تصویرشماره۱۰ كارگاه نمایشنامه نویسی
هریپاترجوانکهبرایاولینباربه کوچهی دیاگون
قدمنهادهبود،همهچیبرایشعجیبوجالببود.
جادوگران وساحرههاوموجودات
خارقوالعادهوشگفتانگیزدراطرافشبودند.
هریوهاگریدبهسمتبانکیبهنامگرینگتز
افسانهرفتندکهامنترینبانک
جادوگرانبودراهافتادندوبهداخل
بانکرفتنکارمندندانآنجاکوتوله
هایعجیبیبودند،وهریازبانک
ازحسابشبرداشتکرد.
هریباهاگریدازبانکبیرونآمدند،
هریهیجانزدهخوشحالبوداو در
فکرفورورفتوباخودمیگفت:
((عجبجایجالبی!چقدرمغازه!عجب
جایعجیب!))ولییکدفعههاگریدگفت:
((هری،هریبیابریممنتظرچه
هستی))هریدواندوان
باهدیگکهدرقفسبودبهسمت
هاگریدمیرفتکهنیمنگاهیبه
مغارهایکهنیمبوس
۲۰۰۰داشتافتادهریتوجهنکردوبهراش ادامهداددرراهمغازهایدیدکه
چیزهایعجیبیمیفروشدافتادواردمغازه
شدوتوجهاشبهگوییعجیب جلبشدهریبهمغازهدارگفت:
((ببخشیداینوسیلهچهکاریانجاممیدهد؟))
مغازهدارگفت:((اینگویمیتواندهرجاییراکهمیخواهی
نشانتدهد))
هریتعجبکردگفت:((اگراینطوراستبهمنهاگوارتز
رانشانمبده))وگویجادوییهاگوارتزرانشانش
دادهریخشحالبودومیخواستهرچهزودتربه
آنجابرودهریآنراخریدوازمغازهبیرونرفت.
هاگریددرمیانراهبهاوکیکتولد
مبارکدادوهدیهآنهمنیمبوس۲۰۰۰بود،هری
خوشحالباهاگریدبهسمتهاگوارتزراهافتادند.
پایان
(انشااللهدیگراشتباهنداشتهباشم)
(تشکرخیلیخیلیویژهازکلاهگروه
بندیعزیز)
درود دوباره فرزندم.
دوباره نیم فاصله جدا؟ مثل که مشکل جدیه... خب میدونی ظاهر رولت تو نگاه اول به شدت ایراد داره. خیلیم درهم برهمه.
اول درمورد نیم فاصله... بین کلمات باید فاصله کامل گذاشته بشه. مثل همین جملاتی که من نوشتم. "نیمفاصله" برای وقتیه دوتا کلمه به هم مربوط باشن اما مجبور باشیم جدا بنویسیم، مثلا آنها.
درمورد این که کی اینتر بزنیم... درواقع اینتر برای اینه که بریم خط بعد و پاراگراف ها رو جدا کنیم. پاراگراف ها جمله هایی هستن که به هم مربوطن. تو کلا به نصف خط نرسیده اینتر زدی. خب چه کاریه؟
دیالوگ هات رو هم باید با خط تیره بنویسی و با دوتا اینتر از توصیفاتت جدا کنی. به اینم توجه کن که رایج نیست دیالوگ به صورت کتابی نوشته بشه، محاورهای بنویسی روی خواننده هم تاثیر مثبتی میذاره.
فکر کنم بعضی کلمات توی توصیفات از دستت در رفته بود و محاورهای نوشته بودی. به اونا هم باید حواست باشه، چون لحن رولت رو به هم میریزه.
علامت گذاریتم مشکل داره. بعضی جمله ها رو بدون علامت گذاشتی، حواست باشه که علامت ها باعث میشن ما بدونیم کجا مکث کنیم و به خواننده خیلی کمک میکنه.
بعضی جاها افعال اشتباه به کار بردی، زمان بعضیاشون هم اشتباه شده و سختار جملهای هم گاهی اوقات از دستت در رفته.
با توجه به همه ی این نکات اگه بخوایم یه قسمت از رولت رو بازنویسی کنیم...
نقل قول:ولییکدفعههاگریدگفت:
((هری،هریبیابریممنتظرچه
هستی))هریدواندوان
باهدیگکهدرقفسبودبهسمت
هاگریدمیرفتکهنیمنگاهیبه
مغارهایکهنیمبوس
۲۰۰۰داشتافتادهریتوجهنکردوبهراش ادامهداددرراهمغازهایدیدکه
چیزهایعجیبیمیفروشدافتادواردمغازه
شدوتوجهاشبهگوییعجیب جلبشدهریبهمغازهدارگفت:
((ببخشیداینوسیلهچهکاریانجاممیدهد؟))
مغازهدارگفت:((اینگویمیتواندهرجاییراکهمیخواهی
نشانتدهد))
ولی یکدفعه هاگرید گفت:
- هری! هری! بیا بریم، منتظر چی هستی؟
هری دواندوان با هدویگ که در قفس بود، به سمت هاگرید رفت؛ که نیمنگاهی به مغازهای که نیمبوس ۲۰۰۰ داشت، انداخت. هری توجه نکرد و به راهش ادامه داد. در راه مغازهای دید که چیزهای عجیبی میفروخت. وارد مغازه شد و توجهاش به گویی عجیب جلب شد. هری به مغازهدار گفت:
- ببخشید، این وسیله چیکار میکنه؟؟
مغازهدارگفت:
- این گوی میتونه هرجایی رو که میخوای نشونت بده.
درمورد سوژه ت هم...
هنوزم روندش خیلی سریعه. درواقع باید توصیف بیشتری برای هر صحنه بکنی. عجله نکن که داستان رو تموم کنی، هرچی بیشتر هر صحنه رو توی ذهن خواننده شکل بدی بهتره و باعث میشه خوندن رولت لذت بخش بشه.
باید برای نوشتن رول وقت بذاری... میدونم که میتونی.
فعلا... تایید نشد!