هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۷:۲۸ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
1
مرلین این بار فریاد زد:جارو ها را در دست بگیرید.
هر کدام از دانش آموزان سبک و روش خاص خودش را داشت و انواع جملات غریب از زبان آن ها به گوش جاروی بی احساس میرسید.
آرشام به اطرافش خیر شد:
یک روح در حال التماس کردن به جارو بود و با امانت گذاشتن انواع جان ها قصد داشت تا کارش را به پیش ببرد.اما جارو از جای خود تکان نمیخورد.
تا اینکه روح در کمال نا امیدی فریاد زد:به جون آفتابه ی مرلین بیا تو دستم.
آمدن این جمله از دهان یک روح جارو را شرمنده کرد و جارو به سرعت در دستان او جای گرفت.
آرشام به فکر فرو رفت:چیکار کنم؟اگر منم این شکلی بنویسم که میگن تقلب کردی!!چیکار کنم؟
آرشام:به نام پشت مو برس به دست.
اما خبری نبود.به اطراف نگاه دیگری انداخت.تقریبا همه موفق شده و تنها او و چند نفر دیگر باقی مانده بودند.همه به سمت آن ها خیره شده و با خنده ای در کنار لب خود را برای تمسخر آماده میکردند.
آرشام:یا همین الان بیا تو دستم و یا میرم پیکان گوجه ایم رو سوار میشم.
جارو که به شدت نا امید شد بود خودش را در دستان آرشام پرتاب کرد(یه ماچش هم کرد.که به دلیل مسائل امنیتی سانسور شد)
---------------------------------------
2
مرلین بار دیگر فریاد زد:حالا سوار جاروهایتان بشوید.جارو ها را محکم نگه دارید تا قوانین را برایتان بخونم.
1حواستون باشه که جارو همانند صندلی پیکان نرم و راحت نیست.
2 جارو لاستیک مارشال دور سفید نداره.برای همین ترمز کردن کمی مشکله.
3 در هنگام سوار شدن بر جارو میتوانید از پشت موی خود به عنوان کنترل کننده ی حرکت استفاده کنید.
4 خواندن آهنگ های جوات یساری و ...میتونه روحیه ی شما را بالا ببرد و روحیه ی آنتی جوات را به خاک بکشد.
5 در هنگام جارو سواری از مرام گذاشتن برای آبجی جماعت جدا خودداری کنید(مخصوص پسران)
6 چرخوندن زینجیر در حین جارو سواری خیلی صفا داره.
7 حتما بر روی جاروی خود جملاتی همانند:«سلطان غم مادر و ...» حک کنید
حالا شروع کنید.
-------------------------------------
3
احساسی بس خفن تر از سارا اوانز و گرخاننده تر از نام مرلین کبیر.گویی در پشت یک عدد پیکان گوجه ای نشسته ای و شیشه را با یک عدد انبر دست به پایین کشیده ای.
عبور باد از کنار پشت موی خوفم باعث شادمانی روحم بود.
-------------------------------------
4آرشام تا به حال سوار این وسیله ی عجیب نشده بود و علاقه ای هم به سوار شدن نداشت.او هنوز هم دوست داشت تا با رفقا سوار جوانان بشود و در کنار هم به جاده ی چالوس بیندازند و با آبجیو اینا به سفر بروند.
اما وزارتخانه در یک اقدام خیلی خیلی سمبلیک استفاده از تمامی وسایل جواتی را ممنوع کرده بود.در سازمان اجاس بر اثر قوانین سخت و غیر قابل تحمل تخته شده بود و این اجازه ی هرگونه فعالیت جواتی را گرفته بود.
برای همین مجبور بود تا جارو سواری را یاد بگیرد.به یاد آن روز ها که از پنجره وارد ماشین میشد بر روی جارو پرید و در آسمان آبی اوج گرفت.
آرشام:ای خودددددددااااااااااااا چاکرتیم به مولااااااااااا.چه حالی میده.ای ول .ای ول.اون کیه داره جارو سواری میکنه؟ای ول مرلینوویچ خودمونه.
و بر سرعت خودش افزود تا به مرلین کبیر برسد.در سر راهش به دو سه تا آبجی محل نذاشت که خیلی ضایع شدند و این موجبات شادی جواتی دیگر به نام هدویگ , که در آن نزدیکی میپلکید را فراهم کرد.
مرلین غرق در خواندن بود:بیا با هم بریم سفر دبی دبی.منو با خودت ببر دبی دبی.
آرشام هم که خیلی جو گیرز شده بود سریع لنگش را بیرون کشید و به یاد فیلم جواتا باید برفصند شروع کرد به رقصیدن بر روی جارو.
و این گونه بود که رقص جواتی در آسمان که پای هیچ مدیری بدانجا نمیرسید انجام شد و آرشام با خاطره ای خوش فرود آمد.


ویرایش شده توسط آرشام در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۲ ۱۷:۳۲:۱۴

[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۶:۵۷ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

آنتونین دالاهوفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۶ شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 106
آفلاین
ترجيح ميدم به 2 سوال جواب بدم.
سوال 1 و 3


سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟( 5 امتیاز )
اول به مخالفت با مرلين مي پردازم، دائما نچ نچ مي كنم، اگه كار به جاي باريك كشيد با چند تا فحش و حديث هاي بي ناموسي( از نوع گيليدي) مي دم تقريبا بي خيال ميشم، اما فراموش نمي كنم كه او از من خواست كه سوار جارو بشم!!!
سپس با نفرت دو تا تف مي ندازم رو بدنه چوب جارو، خود به خود جارو جون ميگيره قلبش مي تپه براي دست من، بالا مياد و من مي گيرمش...
سپس سوار ميشم...تا هاگزميد يه سر باهاش ميرم...
بعدش بر مي گردم پيش مرلين...
سپس انتقام را هدف قرار مي دم...
محكم چوب جارو رو ميزنم تو سر مرلين و انگشتاي دستش را با پاهام له مي كنم، سپس ميكسشون مي كنم، بعد مي خورم..نوش جونم... چه لذتي مي دهد سوپ ميكس شده انگشت..




سوال 3 : احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟! ( 5 امتیاز )

حس قدرت مي گيرم...كه يهو وسوسه ميشم...مسائل بي ناموسي...
دوست دارم برم رو خونه همسايه پرواز مي كنم...سپس از پنجره تو اتاق دختر خونه همسايه رو نيگاه كنم...
سپس طرف مياد لب پنجره تكيه مي ده و به من چشمك مي زن و بعدش كمي پايين ميام و ديگه...

از ساير احساساتي كه در اين موقع به من دست ميده، ميشه به دزدي اشاره كرد....
شتاب مي گيرم...( شتاب صفر تا 100 من، يك ربعه( چقدر سريع)
ميرم تو دهكده هاگزميد، يه حركت ميام پايين و كيف هاي بانوان رو كش ميرم...
واقعا لذت بخشه اين كار..
موقعي كه گريه ها و فرياد هاي اونا رو مي بيني...
" آي زندگي رفت..فلانم رفت...آخ فلان شدم..."




Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۶:۱۵ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

هوكيold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۳ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۹ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹
از مغازه‌ي لوازم جادوي سياه هوكي
گروه:
کاربران عضو
پیام: 269
آفلاین
سوال اوّل:
همون اول كار دستمون رو با گودي 7 درجه مي گيريم بالاي چوب و ميگيم: چوب جارو جون، بيا تو دستم! اين روش معمولا سخته چون ايجاد گودي 7 درجه كار هر كسي نيست(حرفه ميخواد)
نگران نباشيد، روش ديگري هم هست. چوبدستي مون رو در مياريم و ميگيم: آكسيو چوب جارو! به همين سادگي، به همين خوشمزگي.
اگه به چوبدستي دسترسي نداشته باشيم، راه حل سوم سه حالت داره:
1- زمين خاكي باشه: اون وقت يه ذره خاك پاي(!) چوب جارو رو كنار مي زنيم تا يه گودال خيلي كوچيك(بسته به سايز كفش) ايجاد شه، بعد يه خورده پامون رو از اون لا مي كنيم تو و اب يه حركت ماتريكسي چوب رو هل مي ديم بالا و با همون حركت ماتريكسي مي گيريمش.
2- زمين چمن باشه: اون وقت هم پامون رو از لاي جمنا مي كنيم تو و خاكش رو يه ذره باز مي كنيم و ادامه ش همون ادماه مورد قبله....
3- زمين سنگي باشه: خم مي شيم برش مي داريم!!!
----------------
سوال 2:
1- چوب جارو رو دو دستي بگيريم!
2(شوخي) – دست مامانمون رو ول نكنيم
2(جدي)- در صورت لزوم و تس از ارتفاع، پاهامون رو زير چوب جارو قفل كنيم.
3-تعادلمون رو حفظ كنيم و براي مقابله با فشار هوا يه ذره رو جارو خم شيم.
4- موقع پرواز زياد جو گيزر نشيم
---------------
سوال 3:
احساس پروانه‌اي! اصولا اولين پروازو چند پرواز بعد از اون، قبل از اين كه عادت كنيم، بسي لذت بخش خواهد بود، مخصوصا براي كسايي كه نكات ايمني مذكور رو رعايت كنن! اگه كسي مثلا كج بشينه يا محكم نگيره چوب رو نگيره، همون اويل قبل از اين كه اوج بگيره يا شپلخ مي شه، يا خيلي مي ترسه! البته، همون بار اول، وقتي بلند مي شيم چند ثانيه اول احساس خيلي عجيبي داريم، نه ترس و نه شادي، قابل ذكر نيست!!!
---------------
مقاله(رول):
از كلبه كوچك درويشي خودم ميام بيرون! هواي خوبيه، امروز قراره مسابقه جام جهاني كوئيديچ باشه، حذم تار كبود و دراگون...
من نه اين كه شب تا صبح كار ميك نم تا نون شبم رو در بيارم، الانم پولم رو هدر نمي دم تا برم كوئيديچ رو ببنيم!! شب وقتي رو تخت حصيري خودم دراز كشيده بودم، افكار مذيانه اي به ذهنم رسيد و آخرش تصميم گرفتم يه چوب جارو رو براي مدت كوتاهي كرايه كنم، و...
لذا براي نيل به اهداف شوم خود، راهي دياگون مي شم...

»»دياگون، مغازه لوازم وزشي««
من: سلام صاآب مغازه
صاآب مغازه: سلام جن
من: يه چوب جارو رو مي خواستم واسه 2 ساعت اجاره كنم.
صاآب مغازه: مي شه 50 گاليون
من: بابا بيخيال!! 25 گاليون مي دم بده بريم.
صاآب مغازه: باشه حالا چون توئي مي دم! بايد كارت شناسائيت رو گرو بذاري.
من: باشه

»» نيم ساعت مونده به مسابقه««
از نيم ساعت قبل شروع كرده م تمرين مي كنم كه خوب پرواز كنم، جن ها هم كه با استعداد، زود ياد مي گيرن.

»» همانا زمان مسابقه فرا مي رسد««
به ساعت آفتابي كنار كلبه م نگاه مي كنم، الان مسابقه شروع مي شه. خوبهحالا استاديوم زياد دور نيست. همين نزديكي هاست.
راه مي افتم سمت استاديوم(پرواز كنان) ، سر راهم، هدويگ جغده رو مي بينم، به راحتي مي گيرمش و با كف دست مي كوبم تو كله ش، مي اندازمش زمين!
مي رسم به استاديوم و آروم بدون اين كه ديده شم، يه سمتي رو كه ملت نمي رن تو زمين ورزش انتخاب مي كنم و از بالا از گوشه ديوار نگاه مي كنم.. ديد خوبي داره، بد نيست، فكر نكنم به سادگي هم ديده شم، مخصوصا اگه مسابقه شروع بشه.
مسابقه شروع مي شه و من به شدت جو گيزر شده‌م، دارم حلقه ها رو نگاه مي كنم كه يهو يه چيزي جلوي چشم رو ميگيره: ا... اين بازدارنده نيست؟ چرا داره مياد طرف من؟ مــاا!
و چوب رو 180 درجه مي چرخونم و پامو مي ذارم رو گاز...

»»در بيمارستان سنت مانگو««
-: آخ.. گردنم... آي پام... سرم هم درد مي كنه...................................
------------------------


به سراغ من اگر می آیید، نرم و اهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من...


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۶:۰۴ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

آيت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۳۰ دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
از هر كجا هرميون باشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 102
آفلاین
تكاليف جلسه 1 درس پرواز و كوييديچسوال 1 – مرلين از شما خواست تا چوب جاروتون رو دستتون بگيرين. شما بايد چه نكاتي رو رعايت كنين؟(5 امتياز)
جواب : اول از همه اون بچه هاي نازك نارنجي رو هل نديم و خدمون اول كار نريم تا چوب جاروي بهتر گيرمون بياد. چون همه چوبا مثل هم هستن. در ضمن تعارف به بچه ها هم يادتون نره. هر كي هم دعوا داره بياد تا حالشو بگيرم.
بعدشم اين كه با ملايمت با چوب ها صحبت كنيم. مثلا بگيم الهي قربونتون برم. الهي من واست بميرم. اگه بياي پيشم امروز يه بستني برات مي گيرم. عزيزم. بيا بغل عمو!!
اگر هم نيومد پيشت همون بهتر پرواز نكنيم. آدم بهتره نمره 0 بگيره تا اين كه منت يك چوب لوس رو نكشه.
نكته سوم اين كه قبل از هر چيز اجازه گرفتن از استاد واسه هر كاري لازمه. اگه بخوايم راه بريم بايد اجازه بگيريم. حرف بزنيم بايد اجازه بگيريم. يه وقت خدايي نكرده دستشوييمون گرفت بايد اجازه بگيريم. حتي واسه تنفس هم بايد اجازه بگيريم.
سوال 2 – هنگام سوار شدن بر روي چوب جارو و آغاز پرواز چه نكاتي رو بايد رعايت كرد؟ ( 5 امتياز)
جواب: حالا فرض كنيم كه چوب جارو پيشمون اومد. همون طور كه در بالا هم ذكر كردم قبل از هر چيز اجازه گرفتن از استاد واجبه. آقا اصلا هر كي از استادش اجازه نگرفت پرواز كردن توسط اون حرامه.
خونسردي نكته مهمي هستش كه تو همه كار ها بايد رعايت كرد.
بعدش اين كه بايد چوب جارو رو طوري بگيريم كه اون طرفيكه باهاش زمين رو تميز مي كنن پشت به ما باشه.
نكته بعد اين كه روي جارو درست بشينيم. يعني طوري بشينيم كه نه خيلي تهش باشيم و نه خيلي سرش. اين طور خدايي نكرده وقتي پرواز كرديم مي افتيم زمين و متلاشي مي شيم. و ديگه سر قبرمون مي نويسن " جادوگر مفقود الاثر."
نكته بعد اين كه قبل از اين كه سر كلاس حاضر بشيم خودمون رو يه جادويي كنيم كه ديگه سر كلاس مثل بينز جيگر خودم با مشكلات دستشويي كه شامل دو مشكل مثانه اي و معده اي هستش دچار نشيم.
نكته آخر هم اين كه براي شروع پرواز كردن پامون رو آروم بزنيم به زمين. نه طوري بزنيم به زمين كه پامون بشكنه. ( چه جلب)
سوال 3 – احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمين و پرواز شرح بدين؟! ( 5 امتياز)
جواب:قبل از اين كه پرواز كنم با خودم مي گم خدايا چه غلطي كردم همچين كلاسي ثبت نام كردم. پاهام به طور وحشتناكي مي لرزه. چشمامو مي بندم و آروم پاهامو مي زنم زمين. واي من دارم پرواز مي كنم. هنوز چشمامو باز نكردم ولي اون بادي كه داره با شدت به صورتم مي خوره مي گه كه در اوج آسمون ها هستم. حالا آروم چشمامو باز مي كنم. هنوز كمي ترس دارم. صداي وز وز باد داره گوشمو آزار مي ده. حالا دارم كامل همه جا رو مي بينم. خدايا!! من دارم پرواز مي كنم. اونم براي اولين بار! با خودم مي گم اگه همين الان بيفتم چي مي شه؟ دو باره ترس و وحشت سينمو پر مي كنه. به همين خاطر براي رهايي از اون جارومو رو به پايين فشار مي دم.واي. درختان كوچك هر لحظه داري بزرگتر مي شه. ديگه خيلي به زمين نزديك شدم. و تمام!!!!!!! ( آخر هيجان بازي ) با يك زاويه مناسب رو زمين فرود مي يام. ديگه صداي وزوز باد آزارم نمي ده. از چوبم پياده مي شم. ولي هنوز پام مي لرزه ... ( چه رمانتيك بيد!)
نمايش نامه : نمايش نامه اي از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روي زمين بنويسين.(15 امتياز)
جواب : مرلين فرياد مي زنه: هووووووووووووووووووووي عطيقه ها. يه تكوني به اون تنه لشتون بدين. هوي جغد بي خاصيت! چه غلطي مي كني؟
هدويگ با تعجب مي گه : استاد منظورتون منم؟
مرلين فرياد مي زنه: خفه شووووووووووو! تو توي كدوم گروه نكبتي هستي؟( اين جا پيشنهاد مي كنم كساني كه خشونت رو دوست ندارن اين پيام رو نخونن.)
هدويگ كه مي شد گفت لرزه اي بر اندامش افتاده بود گفت :‌ استاد من گريفيندور هستم.
مرلين كه صورتش رو به سرخي مي گراييد گفت : اي جغد نفهم! 20 امتياز از گريفيندور كم مي كنم. اگه يك بار ديگه با بغل دستيت حرف بزني كسر امتيازات دو برابر مي شه!!
در اين بين مي شد صداي خنده مونتاگ رو شنيد.
مرلين ادامه داد: بر گردين سر جاهاتون. جاروهاتون رو بردارين.
تمام بچه ها خم شدن تا جاروشون رو بردارن.
مرلين گفت:‌ با صداي سوت من پاتون رو آروم مي زنين زمين . واي به حالتون اگه كسي زود تر از صداي صوت من پرواز كرد. به همتون تنبيه گروهي ميدم.
تقريبا تمام بچه ها مي شد چهره ي ترس از صورتشون تشخيص داد.
مرلين گفت: آماده ايد؟ 1...... 2...........3......... ررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر( اين منظور همون صداي سوته!!!
نا گهان همه ي افراد بلند شدند. صداي جيغ چندين نفر رو مي شد در حين اوج گرفتن شنيد. ولييييييييي!
اي واييييي! فقط يك نفر پرواز نكرده بود و اون كسي نبود جز آمبريج!!! ( در اين جا نشون مي ده كه من خيلي خود خواه نيستم)
هيچ كس حواسش به او نبود. چون همه پرواز كرده بودن.ولي حيف كه مرلين در 3 متري او قرار داشت.
مرلين داشت مونتاگ رو تشويق مي كرد. ( من نمي دونم چه پارتي بازي بين مرلين و مونتاگ وجود داره. آخه مونتاگ نامرد در حال برخورد با لبه برج هاگوارتز بود و مرلين داشت اونو تشويق مي كرد.)
بگذريم...
مرلين با صداي گريه آمبريج دست از تشويقش برداشت. نگاهي به آمبريج انداخت. در ابتدا هيچي نگفت. در ابتدا صورتش سبز شد. بعدش سياه . بعدش قرمز. حيلي آروم به طرف آمبريج اومد چند لحظه اونو نگاه كرد و گفت : خاك بر اون سرت كنن. دعا كن دوستات نفهمن. آخه الاغ!! كسي جارو رو بر عكس مي گيره. و در اين حين صداش رو به فرياد مي رفت : ديوانه احمق. 20 امتياز از اسلايترين ......
ولي نتوانست حرفش را ادامه دهد. چون جيغ يكي از بچه ها باعث شده بود حرفش را قطع كند. بله. درست است. لونا لاوگود بيچاره با درخت كتك زن تصادف كرده بود. در اين بين مرلين به طرف او دويد.
آمبريج از اين فرصت براي اين كه بچه ها مسخره اش نكنند استفاده كرد. سريع چوبش را وارونه كرد . پايش را به زمين كوبيد و در يك لحظه احساس كرد خيلي سبك وزن شده است. بد پرواز نمي كرد. مخصوصا زماني كه جلوي مونتاگ عزيز كرده لوس يك ويراژ داد كه باعث شد او فريادي از ترس بزند.
در همان حال پايين را نگاه مي كرد. مرلين سعي داشت لونا را به طرف خود بكشد. اما درخت شاخه هايش را به مرلين مي زد. به هر حال مرلين لونا را به طرف خود كشيد. سر و صورت لونا خون آلود شده بود. آمبريج براي اين كه بار ديگر تنبيه نشود خود را به زمين رسانيد و از جارو پياده شد. مرلين در حالي كه لونا را بر پشت خود سوار كرده بود فرياد زد : اي ديوانه ها. سريع تر از زمين بيرون برويد. برايامروز كافيست...


طراح سوال مسابقه ي شماره 8 هري پاتر در سايت
نفر اول مسابقه ي شماره ي 8 هري پاتر و اخذ آرم خد


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۵:۰۹ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
یاهو




بعد از چند دقیقه که بچه ها از حال جناب مرلین مطلع شدند دوباره به سمت جاروهای خویش رفته و منتظر سوت وی شدند.
مرلین:سوووو وووووت
صدای تک تک خواهر ها و برادرها که فریاد بالا ( up )را سر میدادند دوره محوطه را در بر گرفته بود.
مرلین نگاهی عاقل اندر سفیه به دانش آموزان کرد و گفت:
از همتون میخوام که کارتونو به نحو احسنت انجام بدین این جلسه یه جور آشنایی با مهارتهاتونه !
در همین حال صدای فریادی برخاست .
هدویگ که ترجیح داده بود با بالهایش جارو را بگیرد بعد از کلی ریچارد و طعنه بار خود کردن رو به بقل دستیش کرد و گفت:
نگاه کن اومد راه بره تک چرخ زد
ملت دور و ور:
ولی دیری نپایید که جاروی هدویگ از بین بالهایش پرتاب شد و هدویگ با مخ روی زمین فرود آمد.
اون یارو که توسط هدی به تمسخر گرفته شده بود گفت:
آدم تو آفتابه پپسی بخوره ضایع نشه
هدویگ:
هووووووی بچه اسم اگه یک باره دیگه آفتابه رو مسخره کنی امتیاز از گروهت کم میشه به کارت برس.

*^*^*^*^*^*@*^*^*^*^*^

- سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟

اول باید در دل انگیزه ی این کار رو داشته باشیم و با خودمون بگیم که من برای بازی در کوییدیچ و ورزشکار شدن و یا هر چیزه دیگه ای که با جارو دسترسی داره به آموزش پرواز نیاز دارم.
دوم سعی میکنیم با تمام وجود به حرف مرلین کبیر گوش داده و از نصیحتهای وی و حرفهایش الگو گرفته و در حین کار اجرا کنیم.
سوم داشتن اعتماد به نفس و مطمئن بودن به خود و اطمینان داشتن از این که میتونی سوار بشی و جلوی ملت ضایع نشی.
چهارم قبل از آمدن به کلاس باید کمی با جارو و طریقه ی سوار شدن اون اطلاعات داشته باشی .
پنجم بعد از اینکه موارد بالا رو انجام دادی باید رو به روی جارو قرار گرفته و بگی : بالا ، اگر این کار با موفقیت انجام شد که میتونی به خودت افتخار کنی در غیر این صورت باید تمرین بیشتری در این رابطه انجام بدی.

- سوال 2 : هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟!

داشتن دستانی تمیز و پاکیزه همراه با لباس مخصوص پرواز .
داشتن چو جارو که یکی از ابزار مهم در این درس میباشد.
تمرکز داشتن و کنترل حواس بر روی کاری که میکنیم ( بالا آمدن و سپس مهار جارو )
داشتن تعادل زمانی که روی جارو نشستیم ، یعنی در موقع پرواز فقط هنگام اوج گیری و یا افزایش سرعت باید به جلو خم شویم در غیر این صورت نرمال میشینی سرجات و جارو رو محکم میگری تا نیفتی پایین.

- سوال 3 : احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟

خب اون موقع خیلی لحظه ی شیرینی ، زمانی که از زمین فاصله میگیری و قدرت پرواز رو حس میکنی گویا نیرویی فزونی را در خود یافته و احساس میکنی.
وزش باد از لا به لای موها و برخورد با صورت ، به خصوص اینکه میتونی با پرندگان هم تراز بشی (چه توهمی )!!!
به هر حال احساس خوبیه . به علاوه زمانی که در جمع دوستان و همراه با اونا بخوای پرواز کنی ....Wow....

- نمایشنامه : نمایشنامه ای از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روی زمین بنویسین .

مقدمه ;
اجداد مرلین همیشه می گفتند:
از آن زمان که انسان بر روی زمین پای گذاشت با نگاه کردن به پرندگان همیشه در آرزوی پرواز بود تا آنجا که قدرت و فناوری پیشترفت کرد و انواع جاروها و ایرباس ها و ... جای برادران رایت را گرفت.
اولین روز رو خوب یادمه یک روزه برفی که برف همچون لباس میت همه جا را سفید پوش کرده بود!
تک تک بچه ها از شدت ترس و سرما می لرزیدند آخر تا کنون جارو سوار نشده بودند آن هم در هوای برفی.
مرلین در حالی که به عصایش تکیه کرده بود وارد محوطه شد ، بچه ها ایستاده بودند و جارو هایشان را کنار خود قرار داده بودند.
استاد یکایک بچه ها را از سر گذراند تا اینکه به جسیکا رسید ، لبخندی زد و گفت: چه احساسی داری دلبندم؟
جسی که کاملا سرخ شده بود تته پته کنان گفت: می...میترسم آخه اولین بارمه که میخوام پرواز کنم.
مرلین سری تکان داد و به ابتدای صف رفت .... زمان مثل برق و باد میگذشت اکنون دیگر بیشتر بچه ها تست خود را داده بودند .
مرلین: دوشیزه جسیکا پاتر نوبت شماست که جاروتونو امتحان کنین!
جسی نفسی عمیقی کشید و دوان دوان به سمت پروفسور رفت .
مرلین: شروع کن
جسی جاروی خود را روی زمین گذاشته و بعد از تمرکزی کوتاه گفت: بالا.... بالا........واااااای این باور نکردی بود جارو در دستان جسی قرار داشت .... من بعد از سوار شدن روی جارو خواست پرواز کنه ، هنوز چند متری اوج نگرفته بود که دنباله ی ردایش به شاخ و برگ درختان گیر کرد و از جارویش پرت شد.
و زمانی چشمانش را باز کرد که در درمانگاه خوابیده بود و دوستانش دورش حلقه زده بودند.






Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۴:۰۳ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

فایرنزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۵ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۵ یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۱
از جنگل ممنوعه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 253
آفلاین
جواب سوال 1:

اولش دستم رو كاملا باز ميكنم و كف دستم رو درست بالاي چوبجارو و موازي با زمين رو هوا معلق ميگيريم...بعد به چوبجارو خيره ميشم و روش تمركز ميكنم...به طوريكه تو ذهنم بهش دستور ميدم بياد بالا و توي دستاي من قرار بگيره.اونقدر اين دستور رو تكرار ميكنم و روش تمركز ميكنم تا بالاخره بياد بالا...! اگه ديدم نشد، در يه حركت بسيار سريع به طوريكه آقا معلم نبينه، خم ميشم و زود برش ميدارم!
_____________________
جواب سوال 2:

وقتي تو هوا اوج ميگيرم، احساس ميكنم كه از تمامي دغدغه‌هاي روزانه دارم دور ميشم و احساس شادي و سبكي مي كنم و حس ميكنم هر درد و ناراحتي و غم و غصه و سختي و مشكل و فكر و افكار و نگراني و غيره رو همون جا رو زمين جا ميذارم و ولشون ميكنم. وقتي باد با دستاي ظريفش صورت من رو نوازش مي‌كنه، احاس خيلي خوبي بهم دست مي‌ده و وقتي احساس مي‌كنم دارم پرواز مي‌كنم، حس خيلي خوبي من رو در بر ميگيره(هان؟! )...
_____________________
جواب سوال 3:

وقتي كه پرواز رو شروع مي‌كنيم، بايد همون ابتدا يعني وقتي كه از زمين جدا ميشيم، بتونيم تعادلمون رو روي چوب حفظ كنيم...ابتداي كار هم وقتي مي‌خوايم از زمين كنده بشيم، بايد قدرت ضربه‌اي كه به زمين مي‌زنيم به قدري باشه كه خوب بتونيم اوج بگيريم...در ضمن، ابتداي كار بايد چوب با زمين زاويه‌ي 45 درجه درست كن و هرچه قدر بيشتر اوج مي‌گيريم، اين زاويه كمتر ميشه...به طوريكه تو ارتفاع 3 متر و 47 سانتيمتر، زاويه بايد 782/23 درجه باشه...!
وقتي كه داريم پرواز مي‌كنيم،‌ بايد وقتي مي‌خوايم بپيچيم، كمي به طرفي كه ميخوايم بپيچيم خم شيم و بعد چوب رو آروم‌آروم با سرعت 1 سانتيمتر در ثانيه بچرخونيم...
باي دبه اين نكته هم توجه داشت كه وقتي از زمين كنده شديم، كنترل چوب دست ماست و وقتي مي‌خوايم سرعتمون زياد شه، بايد كمي به طرف جلو خم شيم و طوري تمركز كنيم كه سرعت چوب زياد شه...خودمون هم بايد زاويه‌اي با افق بسازيم كه هوا از يه طرفمون با سرعت بيشتري جريان پيدا كنه...در واقع، براي سرعت بيشتر هم بايد به طرف جلو و هم به طرف راست يا چپ خم شيم...
سرعت ما نبايد از 11 متر بر پانيه بيشتر بشه چون در اين صورت شدت برخورد باد با صورتمون به قدريم ي‌شه كه چشامون مي‌تركه...ولي در صورتي كه با باد هم‌جهت باشيم، سرعتمون رو تا هر چه قدر كه مي‌خوايم مي‌تونيم زياد كنيم ولي بايد توجه داشته باشيم كه در سرعت زياد، و به دليل همكاري باد، اگه احيانا يه ديواري يا يه بابايي جلومون سبز شد، ديگ نمي تونيم ترمز كنيم و در صورت نزديك بودن آن بابا يا ديوار، خيلي زود با شدت برخورد مي‌كنيم و مي‌تركيم...!
هنگام پرواز، ارتفاع نبايد از 18 متر و 15 سانتي‌متر و 4 ميلي‌متر بيشتر باشه چون در اون صورت هم دما خيلي كم مي‌شه و ممكنه در جا يخ بزنيم، هم فشار خيلي كم ميشه و ممكنه دچار كمبود اكسيژن و تركيدگي بشيم، و هم در صورت آذرخشيدن آسمون، ما دچار آذرخشگرفتگي مي‌شيم، و تبديل به چند كيلو زغال نيمه‌خالص مي‌شيم...!
________________________
رول:
آماده بودم تا وقتي مرلين دستور داد،به هوا پرواز كنم..! چوب‌جاروي من مخصوص بود....!اخه مي‌دونين كه...! من يه سانتورم ولي يه سانتور هنرمند...! من مي تونم با چوب جارو پرواز كنم ولي ازآنجايي كه وقتي با يه چوب جاروي معولي پرواز كردم،‌در اثر يه سقوطط چندين متري سم و دستام شيكستن، حالا چوب‌جاروي من مخصوص خودمه...!
سوووووووووووت...!!!
ترق...!
سمم رو كوبيدم زمين و ويژژژژژژژ...!!‌رفتم بالا...تمرين بود...بايد مي‌رفيتم از اون‌ور يه سيب بر‌داشتيم مي‌زديم تو شكم هاگريد كه حالا اون پايين ايستاده بود و با شكم اماده، منتظر ما بود...!
من با سرعت خيلي زيادي داشتم مي‌رفتم...قرار بود هر كي هدف گيريش دقيق‌تر باشه و زودتر بزنه، 10 امتياز واسه گروهش كسب كنه...
سرعتم اولش خيلي زياد بود...به طوري كه كم‌كم ديگه تو اطرافم جز يه هاله‌هاي رنگي،‌چيز ديگه‌اي نمي‌ديدم،‌حواسم نبود كه رسيدم به ارتفاع خيلي زيادي...!درست پايينم بود...ولي چند متر پايين تر...! بدون اينكه دور بزنم،چوبم رو به طرف پايين گرفتم و با كله رفتم طرف سيبه كه رو هوا منتظرم بود...!
يكي از بچه ها زودتر از من به سيبش رسيد...سيب رو برداشت و محكم پرت كرد طرف هاگريد...اين اولين سيب ارسالي بود...سيب محكم خورد تو شكم هاگريد، و طبق قانون عمل و عكس العمل، هاگريد خورد زمين و سيبه برگشت طرف ما...! هاگريد به اون بزرگي خورد زمين...پس ببينين سيب با چه قدرتي بهش خورده بود...سيب وييييژژژي اومد طرف من...! منم يه چند سانتي متر مونده بود برسم...دستم رو دراز كرده بودم برش دارم كه يهو سيبي كه برگشته بود اومد خورد به سيب من و هردوشون پرت شدن توي جنگل ممنوعه...!!
دستم هواي خالي رو گرفت و چون تعادلم رو از دست دادم، به صورت وارونه به سمت زمين سقوط كردم...!در همين حين، چوب رو منحرف كردم و در حالي كه پنچر شده بود و داشت سقوط مي‌كرد، هدايتش كردم طرف هاگريد بدبخت...
درست بالاي سر هاگريد بودم كه دم چوبم آتيش گرفت...! اون رو ول كردم و خودم رو شكم هاگريد بدبخت...!!
و خودتون مي دونين كه بقيه‌ش چي شد...!!!


تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۳:۳۹ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۰ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۲۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از کنار مک!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1771
آفلاین
سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟

اهم اهم!
اول از همه با پا(!) ا جارو رو ناز و نوازش میکنیم تا بیاد بالا، از اونجا که جاروی مربوطه خیلی بوقیه و بالا نمیاد یک عدد رفتگر ماگلی از تو جوب احضار نموده وادارش میکنیم چوب جارو رو برداره بده بهمون! چون مدت زمان لود شدن جارو خیلی طول میکشه رفتگر به حالت درمیاد و ما برش میگردونیم به جوب! بعد به مدت 57 دقیقه و 32 ثانیه منتظر لود شدن جارو میشیم و در دقیقه پنجاه و هشتم یه سطل آب یخ میریزیم رو کله جارو و جارو بلافاصله به 100% میرسه و میپره بالا!


- سوال 2 : هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟!


هوم! اول اینکه باید تک تک شاخه های جارو رو تا تهش نوازش کنیم! یکی بمونه دل جارو میشکنه و سواری نمیده! دوم اینکه به محض سوار شدن داد بزنیم هی تا راه بیوفته! اکثر جاروها گوششون سنگینه پس میتونیم صورتمونو فرو کنیم تو شاخه هاش و داد بزنیم! البته توجه کنید اگه دماغتونو فرو کنید جارو میزندتون!



- سوال 3 : احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟

اوهوم! احساس ویزیر شدن میکنم چون از اون بالا همه رو ریز میبینم و بسی فاز میده ولی مهمتر از همه اینه که از چهره این شکلی آ«یتا دامبلدور برای استفاده بی اجازه از جاروش در امان میمونیم..البته برگشتن هم احساس خاصی داره چون مستقیم میریم تو پنجره اتاق دامبلدور و در جنگل انبوه ریش و پشم گم میشیم!

- نمایشنامه : نمایشنامه ای از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روی زمین بنویسین .

-هی! هی!
چو داره محکم با پاش میکوبه به جارو
-برو حیوون!
یدفعه جارو از جا میپره شروع میکنه به کتک زدن چو! احساس بوقیت از ضربه خوردن توسط جارو در چو پدیدار میشه و با قدرت هرچه تمامتر چوبدستیشو بیرون میاره و داد میزنه:
- شاخ شاخیوس!
چو هنگام فریاد زدن آخرین حرف متوجه چیزی سفید میشه که خودشو به کنار جارو میرسونه و چند لحظه بعد هدویگ با دو شاخ با حالتی خشمناک و خفن به چو نگاه میکنه!

بعد از آروم شدن جارو چو سوار میشه و و میره بالا ولی از بخت بد فرمان موتور مرلین که خود مرلینم سوارش بوده گیر میکنه به ته جاروش و چو با یک عدد مسافر خوشحال(!) که از شست پا به جارو آویزون شده به سیر و سیاحت میپردازه!


[b][font=Arial]«I am not worriedHarry,» 
said Dumbledore
his voice a little stronger despite
the freezing water
«I am with you.»[/font]  [/b]


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۲:۵۸ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

الیور وودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۶ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۴۳ دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۶
از پادلمیر یونایتد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 146
آفلاین
جلسه ی اول : طریقه ی سوار شدن بر روی چوب جارو



سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟( 5 امتیاز )

اول به چوب جارو مون مظلومانه نگاه میکنیم تا دل جارو مونو آب کنیم . اگه جارومون از نوع نیمبوس باشه دلش میسوزه و با به زبان آوردن (( لطفا بیا بالا )) میاد بالا ، در صورتی که جارومون از نوع آذرخش باشه باید سرش شیره بمالیم ( مثلا بگیم : برات از اون روغن خوبا میخرم تا بمالی به خودتا ، یا بگیم : وقتی پروازم تموم شد تمیزت می کنم .) بعد مثل یا جاروی خوب میپره تو دستمون .
حالا ... حالا ... اگر جارومون از این انواعی که ذکر کردم نبود باید خم بشیم و اونو از رو زمین بلند کنیم و روش سوار شیم .


- سوال 2 : هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟! ( 5 امتیاز )

1. مواظب باشیم از انتهای جارو سر نخوریم . 2- اگر جارو حرکاتی از قبیل جفتک و... انجام داد او را به آرامش دعوت کنیم . 3- هنگام سوار شدن بر روی جارو ، جارو را با الاغ اشتباهی نگیریم .

سوال 3 : احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟! ( 5 امتیاز )

احساس ... احساس .... احساس خوبی دارم گاهی وقتها هم اگر اتمسفر زیاد باشه بین جغد ها و ... لایی می کشم گاهی هم پشتک میزنم و در آخر با سقوتی زیبا با مخ به زمین بر خورد میکنم .
سپس بدون حدر دادن وقت به سوی کلینیک مادام پامفری میشتابم .


- نمایشنامه : نمایشنامه ای از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روی زمین بنویسین . ( 15 امتیاز )

--------------------------------------------------------------------------
با هیجان بسیار مظلومانه به چوب جارو خیره شدم و به آرامی منتظر برخاستن جارو از روی زمین شدم اما جارو تکانی نخورد . به جارو گفتم جان مامانت بیا .... نیومد ...گفتم جان بابات بیا ... نیومد ... گفتم جان زنت بیا ..... با هر سرعتی که داشت به درون دست من پرید . با تعجب به جارو نگاه کردم و گفتم : زن ...

اماده ی پرواز شدم .....
پرفسور گفت : چرا نمیپری بلد نیستی ؟"
رو به پرفسور کردم و گفتم ... میخواستم کلاس بزارم دیر تر بپرم ...

+ + + + + + +

نفسم را در سینه حبس کردم کردم چشمانم را بستم و زیر لب گفتم پرواز کن جاروی پرنده ی من ....
اما من بر روی زمین باقی ماندم ولی جارو به آسمان رفت و پرواز کنان در دو متر آن طرف تر فرود آمد .
به هیچ کس نگاه نکردم جلو رفتم و دوباره جارو را برداشتم . این بار دسته جارو را محکم تر گرفتم ........چشمانم را بستم ..... ویژژژژ

برای اولین بار پرواز کردم جای شما خالی این قدر حال داد که نگو .
بعد پایین را نگاه کردم دیدم همه ی ملت ...

ملت : ای ... ول .... ما پشتک میخوایم ....پشتک ....

منم که همیشه منو جو میگرفت یه پشتک زدم ...."
دیگر چیزی نفهمیدم تا زمانی که بر روی تخت کلینیک خانوم پامفری به هوش آمدم "

--------------- * ^ !! +"



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۲:۲۸ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

اندرومیداold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۱ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از معلوم نیست!دوره گردم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 660
آفلاین
- سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟

ابتدا با کمی نرمش و ارامش به جاروی به جاروی مورد نظر حالی می کنیم که بیاد بالا تا ما بتونیم سوارش بشیم ترجیحا با جمله ی : یالا!...بیا اینجا یالا!...
دو حالت پیش میاد :
1-یا گوش می ده که موردی نداره و اونو میگیریم دستمون
2-یا گوش نمی ده که ...اون وقته که باید خشونت به خرج بدیم و هی بگیم مسخره بازی در نیار!...بیا بالا ببینم!..بیا!..اگر تمام این ها موثر واقع نشد دولا شده و جاروی مورد نظر را از روی زمین بر می داریم!

- سوال 2 : هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟!

1-باید توجه داشته باشیم که سر جارو بیش از حد رو به بالا نباشه 2-جارو سالم باشه3-بیش از تمیز بودن و روغن کاری شده بودنش باعث سر خوردن تازه کارها می شه4-رام بلند شدن

- سوال 3 : احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟

برای دفعات اول احساس لذت و سر خوشی توام با ترس هست اما در دفعات بعد آن چنان محو پرواز و اوج می شویم که دیگر به ارتفاع و خطر سقوط فکر هم نمی کنیم.

- نمایشنامه : نمایشنامه ای از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روی زمین بنویسین .

جارو در دست با ذوق و شوق سوار می شه.
-چرا ایستادی داری منو نگاه می کنی؟
-
-
-چشم........اخه..اخه..
-اخه نداره اندرو !سوار که شدی!..یالا!بلند شو پرواز کن ببینم!
اندرو آب دهنش رو قورت می ده و اهسته روی نوک چنجه های پاش فشار میاره و حدود یک متر از زمین فاصله می گیره!.
-افرین!..حالا برو بالاتر!..جارو رو هم زیاد سربالا نگیر!...اِ اِ چی کار داری میکنی؟
اندرو اهسته فرود میاد!فرصت هیچ چیزی رو به مرلین نمی ده و از روی جاروش پیاده می شه و در حالی که جارو رو توی دستش گرفته می پره بالا پایین و داد می زنه : هیییییییییی!!..من پرواز کردم!..من پرواز کردم!


" در جهان چیزی به نام آغاز و پایان وجود ندارد. زندگی امروز خود را به گونه ای بگذرانید که گویی همه چیز در همین یک روز است ... "


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۲:۱۰ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

بلاتریکس  لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ یکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 195
آفلاین
سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟( 5 امتیاز )

1- ممکنه مرلین قصد آزمایش کردن ما رو داشته باشه.باید قبل از اینکه چوب جادو را به دست بگیریم مطمئن بشیم که هیچ نوع طلسم یا تله ای وجود نداره.چون طلسمهایی مثل طلسم پرتاب کننده یا کتک زننده میتونن آسیبهای شدیدی به ما وارد کنند.بعد از اینکه جارو را کاملا بررسی کردیم و از امن بودنش مطمئن شدیم کاملا حواسمونو متمرکز میکنیم.و با لحنی جدی میگیم:بالا.جارو که از لحن ما کاملا ترسیده و فهمیده باهاش شوخی نداریم احتمالا بالا میاد.اگه نیومد همینکارو جند بار تکرار میکنیم ودر اثر تمرین زیاد موفق میشیم.

سوال 2 : هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟! ( 5 امتیاز )

بعد از اینکه جارو را به دست گرفتیم این بار از نظر طلسمهای ضد پرواز بررسیش میکنیم.چون طلسمهایی وجود دارند که اجازه پرواز به جارو را نمیدهندیا بلافاصله بعد از پرواز با انجام حرکات خطرناکی جادوگر را به زمین یا هوا پرتاب میکنند.یا طلسم گم و گور کننده که بعد از سوار شدن جادوگر را به دورترین مکان ممکن میبرند و خودشون برمیگردن.پس قبل از سوار شدن ازامن بودن جارو مطمئن میشیم.ضمنا اندازه جارو باید برای ما مناسب باشه.باید دقت کنیم که جارو زیاد قدیمی نباشه چون جاروهایی که چند صد سال از ساخته شدنشون میگذره قدرت پرواز خودشونو کم کم از دست میدن و ممکنه خطرناک باشن.دقت به جنس جارو هم اهمیت داره.در آفریقای جوبی از جاروهای کاغذی هم استفاده میشه که بعلت سبکی بیش از حد میتونن خطرناک باشن و با وزش باد از کنترل خارج بشن.بعد از رعایت این نکات با اطمینان و بدون هیچ عجله ای روی جارو سوار میشیم.

سوال 3 : احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟! ( 5 امتیاز )

من وقتی برای اولین بار سوار جارو شدم و کم کم از زمین فاصله گرفتم احساس فوق العاده ای داشتم.دیدن جادوگران و ساحره هایی که زیر پای من کوچک و کوچکتر میشدن لذت غیر قابل وصفی داشت.احساس میکردم هیچ قدرتی بالاتر از من وجود نداره و من در اون لحظه قدرتمند ترین ساحره هستم.احساس سبکی-آزادی مطلق-اقتدار....البته چند لحظه بعد به خاطر اینکه حواسم پرت شده بود با سر به زمین برگشتم.

نمایشنامه:

اولین جلسه کوییدیچ
اولین پرواز...دلهره و ترس.
با ناامیدی به اطرافم نگاه کردم...
نباید کسی میفهمید که من تا اون لحظه حتی یکبار هم پرواز نکردم.نباید کسی میفهمید من برای اولین بار سوار جارو میشم و نباید کسی میفهمید که من ترس از ارتفاع دارم!!
پروفسور مرلین آرام آرام به من نزدیک میشه.
-بلاتریکس..حواست کجاست؟جار رو کنارت روی زمین بذار و کارهایی رو که گفتم انجام بده.
من هم مثل همه بچه ها جاروی خودمو سمت راست خودم روی زمین گذاشتم وآرزو کردم هیچوقت از روی زمین بلند نشه.
صدای پروفسور مرلین منو به خودم آورد.
-خوب بچه ها.وقتی شماره سه رو شنیدین حواستونو جمع کنین و بگین:بالا.اگه حواستون کاملا جمع باشه جارو بالا میاد و کنار دست شما متوقف میشه.
تا جاییکه میتونستم حواسمو پرت کردم.فکرم نباید متمرکز میشد.اون جاروی لعنتی باید همونجا روی زمین میموند
یک....
به پدرم فکر کردم که برای ماموریتی به آنگولا سفر کرده بود.
دو...
به مادرم که الان در جزایر هاوایی مشغول گذراندن تعطیلات بود
سه...
بالا...
آروم چشمهامو باز کردم.جاروی لعنتی درست کنار دستم روی هوا معلق شده بود.
پروفسور مرلین با ذوق بطرف من دوید.
-خوبه بلاتریکس.جاروی تو خوب بالا اومد.سوارش شو...فکر میکنم تو استعداد خوبی داشته باشی...
در حالیکه به سختی لبخند میزدم و به هر چی استعداد بود لعنت میفرستادم سوار جارو شدم.خدای من.اصلا احساس امنیت نمیکردم.از کجا باید بگیرم.من حتما از روی این پرت میشم.
طبق دستور مرلین پامو به زمین زدم و آروم به هوا بلند شدم.
اونقدرها که فکر میکردم سخت نبود.
همکلاسیهام کم کم ریز و ریزتر میشدن.باد به موهام میخورد و من احساس آزادی میکردم.احساس قدرت.حالا من بالا بودم و همه چیز زیر پای من.من از همه قویتر بودم.من بالاترین بودم.
نفهمیدم چه اتفاقی افتاد.ولی بعد از جمله آخر که با فریاد گفتم.روی تخت بیمارستان چشم باز کردم.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.