هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۳:۵۹ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۷
#33

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
پایان مهلت شرکت در دور دوم ، فردا هست ! فرانک لانگ باتم ، جیمز پاتر و زاخاریاس اسمیت هنوز پست هاشون رو ارسال نکردند !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۲:۴۰ یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۷
#32

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین


seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۲:۳۲ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۷
#31

اوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۱ جمعه ۴ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۲۵ سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 161
آفلاین


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )



Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۴:۰۲ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۷
#30

دیدالوس دیگلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
از جلوی کامپیوترم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 338
آفلاین




غیر ممکن غیر ممکنه! همینی که گفتم...ناراحتی زنگ بزن 118


Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۱:۲۲ جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۸۷
#29

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
سوژه: مسابقه بين گريفندور و اسلايترين

آنجلينا جانسون، كاپيتان تيم گريفندور بازيكنان تيمش را برانداز می كرد. او با نگاهی به كاغذ پوستی كه در دستش بود گفت:
-خب، من همين الان فهميدم آرايش تيم اسليترين چه جوريه. مونتاگ دو تا گوريل واقعی رو به عنوان مدافع گذاشته. اينطور كه اينجا نوشته اسمشون كراب و گويله. البته من چيز زيادی ازشون نمی دونم...
هری گفت:
- ولی من می دونم. هر دوتاشون خنگ هستند. بعيد می دونم بتونند سر و ته جارو رو از هم تشخيص بدن.
بازيكنان گريفندور صدای صدها نفر را می شنيدند كه از رديف شيب دار جايگاه تماشاچيان بالا می رفتند تا بر روی صندلی ها بنشينند. برخی از آنها آواز می خواندند و برخی گريفندور را تشويق می كردند. چهره ی رونالد ويزلی، دروازه بان گريفندور رو به سرخی می گذاشت. آنجلينا به ساعتش نگاه كرد و آهسته گفت:
- وقت رفتنه. بچه ها بياين بريم... موفق باشين.
اعضای تيم از جايشان بلند شدند، جاروها را در دستانشان گرفتند و پشت سر هم از رختكن بيرون رفتند. گريفندوری ها وارد فضای آفتابی و خيره كننده ی ورزشگاه شدند.
اعضای تيم اسليترين در ورزشگاه منتظر گريفندوری ها ايستاده بودند. پيشاپيش اسليترينی ها مونتاگ ايستاده بود. قد بلندی داشت. ساعد هايش حجيم بودند. پشت سر مونتاگ كراب و گويل، با هيكل بزرگشان ايستاده بودند و چماق هايشان را در هوا تاب می دادند. در سمت ديگر مالفوی ايستاده بود و مثل هميشه به تماشاگران گريفندور پوزخند می زد.
خانم هوچ، داور مسابقه گفت:
- كاپيتان ها با هم دست بدهند...
آنجلينا و مونتاگ به سمت هم رفتند. مونتاگ دست آنجلينا را محكم فشرد و هری احساس كرد دست آنجلينا رو به سرخی می گذارد. خانم هوچ گفت:
- همتون سوار جاروهاتون بشين.
خانم هوچ سوتش را بر دهانش گذاشت و در آن دميد.
توپ ها رها شدند و چهارده بازيكن به سرعت بالا رفتند. رون مثل برق به سمت حلقه ها می رفت. هری در مسيری دورانی گسترده ای شروع به حركت كرد. مالفوی در آن طرف با انجام حركات آكروباتيك در كنار حلقه ی اسليترين تماشاگران اسليترين را به وجد آورد.
- جانسون سرخگون رو در اختيار داره، عجب بازيكنيه اين دختر، سالهاست بهش می گم بيا با هم بريم كافه ی سه دسته جارو تا...
پروفسور مك گونگال نعره زد...
- جردن!
- ببخشيد پروفسور، حالا جانسون از بازدارنده ای كه گويل رها كرده بود جاخالی می ده، از كنار مونتاگ می گذره، اما، آخ... ورينگتون توپش رو می گيره. ورينگتون به سمت ديگر زمين بر می گرده... و حالا بازدارنده ی مامانی جرج ويزلی رو داريم كه درست می خوره تو سر ورينگتون... ورينگتون توپ رو می اندازه و كتی بل اون رو می گيره. كتی بل از تيم گريفندور يه پاس می ده به آليشيا اسپينت. اسپينت بلافاصله يه پاس وارونه می ده به آنجلينا جانسون...
صدای جردن در تمام ورزشگاه می پيچيد. هری دنبال نور طلايی رنگ بود. او گوشش را تيز كرده بود تا صدای جردن را بشنود زيرا باد در گوشش زوزه می كشيد. نعره ی تماشاگران گريفندور صدای جردن را خفه كرده بود:
كی عرضه ی هيچ كاری رو نداره؟ مالفوی
كی نمی تونه گوی زرين رو بگيره؟ مالفوی
كی دنيا اومد تو سطل آشغال؟ مالفوی

مالفوی در حالی كه سرخ شده بود با حركات دستش سعی كرد موجب آواز خواندن اسليترينی ها شود:
اونی كه دنيا اومد تو سطل آشغال، ويزليه
اونی كه سرخگونو تو دروازه داره، ويزليه

صدای اسليترينی ها بر گريفندوری ها برتری گرفته بود. در اين بين لی جردن سعی می كرد با نعره هايش صدای اسليترينی ها را خاموش كند:
- آنجلينا، بدو گلش كن... ظاهرا اون فقط با دروازه بان سر و كار داره! اون سرخگون رو پرتاپ می كنه... اون... آه...
بلچی دروازه بان اسليترين سرخگون را گرفته بود. او سرخگون را با سرعت به سمت ورينگتون پرتاب كرد. او همراه با سرخگون با سرعت به سمت ديگر زمين پرواز كرد و موفق شد با حركت زيگزاگی اش از سد آنجلينا و كتی بل بگذرد و هرچه به دروازه نزديك تر می شد صدای آواز تاسليترينی ها هم اوج می گرفت...
اونی كه سرور و پادشاهمونه، ويزليه
اونی كه سرور و پادشاهمونه، ويزليه
اونی كه سرخگونو تو دروازه داره، ويزليه
اونی كه سرور و پادشاهمونه، ويزليه

هيچكدام از گريفندوری ها نتوانستند تحمل كنند. برگشتند تا رون را تماشا كنند. هری پيكره ی تنهايی در انتهای زمين را ديد كه در برابر سه حلقی دروازه پرواز می كرد، در حالی كه ورينگتون هيكل مند به سوی او می شتافت...
-... و حالا ورينگتون با سرخگون پرواز می كنه... يكراست به سمت دروازه می ره... هيچ بازدارنده ای در اطرافش نيست و فقط دروازه بان در مقابلشه...
بازهم صدای تماشاگران به گوش رسيد ام اين بار ...:
رونالد، اين توپ رو بگير
رونالد، اين توپ رو بگير
- خب، رون خواهش می كنم به درخواست تماشاگرات پاسخ مثبت بده. اين توپ رو بگير رون!
اما فرياد شوق از جايگاه اسليترين بلند شده بود. رون گل خورده بود.
در ميان هياهوی پرشور اسليترينی ها صدای لی جردن به گوش می رسيد:
- اسليترين گل زد... اسليترين ده، گريفندور صفر...
اسليترينی ها دوباره نعره زدند:
اونی كه دنيا اومد تو سطل آشغال، ويزليه
اونی كه سرخگونو تو دستا داره ويزليه

- و حالا گريفندور دوباره بازی رو در دست می گيره و اين جانسونه كه زمين رو پوشش می ده...توپ دست كتيه... به جز دروازه بان هيچی جلوش نيست...
اين گله اين گله، بلچی هم منگله
اين گله اين گله، بلچی هم منگله
صدای جردن زودتر از گريفندوری ها بلند شد:
- گل، گل[b]، گل[/b]
گريفندوری ها آنقدر شادی می كردند كه نزديك بود ورزشگاه منفجر شود.
كتی، دوستت داريم
كتی، دوستت داريم
كتی، دوستت داريم

لی دوباره نعره زد:
-... و حالا اين ورينگتونه... كه به پيوسی پاس می ده... پيوسی آنجلينا رو پشت سر می ذاره و پاس می ده به مونتاگ... مونتاگ شوت می كنه... و آفرين، آفرين رونالد...
هری در حالی كه از واكنش خوب رون در مقابل مونتاگ شادمان بود به دنبال گوی زرين رفت...
-... كتی بل... آه... يه بازدارنده بهش می خوره... اما آنجلينا توپ رو می گيره... مونتاگ رو با كمك سرعتش جا می گذاره و از همون جا شوت می كنه...
هياهوی گريفندوری ها نشان می داد كه آنجلينا امتيازات گريفندور را به بيست رسانده بود.

مدتی بعد:

- نتيجه ی بازی صد و بيست به هفتاد به نفع گريفندوره... واكنش های خوب رون، دروازه بان گريفندور تو اين بازی به تيمش خيلی كمك كرد... آه، مونتاگ داره به سمت دروازه ی گريفندور مياد... يه پاس می ده به پيوسی... اون می ده به مونتاگ... مونتاگ شوت می كنه...
رونالد، دوستت داريم
رونالد، دوستت داريم

هری دنبال گوی زرين می گشت. منتظرذ آن بود كه با گرفتن گوی طلايی كوچك پيروزی را برای تيمش به ارمغان آورد.
رونالد، دوستت داريم
رونالد، دوستت داريم

و سرانجام هری آنرا ديد. گوی زرين ظريف، در انتهای زمين اسليترين، در فاصله ی چهل سانتی متری زمين پر و بال می زد.
هری شيرجه رفت...
در ظرف چند ثانيه مالفوی از آن بالا، مثل برق خود را به سمت چپ هری رساند، همچون لكه ای تار و مبهم سبز و نقره ای رنگی بر روی جارويشس خوابيده بود...
گوی زرين پايه ی يكی از حلقه های دروازه ی اسليترين را دور زد و با سرعت به سمت ديگر جايگاه تماشاچيان پرواز كرد. تغيير مسير آن به نفع مالفوی شد زيرا به او نزديك تر بود. هری با آذرخشش دور زد و شانه به شانه ی مالفوی قرار گرفت.
ديگر زياد با زمي ن فاصله نداشتند. هری دست راستش را از روی دسته ی جارو برداشت و به سمت گوی زرين دراز كرد... در سمت راست او، مافوی نيز دستش را جلو آورده بود و در نزديكی گوی زرين هوا را چنگ می زد...
تا يكی دو لحظه ی نفس گير، بحرانی و زودگذر ديگر تمام می شد... انگشتان هری به دور گوی ظريف و بالدار بسته شد و ناخن های مالفوی نااميدانه به پشت دست هری چنگ انداخت. هری جارويش را به سمت بالا هدايت كرد و گوی ظريف و پر التهاب را محكم نگه داشت. تماشاگران گريفندوری با فريادی، شادمانی خود را ابراز كردند.
گريفندور با نتيجه ی دويست و هفتاد به هفتاد بر اسيليترين غلبه كرد.


ویرایش شده توسط كينگزلی شكلبوت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۲۳ ۱۹:۰۰:۰۶


Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۲:۲۰ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۷
#28

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
دور دوم مسابقات

این دوره ، به جای شش نفر ، هشت نفر شرکت میکنند !


گروه اول : مورگانا لی فای و زاخاریاس اسمیت
مکان :
برنامه چهارده
سوژه : رولی بنویسید که توش دارید با یکی از مسئولان کوییدیچ مصاحبه میکنید و همزمان یه بخش هایی از بازی کوییدیچ بین ِ دو تیم رو از فاصله دور میبینید !


گروه دوم : آبرفورث دامبلدور و اوری
مکان :
درمانگاه سوانح کوییدیچ
سوژه : بازیکنان دو تیم رو نشون بدید که به طرز ِ مشکوکی ، به طرز ِ بدی دچار ِ سانحه شدن و با کلی دردسر و درد و مرض به بازی میپردازن و آخرم بازی نا تموم میمونه


گروه سوم : کینگزلی شکلبوت و جیمز پاتر
مکان : سالن مسابقات ! ( همین تاپیک )
سوژه : سوژه ی آزاد ! یه بازی کوییدیچ رو با هر سوژه ی فرعی ای که مایل بودید بنویسید !


گروه چهارم : دیدالوس دیگل و فرانک لانگ باتم
مکان :
دفترچه خاطرات
سوژه : یه بازی کوییدیچ رو بصورت یه خاطره ای که توی ذهنتون هست شرح بدید !


پایان مهلت مسابقه برای چهار گروه : 29 اسفند !


هر سوال و مشکل و مسئله و نظری بود صرفا در دفتر رسیدگی به مشکلات بازیکنان مطرح کنید تا رسیدگی بشه !


پ.ن : بادراد عزیز ، صبر کن برای دور بعد ، چون توی این دور نمیشه دیگه ، تعداد بهم میریزه و اینا


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۰:۳۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۷
#27

بادراد ریشوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۸ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۲۸ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸
از شیرموز فروشی اصغر آقا!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 242
آفلاین
سلام پرسی جــــــــون!
چطوری خوبی؟ نزن آقا نزن ... باور کن این دفعه شرکت میکنم!

پ.ن : اگر ممکنه منو با جیمز بنداز!


[b][color=FF0000][url=http://www.jadoogaran.org/modules/newbb/viewtopic.php?topic_id=883&post_id=219649#


Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۷
#26

جیمز  پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۲ یکشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۴۸:۲۹ جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲
از دهکده هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 204
آفلاین
ثبت نام


تصویر کوچک شده


Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۱:۵۲ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۷
#25

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۸ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۴۵ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۰
از آواتارم خوشم میاد !!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 350
آفلاین
سبط نام!
من هم خواستم شرکت کنم!


[b][color=000066]Catch me in my Mer


Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۱:۰۱ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۷
#24

اوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۱ جمعه ۴ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۲۵ سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 161
آفلاین
ثبت نامم.


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.