با كريچر و كرچ الدوله رودر رو مي شه ؛
_ ‌برين كنار جناي خونگي كوچولو !
كرچ الدوله ابروهاي پرپشتشو بالا مي اندازه و با تمسخر نگاهي به سالازار مي اندازه ؛
_ از همون بچه گيات كه پسر عمه ام تر و خشكت مي كرد هم همين قدر پررو بودي !
سالازار با نارضايتي فيـــــشششي مي كنه ، سرخگون رو به دراكو پاس مي ده و به كرچ الدوله حمله ور مي شه و تو بغل كريچر مي افته ، كرچ الدوله از جارو مي پره پايين و در حالي كه گوش هاش مثل چتر نجات عمل مي كردند ، به آرومي روي زمين فرود مياد ، عينك خلبانيشو با قيافه اي شرور به چشم مي زنه ! و مچ بندي كه روش عبارت Bad Boy نوشته شده رو به مچش مي بنده !!!


دراكو از كنار كريچ و سالازار كه حالا به اين حالت --> در اومدن مي گذره و ونوس رو كه حالا شديدا شاكي به سمت اون دو تا مي رفت هم پشت سر مي ذاره ! مكيه با قيافه اي نه چندان مهمان نواز منتظرشه ، دراكو قيافه اي بس خاله زنك به خودش مي گيره و به مكيه نزديك مي شه تا كسي حرف ها شونو نشنوه ؛
_ ببين آبجي اون دو تا رو ببين ، مك بون از وقتي با اون چو دوست شده ديگه به تو كه خواهرشي و تر و خشكش كردي توجه نمي كنه ، به نظر من بهتره ريشه اين رابطه رو هر چه زودتر از جا بكني !
مكيه غيرتي ميشه ، سرش رو برميگردونه و چو رو در اين حالت و مك بون رو در اين حالت مي بينه ، خون جلو چشماشو مي گيره ، با خشونت به سمت چو و مك بون مي ره و دروازه رو تنها مي ذاره !!
دراكو سرخگون رو تو دروازه مي اندازه ، حلقه نامزديشو مي بوسه و يه دور افتخار مي زنه ، آنيتا كه حالا اشك شوق چشماشو تر كرده بود ، با خوشحالي لبه چادرشو از دست راست به دست چپ مي ده و ردای بغل دستیشو می کشه !!
ـ شوورمه ها ، واسه من دور زد !

گزارشگر : بله بله ، اينجوري كه معلومه ما كم كم شاهد حضور بازيكنان جديدي در بازي هستيم ، گويا توي ليست اشتباهي پيش اومده بود ، چون توي اين ليست جديد تعداد دامبل ها به يك تقليل پيدا كرده !!!

کریچر که این رو می شنوه ٬ با نارضايتي ! از تو بغل سالی میاد بیرون و به سمت گزارشگر می ره ...



Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۳:۴۵ شنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۵

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
نمایشنامه چهارم تیم پاورداس

بعد از گذشت بیست و سه دقیقه از بازی ، تیم پاور آداس شصت به چهل از تیم تريسیلوانیا جلو افتاده .

گ : « حالا چو چانگ کوافل رو در دست داره ، یک پاس بلند برای مک بون که در سمت چپ موقعیت فوق العاده ای داره ؛ سالزار سوار بر مار پرنده خودش به سمت اون حرکت میکنه اما نه ... موفق نمیشه ... مک بون عالی جا میذاره این بازيکن رو ! یک پاس بلند و کشیده برای مریدانوس که تووووو .... اااووووووووه ! جاسم رو نگاه کنید که چه بلایی سر مريدانوس بد بخت میاره اما داور هیچ توجهی به این صحنه نمیکنه »

تماشاگران تريسیلوانيا با شدت تمام در حال اعتراض به این حرکت ناجوانمردانه نورممد هستند که با بیل به صورت مريدانوسکوبیده .

کريچر : اندرو بالای سرت ... بالای سرت .... بالای سرت مری !
مریدانوس با یک حرکت زيبا از برخورد توپ بازدارنده بهش جا خالی میده اما دراکو و آخراموویچ با این حرکت در موقعیت تک به تک با تدی قرار گرفتند .

گ : « باید ببینیم این دو بازيکن چه میکنن با این موقعیت باد اورده ... دراکو به آخــــــــــــرامووويچ ؛ آخراموويچ به دراکو ؛ مجددا به آخراموويچ ؛ معلوم نیست این دو بازيکن چی کار میکنن اون جلوی زمین ؛ تدی کاملا گیچ شده ؛ دراکو دستش رو بالا میبره تا ضربه رو بزنه ... اما نه ... »

تماشاگران پاور آداس : گوووووووووووووووووووووووول !

گ : « اوووه خدای من چه حرکت زيبایی بود ... من خودمم از این صحنه عقب موندم ، یک پاس رو به عقب به سالی باعث میشه تا یک گل دیگه برای این تیم رقم بخوره »

تابلو ورزشگاه : پاورداس 70 ترسيلوانیا 40

چو چانگ به دو مدافع خودشون یک نگاه معنی دار میکنه و به سمت داور بازی یورش میبره .

دومبول که سر از پا نمیشناسه یک لحظه جو گیزر میشه و در حالی که پیرن خودش رو در اورده و داره میچرخونه به سمت تماشاگرای خودی حرکت میکنه

مريدانوس که به شدت آسیب دیده به سمت زمین حرکت میکنه تا مداوا بشه .
مک بون : چو نقشه ضربه طلایی رو اجرا میکنیم !
چو چانگ به علامت تایید دستش رو بالا میبره .

گ : « تیم تريسیلوانیا حالا باید این دقایق رو با دو مهاجم بازی کنه و باید دید میتونن با دو مهاجم در مقابل سه مهاجم قدرمند حريف به گل برسند یا نه .
مک بون تووپ رو در نیمه زمین در اختیار داره ؛ سالازار با سرعت تمام به سمت مک بون حرکت میکنه اما فوق العاده کار میکنه این بازيکن ؛ با یک چرخش به موقع از بالای سر سالی عبور میکنه و به سمت دومبول حرکت میکنه ... مشکلشون فقط در رسیدن به دروازه هست وگرنه از اونجا به بعدش لطف دومبول حتما مورد عنایت اونها قرار میگیره . چو چانگ ارتفاعش رو کم میکنه و به راحتی کوافل رو میگیره . حالا فاصله چندانی با دروازه ندارن اما دراکو و آخراموويچ درست در مقابلشون قرار داره ... نورممد با قدرت تمام یک بازدارنده رو به سمتشون شلیک میکنه ولی چو به موقع تغییر مسیر میده و توپ رو به مک بون میرسونه .... با دو مهاجم هیچ امیدی به عبور از خط دفاع پاور آداس رو ندارند .»

چو چانگ : کريچر حالااااا !
دومبول : چی میگه ؟
کريچر در حالی که چوب رو بالا میاره به مک بون اشاره میکنه .

گ : « معلوم نیست چه نقشه ای دارن ! کريچر به سرعت به سمت دروازه دومبول حرکت میکنه .... حالا مک بون کوافل رو به سمت کريچر پرتاب میکنه و بله ... کريچر با چوب خودش یک ضربه به کوافل میزنه ؛ چه سرعتی داره این تووپ ... حالا باید دید دومبول که همیشه خدای سوتی هست در مقابل این موقعیت گل صد در صد چه میکنه ؟ »

صدای تشويق تماشاگران تريسیلوانیا ورزشگاه رو منفجر میکنه .

دراکو : اوووف دومبول خواهش میکنم !
دومبول : خفن بود

گ : « بله دامبلدور در مقابل این توپ فقط کاری که تونست انجام بده ترک دروازه بود تا گل دیگه ای به نفع تريسیلوانیا رقم بخوره .»

دراکو : داور این چه حرکتی بود ؟ این خطاست دیگه ! با چوب به کوافل ضربه نمیزنن که آخه ...
بلرويج : صبر کنید ببینم ؛ تو قانون هیچ موردی در مورد خطا بودن این حرکت ثبت نشده ! یک گل سالم بود وزير ... بیخود اعتراض نکنید .

تماشاگرای پاور آداس : هوووو ... شیر سماور ... تو ( بوووووووق)

گ : « دومبول سريع بازی رو اغاز میکنه برای سالازار که اون جلو ایستاده اما نه ... یه سوتی دیگه از دومبول کبیر ! مريدانوس که به خاطر مداوا شدن بیرون از زمین بود به سرعت در میونه راه توپ رو میقاپه و به سمت دروازه دومبول حرکت میکنه ... همه چیز برای گل زدن ترسیلوانیا آمادست ! واااااااااااااای
آخراموويچ با یک حرکت ناشایست با مشت به صورت مريدانوس میکوبه ولی داور خطا نگرفته این حرکت رو !!!
حالا چو چانگ و دراکو هر با خشم و نفرت به سمت بلرويچ حرکت میکنن و چه میکنه این دراکو
اون وسط چه کثافت کاری شده !!! دراکو با یک حرکت زيدانی با سر به سینه بلرويچ میکوبه ! یک حرکت وحشیانه از کاپیتان پاور آداس ! واقعا وحشیانه بود ! »

تماشاگران دو تیم با بهت و حیرت صحنه سقوط بلرويچ از روی جاروی خودش رو مشاهده میکردند .

دراکو : حقت بود ... هنوز داوری بلد نیستی بکنی ؟ وزير مردمی نمیذاره حق هیچ بازيکنی خورده بشه !

بلرويچ با شدت تمام روی چمنها فرود میاد و جان به مرلین کبیر تسلیم میکنه .
ملت :
سکوت ورزشگاه رو فرا میگیره و لحظاتی بعد تعدادی جن خونگی پیکر پاک بلرويچ رو تشییع میکنند و داور ذخیره بعد از یک دقیقه سکوت وارد زمین میشه .

داور جدید : سلام چی طوری ؟ من باید چی کار کنم ؟
دراکو : یک پنالتی به نفع تريسیلوانیا !

گ : « بله وزير مردمی که رئیس کمیته داوران این مسابقات هم هست داور جدید رو انتخاب میکنه و یک پنالتی به ضرر این تیم اعلام میشه و من میبینم که پیشاپیش تابلو نتایج ورزشگاه به خاطر آشنا بودن به دروازبانی دومبول ، ده امتیاز رو برای ترسیلوانیا منظور کرده . »

اسکوربورد ورزشگاه برای روحیه دادن به دامبلدور ، تنها صحنه ای که دومبول تونسته در عمرش یک توپ رو بگیره به نمایش میذاره .

دراکو : سالی برو جلو که گل خوردیم من سریع بهت پاس بدم

دامبلدور نگاهی به اسکوربورد ورزشگاه میندازه و وقتی میبینه تصويرش داره پخش میشه حس میگیره و میره تو فضا ، دوربینهای فیلم برداری تماشاگران متعصب پاور آداس رو نشون میده که در حال دعا کردن برای یک معجزه هستند .

گ : « مک بون بعد از صحبتی که با اندرومیدا میکنه پشت توپ قرار گرفته و دومبول هم درون دروازه طبق معمول فقط حضور فیزیکی داره ... یک نگاه به اسکوربورد ورزشگاه میندازه تا ببینه هنوز دوربینها اونو نشون میدن یا نه »

دامبلدور : مادام رزمرتا ؟؟؟
تصوير مادام رزمرتا که دامبلدور از بچگی عاشق ازدواج با اون بوده در ورزشگاه نشون داده میشه و دامبلدور به شوک میره .
دراکو : دومبول کجایی ؟ هی ... لااقل تو دروازه وایستا که نگن ترسیدی !
دومبول کماکان بهت زده به توپ نگاه میکنه .
دراکو : مکی جون بزن بابا ... این تو عمرش یه توپ هم نگرفته ! ولش کن بزن ما قبول داریم .

گ : « حالا مک بون دستش رو برای پرتاب توپ بالا میبره ... دومبول همچنان خشکش زده ... ضربه زده میشه و طبق معمول گوووووو .... اما ، اما نه !!
ملت :
گ : « دامبلدور با یک شیرجه استثنایی توپ رو از کنج حلقه کناری بیرون میکشه »



وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۳:۴۳ شنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۵

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
نمایشنامه سوم تیم پاورداس

ده سال بعد ( زمان بازی )

رختکن پاورداس

- ببینم شما خیر سرتون الان بازی داريدا ؛ گوش کنید ببینید چی میگم ... هووو سالی با تو هستما .
سالازار مار کت و کلفتی روی پاش گذاشته و مشغول غذا دادن به مار هزار ساله خودش هست .
سالی : وزير جون خودت میدونی که ! این جد نجینی تا سیر نشه قوت نداره بازی کنه ؛ شرمندم کاپیتان

- ونوس بس میکنی یا نه ؟ این بازی رو انجام بدی برمیگردی سیاره خودتون ... بلند شید داره دیر میشه ها !
ونوس پای یک دستگاه ماگولی خفن و پیشرفته مشغول عمل چتینگ با افراد معلوم الحالی از سیاره خودشونه .

ونوس : ASL PLZ ?

دامبلدور همچنان بعد از ده سال به دیوار تکیه داده و زانوهای خودش رو بغل کرده .
دراکو : دومبول تو چته بابا ؟
دومبول : هیچی ... شکست خورده عشقم داش ! امون از دوست ناباب ... جووونی کردن با مگی ازدواج کردم ... درد عشقی کشیدم که نپرس !

در جمع بازيکنان پاور آداس تنها آخــــــــــــــرامووویچ بود که مثل بچه های با ادب دست به سینه به وزير زل زده بود .
- تو زبون آدمی زاد حالیت میشه به من زل زدی ؟ میفهمی اصلا چی میگم ؟
آخـــــــــراموویچ : یس ... یس !
دراکو : چه عجب یکی بالاخره حرف ما رو گوش داد

زينگ زينگ
نورممد : کیم ده ؟
- بلرويچم ... نمیخواید بیاید تو زمین ؟ نیم ساعت هم از زمان شروع بازی گذشته ها ! جريمه و این حرفا رو که فراموش نکردید؟
وزير : بیا بلر جان این صد گالیون رو داشته باش تا بعد !
بلرويچ : اوچیکتیم داش ... قابل نداشت اصلا ! بذار یه زنگ بزنم بروبچ ساعتای ورزشگاه رو بکشن عقب که همه چیز حل بشه ، هر چیزی خوب یه راهی داره
وزير : خیله خوب بلندشید ... مثل اینکه سیستم میستم گیرمز ؛ بلند شید بريم تو زمین ! یه خاکی تو سرمون میکنیم دیگه !


لحظاتی بعد زمین بازی

گزارشگر : « با نام و یاد مرلین بزرگ بازی پاورداس و تريسیلوانیا رو از ورزشگاه اختصاصی سیصد هزار نفری پاور اشتاديون ، ورزشگاه اختصاصی تیم پاورداس برای شما گزارش میکنم »

بازيکنان تیم تريسیلوانیا روی چمن ورزشگاه مدتهاست نشستن و منتظر ورود تیم پاور آداس هستند .

گ : « حالا بازيکنای پاور آداس در میون تشويق سیصد هزار طرفدار خودش وارد زمین بازی میشه »

تماشاگران پاور آداس: سرور هر چی ويزلیه! دراکو مردميه !!
تماشاگران تريسیلوانیا : توپ تانک فشفشه رون ويزلی باید وزير شه !

گ : « اووه اوووه ... آخراموويچ رو ببینید که چه حرکت زشتی رو به سمت طرفدارای تیم مقابل انجام میده ... یکی نیست این بازيکن برزیلی این تیم رو با فرهنگ این کشور آشنا کنه ؟ بی ناموسی تو زمین بازی ؟؟ »

ملت تريسیلوانیایی : هوووووووووووووووو !

گ : «بلرويچ دو کاپیتان رو برای مراسم ابتدایی بازی دعوت میکنه ؛ چو چانگ و دراکو با همدیگه دست میدن اما مشخص نیست چرا بدون پرتاب سکه توپ به بازيکنای پاور آداس میرسه ؛ چو مات و مبهوت به داور بازی نگاه میکنه اما بلرويچ بدون توجه به این اعتراض ، سوت آغاز بازی رو به صدا در میاره ! این دیگه چه حرکتی بود ؟؟ بازيکنای پاور آداس از غفلت حريف استفاده میکنن و صاحب کوافل میشند ... هنوز بازيکنای تريسیلوانیا روی هوا بلند نشدند ... حالا سالی توپ رو در اختیار داره ، یه پاس برای آخراموووويچ ... یک ضربه مهلک از این بازيکن ... تدی هنوز درون دروازه قرار نگرفته و گوووووووووووووووووول گوووووووووول برای تیم پاورداس !
یک شروع رويايی برای این تیم ! »

بازيکنان تريسیلوانیا به سمت داور مسابقه میرن و دورش حلقه میزنن اما بلرويچ با دست اشاره میکنه که سوت بازی زده شده بود .

تماشاگارن ترسیلوانیا : توپ تانک فشفشه ، داور ما ( بوووووووق ... سانسور ) ... توپ تانک فشفشه داور ما ...

اسکوربورد غول آسای ورزشگاه یک بار دیگه صحنه گل اول بازی رو نشون میده .

گ : « دراکو و سالی از خوشحالی به سمت همدیگه میرن و همدیگه رو در آغوش میگیرن اما کماکان بازيکنان تريسیلوانیا در حال اعتراض هستند »

- هووووووووووووووووووو !!



وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ شنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۵

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین
نمايشنامه دوم تيم تريسيلوانيا



اعضاي تيم تريسيلوانيا از يه رختكن ضايع بوقي و اعضاي تيم پاور آداس از رختكن مجهز بقلي وارد زمين ميشن !

چند دقيقه بعد – وسط زمين !

- هه هه هه....عمرا بذارم ببری! مگه نامه حذم به دستتون نرسید!
- رسید...ولی کور خوندید بوقیا!

دراکو که خیلی خفنانه یه ریش مدل دومبولی زده در حال دست دادن با چو هست و به هیچ وجه خیال ول کردن دستشو نداره! دراکو یه پرچم كوچيك آداس رو میده به چو و چو هم در عوض یه فرش ۴*۶ تحویل دراکو میده که اونم اونو پهن میکنه رو جاروش!

گزارشگر: توی دروازه دامبل... تو خط حمله دامبل ...دروازه بان دامبل ... همه جا دامبل ! بنظر میرسه بازیکنان آداس رو فقط دومبول جوون و جاسم و نورممد و آخراموویچ تشکیل میدن!
ملت:
هدی با اشاره سدی جیگرِ مهتاب شیطون از کنار آماده میشه تا بازی رو آغاز کنه ...
کرچ الدوله: چو این صاحاب مرده راه نمیره، باید همون پاک جاروی خودم رو می آوردم به این جاروی های جدید هیچ اعتمادی نیست !

چو : پدر جان اين كه نيمبوس اصل دوهزار و شيشه ... تموم تيما از اين جاروها دارن!

دراكو با خودش : كور خوندين ! ...
ولي معلوم نيست چرا كل استاديوم اين حرفو مي شنون به غير از چو !
ملت :

چو : اه چه باهالن اين جاروها .. داره رنگش ميره ! ... اِ اين كه كلين سوييپ پنجه !

ملت : !
چو:بلر ما یک مشکلی داریم باید بریم و از رخت کن یک جاروی دیگه برداریم !
بلر سریع یک کتاب از جیبش در می یاره ...
-- طبق قانون شماره 135 بند چهارم پاراگراف سوم هر بازیکنی که وارد زمین شد حق خروج از اون رو تا پایان بازی نداره !
مریدانوس : من کتاب قانون رو حفظم چنین چیزی یادم نمی یاد میشه ببینم ؟
بلر سریع کتاب رو میزاره تو جیبش !!!
-- نه آماده شین الان بازی شروع میشه ...

یدفعه هدی که اولین بارش بوده داور میشده میپره وسط زمین و بازی رو 0-150 به نفع پاورآداس اعلام میکنه !
در پی همین حرکت ارزشی هدویگ، دو انسان مجهول الحال وارد زمین شده سر هدویگو داخل گونی کرده به جرم اختلال در بازی از زمین خارج میکنن!

ملت :

پنج دقیقه بعد !!

کرچ الدوله: اه...چو من جارومو میخوام!

ملت تریسیلوانیایی یه مدت تفکر میکنن در جستجوی راه چاره....که عقلشون به جایی قد نمیده! بالاخره بعد از یه میزگرد کارشناسی مکیه اعلام میکنه که کریچ و پدربزرگش باید از جاروی اشتراکی استفاده کنن!

یه ربع بعد...بازی در شرف شروع !

کرچ الدوله ترک کریچ نشسته و با دست بهش اشاره میکنه از کدوم ور بره !!
-- از اون ور پسر ........ آره دارم می بینمش ...... زود باش برای من خیلی افت داره از اون دختره فانوس کم بیارم !!

کریچر: :ای خدا...چه پدربزرگ سیریشی دارم من!
کرچ الدوله: چی میگی پسر...سمعکمو نیاوردم... دِ برو دنبال توپه دیگه! الانه که بپره ها!!

کریچر: هیچی بابا میگم منم اون توپ رو میبینم ولی بذار بازی شروع شه و داور اسنیچ رو ول کنه بعد میریم دنبالش...اه...بوقی..!!


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۲۰:۵۷:۰۸
ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۲۱:۰۳:۲۱

[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۵۳ شنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۵

مك بون پشمالو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۳۰ پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۴۸
آخرین ورود:
۱۳:۱۳ سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۸
از پيش چو !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 198
آفلاین
نمايشنامه اول تيم تريسيلوانيا


رختکن تیم آداس - بيست دقيقه قبل از بازي !


یک توده خاک وسط رختکن به هوا بلند شده و هر از چند گاهی یک دست یا پا ازش می یاد بیرون( تریپ کارتونا )

-- به جووون سالی اگه بزارم ورش داری ناسلامتی من کاپیتان تیمم !
-- خیال کردی هر جا کوتاه بیام تو این یک مسئله کوتاه نمی یام !
-- شما حرف منطق سرتون نمیشه هی میگم من وزیرم، من همه کاره ام، من مردمیم شماره 13 باید مال من باشه ( همون شماره 10 فوتبال) باز حرف خودتون رو میزنین باید از اول باهاتون همین رفتار رو میکردم !
و يه چك مي خوابونه تو گوش سالي !

ونوس : من قهرم !! ... بره چي زدي تو گوش سالي ( با فونت سبز ... ) !



جاسم و نورممد اونطرف رختكن در حال صحبت در رابطه با جديدترين تاكتيك هاي كوئيديچ هستن ....
جاسم: ممد به نظرت این که کی لباس رو بپوشه مهمه؟
نور ممد: به نظر من مهم اتحادی هستش که باید قبل از بازی داشته باشیم مشخص هستش كه لباس نمیتونه تعیین کننده بازیکن خوب باشه ارزشهای یک بازیکن تویه زمینه که معلوم میشه !!
جاسم: منم موافقم اینا همه ظاهره، ای کاش بچه ها بیشتر به هدف این بازی ها که همانا نزدیک تر شدن تیم ها و دوستی و بازی جوانمردانه اس دقت میکردن !



دم در رختكن ...

مسئول انتظامات رختکن : خانم محترم تا کی میخوای بشینی اینجا یک بار که گفتم نمیشه بری تو !!
آنتیا که چادرش رو محکم گرفته : خو شوهرمه براش ساندویچ نون پنیر درس کردم بخوره قوت بگیره( با لهجه ی مشهدی ) !






رختكن تيم تريسيلوانيا ! – بيست دقيقه قبل از بازي ..

كريچر : پدر بزرگ شما زحمت نكش .. من تميز مي كنم !!
كرچ الدوله : ولش كن بابا پاره اش كردي !!

کریچر : ببین پدربزرگ درسته که ازت سن و سالی گذشته ولی دلیل نمیشه همش سر من داد بزنی و منو ضایع کنی من کلی برای خودم کلاس دارم !! اينايي كه مي بيني همشون از من حساب مي برن !
مري با چشمان بسته : كريچ نمیخواد الکی جلوی پدربزرگت کلاس بزاری کی از تو حساب میبره ...
كريچر : ا مگه شماها خواب نبودين !!
مري : نه !! ما داشتيم از نظر روحي آماده مي شديم !!
اندرو : صداهارو مي شنوين مثل اينكه طرفدارامون از همين الان تشويقاشون رو شروع كردن !!
تمام اعضاي تيم گوشهاشون رو تيز مي كنن !

تماشاچی ها: کریچر جام ندیده // تو تریسیلوانیا ...... ( سانسور )


تق تق تق ( صدای در رختکن ) !
چو: کیه؟
صدا: منم
چو: اِ تویی بیا تو
صدا:خدایی شناختی ؟
چو: آره بابا بلری دیگه چی میخوای؟
بلر در حالي كه در پوست خودش نمي گنجه : نامه دارین !!
چو : چی هست ؟!
بلر: نمیدونم ولی حدس میزنم یک نامه از طرف حذمه و احتمالا تهدیدتون کردن !!
چو: از کجا میدونی !!
بلر: گفتم که حدس زدم!!


چو نامه رو میگیره و بلر با دست اونوری که در تیررس دید اعضای تریسیلوانیا نیست اشاره میکنه ماموریت با موفقیت انجام شد !!




كمي بعد ...

چو : هوووي كريچ بيا اين نامه رو بخون !
كريچر : بره چي من !!
چو : حدس مي زنم مخاطبش تو باشي ! ..
مك بون : حدس چيه خب روش نوشته !

" فقط توسط كريچر خوانده شود ... با تشكر ... حذم تاركبود "

كريچر نامه رو باز مي كنه !

" از طرف ققي ... نوشته شده در ساعت يك دقيقه بامداد ... اصل مطلب، يا خودتون مي بازيد يا ما يه كاري مي كنيم ببازيد .. مي دوني كه حذم تاركبود هر كاري بخواد مي تونه بكنه و مي كنه ... جدول رو ما ساختيم مگه نه بلر / بلر : آره ... همه كارو ما كرديم ... اگه یک نگاه به جدول هم بندازی میبینی که آداس و حذم عمرا زودتر از فینال با هم روبه رو نمیشن ... پس بريد كنار باد بياد ...

اين رو بدون هميشه ققي برنده ميشه !!! ... صداي سرژ : ققي من مرده اين طبع شعر تو ام .. ققي : جييگرتو عزيزم ....

از بحث اصلي خارج نشيم ..... اوكي تفهيم شد .... با تشكر حذم !! "



چو : اه چه بويي مي ده !

كريچ : چي !!؟

چو : نامه ... واقعا تو حس نمي كني كريچر !

مك بون : بوي تبانيه !



در حالي كه فضاي رختكن پر از بوي تباني شده بود و ديگه جايي براي نفس كشيدن باقي نمونده بود اعضاي تيم تريسيلوانيا با صداي فرياد داور رختكن رو ترك مي كنن تا جهانيان قدرت واقعي تريسيلوانيا رو مشاهده كنن !!



تصویر کوچک شده

رون ويزلي !
___________________


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۳۲ شنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۵

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 385
آفلاین
** نمایشنامه ی دوم تیم پاور آداس **

زمان نه سال و شصت و چهار روز و بیست و سه ساعت و سی دقیقه قبل!

مکان: زمین کوییدیچ مدرسه هاگوارتز!

ونوس : وزیر تو مطمئنی؟
وزیر : صد در صد! بیش تر از هزار بار نگاهشو دیدم !
ونوس : خب باشه! پس من می رم دنبالش راضیش می کنم! شما حواس دامبل رو پرت کنید تا من بیام!

دامبلدور از رختکن بیرون میاد ... ونوس با سرعت از کنارش رد میشه و دم جاروش به ریش انبوه دامبل گیر می کنه!

ونوس : وای ببخشید!
و با عجله به راهش ادامه می ده!

دامبل یه نگاه به ریشش می کنه و یه نگاه به دم جاروی ونوس... و با اندوه با یکی مونده به آخرین تار موی سیاهش خداحافظی می کنه

وزیر : آلبوس بسه دیگه ... ما وقت زیادی نداریم! فقط نه سال و سی صد و شصد و چهار روز و بیست و ...

سالازار زنجیر دور گردنشو می کشه و یه ساعت دیواری رو از تو رداش در میاره! : سه ساعت دیگه تا جام جهانی کوییدیچ مونده!

وزیر : ما باید تمرین کنیم!

نورممد و جاسم :

آلبوس : ولی ما هنوز یه مهاجم کم داریم!

سالی : حله! من مخ آخخخخخخخخ.........

وزیر : چت شد؟

سالی : هیچی بابا ! یارو اسمش سخته ! مخ پسر خاله ی بلرویچ رو زدم بیاد تو تیم ما! این بلرویچ آینده ش روشنه! شرط می بندم نه سالو سیصدو شصت و چهار روز و بیست و دو ساعت و چهل و پنج دقیقه ی دیگه داور مسابقات کوییدیچ شه!

چند لحظه بعد!
شیئی صورتی رنگ با سرعت وارد زمین کوییدیچ میشه و درست رو سالازار فرود میاد! !

سالازار : ونوس!

ونوس : جمع کن خودتو! مگه نمی بینی عروس آوردم!

توجه حضار به شخصی که ترک جاروی ونوس نشسته جلب میشه ...

مک گونگال : آلبوس ... تو چرا به من نگفتی که می خوای باهام ازدواج کنی؟

دامبل: من ؟ ازدواج؟ اما مادام رزمر...

هیچ کس به غیر از خود آلبوس متوجه تار مویی که بر زمین افتاد نشد ... آخرین تار موی سیاه!

***
ببخشید من خیلی وقت بود رول ننوشته بودم! !




جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۸:۳۰ شنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۵

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
**نمایشنامه اول تیم پاورآداس **


زمان: 10 سال قبل
مکان: رختکن ورزشگاه مدرسه ی هاگوارتز


تمام اعضای تیم پاورآداس در یکی از رختکن های ورزشگاه مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز در حال تعویض لباس های خود هستند. با نگاه به صورت اعضای تیم میشه فهمید که امروز تمرین شاد و سراسر خنده خواهند داشت.اما...

وزیر: آره جنسشون حرف نداره!...دادم همه رو مادام مالکین برامون بدوزه....خودتون دیگه میدونین که در حال حاضر خیاطی بهتر از اون وجود نداره!
سالازار: ولی به نظر من طراحیش خیلی مزخرفه!
وزیر: اوه سالی...ولی زحمت طراحی رو آلبوس کشید!...خودش که میگفت یه زمانی هر سازمانی طراحی میخواسته میومده پیش اون و مهمترینشون هم آرم سنت مانگوئه!

اعضای تیم سرشون رو به سمت دامبلدور میچرخونن تا ببینن با حرف سالی و وزیر چه واکنشی از خودش نشون میده.اما بر خلاف بقیه ی اعضای تیم دامبلدور حال و روز خوشی نداره...

وزیر به سمت دامبلدور میره...

وزیر: آلبوس! امروز اصلا حالت خوب نیست...چیزی شده؟
دامبلدور: نه!
وزیر: به نظر میاد حالت خوب نیست.اگر کمکی میتونیم بهت بکنم حتما بهم بگو آلبوس...باشه؟
دامبلدور: باشه!

دامبلدور پشتش رو به وزیر میکنه و شروع میکنه به عوض کردن رداش!

وزیر به سمت بقیه ی اعضای تیم میره و با هم شروع میکنن به پچ پچ کردن...

ونوس: چشه؟
وزیر: به من که چیزی نگفت.
سالی: حتما باز با زنش دعواش شده!

ونوس نگاهی به سالازار میندازه...

ونوس: آخه آلبوس که هنوز ازدواج نکرده !!
سالی: اِ ؟!...راست میگیا!...پس چه مرگشه؟!
وزیر: بچه ها من به نقشه دارم.امروز میتونیم تویه تمرین نقشمونو اجرا کنیم.یه کم بیاین جلوتر آلبوس نشنوه...

اعضای تیم به هم نزدیک تر میشن...

-یک دقیقه بعد-

وزیر: همگی موافقین؟
بقیه: بـــــــــله....یــــس!(از طرف بازیکن خارجی تیم! )

و همگی دسته جاروهاشون رو برمیدارن تا به زمین تمرین برن...

دامبلدور در حالی که رداش رو مرتب میکنه به سمت آینه ی رختکن میره و به خودش نگاه میندازه....تنها دو تار موی سیاه دیگر در بین ریش های نقره فامش به جا مانده است!!

آهی میکشد و به سمت زمین تمرین به راه میفتد.


شناسه ی جدید: اسکاور







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.