هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۸:۵۲ چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶

ایلیا شایان مهر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۸ دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۲۳ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 27
آفلاین
با سلام خدمت لرد بزرگ و اجازه گرفتن از ایشان
نام: سوروس توبیاس اسنیپ
لقب: ارباب هنوز ما را مزین نفرموده اند.
شغل: قبلا استاد درس معجون سازی و اخیرا استاد درس دفاع در برابر جادوی سیاه در هاگوارتز بودم.
سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران: تا کنون این لیاقت رو در بنده ی حقیر تشخیص نداده اید.
سابقه ی عضویت در محفل ققی: متاسفانه بله.
هدف از پیوستن به لرد: ترویج سیاهی در دنیا و انتقام از همه چیز و همه کس.
لینک پست: ببخشین جاشو پیدا نکردم بنابراین چیزی که میخواستم بنویسم همینجا گذاشتم. امیدوارم لرد بزرگ خودشون ببخشن.
جدید ترین اخبار در مورد سوروس اسنیپ:
این کلمات به بزرگترین اندازه روی تکه کاغر روی زمین خودنمائی می کرد. مردی تنها اما قدرتمند آنها را برداشت و شروع به خوندن کرد:
سوروس اسنیپ قاتل دامبول بزرگ دیروز در حوالی چاقالیستون دیده شد. این قاتل در حالی که لبخندی به لب داشت رو به خبرنگار ما کرد و ضمن فرستادن طلسم های گوناگون به طرف او و خندیدن رو به خبرنگار دیگر گفت: هنوز کار داریم باهاتون.
خبرنگار: تا کی؟
اسنیپ: تا زمانی که لرد به پیروزی برسه.
مرد سرش را تکان داد و کاغذ را له کرد و روی زمین انداخت. زیر لب چیزی تکرار میکرد: حالا چیکار کنم؟ ... چیکار؟ ....
ندایی درونی به او می گفت برو به سمت محفل اونجا در امانی.
ندایی دیگر پاسخ قبلی را داد: تو در امانی یا اون؟ برو پیش لرد و جایزتو بگیر. تو وفادارتین کس اون هستی.
مرد: چجور ثابت کنم؟
این سوالی بود که هنوز هم در ذهنش تکرار میشد. هنوز در این افکار بود که ناگهان دستش شروع به سوختن کرد. آن را لمس کرد و رد میان هوادارن به زمین نشست اما خون بود که می ریخت. برق بود که می جهید و لرد در میان 5 سرخ و سپید پوش ناامید می جنگید. حلقه ی محاصره لحظه به لحظه تنگ تر میشد و افراد محفل لحظه به لحظه بیشتر. اکنون فقط و فقط کارکاروف و ان مرد و لرد باقی مانده بودند. لرد داشت با دو نفر همزمان می جنگید و سومی را درگیر طلسم کرده بود. ایگور هم با یک نفر مشغول بود اما نفر پنجم... چوب دستی را به سمت سینه ی لرد نشانه گرفت و با اوج نامردی فریاد زد: آواداکداورا....
جز این راهی نبود. مرد خودش را مقابل طلسم سبز رنگ انداخت. نور سبز چشمانش را گشاد کرد و سوروس اسنپی در اوج کشته شد. اما بخاطر لرد سیاه.


به لرد سیاه دروغ نگو! تو همچین پستی نزدی! بهتر نبود همین پست رو یک جای دیگه میزدی بعد لینکش رو اینجا میگذاشتی؟ هرمیون گرنجر از نظر ارباب چیزی مخفی نمیمونه این رو خوب بفهم حالا که سورس شدی! تایید نمشی تا زمانی که یک پستدر سایت برایم لینک کنی که در آن وفاداری خودت رو نشون بدی مخصوصا این که این اواخر خیلی دنبال آلبوس پیر بودی...


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۲/۱۹ ۱۹:۰۷:۲۵


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۶:۳۳ چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶

بورگینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۴۸ دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۵۶ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۷
از دژ مرگ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 518
آفلاین
نام: بورگین
لقب: بوری
شغل: اراذل و اوباش
سابقه عضویت در گروه مرگخواران: متاسفانه نتوانستم خدمت لرد شرف یاب شوم

سابقه ی عضویت در محفل ققنوس: بله! مدتی در محفل ققنوس فعالیت داشته و اطلاعات مفیدی از آن محفل برای لرد دارم

هدف از پیوستن به ارتش تاریکی: داشتن قدرت بیشتر و کسی که عنوان پرچم دورش بچرخیم و ستایشش کنیم.


* همچنین من گروهی به نام دسته اوباش بورگین و رفقا دارم که این گروه بسیار به درد لرد میخورد! این گروه معمولاً به دسته های کوچک محفلی ها حمله میکند و آنها را لت و پار میکند.

این هم یک لینک از پست من: ( پست شماره : 27 در کوچه ناکترن ) پست مربوطه

با تشکر


پست شما مورد تایید نبود ولی همین که شهامت داشتی و آمدی خودت رو از محفل کذایی خارج کردی وفاداری خود رو ثابت کردی کافیه خوش آمدی ارتش تاریکی باید هر چه سریع تر برخیزد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۲/۱۹ ۱۶:۴۳:۴۶


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۲:۳۹ چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
سلام.
نام:انتونین
نام خانوادگی:دالاهوف
لقب:شکنجه گر
شغل:مرگخوار
سابقه عضویت در گروه مرگخواران:زمان ارباب لرد ولدمورت کبیر سابق
سابقه عضویت در محفل:کی جرات میکنه سوالی با این حد وقاحت رو از من بپرسه؟...این وصله ها به ما نمیچسبه!
هدف از پیوستن به ارتش تاریکی:اگه برید کتابارو بخونید میبینید که من جزو اولین گروه از دوستان لرد سیاه بودم که مدظله العالی در زمان تحصیلشان در هاگوارتز انها را در قالب یک گروه زیر زمینی بنیان نهاد و طبق اعتراف خود دامبلدور(لعنت الله علیه)این گروه زیر زمینی اولین سنگ بنای مرگخواران بوده است.
و من از همان دوران به بعد همیشه و همه جا رهروی ارباب بوده ام و البته جزو معتمدین ایشان...بطوریکه وقتی که مدظله العالی بعد از یه مدت غیبت به هاگوارتز برگشت تا با دامبلدور(لعنت الله علیه)صحبت کند و بتواند بعنوان معلم در انجا فعالیت کند...من جزو 5 تنی بودم که در التزام رکاب ایشان در زمان صحبتشان با دامبلدور بیرون مدرسه ایستاده بودند تا در صورت بروز مشکلی وارد عمل شوند....
من در زمان غیبت کبری ارباب بهمراه بلاتریکس و چند تن دیگر از مرگخواران به وفاداریمان به ارباب در حضور دادگاه اعتراف کردیم و خود خواسته به ازکابان رفتیم ولی در زمان ظهور مجدد ایشان دوری را طاقت نیاوردیم و از ازکابان گریختیم و در رکاب ارباب قرار گرفتیم/هدف از این توضیحات اینکه من همیشه و همه جا در التزام رکاب ارباب بودم هستم و خواهم بود...این بود هدف من از عضویت در ارتش تاریکی.
ارباب به سلامت بادا
***************
من چندین پست در کوچه ناکترن زدم که فکر کنم مطبوع طبع لرد قرار بگیرد ولی تاکیدم بیشتر روی پستی هست که در آن تصور شده آنتونین از فرمان لرد سرپیچی کرده/سر خود عمل کرده و ایگور را فراری داده در حالی که به قول آنتونین در آن پست حتی اگر خود مرلین هم درخواست سرپیچی از فرامین لرد را از آنتونین داشته باشد این عمل حتی در مخیله او هم نمیگنجد!خودتان بخوانید بیشتر متوجه خواهید شد در لینکی که در ادامه خواهم گذاشت همانطور که گفتم چندین پست از من خواهید دید ولی تاکید من بیشتر روی این پست با این مشخصات هست:
پیام زده شده در: ۱:۳۵:۲۲ سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۶
لینک:http://www.jadoogaran.org/modules/new ... php?topic_id=4180&start=0


دالاهوف شما را از زندان آزکابان آزاد نکردم فعالیت قدیم خود را به من نشون بدی... ولی پذیرفته میشی چون دالاهوف به اجبار مرگخوار هست و اگه تایید نشی شاید گوله شیاد پیر آلبوس رو بخوره... منتظر باش.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۲/۱۹ ۱۲:۵۶:۱۸
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۲/۱۹ ۱۳:۱۱:۲۱


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۹:۴۷ دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۸۶

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
نام: زریانوس
نام خانوادگی: پیوز
لقب: در هاگوارتس من را به نام پیوز می شناسند
شغل: بی کار و الاف ، کارم اذیت و آزار دانش آموزان هاگوارتسه
سابقه عضویت در گروه مرگخواران: اگر عضو بشم پیدا می کنم !
سابقه ی عضویت در محفل ققنوس: نداشته ام اصلا هم نمی خواهم داشته باشم.
هدف از پیوستن به ارتش تاریکی: خدمت در سايه ي لرد سیاه! دادن حالی به محفلی ها ! فرستادن موج منفی برای وزارت و انتقال اطلاعات داخل هاگوارتس به لرد سیاه !


ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۱۳ ۱۹:۵۰:۵۹

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱:۵۰ یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۸۶

یاکسلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۵ شنبه ۴ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۸:۰۸ یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۸۶
از زیر سایه علامت شوم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 17
آفلاین
نام: یاکسلی


لقب: یاک

شغل:مخترع وردهای سیاه !

سابقه عضويت در مرگخواران: چند وقتی میشه !!

سابقه عضويت در محفل: مسلما نه !

هدف پيوستن به ارتش سياهي: در سایه لرد سیاه فعالیت کردن و ارائه انواع وردهای مخوف مورد نیاز !


باشد تا برای همگان عبرت شود !


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۳:۰۷ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۸۶

زحل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۴ جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۳:۱۰ پنجشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۰
از اتاق آبی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 189
آفلاین
نام: پانسی
نام خانوادگی:پارکینسون
لقب: ملقب به نیکو ترین القاب(اصلا قصد تعریف نداشتم!)
شغل:هنوز در مرحله ی انتخاب رشته ام!
سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران:سابقه ی عضویت ندارم ولی یه بار علاقه مند شده بودم که مرگ خوار بشم! ولی متاسفانه مشغله های زندگی اجازه نمیده که! البته حقیقت ماجرا چیز دیگه ایه.من اصلا احساس مرگ خواری بهم دست نمی ده.اونم مرگ خوار ولدمورت!اصلا غرور ساحره ی اصیلی مثل من اجازه نمی ده که یکی از n هزار تا آدم بیکار و عاشق ولدمورت باشم که فکر کنم برمی گرده.ولی خب زندگی گاهی اوقات آدمو تو تنگنا قرار می ده...
سابقه ی عضویت در محفل: منظورتون همون محفل گردهمایی جن های خونگی به ریاست مالی ویزله دیگه؟نه؟
هدف از پیوستن به ارتش تاریکی: ای کاش می مردم و این روز های تاریک رو نمی دیدم.یک ارتش به این بزرگی برای مبارزه با یه بچه ی فسقلی مثل پوتی.همیشه ی خدا همینه.یه بدبخت بیچاره از زور بی کاری به سرش می زنه قهرمان شه( ما اصلا از گفتن این حرفا منظوری نداریم!ما اصلا اهل سیاست نیستیم!ما به دنیای مشنگ ها کاری نداریم...!!!) خب دور و برش کی جمع می شه؟یه عده آدم خل و چل مثل لونی و نویل و یک مشنگ مثل اون گرنجر گندزاده،یه عده گشنه گدا مثل ویزل ها!چند تا پیر خرفت هم مدافعشون می شن.بعد محفل باز می کنن.هه هه هه ( پانسی اینجا از خنده ریسه می رود!!!) عرضه ی سیر کردن شکم خودشون رو هم ندارن!بعد می خوان بیان با ما بجنگن؛ به ریاست هری پوتی! پاتر بدبخت رو چه به پیشگویی و مبارزه و این حرفای قلمبه سلمبه ! کسی که انقدر ثبات فکری نداره که صبح عاشق یکیه غروب عاشق یکی دیگه و تازه بقیه فکر می کنن عاشق اون یکی دیگه غیر از اون دیگه هاست! ( اینجا پانسی خودش هم نمی فهمد چه می گویـــــد!!!!!!!!!!) می خواد مبـــــــــارزه راه بندازه.خب با این اوصاف چی کار باید کرد؟باید ایستاد پیشگویی اون سنجاقک به نفع محفلی ها درست از آب دربیاد؟؟؟( پانسی این جا سکوت می کند و برای دقایقی به نقطه ای خیره می شود! و اینها را زیر لب واگویه می کند که احساس می شود هدف اصلی او اینهاست):
خودم با دستام گربه شو خفه می کنم....باید به همه ثابت کنم چقدر خنگ و کودنه...وزوزی بی خاصیت....(اشک در چشمان پانسی حلقه می زند این بار کمی بلند تر می گوید):
نارنجی بی خاصیت...تو مگه چی داری؟ عرضه ی خرید یه پاک جارو رو نداری حتی؟
ناگهان به خودمان می آییم...
کافیه دیگه!این همه هدف بزرگ.ارتش تاریکی دیگه چی می خاد؟هـــــــــــــــــــــــــا؟؟؟؟ زنده باد تـــــاریکـــــــــــــی!زنده باد لرد ولدمورت! زنده بـــــــــــاد خودم!!!


خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۶

درکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۶ یکشنبه ۳ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۴:۱۱ پنجشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۴
از اون بالا کفتر که هیچ، کرکس هم نمیاد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 299
آفلاین
نام: درک
نام خانوادگی: جای خالی
لقب: هر چی لرد دوست داشته باشه.
شغل: ارزشی ، عضو باشگاه هافلپافی های اصیل، مرگخوار آینده
سابقه عضویت در گروه مرگخواران: قرار کسب کنم.
سابقه عضویت در محفل ققنوس: نچ!
هدف از پیوستن به ارتش تاریکی: ارزشی بازی! عرض اندام، اضافه کردن بر بار خفنزیت، جمع شدن با دوستان و خوندن آواز "بیا بریم دژ کدوم دژ همون دژی که خیلی وحشتناکه ..." و کوبیدن بر سر محفلی ها و بقیه با پتک این جوری:



Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۹:۳۳ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۶

دادلی دورسلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۲ جمعه ۳ فروردین ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۳:۴۲ شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۶
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 27
آفلاین
نام:دادلي

نام خانوادگي:دورسلي

لقب:دادرز

شغل:بنده بكسر هستم و هر كس تو خيابون بهم سلام نكنه دندوناشو ميشكنم .بعضي وقتام بيكارم با يه گروه از دوستان ميرم ميزنم شيشه اين
مغازه ها رو ميتركونم برميگردم.بعضي وموقها هم كه خيلي رو فم باشم از بچه هاي ريزه ميزه زور گيري ميكنم بنده در شكستن استخوان هري هم سر رشته دارم البته تا قبل از اينكه جادوگر بشه و اون چوب خرما رو بگيره دستش

سابقه عضويت در مرگخواران:بنده از زمان لرد حسين(چكش)به عضويت مرگخواران در امدم و تا اكنون همچنان عضو مانده ام

سابقه عضويت در محفل:اگر دسترسي به انجمني مخوف داشت شايد ميرفتم به سمت محفلي ها اما از اونجا كه يه انجمن عمومي بيشتر ندارن و در نتيجه ابوهت ندارند بيخيل بشدم

هدف پيوستن به ارتش سياهي:دسترسي يافتن به انجمن خصوصي انها و درج نام مرگخوار در پروفايل اين عمل باعث با كلاس تر شدن و مخوف تر شدن شخصيت شما ميشود .به خاك مالاندن پوز سارا اونز خفنز براي ارامش بيشتر.كندن تك تك موهاي استر تا بشود همچون ارباب ولدي و در نهايت پيش هم بودن با دوستان.

__________________________________________________

من ادوارد جك سابقم


در دنيا تنها يك چيز از دست خز شدن رهايي يافت و ان نيز خوردن و اشاميدن است .


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۳:۱۶ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۶

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۵ سه شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۹:۴۷ جمعه ۶ فروردین ۱۴۰۰
از ته چاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 730
آفلاین
نام: لودويك
نام خانوادگی: بگمن
لقب: لودو
شغل: مدير باشگاه هافلپافيهاي اصيل... ناظر تالار خصوصي هافلپاف هم هستيم!
سابقه عضویت در گروه مرگخواران: متاسفانه نداشته ام!
سابقه ی عضویت در محفل ققنوس: مدتي در محفل به عنوان جاسوس براي جناب لرد فعاليت داشته(!) و هم اكنون اطلاعات گرانبهايي براي ارباب به ارمغان آورده ام!
هدف از پیوستن به ارتش تاریکی: خدمت در سايه ي لرد بزرگ! گرفتن حال ملت سفيد! و اين كه ما بيايم تو ارتش تاريكي ارتش يكم جون بگيره!


بي صبرانه منتظر دستور جناب لرد هستم...!!!


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۶:۵۴:۳۰ پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۶
[size=small]


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ دوشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۶

الادورا  بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۷ یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۲۶ چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵
از شجره نامه ی خاندان بلک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 141
آفلاین
تصحيح درخواست قبلي.
-------------------------
نام: الادورا
نام خانوادگي: بلک
لقب: جن کُش
شغل:؟؟؟؟ يه مرده چي کاره مي تونه باشه؟ قبلا جن کش بودم.
سابقه ي فعاليت در گروه مرگخواران: تا به حال نداشتم.
سابقه ي فعاليت در محفل: همونطور که قبلا نوشته بودم نمايشنامه داده بودم وقبول شدم. اما هنوز آرمم آماده نشده بود که به جرم خيانت منو انداختن بيرون چ.ن واسه مرگخوار بودن درخواست دادم. مي خواستم جاسوس دوجانبه بشم که نشد.
هدف: فعاليت بيشتر.


همه ی ما به واقعیت جادو ایمان داریم، اما جادوی ما چوبدستی هایمان نیست، بلکه قلبهامان است.
[img]http://i14.tinypic.com/2u94e







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.