هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۲:۰۰ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

ادريان پیوسی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۰۷ یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۰:۱۵ چهارشنبه ۷ تیر ۱۳۸۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 47
آفلاین
ج.1
چوب جادو را روي زمين ميگذاريم و ميگوييم پسر بد دوباره لطفا يادت رفت تا مرلين كلمه لطفا را ذكر كرد بلند كلمه up را فرياد ميزنيم ان وقت چوب جادو درست در دستان ما قرار ميگيرد

ج.2
كمربند ايمني را ميبنديم از جچراغ قرمز عبور نميكنيم در تقاطع ها حق تقدم را رعايت ميكنيم در صورتن امكان با جاروي خود مرلين را زير ميگريم و بعد هم به صورت نمايشي فرود ماييم
(اين قسمت مخصوص پسرها)در جايي كه دخترها اجتماع كرده اند ميرويم و حركات نمايشي انجام ميدهيم تا دل انها را بتوانيم به دست بياوريم

ج.3
با تمام شجاعت پا را به زمين ميكوبم بلند كه شد دادو هوار و جيغ راه مياندازم و ميگويم ... مرلين كمك ...مرليم كمك كنترل جارو را از دست خواهم داد اين قدر ول ميخورم كه از ته جارو سر ميخورم و به طرف زمين روانه ميشوم و بعد هم شپلخ ميشوم

نمايشنامه(ج.4)
با همه حواسم به اسمان نگاه ميكردم مخيواستم جلوي دخترها خودي نشان بدهم و دل انها را به دست اورم استرجس كه رفت بعد نوبت من شد من با تمام قدرت پا به زمين كوبيدم و به هوا رفتم در حالي كه داشتم اوج ميگرفتم بر عكس ظاهرم داشتم از ترس ميمردمدر ارتفاع 10000 پايي به يه سيگار پرنده يعني يه كامت دو شصت در حال پرواز بودم از ان زير همه را ريز ميديدم البته وقتي هم رو زمينم همه را ريز ميبينم ..تازه دشاتم كيف ميكردم كه ديدم مرلين داره ميگه مواظب باش مواظب باش به نهايت لذت به اون نگاه كردم بعد همه به جلو نگاه كردم...واي خداي من دخت بيد سيلي زن بود....نهههههههههههههههههههههههه
بنگ بونگ دينگ سونگ دينگون وانگون

و بعد چشم كه باز كردم در بيماستان بودم به همين سادگي


جوات ويزارد

تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۰:۵۸ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
- سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟( 5 امتیاز )

من بلافاصله اطاعت میکنم و بعد از تعظیم بلند بالایی ابتدا از جناب مرلین تقاضای خم شدن میکنم تا جارو مو بردارم سپس جارو رو بر میدارم و منتظر دستوارت بعدی میشوم.

- سوال 2 : هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟! ( 5 امتیاز )

1- به توصیه های جناب مرلین گوش کنیم .
2-هنگام سوار شدن بر جارو از ایمنیه جارومون اطمینان کامل پیدا کنیم .
3- وضعیت آب و هوا را به دقت بررسی کنیم
4- هنگام سوار شدن بر جارو کمربند ایمنی را ببندیم
5- با اون روشی که مرلین بهمون آموزش داده سوار جارو شویم
6- در هنگام پرواز ابتدا باید از مرلین اجازه پرواز بگیریم و در هنگام شروع پرواز باید کلیه قوانین راهنمایی کوییدیچ را رعایت کنیم

- سوال 3 : احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟! ( 5 امتیاز )

احساس خیلی جالبیه . یه دفعه احساس میکنم که از زمین فاصله گرفتم . بعد میبینم که زیرم همینجور داره خالی میشه و ارتفاعم میره بالا . بعد میبنم که هم سطر با پرواز پرندگان قرار گرفتم . در اون لحظه یه احساس ترس همراه با هیجان شدید دارم انگار یه نیروی محرک منو وادار به فرود آمدن میکنه اما از طرفی هم دوست دارم به پرواز خودم ادامه بدم. البته مطمئنم که تا پایان این کلاس دیگه تمام ترسم میریزه و تبدیل به یک بازیکن حرفه ای میشم

-----------------------------------

- آوووووووو مرلین .... جوووون ننه بزرگت به دادم برس !!
- ننه بزرگ چیه ؟؟؟ چرا کفر میگی ؟..... من خودم از همتون بزرگترم !
- جووووون خودت بگو این چوبه چطوری وای میشه .... ای بوووووووووووق ( سانسور )
- هووووووو فحش دادی اصلا نمیگم چطوری وای میسه
بلیز
مرلین : شوخی کردم بزن دنده سنگین . فرمونو ببر بالا . آها خوبه حالا پاتو بزار رو گاز !!!
قرررررررررررر بوووووووووووووووم
بلیز درست روبه روی مرلین سقوط کرد و با مخ اومد زمین
بلیز
مرلین : تو با این جارو سواریت ریشمو زیر سوال بردی ؟
بلیز : کی من ؟ من کی ریش شما زیر سوال بردم ؟ اصلا من به ریش شما کاری ندارم ! مگه خودم ناموس ندارم که ریش شما رو......!
مرلین در یک حرکت انتحاری ماتریکسی جفت پا اومد توی صورت بلیز .
مرلین : دفعه آخرت باشه راجع به ریش من اینطور حرف میزنی بلند شو الان از ریشم عذر خواهی کن
بلیز
بلیز از سر جای خودش بلند شد و ریش مرلین رو کمی نوازش کرد .
ریش مرلین : ها..... پسر خوبیه اینو ببخشش میدونم که منظور خاصی نداشته
مرلین : فقط بخاطر تو
بلیز
مرلین : خوب حالا فکر کنم باید بهت جارو سواری رو از نوع حرفه ای آموزش بدم .
مرلین اینو گفت و جارو رو از دست بلیز گرفت . بلیز تنها با حالت مشتاقانه ای به پروفسور مرلین خیره نگاه میکرد .
مرلین در یک حرکت بدون نام پرید روی جارو و از توی جیبش یک آفتابه رو دراورد داد به بلیز .
مرلین : پسرم مواظب این افتابه باش جون تو و جون این آفتابه !
بلیز : اوکی مرلین
مرلین خواست بره اما بار دیگر درنگ کرد و این بار از توی جیبش یه موتور هالیدیویسون بیرون آورد
بلیز
مرلین : بی زحمت اینم بگیر خیلی سنگینه . میدونی که من جدیدا نفس ندارم
مرلین اینو گفت و موتور روانداخت رو کوله بلیز . بلافاصله بلیز چسبید به زمین .
مرلین : حالا ببین چه میکنم !
چیییییییوووووووون
مرلین در حالی که ریشش رو باد میبرد داشت بر فراز آسمان پرواز میکرد . او با سرعت ویراژ میداد و اوج میگرفت .
توی آسمون
ریش مرلین : منو دور کمرت ببند خیلی دارم باد میخورم .
مرلین : نمیشه
ریش مرلین : هوووو مرتیکه بوووووقی با تو ئم .
مرلین : یه بار دیگه با من اینجوری حرف بزنی میرم از ته میزنمتا !
ریش مرلین : کور خوندی !
ناگهان ریش مرلین و مرلین بر فراز آسمون با هم دعواشون میشه .
مرلین : از جلو چشمم بیا کنار جلومو نمیبینم
ریش مرلین : نمیخوام
مرلین

.... دوربین از چشم بلیز داره نگاه میکنه ..... مرلین با سرعت در هوا میچرخه و شکل های فرضیه دایره ای و نیم دایره ای و .... رو به صورت عمودی و افقی پدید میاره .
بلیز

روی جارو
ریش مرلین دور گردن مرلین پیچیده و سعی داره اونو از جارو بندازه پایین . ناگهان مرلین غلطی میزنه و میاد روی ریشش حالا این ریش مرلین بود که در معرض سقوط قرار گرفته بود .
مرلین : ای ریش پست دیگه آخر زندگیته !
ریش مرلین : نه تو رو خدا به من یه فرصت دیگه بده !
اما مرلین مشت محکمی رو بر دهان ریش مرلین وارد میکنه و ریش مرلین رو از بالای جارو به پایین میندازه .
ریش مرلین در حال سقوط کردنه که مرلین یادش می افته هر دو تاشون به هم وصلن . بلافاصله شروع میکنه به دونبال قیچی چمن زنی که همیشه در جیبش میزاشت گشتن . اما از قضا یادش می افته که قیچیه توی آفتابه هست و آفتابه پیش بلیز .
بلیز از پایین زمین : مرلین قیچیتو بگیر .
( توجه : ریش مرلین هنوز در حال سقوط کردن و لحظه ب لحظه از حجم آن در بالای جارو کمتر میشه .
مرلین در یک حرکت انتحاری قیچی رو میگیره و سعی میکنه تا ریششو ببره . اما دیگر دیر شده بود و ریش مرلین ، مرلین رو با خودش به پایین جارو میشکه و دوتایی به اتفاق سقوط میکنن .
مرلین : نهههههههههههههههههههه !!!
بلیز : آقا مثل اینکه باید به فکر یه معلم جدید باشیم




Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۰:۱۴ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

لونا لاوگودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۷ چهارشنبه ۸ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۶:۲۵ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷
از اون ورا چه خبر؟!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 339
آفلاین
مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟

هیچی تو چشماش زل می زنیم و می گیم می شه خم شم و برش دارم؟!
مرلین داد می زنه : نـــــــــــــــــــــــــــــــه
ما هم می گیم : بابا این قرتی بازیا چیه ورش داریم دیگه نه؟
مرلین دوباره داد می زنه : نـــــــــــــــــــــــــــــــــه
می گیم : باشه و بعد دستمون رو بالای چوب جارو می گیریم و می گیم بالــــــــــــــا و چوب جارو خیلی راحت میاد تو دستمون!

هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟!

1. آستینامونو بالا بزنیم تا جلوی پر و بالمونو نگیرن 2. پامونو از روی زمین بلند می کنیم 3. پامونو می ذاریم اون طرف جارو 4. یه عشوه خرکی میایم و موهامونو پشت سرمون می بندیم 5. بعد پامونو روی زمین فشار می دیم و می پریم ( البته این مورد استثنایی هم داره واسه ی اونایی که پرندن مثه هدویگ ) 6. دیگه جارو خودش بقیشو بلده اگرم بلد نبود که می افتیم رو زمین 7. بدنمونو به جلو خم می کنیم و می گیم برو یالا حیوون!! و پرواز می کنیم!

نمایشنامه ای از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روی زمین بنویسین .

سوار جارو شدم در حالی که هی سعی می کردم از زیرش در برم ولی بعد متوجه شدم این کار غیر ممکنه چون چشمان مرلین همیشه ناظر ماست ...
موهامو جمع کردم و پریدم یه ذره رفتم بالا حالت تهوع داشتم مرلین هی تشویق می کرد که بدتر حالمو بدتر می کرد جارو دیگه کنترلش دست خودم نبود هی باهاش حرف میزدم تا شاید یه چیزی حالیش بشه اما انگار نه انگار هی بهش می گفتم : جاروی خوب ... جاروی عزیز ... سرور من ... ازت خواهش می کنم اذیتم نکن ...
ولی تو گوشش نمی رفت جارو بیشتر و بیشتر اوج می گرفت و حالت تهوع منم بیشتر وبیشتر می شد ... تا این که هر چی زور داشتم جمع کردم و سر جارومو رو به زمین کردم ولی انگار بدتر شد چون نمی تونستم سرعتشو کم کنم و واسه همین با مخ رفتم تو زمین و در همون لحظه در جلوی دید همگان بالا آوردم! ( با عرض معذرت )




Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۹:۵۱ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟( 5 امتیاز)
سمت راست جارو می ایستیم می گیم بیا بالا .اگه اومد که مشکلی نداریم . اگه نیومد وقتی پروفسور مرلین روشو کرد اون ور یواشکی خم می شیم و جارو رو بر میداریم.

سوال 2 : هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟! ( 5 امتیاز(
پاها کنار هم روی زمین به فاصله ی یک میلیمتر از هم قرار داشته باشند . پای سمت راست رو به آرامی بلند کرده تلپ!!!! خب اگه افتادین یکمی فاصله ی پاها رو بیشتر کنید که نیفتید .بعد پای راست رو به آرامی بلند کرده و تلپ !!! بچه جون می گم فاصله ی پا ها زیاد تر از این. بچه ی ... بیب . خب درس رو ادامه می دیم پای راست رو به آرامی بلند کرده و اون سمت جار بزارید به صورتی که پاها ی شما دو طرف جارو قرار بگیرند. بعد هم صندلی نامرئی رو زیر خودتون تنظیم می کنید تا راحت باشید .تمام

سوال 3 : احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟! ( 5 امتیاز (
استشمام هوا ی پاک در ارتفاعات به من طراوت و تازگی می بخشه وقتی توی اون ارتفاع غروب خورشید رو تماشا می کنم احساس زندگی عشق محبت در من جاری می شه
- هوق هوووق بسه کات !!!
- من احساس ...
- بسه کات . حالم بهم خورد.


نمایشنامه : نمایشنامه ای از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روی زمین بنویسین . ( 15 امتیاز (
پروفسور و داوران و خوانندگان عزیز توجه کنید این نمایشنامه ماله وقتی که من بچه بودم .
بیل جاروی نیمبوس دوستش رو قرض گرفته بود و می خواست سوارش بشه . من گفتم: بیل منم میتونم سوار بشم؟
بیل گفت: البته که می تونی عزیزم ولی سوار جاروی خودت میتونی بشی!!! من گفتم مگه من جارو دارم؟ اون گفت : مگه مامان برات نخریده؟؟؟ بدو بیارش تا من یه دور بزنم. منم از خوش حالی جاروم رو اوردم و به روی زمین گذاشتم . دستم چرا خون اومد؟؟ اصلا مهم نیست مهم جارو سواریه!! سوار شدم و آآآآآی . چرا صندلی نامرئی نداره؟؟؟ یعنی چه ؟؟ چرا چوبش صاف نیست ؟ چرا برجستگی داره؟ پناه بر خدا !!! چرا از توش خار زده بیرون؟ اما من سوار شدم . رفتم تو آسمون کنار بیل. معلق در هوا !!! چه حالی میده!!! ناگهان احساس کردم نیروی جاذبه ی زمین بر من معلق غلبه کرد و اووووووووووووووووو
سقوط آزاد !!!! اینم از اولین جارو سواری من خوب بود؟؟؟


دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۹:۴۷ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۰ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۵۷ پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 433
آفلاین
مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟
اولش داد مي زنم آپ ... آپ ... ( up ( ولي بعد متوجه مي شم كه جو گرفتم و اين جارو ها فقط فارسي حاليشونه ... اين بار داد مي زنم بالا !!! ... بالا !!! ... كه متوجه مي شم جارو هالو ( حالو ؟!‌) تر از اين حرفاست بار سوم كه مي خوام داد بزنم مرلين يكي مياره پس گردنم و داد مي زنه : چرا داد مي زني آروم هم مي توني بگي ! در نهايت خودم ميشينم و جارو رو از زمين بر مي دارم !!!
هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟!
اول اينكه از سالم بودن جارو اطمينان كامل داشته باشيم ... دوم اينكه سعي كنين با جاروتون مثل حيوون مورد علاقتون رفتار كنين چون روحيه ي حساسي دارن ؟!!! سوم اينكه در حين پرواز كردن حواسمون رو با چيز هاي ديگه پرت نكنيم و هيچ وقت چشمامون رو نبنديم .
احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟!
احساسي بس نا خوشايند چون زير پام پستي و بلندي هاي زيادي هست و جاروم با اختيار خودم حركت نمي كنه و مثل قايق هاي بادي كوچيك تو هوا توسط همون باد ارزشي اول جلسه حركت مي كنه !!!
نمایشنامه ای از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روی زمین بنویسین .
مرلين اين بار با صدايي گوش خراش تر فرياد مي زنه : حالا دست راست بالاي جارو و ...
من اصلا به حرف هاي مرلين توجهي نداشتم : مرتيكه ي عربده كش !‌( قصد توهين ندارما ) چي فك كرده ؟ حالا خودش جارو سواري حاليش ني با موتور مياد سر جلسه مي خواد به ما ياد بده !!! دستم رو بالاي جارو مي گيرم و با بلند ترين توانم داد ميزنم :
- آپ ... آپ ...
هيچ اتفاق خاصي نميفته دوباره داد مي زنم :
- بالا !!! بالا !!!
بازم اتفاقي نميفته برا سومين بار نفسم رو تو سينه حبس مي كنم و تا مي خوام داد بزنم ضربه ي نه چندان مباركي رو در ناحيه ي پس گردنم احساس مي كنم . با چشماني پر از اشك بر مي گردم و با قيافه ي غضبناك مرلين رو برو مي شم :
- برا چي داد مي زني ؟! نمي توني آروم تر بگي ؟
و از من دور ميشه ... زير لب فحشي نثار مرلين و خاندانش ميكنم و طي يه حركت مخفيانيك سيستماتيك ؟!!! ميشينم و جاروم رو از زمين بر مي دارم ! خوب به جارو نگاهي مي ندازم ببينم سالمه يا نه ! رو دسته جاروم انواع قلب كشيده شده كه از وسط هر كودوم يه تير رد شده و كنارش حروف مختصر از جمله " م " و " م " ( مرلين و مك گوناگال ؟!!!! ) نوشته شده ... در انتهاي جارو هم فقط دو سه تا از چوب ها صاف بودن و بقيه كج و معوجن ! با توكل به خود مرلين سوار جارو مي شم ! منتظر مي مونم همه پرواز كردن ...
- اَه برو ديگه لعنتي ... ( اين جمله نشان دهنده ي پيروي از نكته ي شماره دو هست !‌)
جارو با سرعت خيلي زيادي اوج مي گيره احساس خيلي بدي دارم جام اصلا خوب نيست ... جارو رو با دفترچه خاطرات اشتباه گرفتن ! بس كه روش كنده كاري كردن . يه باد ارزشي مياد و منو با سمت راست منحرف مي كنه ... منم براي رهايي از صداي باد واكمنم رو از تو جيبم در ميارم و يكي از آهنگ هاي رضا صادقي رو مي خونه ردش مي كنم ... يكي از آهنگ هاي توپ جي جي آگوستينو ! ايول !!! دوبس دوبس ... يك ساعت بعد من هنوز تو هوا شناورم ! و باد منو به اين ور و اون ور مي بره ... صداي هيچكي رو نمي شنوم ... رفتم تو فضا ! چشمام رو بستم و بووووووووووووووف ( اشتباه نكنين صداي باد ارزشي نيست صداي برخورد با يه چيزيه ) به خودم ميام و مي بينم وسط شاخه هاي بيد كتك زنم ... از ترس رو خودم خراب مي كنم و از حال ميرم ... يك روز بعد تو بيمارستان به هوش ميا م !



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۸:۲۷ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟( 5 امتیاز )

جواب:براي به دست گرفتن جاروتون بايد اول مشخصس باشه چپ دست يا راست دست هستين گار چپ بوديد به سمت راست جارو ميريم و برعكس
براي مثال دست راست:دست راست خود را بالا آورده و دقيقا بالاي جارو نگه ميداريم ... و محكم و با اراده ميگوييم بالا(up)...اگر جادوگري اصيل باشيد جارو بالافاصله به دست شما منتقل ميشود و اگر به كوييديچ خيلي علاقه داشته باشيد اين اتفاق باز رخ ميدهد ... اگر جارو تكاني نخورد نشان ميدهد شما هنوز نميتوانيد كوييديچ بازي كنيد و بايد بيشتر تلاش كنيد!!!

سوال 2 :هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟! ( 5 امتیاز )

جواب:1.طرز صحيح سوار شدن 2.سور نخوردن از ته جارو 3.نگه داشتن صحيح جارو در حين سوار بودن بر روي آن 4.در حين بلند شدن اگر احتياج به فرود داشتيم بدن رو به جلو خم ميكنيم و آهسته فرود ميايم

سوال 3:احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟! ( 5 امتیاز )

جواب:اگر براي اولين بار باشد كه پرواز ميكنيد به شدت از سقوط ميترسيد...ولي اگر بتوانيد خود را كنترل كنيد از پرواز بسيار لذت ميبريد.....در حال ارتفاع گرفتن با خود ميگوييد بايد بالاتر برم....بايد....در حين پرواز هم وقتي باد به صورت شما برخورد ميكند واقعا لذت خواهيد برد

نمایشنامه : نمایشنامه ای از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روی زمین بنویسین .

جواب نمايشنامه:
اولين كلاس پرواز من بود از خودم بي خود شده بودم نميدونم چرا ولي فكر ميكردم امروز يك بلايي سرم مياد...
صدايي منو از جا پروند ...صداي معلم بود....به چهره ي پير و سال خورده ي مرلين نگاهي انداختم و كلي حال كردم.... كه توي اين كلاس هستم....به هر صورت كلاس با خوش آمد گويي معلم آغاز گرديد ...در اول معلم آموزش ها و نكته هاي كوچكي رو به ما آموزش داد...به ما ياد داد كه جارو رو چطوري و چگونه در دست خود بگيريم ...من با تمام وجود گوش ميكردم....بالاخره معلم گفت:سوار شين....
من با تمام وجود سوار جاروي كهنه ي مدرسه شدم... و خودم رو آماده كردم كه پرواز كنم ... معلم گفت من نميخوام شما در جلسه ي اول حادثه اي براتون پيش بياد پس وقتي سوت زدم به اندازه ي 30 س از زمين فاصله بگيريد و فرود بياين....
همه ي بچه ها يك صدا فرياد زدن:
بله پروفسور مرلين!!!
مرلين سوت رو در دهان خود قرار داد و در آن دميد ....من با تمام وجود به پاهايم فشار آوردم....احساس كردم بادي در زير پاهايم در جريان است....چشمهاي خودم رو بستم و باز هم خودم رو بالا كشيدم.....
صداي فرياد بچه ها و معلم منو از جا پروند و باعث شد چشمهايم را باز كنم ...
واي...
من در ارتفاع 5 متري از زمين بودم.....از ترس خواستم چشمهايم رو ببندم ولي نميدونم چي باعث شد نبستم....
با تمام وجود خودم رو خم كردم به جلو كه فرود بيام
چند لحظه بعد....
من روي زمين بودم و سرزنشهاي معلمم رو تحمل ميكردم

اميدوارم جوابم كامل باشه


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲:۴۱ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

مریدانوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۲ سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۲
از قعر فراموشی دوستان قدیمی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 190
آفلاین
مرلین اینبار با صدایی گوش خراشتر فریاد زد : آماده ... يك ، دو ، سسسسس ... !
ملت : چي شد استاد ؟! !
مرلين سرشو تكون داد و در حالي كه براي خودش يه ليوان جگوار ظاهر مي كرد ، گفت :
_ هيچي بچه ها يه حمله قلبي ساده بود !
_ حيف شد نمرد !
_ كسي چيزي گفت ؟!
_ نه استاد !!!
_ باشه باور مي كنم ، من هميشه به جوونا ميدون دادم ، آوداكداورا !
ملت : !
ولي در نهايت قيافه طرف زياد واسه هيچ كس آشنا نبود !!!
مرلين لبخندي زد و رو به بچه ها كرد :
_ اين واسه اين بود كه حساب كار دستتون بياد ...

مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟( 5 امتیاز )

دست هام شديدا عرق كرده بود ، بايد حفظ آبرو مي كردم و همين جلسه اول ثابت مي كردم كه اونقدر ها هم تابلو نيستم !
_ عزيزم بيا توي دستاي من جا بگير !
با استرسي شديد به جارو خيره شدم ، بسي سعي كردم كه اون رو تو دستاي خودم بگيرم ، ولي بي فايده بود .
تا نيم ساعت به سعي خودم ادامه دادم . كم كم داشتم از عصبانيت سرخ مي شدم !
_ د ، بي معرفت شديا ! بيا تو دستم ديگه !
جاروم اومد بالا ! داشت ميومد تو دستااااااام ! سر تا پامو ذوق فراگرفت ، از خودم بيخود شدم و خواستم كه جاروم " بامرامو " در آغوش بگيرم ؛
_ بيا بغلـــــم بامرام !
در همين موقع پام گير كرد و جاروم تقي به زمين افتاد ! در حالي كه سعي مي كردم بالا رو نگاه نكنم رفتم و رو نيمكت نشستم !!!

هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟! ( 5 امتیاز )

سخت به فكر فرو رفته بودم ! بعد از اون گندي كه زده بودم نبايد باز خرابكاري مي كردم ...
_ ممم ... اول بايد دست چپ و راستمون رو تشخيص بديم ، بعد ... ممم ! آهان ! بايد به توصيه هاي ايمني قبل پرواز با دقت گوش بديم !
_ ؟!
با حرارت و اعتماد به نفس شروع كردم به ادامه دادن ؛
_ دو در در قسمت جلو ! دو در در قسمت عقب و دو در در طرفين ! جليقه نجات زير صندلي شماست !!!
_ !
_ بعد مي تونيم اگه خواستيم جارو مونو چك كنيم كه سالم باشه و خوب برق بزنه كه چشم حسودا رو كور كنه !
_ ... حالا مي توني به صورت عملي نشون بدي و يه پرواز لايتي هم داشته باشي ؟!
در حالي كه افتخار سراسر وجودم رو پر كرده بود ، سرم رو بالا و گرفتم و گفتم :
_ حتما !
و به يه حركت سوار جاروم شدم و اوج گرفتم ...
مرلين در حالي كه سرشو تكون مي داد ، گفت :
_ خوشم مياد همه نكته هايي كه گفته بود رو رعايت كرد !!!

احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟! ( 5 امتیاز )

هي بشر ! چه توهمــــــــي ! كمي احساس دل پيچه كردم ولي بعد محو منظره خفني شدم كه از اين بالا مي ديدم ! از اين بالا همه چي چقدر كوچيكه ، بچه ها رو مي ديدم كه هر لحظه كوچيك و كوچيك تر مي شدن ، يكي كه فكر كنم مرلين بود ، افتاد روي زمين ! فكر كنم دوباره حمله قلبيش بوده ، به دوستان قديمي خودم !
كمي ارتفاعمو بيشتر كردم و براي يه دسته كواك كواك كه داشتن به سمت جنگل هاي معتدل استوايي كوچ مي كردند دست تكون دادم !
بچه ها مشغول دست زدن بودن و تشويقم مي كردند ؛
_ يك و يك و يك ! دو و دو و دو ! سه و سه و سه ! مسابقه مدرسه !

چند دقيقه بعد

ديگه خيلي خوش گذشته بود ، بايد برمي گشتم پايين ، كم كم ارتفاعمو كم كردم ، تصميم گرفتم برم از پشت برج نجوم دور بزنم !!!
_ ا ؟! اين مرلين بود ؟! اون كيه پهلوش ؟! اون چيه تو دستاش برق مي زنه ؟! گاليونه ؟!
كمي نزديك تر شدم ...
" نـــه ؟! اين يارويي كه مرلين بهش پول داد ، هموني نيست كه سر كلاس با طلسم آوداكداورا كشتش ؟!



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱:۳۵ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
نکته:قسمت هایی که رنگی هستن پاسخ سوالا هستن و در اخر هر قسمت هم شماره سوال ذکر شده.
---------------------------------------------------
مرلین اینبار با صدایی گوش خراشتر فریاد زد : با شماره 3 سوار جاروهاتون بشید!
مرلین:1...2...3!
همهمه ای برپا شد.
هدویگ دست...ببخشید پر راستشو بلند کرد تا جارو رو بگیره.نمی دونست باید چی کار کنه!
هدویگ::جارو جارو بیا!
اما جارو هیچ تکونی نخورد!ایندفعه سعی کرد جارو رو با اسمی که براش انتخاب کرده بود صدا کنه.
هدویگ:بیا جانی!
ولی بازم جارو هیچ تکونی نخورد!دوباره تلاششو به کار بست.ایندفعه با التماس کردن!
هدویگ:جون مادرت بیا!الان مرلین سرم داد میزنه!بیا دیگه!اه.
اما بازم جارو هیچ تکونی نخورد.این وسط یه مگس نفهم اومد روی پر هدویگ نشست.هدویگ همونطور که پرشو روی جارو نگه داشته بود به اون تکونی داد تا مگسو از روش بپرونه.
با تکون دادن دستش جارو بالا اومد و توی دست راستش قرار گرفت.از شانسی درست انجام دادن این قسمت لذت عجیبی بهش دست داد!(1)

مرلین به سمت هدویگ اومد و با دیدن موفقیت اون کمی متعجب شد.ولی بعد لبخندی زد و گفت:
_آفرین هدویگ!خوب بود.خوب حالا به من بگید هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟!
همه به فکر فرو رفتن.
مرلین پرسید:کسی نمی دونه؟
هدویگ:من من من!
مرلین با خوشرویی رو به هدویگ کرد و گفت:خوب بگو عزیزم.
هدویگ آب دهنشو قورت داد و شروع به صحبت کرد.
هدویگ:اول از همه اینکه هرگز نشه فراموش ، لامپ اضافی خاموش!
مرلین:خوب؟!
هدویگ:دوما اینکه باید هواسمون باشه که از سمت چپ سوار جارو بشیم!بابام گفته سمت راست جیزه!
مرلین:بقیش؟
هدویگ:سوما اینکه پشت ما باید به سمت اون تیکه جارو که باهاش زمینو تمیز می کنن باشه!
مرلین:دیگه؟!
هدویگ:هیچی!پرواز خوبی را برای شما آرزومندیم!(2)

مرلین:ممنون هدویگ!خوب بچه ها ازتون می خوام که شروع کنید.همه می تونین به مدت 5 دقیقه پرواز کنین!
بچه ها با خوشحالی به جاروها نگاه کردند و آماده پرواز شدند.
هدویگ به جارویی که در پرش بود نگاهی انداخت و آماده پرواز شد.طبق نکات ایمنی ابتدا لامپ اضافی را خاموش نموده ، از سمت چپ سوار جارو شد!در ضمن دمش هم به سمت اون جای جارو بود که باهاش زمینو تمیز می کنن!
هدویگ جلوی جارو رو تکون داد ولی جارو حرکتی نکرد!
هدویگ شروع به تکون دادن جارو کرد و با قدرت اونو اینورو اونور کرد!ولی دریغ از یه حرکت کوچیک!
هدویگ از عصبانیت پاشو به زمین کوبید.باز هم به طور کاملا شانسی جارو شروع به حرکت کرد.جارو داشت ارتفاع می گرفت و هدویگ هیجگونه حس خاصی نسبت به این قضیه نداشت.چون قبلا پرواز و ارتفاع گرفتن رو تجربه کرده بود!به هوا رفت و با ناشی بازی ای که از یک تازه کار بعید نبود شروع به پرواز کرد!
هدویگ:قام قام!ویژژژژ!چه حالی میده!از این به بعد جارو سواری خوراکه!
هدویگ دقایقی دور زمین چرخید و پس از پیدا کردن تسلط نسبی بر جارو شروع به ویراژ دادن جلوی بقیه کرد!هدویگ با سرعت پیش مونتاگ رفت و به حرفهایی که مونتاگ با خودش می زد گوش داد.
مونتاگ:آی مامانی!الان میفتم!کمک!
هدویگ کنار مونتاگ رفت و گفت:هی آنی!اربابت بهت پرواز یاد نداده؟هه هه!حقته کوچولو!
با صدای سوت مرلین هدویگ به سمت زمین حرکت کرد و با توجه به این که ترسش ریخته بود جارو رو خیلی راحت فرود آورد.(3)

----------------------------
مشخصه که کل متن جواب سوال چهاره!




Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱:۰۳ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟( 5 امتیاز )

خوب میگم : ها چوبی بیا تو دستم جون مادرت بیا تو دستم جون پدرت بیا تو دستم اگر اینارو قبول نکرد میگم تو رو جون مرلین بیا تو دستم این دیگه رد خور نداره میاد تو دستم( اگر باز هم نیاد جون آفتابه ی مرلین دیگه کارسازه )

- سوال 2 : هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟! ( 5 امتیاز )

اول از هم مراقب باشیم آدامسی چیزی روش ننداخته باشن دوم اینکه در اون حوالی برادر حمید در پشت سر قرار نگرفته باشه که حین بالا آوردن پا برای گذاشتن رو چوب جارو فکری به سرش بزنه . و اینکه مراقب باشیم شلوار نازنینمون یهو از وسط جر نخوره

- سوال 3 : احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟! ( 5 امتیاز )

خیلی حال میده میری اون بالا و برای اونائی که پایینن شکلک در میاری اینطوری

- نمایشنامه : نمایشنامه ای از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روی زمین بنویسین . ( 15 امتیاز )
روز اول سوار شدن بر روی جارو
روز اولی بود که میخواستم رو جارو سوار بشم ولی چون خیلی میترسیدم خودمو خیس کرده بودم و نمیدونستم چیکار کنم رفتم به سوی مدیر آموزشگاه مشکلم رو گفتم اون گفت نترس برای اینکه ترست بریزه ما یه راه حل پیش بینی کردیم بعد من گفتم خوب چه راه حلی مدیر گفت ما یه خغد داریم اینجا به نام جغدی جون (هدویگ)اونو گذاشتیم برا همین مواقع شما بار اول رو اون سوار شو ترست ریخت بیا رو جارو بشین آقا ما رفتیم جغد سواری آی حال داد که نگو اینم اولین خاطره ام


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۰:۴۳ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵

مرلین کبیر luck


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۰۰ چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۵:۰۵ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 7
آفلاین
کلاس پرواز و کوییدیچ

دانش آموزان عزیز این برنامه ده جلسه آینده است و قراره طبق این برنامه کلاسها برگذار بشه .

جلسه اول : طریقه سوار شدن صحیح بر روی چوب جارو .

جلسه دوم : آشنایی با قوانین کوییدیچ .

جلسه سوم : بررسی چوب جارو ، چماغ مدافین و توپهای بازی .

جلسه پنجم : آموزش تاکتیک های مقدماتی بازی .

جلسه ششم : تمرینهای قدرتی و آموزش مقدماتی نبرهای تک به تک .

جلسه هفتم : تاریخچه مسابقات کوییدیچ در دوره های گذشته .

جلسه هشتم : آموزش تاکتیکهای پیشرفته .

جلسه نهم : تمرین پرواز با جارو بصورت حرفه ای و آموزش پیشرفته نبردهای تک به تک .

جلسه دهم : یک ارزش یابی از کلیه مطالب و انتخاب بهترین تا این مرحله .

موضوعات جلسات بعد رو هم نسبت به فعالیت و پیشرفت دانش آموزها تعیین میکنم .

-------------------------------------------------------------------

جلسه اول : طریقه سوار شدن صحیح بر روی چوب جارو .


مکان : زمین کوییدیچ هاگوارتز
زمان : همین حالا

فیش ... فیشو ... پوف ... ( صدای وزیدن بادی ارزشی )

دانش آموزان گل و بلبل مدرسه هاگوارتز در کنار زمین ایستاده بودن و با ترس و لرز به همدیگه نگاه میکردن . قرار بود برای اولین بار سوار جارو بشن و طریقه پرواز رو یاد بگیرن .

هدویگ : ااااااااه ... پس چرا پروفسور مرلین نمیاد ؟! الان نیم ساعته منتظریم

مونتاگ در حالی که از ترس دست و پاش می لرزید گفت : حالا چرا اینقدر عجله داری ؟! اصلا ببینم مگه تو جغد نیستی ؟!

هدویگ : ایهین

مونتاگ : خب پس چرا می خوای با جارو پرواز کنی ؟

هدویگ : هومک !!! به نکته جالبی اشاره کردی . درسته من جغدم و طبیعتا نباید سوار جارو بشم ، ولی آخه کجای من مثل بقیه جغدهاست که اینش باشه !! من یک جغد دانا و اندیشمند و توانمندم

ملت ؟ هوق ...

مونتاگ : بابا اندیشمند !!! میشه بگی چیه تو با بقیه جغدها فرق داره ؟!

هدویگ : خب یعنی تو نمی دونی ؟! یخورده فکر کن .

مونتاگ : نچ !!! چیزی به ذهنم نمیرسه .

هدویگ : بابا ! خنگه ! من دارم با تو حرف میزنم . یه جغد داره با تو حرف میزنه

و اینگونه شد که مونتاگ و بقیه ملت به این حالت در اومدن

قام قام قام ... بوق بوق ... قام قام .

- برین کنار پروفسور مرلین داره میاد ... زود باشین ... برین کنار .

این صدای مرلین بود که با موتور براووش وارد زمین کوییدیچ شد . مرلین در یک حرکت انتحاریک - جواتیک از موتور پرید پایین و رو به دانش آموزها کرد .

مرلین : اوه اوه !!! نگاه کن امسال چه عطیقه هایی دانش آموز این کلاس شدن . یکی از یکی تابلوتر . ( این تیلیپ خشانت جلسه اول این استادهای بوقیه )

مرلین اخمی کرد و عربده زد : جاروها سمت راست ، روی زمین . یالا زود باشین .

دانش آموزها هم که ترسشون چند برابر شده بود اطاعت کردن و جاروهارو سمت راستشون روی زمین گذاشتن .

مرلین اینبار با صدایی گوش خراشتر فریاد زد : ........

----------------------------------------------------------------------

خب اینم از نمایشنامه جلسه اول . از این به بعد رو شما باید توی تکالیفتون ادامه بدین . به نظر من خیلی بهتره که نمایشنامه من و نمایشنامه شما در مجموع داستان جلسه اول رو تشکیل بده و کاملا به صورت نمایشنامه باشه .
ببخشید اگه بد شد . چون هم نمی دونستم باید روز اول تیر هم باید تدریس کنم و هم با بچه ها میتینگ بودیم و ساعت 11 شب رسیدم خونه .

تکالیف این جلسه :

- سوال 1 : مرلین از شما می خواد تا چوب جاروتون رو دستتون بگیرین . شما باید چیکار کنین ؟( 5 امتیاز )

- سوال 2 : هنگام سوار شدن بر روی چوب جارو و آغاز پرواز ، چه نکاتی رو باید رعایت کنین ؟! ( 5 امتیاز )

- سوال 3 : احساس خودتون رو در هنگام ارتفاع گرفتن از زمین و پرواز شرح بدین ؟! ( 5 امتیاز )

- نمایشنامه : نمایشنامه ای از لحظه در دست گرفتن چوب جارو تا لحظه فرود اومدن روی زمین بنویسین . ( 15 امتیاز )

----------------------------------------------------------------------
دوستان هیچ محدودیتی برای روش انجام تکالیف و نوشتن نمایشنامه وجود نداره . شما میتونین طنز یا جدی بنویسین . میتونین از قوه تخیل خودتون استفاده کنین . در کل کسی امتیاز بیشتر میگیره که ایده اش زیباتر باشه .
موفق باشین .


ملت !!! منم بابا ... لرد بلرویچ ... همون بلر سگکش خدابیامرز ... بگرخین از عظمت من







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.