هدویگ با نگاه حصرت باری به پول شمردن صاب تالار(!) نگاه میکنه و مقداری از پراش به خاطر حصرت خوردن زیاد میریزه(سوال تستی: آیا جغدها حموم میرن؟ اگر حموم میرن آیا شامپو مخصوص پر جغد در بازار موجود است؟!)(تبلیغ: دستمال تمیز کننده ی پر جغد موجود است!)(غیر رول: با پرانتز در پرانتز بیشتر حال میکنم تا اینجوری!)
هدویگ در خیال خودش: منم پول میخوام!
وجدان هدویگ(اه این خیلی خزه دیگه!): کار کن پول در بیار!(وجدان هم وجدان های قدیم!...آخه کدوم وجدانی به اینجور مسائل کار داره؟...هدویگ خز شدی!...برو دیگه!!!)
جغد ماده:
هدویگ خم میشه تا پراشو چمع کنه و بعدا بره سلمونی جادویی(!) مشتی خیرالله تا پراش رو دوباره براش به صورت جادویی بکاره!!!
در همین لحظه که هدویگ خم شده بود ییهو شونصد نفر میریزن تو که از قضا دو نفرشون لونا و هدنا هستن!
لونا نزدیک و نزدیک تر میشه و از پشت یک دونه میزنه به پشت هدویگ!...هدویگ بر اثر این حرکت خشن بر روی زمین ولو میشه و چندتا پر میره تویه نوکش! و چندتا پر هم میره لای پراش!
هدویگ بعد از چند ثانیه استراحت کردن! پرپر میزنه و بلند میشه و پرواز میکنه تا به اطرفا مسلط بشه و بفهمه که چه کسی این جسارت رو به خودش داده و به اون از پشت لگد زده که در این لحظه چشمش به لونا میفته!
هدنا: ا مامان بابایی اونجاست...داره مثل شترمرغ پرواز میکنه!
لونا: عزیزم شترمرغ که پرواز نمیکنه!
هدنا: ولی شترمرغ که خیلی گندست...سریعم میدوئه...ما تو مدرسه خوندیم!
لونا: تقصیر باباته که تورو فرستاده مدرسه!...حالا حساب باباتو میرسم!
در تمام این دقایق جغد ماده به این صورت(
) در کنار صاب تالار ایستاده بود و به همین خاطر لونا متوجه این نشد که جغد ماده با هدویگ بوده!
لونا: بهت هشدار میدم هدویگ بیا پایین وگرنه...
هدویگ: وگرنه چی؟
لونا: وگرنه...
هدویگ: وگرنه چی آخه؟!
لونا: بابا کوری مگه؟!
...اینجا نوشتم دیگه!...وگرنه شکلک come!
هدویگ که شکلک come رو میبینه میگرخه و پر پر زنان بر روی زمین میشینه و در حالی که به زمین نوک میزنه(مثل مرغ و خروس که الکی نوک میزنن به زمین!) به سمت لونا میاد!
لونا در یک حرکت انتحاری-برقی هدنا رو بقل میکنه و بعد هدنا رو با کله میکوبه به شیکم هدویگ!
صاب مغازه که این حرکت رو دید گفت: ایول خانم شما خیلی باشخصیتی!
لونا: آره؟!
و لونا در یک حرکت انتحاریک چوبدستیشو در میاره و میکنه تو چشم صاب مغازه!(گفتم از چوبدستی هم استفاده کنم که جادویی بشه!!)
در این لحظه جغد ماده که تا به حال این حرکات خشن رو در عمرش ندیده بود به سمت لونا میاد و به دست و پاش میفته!
جغد ماده: نه تورو خدا منو له نکن!...من تا حالا بابامم دست روم بلند نکرده!
لونا در یک حرکت خشن پرهای جغد ماده رو میگیره و پرتش میکنه اون طرف!
هدویگ در این لحظه در حالی که هنوز شیکمش رو گرفته بود از جاش بلند میشه...
[url=http://godfathers2.persiangig.com/hammers/Pro