بازیگران:رودی٬مانیاYek_Sahereh٬ ٬حاجی و سلزار(قول میدم این دفعه فقط همینا هستن٬قول شرف!)
-----------------------------------
رودی:عزیزم!به پدرت که نمیگی؟!
Yek_Sahereh:نه...چون گرچه وردای عادی رو خراب میکنه ولی وقتی عصبانی باشه طلسما رو خیلی شدید اجرا میکنه!اونوقت یه موقع میکشتت!
رودی:میدونستم هنوز دوستم داری!
Yek_Sahereh:کی گفته؟!من نمیذارم بکشنت چون میخوام کاری کنم که هر لحظه ارزوی مردن کنی!
رودی:نه!
Yek_Sahereh:بله!الانم میخوام ادبت کنم.جناب سلزار شما بفرمایین!
سلزار:نه دخترم!اول به شما خیانت کرده.این حق شماست!
در همین موقع هری میاد تو:سلام به همگی!ا...تو هم اینجایی؟
Yek_Sahereh:ببین پاتر!الان شانس اوردی!چون میخوام به حساب رودی برسم وگرنه زنده از این در بیرون نمیرفتی!بذار برای بعد.
هری:من که با تو کار ندارم.مانیا من یه...
مانیا:لطفا بیرون!
هری:مگه من چی...
مانیا و Yek_Sahereh:بییییییییییییییییییرووووووووووووووووووووووووون!
هری:باشه بابا!رفتم چرا میزنین؟!
ولی گویا نقشای خارج از برنامه یهو پیداشون شده!
هاگرید و مادام ماکسیم میان تو.
هاگرید:سلام!خوبی مانیا؟منو الیمپ یه...
مانیا:لطفا بیرون.
هاگرید:چرا؟ببینم تو امروز حالت...
مانیا و Yek_Sahereh:بییییییییییییییییییییروووووووووووووووووووووووووون!
مادام ماکسیم:بیا بریم اگرید!اینا معلوم نیست امروز چشونه!
هاگرید:
وای یکی دیگه!فرد ویزلی!
فرد:به به!میبینم که جمعتون جمعه این سیاه سوخته هم که اینجاست!
Yek_Sahereh:برو که شانس اوردی الان حوصله ندارم وگرنه این حرفت بی جواب نمی موند!
فرد:برو بابا تو هم...
مانیا:لطفا بیرون!
فرد:ببین!الان منو جرج عجله...
مانیا و Yek_Sahereh:بیییییییییییییییییییییییرووووووووووووووووووووووووووووون!
فرد:نه بابا جدی جدی حالتون بده ما که رفتیم!
(دیگه نقش خارج از برنامه نبینم که حوصله ندارم!)
مانیا وقتی فرد میره میره در اغوش سلزار!
مانیا:اه...دیدین چی شد؟دیدین این رودی...(ولی گریه امون نمیده بقیه اش رو بگه!)
سلزار:بله دخترم!دیدم و خوب میدونم چی کارش کنم!
رودی:
سلزار:حاجی جون!بیا این دختر منو اروم کن من به حسابش برسم!
حاجی:با کمال میل!بیا فرزندم!بیا در اغوش گرم اسلام!
مانیا:حاجی!
و میره در اغوش گرم اسلام نه ببخشین حاجی!(شما به حلال و حرومش چی کار دارین؟!)
سلزار:خوب ساحره جان!همون طور که گفتم تصمیم با شماست.
Yek_Sahereh:شما سرور مایین!
سلزار:نظر لطفتونه!خوب تصمیم گرفتین؟
Yek_Sahereh:بله.ولی رودی بهت حق انتخاب میدم.
رودی:از بین چیا عزیزم؟!
Yek_Sahereh:طلسمای نا بخشودنی!
رودی:
Yek_Sahereh:زود انتخاب کن!
رودی:فرمان چطوره؟
Yek_Sahereh:نه.چون با اون که کسیرو اذیت نمیشه کرد.
رودی:مرگبار خوبه؟
Yek_Sahereh:گفتم که نمیخوام به این زودی از شرم خلاص شی!
رودی:خوب دیگه تموم شد!دیگه نداریم!پس من با اجازه رفع زحمت کنم!
Yek_Sahereh:کجا؟شکنجه گر چی شد؟
رودی:ا...اونم هست؟نمیدونستم!
Yek_Sahereh:جدا؟!تو گفتیو منم باور کردم!تو مرگخواری و خوبم بلدی چه جوریه!
رودی:میخواستم تو رو امتحان کنم عزیزم!حالا که درست جواب دادی من برم جایزه ات رو بیارم!
Yek_Sahereh:بشین سر جات!برم جایزه ات رو بیارم!منو خام میکنی؟!
رودی:اخه کجاش بهم حق انتخاب دادی؟هر چی گفتم گفتی نه که!
Yek_Sahereh:اگه نمیخوای میشه راحت بگم اوداکداو...
رودی:نه نه همون خوبه!
Yek_Sahereh:پس اماده باش!
و چوبدستیشو میاره بالا!
-------------------------------------
ایا رودی سلامت از این مهلکه بیرون میرود؟کسی چه میداند!
-------------------------------------
ببخشین طولانی شد!