بومپ...بومپ...(افکت صدای پای خفن)
ارنی داره به دفتر جوخه ی بازجویی نزدیک میشه.با لغت میزنه درو میشکونه و میره تو.به سالن انتظار کوچکی وارد شد که یک طرف آن یه منشی خوشگل پشت میز نشسته بود.
ارنی جلوش وایستاد و فریاد زد:کینگزلی کجاااااااااااااااااست؟؟؟؟
منشی با ترس و لرز گفت:ا ا او و ننن اطططاق.
وبا دستش به یه در چوبی دیگه اشاره کرد.
ارنی به سمت در رفت و یه لگد زد تو در
-آآآآآآآآآآآآآآآآخخخخخخخخخخخ.
صدای کینگزلی از پشت در اومد:قشنگ با دو انگشت در بزن.
ارنی که روی یه پاغ لی لی میکرد در زد.
-کیه؟؟؟
-من اومدم برا ثبت نام.
-بفرمایید تو.
ارنی درو باز کرد و رفت تو....
شــــــــــــــتــــــــــــــــرق
صدای پس گردنی آب داری در اطاق پیچید.
کینگزلی با آرامش گفت:وقتی رفتی درو پشت سرت درست کن.
-چشم.
اطاق نسبتاً بزرگی بود که یک میز کنفرانس یک میز تحریر و چند صندلی راحتی توی آن بود.کینگزلی ارنی به طرف صندلی های راحتی راهنمایی کرد.
کینگزلی گفت:مدارکت رو آوردی؟؟
-بله بفرمایید.
و پوشه ی قرمز رنگی را دست او داد.
کینگزلی نگاهی به آنها کرد و گفت:خوب مدتی هم که توی الف دال بودی.
ارنی گفت:بله ولی حالا پشیمون شدم واز اونجا هم استعفا دادم.هیچ مأموریتی هم برای الف دال انجام ندادم.
-خب حالا باید ببینم چی کار برات میشه کرد.
-کینگزلی ما توی یه گروهیما.تو را به جان ریپر قسم میدم مرا قبول کنی.
-خب حالا ببینم برات چیکار میکنم.
__________________________________________________
تأیید شود.