پشت درب خانه ریدلمرگخواران درحالیکه چون لشکر شکست خورده و نالان از ضرب کروشیو ها ی بلاتریکس پشت درب ایستاده بودند و دست و پاهای دردناکشان را مالش می دادند میز گردی برای چگونگی دست یابی به جام اسنیپ تشکیل دادند.
- من میگم یه اکسیو بگیم جامش پرواز کنه بیاد پیشمون به همین راحتی!
سایر مرگخواران:
رز درحالیکه بدنش به خاطر زیر دست و پا ماندن بیشتر از همه درد می کرد با اخمی گفت:
- به همین راحتی؟خب نابغه خودت چرا این کارو انجام نمیدی؟؟
فلور که بیشتر به خاطر ماندن بلا نزد لرد ناراحت و خشمگین بود تا کروشیو شدن توسط او با خشم میان بحث ها پرید:
- تمومش کنین دیگه. الان مهم اینه بفهمیم اصلا اسنیپ کجا هست تا بتونیم جامشو ازش بگیریم و برای ارباب ببریم.
با بیان این جملات همگی به جانب آیلین بازگشتند.
آیلین:
زمانیکه آیلین دریافت با این کار قادر نیست خود را از مهلکه نجات دهد ناچارا دست از سوت زدن برداشت تا چشم در چشم همکارانش شود:
- چیه؟ چرا منو اینجوری نگاه میکنین؟
لینی با ناراحتی موهای آشفته اش را از صورتش کنار زد:
- مگه تو مادر اسنیپ نیستی؟خب کی بیشتر از تو می دونه اون الان کجاست؟
آیلین بیهوده نگاهی معصومانه به صورت های همکارانش انداخت تا بلکه خود را از شر پاسخگویی به این سوال خلاص کند و چون هیچ ترحمی در صورت های آنها ندید به ناچار گفت:
- خب اون الان به احتمال زیاد رفته محفل.
مرگخواران:
آنتونین چوبدستی اش را کشید و گفت:
- بوق بر تو!مادری که بچه اش محفلی باشه...
اما با دیدن نگاه تهدید آمیز اعضای سازمان حمایت به سرعت حرفش را فرو خورد:
- چیزه... هیچی... مهم اینه که مادرش مرگخواره. :worry:
آماندا نفسی عمیقی کشید تا بر خشمش فائق آید.
- ولی تا دیروز پریروز که با ما تو پاتیل درزدار بود.
آیلین درحالیکه با ردای پاره اش بازی میکرد زیر لب گفت:
- راستش... خب خودت می دونی برای اینکه تو کارا بهمون کمک کنه طلسم فرمانو روش اجرا کرده بودم چون در حالت عادی عمرا بهمون کمک می کرد ولی حواسم نبود که اثر طلسم از بین رفت. اونم ناراحت شد و وسایلشو برداشت و رفت محفل.
جاگسن با امیدواری گفت:
- خب شاید جامو با خودش نبرده باشه. ممکنه تو خونه مونده باشه.
- عمرا!جونش به اون جام بسته بود. روزی ده دفعه برقش می نداخت. وقتی هم موقع فروش جامش مچمو گرفت با یه طلسم به خودش وصلش کرد تا هیچوقت ازش جدا نشه. چیه چرا اونجوری نگاه می کنین؟خب به پولش برای تامین هزینه های سازمان احتیاج داشتم.
مرگخواران: :vay: